استراتژی تبلیغی شیعه در دوران غیبت چگونه باید باشد؟
مفهوم صحیح و کاربردی “تقیه” برای یک خدمتگزار چیست؟
“عقل امنیتی” چه نقشی در حوادث تلخ و شیرین تاریخ اسلام داشته است؟ و چه کاربردهایی برای روزگار ما دارد؟
“عقل امنیتی” چه تاثیری در مقدمه سازی ظهور دارد؟


اعوذ بالله من الشیطان الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می کنم خدمت شما بزرگواران و همراهان گرامی و خانم ها و آقایان؛ به نشست علمی با موضوع عقل امنیتی خیلی خوش آمدید. امیدوارم هرجا که هستید، خوب و سلامت باشید. پیشاپیش مناسبت های پیش رو، عید مبعث و اعیاد شعبانیه را تبریک عرض می کنم و ان شاءالله که خدای مهربان به همه ما توفیق دهد، امسال نیمه شعبان شیرین، خاطره انگیز و پرشوری را با رضایت از ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و ان شاءالله در حضور ایشان تجربه کنیم. خیلی خوشحالم که لطف کردید وقت خودتان را تنظیم کردید و در این برنامه حاضر شدید. و امیدوارم که از تجربه نشست امروز حتما راضی باشید و برای شما تجربه خوشایندی باشد.

دوشنبه بیست و چهارم بهمن ماه است. تقریبا بیست و دوم ماه رجب و چیزی تا نیمه شعبان نمانده است. این را از این جهت عرض کردم که ممکن است بزرگوارانی بعدا به صورت آفلاین این تصاویر را ببینند، اما من تا جایی که بشود و از شما خواهش می کنم که تا می توانید با من همراهی کنید که نشست امشب را به شکل تعاملی پیش ببریم و به یک گفتگوی دو نفره، یا کارگاه شبیه کنیم. حالا خیلی از عنوان کارگاه استفاده نمی کنم؛ به جهت این که ان شاءالله در ادامه در نشست های بعدی سعی می کنیم که روال کار را کارگاهی تر هم پیش ببریم اما حتما بنای ما بنای بر تعامل است. بنا بر این وقت را طوری تنظیم کنید که راحت امکان تایپ و نوشتن نظرات داشته باشید، چون آن چه شما تشخیص می دهید، نقطه نظر شما است و در تعیین سطح مطالبی که ارائه خواهند کرد، خیلی مؤثر است.

تا من دعای ابتدایی را بخوانم و بحث را شروع کنیم، لطفا بفرمایید، این دو، سه سؤال من را سریع پاسخ دهید:

۱- چه شد که تصمیم گرفتید در کارگاه عقل امنیتی شرکت کنید؟
۲- واژه یا عبارت عقل امنیتی را چه زمانی شنیدید که برای شما دغدغه شد؟ ممکن است چند بار شنیده باشید اما کجا مکث کردید؟ کجا برای شما مسئله و دغدغه شد؟ و تصمیم گرفتید که برای آن وقت بگذارید و در برنامه امروز شرکت کنید؟
۳- احیانا از برنامه رادیویی خدمتگزاران به نام فانوس به عنوان عقل امنیتی که تا کنون بیست و هفت قسمت ضبط و پخش شده، حدودا چند تا از برنامه ها را شنیدید؟ لطفا این پاسخ ها را بنویسید و خیلی خوشحال می شوم که برای من بنویسید در فضاهای تبلیغی بیشتر در چه محیط هایی فعال هستید؟ برنامه شما برای نیمه شعبان امسال چه هست؟ همه این ها خیلی تأثیر دارد که شما نشست امروز را با رضایت بیشتری ترک کنید و آن چه که لازم تر و اولویت بیشتری دارد، مطرح کنید.

دوستان عزیز دلتان می خواهد چه پاسخی را از این نشست امشب بگیرید؟ چه موضوعی دغدغه و پاسخ چه سؤالی را دلتان می خواهد بگیرید.

با هم این دعا را می خوانیم:

«أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ
اَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمیعِ الْعَلیمِ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ وَ اَعُوذُ باللَّهِ اَنْ یَحْضُرُونِ اِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجهِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعهِ، وَ فی کُلّ ساعَه وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً»

ان شاءالله که خدا به حق این روزها و ساعات متبرک ماه رجب و مولودین فی رجب، این دعایی که از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. می دانید که در ماه رجب، سه دعا به ما رسیده است. در ابتدای اعمال ماه رجب در مفاتیح، دعاهای ماه رجب که نگاه کنید، دعای چهارم، پنجم و ششم از ناحیه مقدسه رسیده است. هر کدام هم یک طعم خاص، یک رنگ و بوی عالی و پر از مضامین بی نظیر دارد که یکی از آن ها زیارت رجبیه است که ان شاءالله هرکس توانست در هر کدام از مشاهد مشرفه حرم های معصومین ماه رجب زیارت برود، ان شاءالله این زیارت را بخواند و همه این زیارات کوتاه و حدود یک صفحه است. یک دعا هم (اللهم انی اسئلک بالمولدین فی رجب محمد بن علی وعلی بن محمدبن المنتجب) که ان شاءالله مراجعه می فرمایید.

دوست عزیزی می فرمایند دغدغه بنده زمینه سازی ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. ببینم ما اصلا می توانیم زمینه ساز باشیم یا نه. دوست دیگری می فرمایند دنبال این هستم که چطور برنامه ای داشته باشیم که توجه و علاقه عزیزان به سمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جلب شود.

من هنوز این سؤال را کامل پاسخ ندادم، دوست عزیزی برای گروه سنی حساس، برای دختران نوجوان برنامه دارند. ان شاءالله خدا به همه کمک کند. دوست دیگر با گروه سنی جوان، الان همه گروه سنی ها تقریبا پوشش داده شد. این سؤال را باز لطفا بفرمایید که چه شد که عبارت عقل امنیتی برایتان مهم شد؟ و دوست دارید که پاسخ چه مسئله ای را اینجا دریافت کنید؟ دوست عزیزی می فرمایند: مشغول کار فرهنگی برای سن راهنمایی، دبیرستان در مناطق جنوب شرقی ایران هستم. بسیار عالی؛ خب منطقه فعالیت این دوست گرامی یک مقداری به نوعی حساس تر است و بحث عقل امنیتی آن جا خیلی ضروری است. می فرمایند که ببخشید من عقل امنیتی را در کانال رادیو و تلویزیون دیدم. به غیر از یکی از ویس های آقای اسکندری بقیه را نشنیدم. اتفاقا جلسه امشب، بیشتر معرفی ساختار و اسکلت بحث عقل امنیتی است. من خیلی وارد جزئیات خیلی نمی شوم و شما را به شنیدن ۲۷ قسمت از این برنامه دعوت می کنم. توفیق داشتم و در یک کارگاه دیگری در خدمت بزرگواران بودم، به نام معمای پیچیده آخرالزمان. این موضوع را هم توفیق پیدا شد و رادیو خدمتگزاران در ۸ قسمت کار کرد. این ۸ برنامه و ۲۷ برنامه فعلا هست و ادامه پیدا می کند، می شود ۳۵ برنامه و حدود۱۷۵۰ دقیقه است. من امشب می خواهم شما را دعوت کنم به شنیدن ۱۷۵۰ دقیقه برنامه ان شاءالله مفید رادیویی. خوراک خیلی خوبی است برای آخر سال، تعطیلات، ماه شعبان و ماه مبارک رمضان تا بعد. ان شاءالله در سال جدید توفیق باشد عقل امنیتی ۲ را هم بتوانیم برگزار کنیم. بنا بر این من سعی می کنم کلیتی از برنامه و از این موضوع را خدمت شما با همراهی خودتان به همین شیوه گفتگو می کنیم. پاسخ های شما به دستم می رسد، بحث را جلو می بریم. دوستی فرمودند پیام ها به نوعی برایشان انگیزه شده، ویس فرستاده شده را گوش کردم. دوست دیگر بحث تقیه را گفتند که بحث خیلی مهمی است. اگر موافق هستید، من بعضی نکات اصلی را هم به صورت پاورپوینت و مختصر آماده کردم. البته بیشتر به این نیت که قدم به قدم جلو برویم و شما بتوانید برداشت های خودتان را بنویسید و ثبت کنید.

یک دور دیگر مرور کنیم ما به دنیال چه سرفصل هایی اینجا آمدیم و قرار است در مورد کلیات چه مطالبی با هم صحبت کنیم؟ بسم الله الرحمن الرحیم، حالا شما بعد از دیدن مرور سؤالات که البته در دعوتنامه دیده اید، تصمیم بگیرید که کدام یکی مهم تر است؟ کدام یکی احتیاج دارد بیشتر در مورد آن صحبت کنیم؟ پله پله جلو می رویم. احتمالا همه مطالبی که مد نظرم هست را امشب نمی رسیم بگویم. مهم این است که کم بگوییم اما برایمان کاملا مفهوم باشد و بتوانیم از این مطالبی که دریافت کردیم، خوب استفاده کنیم. در ضمن انگیزه ای برای ادامه شنیدن مباحث باشد. برگردیم اول عنوان بحث را ببینیم. برگردیم صفحه قبل، عنوان بحث چیست؟ عقل امنیتی؛ یکی از راه حل های حل مسئله غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. روی این عنوان دقت کنید، توضیح خواهیم داد. ظاهرا این ادعا مطرح شده، فعلا این گونه بیان می کنم.

این یک ادعا و یک نظریه است. یک دیدگاه علمی و فقهی است که عقل امنیتی می تواند به ما کمک کند. یکی از مهم ترین راه حل های مسئله غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. پس نکته اول این است که غیبت حضرت، اتفاق ساده ای نیست و اتفاقی نیست که ما باید به آن عادت کنیم. اگر به این شرایط به دید یک شرایط عادی نگاه کنیم، خیلی بد است. نه! یک نعمتی از ما گرفته شده، در روایات ما مفصل به این مطلب اشاره شده، به سراغ ریز مطلب برویم. این عنوان عقل امنیتی را به بعضی سؤالات ریز تقسیم کردیم. در این نشست در جستجوی پاسخ به این سؤالات هستیم. یکی از زیرمجموعه ها و سرفصل های خیلی مهم عقل امنیتی، مربوط به حفظ اسرار یا بحث کتمان می شود. همین جا من عرض می کنم عبارت «اذاعه السر» را می توانید جستجو بفرمایید، یا روایاتی که در بحث کتمان هست. اول در قرآن کریم «یکتمون، کتم – یکتمون» را جستجو و آیات قرآن را بررسی کنید. ما فعلا در دو قسمت با حجت الاسلام اسلامی فرد این بحث را شروع کردیم. در دل عقل امنیتی که ان شاءالله امیدواریم بتوانیم ادامه دهیم، بحث های تاریخی آن بیشتر با حجت الاسلام اسکندری است و بعد هم در روایات بحث افشای سر یا کتمان یا رازداری که حالا خواهیم رسید و صحبت خواهیم کرد. حفظ السان، حفظ زبان، این ها را جستجو کنید، مطالبی به دست خواهد آمد.

سؤال اول: استراتژی تبلیغی شیعه در دوران غیبت چگونه باید باشد؟
سؤال دوم: مفهوم صحیح و کاربردی تقیه برای یک خدمتگزار چیست؟ در مورد این صحبت خواهیم کرد.
سؤال سوم: عقل امنیتی چه نقشی در حوادث تلخ و شیرین تاریخ اسلام داشته است؟

که مفصل این جای گفتگو دارد، امشب صرفا اشاره ای خواهیم کرد. در مباحث برنامه فانوس در رادیو خدمتگزاران، سایتی هست بنام رادیو خدمتگزاران که در دل سایت خدمتگزاران یک لینک دارد ولی جداگانه هم جستجو بفرمایید، این سایت هست و کانال تلگرامی به همین اسم رادیو خدمتگزاران و کانالی در ایتا است. از این سه طریق می توانید برنامه های این رادیو ساده اینترنتی را بشنوید. در این برنامه ها الان که بحث ما حوادث تلخ و شیرین است، ما حداقل پنج قسمت فقط در مورد واقعه کوفه؛ ورود حضرت مسلم بن عقیل تا شهادت ایشان صحبت کردیم. آخر آن هم بعضی ابهامات باقی ماند. دو جلسه در مورد آقا امام مجتبی علیه السلام، چهار، پنج جلسه در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، چند جلسه در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام، تا الان هم هفت جلسه در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله صحبت شده، تازه رسیدیم اول جنگ خیبر که دو روز سالروز آن هست و هنوز بحث باقی مانده.

گوش شیطان کر (که یکی از اصول عقل امنیتی این هست که زیاد باید بگوییم گوش شیطان کر) تا کجا بتوانیم ضبط بکنیم و دوران ائمه اطهار علیهم السلام را تا حدودی بررسی کنیم. کمی هم پارسال در مورد دوران غیبت صحبت کردیم و در آن موارد زیاد حوادث تلخ و شیرین تاریخ اسلام را بررسی کردیم و به آن پرداختیم. حالا تاریخ صدر اسلام را گفتیم. چه کاربردی برای روزگار ما دارد؟ این موضوع مهم است. سؤال بعدی: عقل امنیتی چه تأثیری در مورد مقدمه سازی ظهور دارد؟ باید با هم چند قول و قرار مهم بگذاریم.

بحث امشب خیلی می تواند دید ما را عوض کند. اگر پله پله بدون عجله، با حوصله و با تمرکز بحث را بشنویم، به نظر می آید بر ذهنیت ما خیلی می تواند تأثیر بگذارد. چگونه در فعالیت های مذهبی و تبلیغی مان حداکثر نتیجه و بهترین دستاوردها را کسب کنیم؟ آنچه تا الان شما فرمودید، ناظر به این سؤال بود. بزرگواری که با سن کودک، بزرگوارانی که با سن نوجوان و جوان، بزرگوارانی که با سن بزرگسال یا میانسال یا متأهلین، مزدوجین سر وکار دارید، چگونه در فعالیت های مذهبی و تبلیغی مان حداکثر نتیجه و بهترین دستاوردها را کسب کنیم؟ پس معلوم است عقل امنیتی در این موارد حرف دارد. نکته بعد؛ چگونه در نبرد فرهنگی در جبهه شیطان از آسیب های احتمالی محفوظ بمانیم؟

چگونه بیشتر ضربه بزنیم؟ کمتر ضربه بخوریم؟ در مراسم ها، جشن ها، مدارس، مهد کودک، محیط خانواده، در فضای مجازی؛ اصلا نسبت به خودمان و خانواده، چگونه کمتر در این جامعه آسیب بخوریم؟

به هرحال متأسفانه شرایط خاصی در جامعه ما، در این شش ماه گذشته با کم و زیاد آن اتفاق افتاد. به خودمان که نگاه کنیم، بی رودربایستی بعضی از متدیدینی حتی که ممکن است من هم جزء آنها باشم، حالا من که متدین هم نیستم ولی حالا به ظاهر ممکن است دل ما خالی شده باشد، ممکن است روحیه مان را از دست داده باشیم. ممکن است احساس انفعال و شکست به ما دست داده باشد. پس ممکن است ما در این نبرد فرهنگی کمی آسیب دیده باشیم. چطور بتوانیم خودمان را بازیابی کنیم؟ تازه نفس! شعاری که دوستان و همکاران من در مجموعه کارگاه های کوله پشتی انتخاب کرده اند. چطور کوله پشتی مان را برای نیمه ی شعبان و ماه رمضان پر و تجهیز کنیم؟ همه ایام سال در کار خدمتگزاری و چطور تازه نفس به میدان مبارزه با شیطان برویم؟ این تا اینجا؛ با هم چند قول و قرار بگذاریم. این موضوع یک چند قانون دارد. این قانون ها برای من خیلی مهم هست. لطفا بدون چک و چانه با من متعهد شوید که به این قوانین تا انتهای این جلسه پایبند باشید. با هم چند قانون مهم و ساده را مرور کنیم. اولا خاستگاه این مبحث، بیان یکی از مراجع تقلید هست و خاستگاه آن، بالاترین مرتبه علمی و فقهی شیعه است. یعنی عبارت عقل امنیتی یا فکر امنیتی یا در زبان بعضی کارشناسان محترم دیگر، هوش سیاسی چیزی نیست که ما اختراع کرده باشیم یا بیان و دیدگاه ما باشد.

نه، کاملا از دل روحانیت معظم و فقاهت شیعه می آید و ما هم وابسته به او هستیم و هیچ پرهیزی هم نداریم. الان هم من چند بار هم تأکید کردم که این جلسه، مقدمه ای برای شنیدن مباحث کارشناسان محترم ما هست که از روحانیت معظم هستند. این نکته اول؛

نکته دوم؛ توجه به زوایا و جوانب موضوع، پرهیز از تعیین مصداق داشته باشیم. به هیچ وجه من به خودم اجازه نمی دهم با این مشغله ها، شرایط و هزینه اینترنت بخواهم وقت شما را بگیرم و اینجا احیانا کنایه ای بزنم یا مصداق بیخودی تعیین کنیم. نه، شما هم باید کاملا آزاد و رها و بدون پیش داوری بحث را بشنوید و این خیلی قانون مهمی است. و الا ممکن است تا دقایق دیگر بعضی از شما این فضا را ترک کنید یا مثالی بزنم، نکته ای بگویم، شما ناراحت شوید. چاره ای نیست. موضوع عقل امنیتی یک مقداری حساس و یک مقداری دقیق هست. شما باید با حوصله بشنوید.

قانون بعدی را با هم متعهد شویم. بنا بر این هیچ جهت گیری نداریم، شما هم نداشته باشید و با خیال راحت بشنوید و اینقدر مسئله مهم است. برای همه گروه ها، همه سلیقه های فعال در جامعه دینی مان این موضوع به شدت لازم است. پرهیز از پیش داوری و عجله در قضاوت و شروعی برای پر کردن کوله پشتی مان که توضیح دادم جلسه امشب فقط اسکلت و چارچوبی از بحث را ارائه می دهد. تازه باید شروع و حوصله کنید، صوت ها را بشنوید البته اگر علاقمند هستید که تحقیقات خودتان را بر اساس آیات قران و روایات ادامه دهید. اما یک قانون مهم دیگر، نگاه کاربردی به این موضوع و پرهیز از مناقشات علمی، بحث عقل امنیتی است. حالا توفیقی که در اجراهای مشابه پیدا کردم و برداشت خودم این بود که ذات بحث عقل امنیتی، یک موضوع کاربردی هست. یعنی باید از این وسیله در تصمیمات فردی، خانوادگی، شغلی و شئون مختلف خدمتگزاری استفاده کنیم. این یک بحث نظری و علمی نیست. بنظر من ذات آن اینطور است. بنابراین وارد مناقشات علمی نمی شویم. البته ممکن هست اشاره ای داشته باشم و مثلا بگویم در این موضوع تفاوت نظر وجود دارد. منتهی بنظر من این مناقشات علمی باید در حوزه، در دانشگاه، در سطوح عالی خودش بحث شود. اصلا شأن من یا اصلا مسأله کف جامعه نیست و نباید یک مسئله علمی به کف جامعه کشیده شود و ذات این بحث این است که هر کسی برداشت و نکات کاربردی خودش را در زندگی خودش به دست بیاورد.

اما عقل امنیتی، یک تعریف ساده ای از عقل امنیتی داشته باشیم. دنبال تعریف آکادمیک هم نیستیم، بلکه یک مفهوم هست.

عقل امنیتی یا فکر امنیتی یا هوش سیاسی؛ به این معناست که جنبه ای از فکر و عقل من است که می تواند اولویت ها را تشخیص دهد.

می تواند از داشته ها و دارایی های خودش محافظت کند. یعنی به مثال ساده: یک کودک دو، سه ساله شاید فرق یک سکه بهار آزادی را با سکه قدیم پانصد تومانی، یا فرق یک تراول پنجاه هزار تومانی با کاغذ قلابی که در جشن تولد شاباش می کنند را خیلی متوجه نمی شود و ممکن هست به راحتی (به قول قدیمی ها مثالی می زدند) سکه بهار آزادی را به مغازه ببرد و احساس کند با همین سکه می تواند یک چیپس یا پفک بخرد یا همینطوری بالا بندازد و بازی کند یا در کوچه و خیابان گم کند. این بچه نمی فهمد ارزش آن چقدر است و حرجی هم به او نیست. فکر و ذهن و فهم و شعورش رشد نکرده که بفهمد این یک دارایی و یک گنج کوچک هست و باید از آن مواظبت کند و طوری نگهداری کند که گم نشود. ولی وقتی که رشد پیدا می کنیم، متوجه می شویم که سکه یا طلا را در جعبه درست و حسابی و یا در منزل یا یک جای مخصوص مواظبت و نگهداری کنیم. این جنبه فکری که من بدانم کجا چه چیزی را بگویم و کجا نگویم، کجا باشم، کجا نباشم، کجا حرفی را بزنم که مؤثر هست و کجا اگر بگویم، افشای راز هست و ضرر دارد؟ به این مفهوم ساده عقل امنیتی می گوییم.

حالا اینکه من گفتم خاستگاه این بحث، روحانیت معظم و فقاهت شیعه است، اولین بار بیش از ۲ سال پیش و اوایل کرونا بود، من در سخنرانی یکی از مراجع گرامی شنیدم که این ایشان این مطلب را به صراحت فرمودند: تا عقل امنیتی یا فکر امنیتی شیعه رشد نکند، ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اتفاق نمی افتد. یا به بیان دیگر، آن عنوان یا تیتری که برای بحث انتخاب کردیم، عقل امنیتی یکی از راه حل های مهم و اساسی مسأله غیبت است. ایشان این مطلب را ارائه می فرمایند: دو موضوع را شرط یا زمینه ساز و مقدمه برای ظهور می دانند. و در خیلی از واژه ها صبر نمی کنیم تا مناقشه کنیم، هر چه شما بگویید ولی دو عامل را ایشان مهم می دانند:

۱- گسترش معارف اهل بیت علیهم السلام در سراسر جهان که نظر خیلی از بزرگانی که گوش مردم جهان نه، مردم جامعه ما، یا مردم کوچه و خیابان و همسایه که من نمی توانم با آنها ارتباط برقرار کنم و آن ها سبک دیگری از زندگی را انتخاب می کنند و نه نوجوان ها و جوان های خودمان که کنار ما هستند اما دلشان نمی خواهد فکر و یا ظاهرشان مثل ما شود؛ نه، فقط این ها بلکه مردم جهان یعنی آن که در آرژانتین یا کامرون در آفریقا، آن که در بولیوی یا مکزیک یا لس آنجلس یا برلین آلمان زندگی می کند، گوش مردم جهان با کلیات معارف اهل بیت علیهم السلام باید آشنا شود. در کارگاه معمای پیچیده آخر الزمان عرض کردیم. چرا؟ چون ظهور یعنی حجت خدا، این قرآن کریم را بدست می گیرند و می فرمایند: من این طرح و برنامه را می خواهم اجرا کنم. آمدم که اجرا کنم. هر کس دیگری در طول تاریخ می خواست اجرا کند، هرکس گفت من می توانم، نتوانست! یک بار برای همیشه اراده الهی است که حکومت دینی، حکومت الهی در سراسر جهان برقرار شود. می دانید که روایت صریح است. این آیه شریفه در سوره صف و سوره های دیگر هم هست.

«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»

قرار است این دین در سراسر جهان برپا شود. حتی اگر ناخوشایند مشرکان باشد. امام در تفسیر می فرمایند: مضمون آن این است که اتفاق نیفتاده، مگر در دوران ظهور. اراده و وعده خدا است.

روایت شریف، شیعه و سنی نقل کرده اند، از امام جواد علیه السلام، از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هست که اگر یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، خداوند آن یک روز را آنقدر طولانی می کند تا ظهور حضرت اتفاق بیفتد. پس ظهور حضرت وعده الهی و تخلف ناپذیر است. این امر ظاهرا دو شرط دارد، یکی این که زمینه آماده و گوش مردم شنیده باشد. و مردم تشنه عدالت مطلق و سایر معارف الهی باشند که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف می خواهند برپا کنند. و عقل امنیتی جامعه شیعه باید رشد کند تا تجربیات تلخی که قبلا اتفاق افتاده، دیگر اتفاق نیفتد. در مباحث عقل امنیتی رادیو خدمتگزاران آن جا بحث می شود که روایت داریم اگر شیعیان، نه آن هایی که میانه و اصطلاحاً قشر خاکستری بودند. اگر شیعیان همت می کردند و کوفه را نگه می داشتند و حضرت امام حسین علیه السلام سالم به کوفه می رسیدند، ظاهرا قرار بوده در سال هفتاد هجری فرجی برای شیعه حاصل شود. یا اصلا دولت حق برپا شود. تعبیر روایت این است. یا شیعیان زمان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام اگر حفظ زبان داشتند و افشای سر نمی کردند و زبان را کنترل می کردند و از این امتحان سالم بیرون می آمدند، دوباره قرار بوده آنجا فرجی حاصل شود. یا اصلا برای چه غیبت هزار و صد و خرده ای سال طول کشیده؟ این هزار و صد سال، حداقل این ۱۱ قرن چرا تا الان طول کشیده؟ تا چه زمان قرار است ادامه پیدا کند؟ شنیدید می گویند جدول کلید و رمزی دارد؟ گاو صندوق ها یک رمزی دارد؟ ظاهرا یکی از کلید های مهم حل این مسئله، عقل امنیتی است.

حالا به دنبال اسکلت این ساختمان برویم، عقل امنیتی بر چند اصل استوار است. دوستی می فرمایند: من این ها را این طوری دسته بندی کرده ام. کلیت مطلب با احادیث قابل اثبات است؟ خب چقدر هم مسئله مهمی است و من تا به حال به آن فکر نکرده بودم. دوست عزیز حالا جلوتر برویم، برایتان واضح تر می شود اما آنچه که من تا الان عرض کردم، به همین دلیل هم محکم پای آن ایستادم و واضح بیان کردم که فقط یک خلاصه ای از مطلبی را می گویم که خواستگاه آن، خواستگاه مرجعیت فقاهت است.

حالا جلو تر برویم، واضح تر می شود. چون من الان به نوعی می خواهم این دانه های تسبیح را کنار هم وصل کنم و یک تسبیح کوچک ۳۳ دانه ای درست می شود. بله این مطالب را اینگونه اثبات می کنند. حالا خیلی مهم است. هر چقدر برسیم، صحبت می کنیم. در داستان امام حسین علیه السلام، مردم کوفه به شدت دچار عملیات روانی شدند. ابن زیاد از تکنیک های عملیات روانی استفاده کرد. حتی اگر شد، یک دور دیگر مختارنامه، قسمت کوفه را ببینید. آقای میرباقری خیلی خوب در آن قسمت کار کرده. این طرف حالا ساده تر است. می گویم در دوران امام موسی بن جعفر علیه السلام، شیعیان باید نام امام کاظم علیه السلام را به زبان نمی آوردند، بعد از امام صادق علیه السلام شرایطی بود که حضرت هفت نفر را معرفی کردند، با یک شگرد عقل امنیتی؛ یک نفر از آنها حتی منصور بود و نام امام کاظم علیه السلام را مخفوظ نگه می داشتند. در اوایل هم در روایات این است که حتی تعبیر عبد صالح هم برای حضرت به کار نمی بردند. از یک جایی به بعد نتوانستند جلوی خودشان را بگیرند و فاش شد که در روایت داریم که خدا به شیعه غضب کرد، مدت ها امام کاظم علیه السلام را مخیر گذاشت. این اتفاق چقدر غم انگیر است که عذاب بر تو نازل شود یا بر شیعه و حضرت عذاب را بر خودشان انتخاب کردند. بنا بر این ظاهرا دلیل، یا همه یا بخشی از زندان هایی که امام کاظم علیه السلام رفتند و آن مصیبت هایی که در این شب ها روضه خوان ها می خوانند، این بوده که شیعه باید سِرّی را کنترل می کرده و این کار را نکرده؛ حتی در تاریخ دارد که برادرزاده حضرت است، هارون لعنت الله علیه (یک گوشه هایی از بحث را می گویم وسریع رد می شوم) گشت، یک عامل نفوذی خوب پیدا کرد. این فامیل نزدیک امام کاظم علیه السلام است. او را به دربار خواستند. موقعی که داشت می رفت، حضرت به همین سادگی و وضوح فرمودند: حواست باشد، بچه های من را یتیم نکنی! شما فرض کنید امام زمانِ یک نفری، یک همچنین حرف و فرمایشی را بفرمایند که مواظب باش بچه های من را یتیم نکنی! (خیلی سخت است در این موارد حرف زدن چون اصلا ادعا نیست) پیش هارون رفت و اول سفره چرب و نرمی برای او پهن کرد و شاید هم وعده، وعیدی داد و دید می شود از زیر زبان او حرف کشید. سؤال و جواب کرد. در چند تا سؤال و جواب راحت و دوستانه، یک دفعه گفت: امیرالمؤمنین! چه نشستی که یک مملکت هست و دو پادشاه! طرح و نقشه امام کاظم علیه السلام را لو داد. همین بنده خدا که تازه امام زاده هم هست، دوره امام کاظم علیه السلام شیعه خیلی پیشرفت کرده بود.

یا شخصیت دیگری که قطعا اطلاع دارید، جناب علی بن یقطین به نوعی، به قول امروز، معاون اول هارون و شخص اول بعد از او بود. (بزرگوارانی که معلم و مربی هستند، بعدا روی این شخصیت تحقیق بیشتری داشته باشید) تا آن جایگاه رسیده، خلاصه حضرت هم به او فرمودند که اینجا بمان و کارهای شیعه را راه بینداز.

اصول عقل امنیتی

اصل اول:
اینها خیلی واضح است، سریعتر رد می شویم.

در کتاب شریف کافی این روایت است: «لولا الحجه لساخت الارض بأهلها»
این حدیث یا احادیث مشابه آن، یعنی چه؟

یک باب، یک بخشی در کتاب شریف اصول کافی است و در سایر کتاب حدیثی ما اینگونه احادیث را جمع کرده و دائم یک نکته را اثبات می کند: «اگر حجت خدا در زمین نباشد، زمین اهلش را فرو می برد». این یک قاعده است، یادمان باشد حجت خدا در هر زمانی، مجری اوامر الهی است. مرکز، ثقل و معیار دین است. شاقول و میزان تشخیص درستی و باطل است. اینها در القاب ائمه هست، امیرالمؤمنین علیه السلام فاروق، جدا کننده بین حق و باطل است. میزان الاعمال، صراط مستقیم است. در زیارت آل یاسین خواندیم: «السلام علیک یا باب الله و دیان دینه» در دعاهای دیگر برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می خوانیم: «عین الله الناظره» چشم بینای خداست. باب الله، عین الله، اوزون الله، تعابیر مختلفی که هست. پس محور و معیار دین، وجود مقدس حجت خدا در هر زمانی است. پس معنا و معیار دین اوست. حجت هر زمانی، زمان حضرت نوح علیه السلام هستی، حجت خدا ایشان است. در زمان حضرت عیسی علیه السلام هستی، حجت خدا ایشان است.

زمان حضرت صادق، سجاد، هادی علیهم السلام هستی، …

الان زمان اهل بیت علیهم السلام، دوره امامت اهل بیت علیهم السلام است. دوره اهل بیت علیهم السلام، دوره ائمه علیهم السلام تا اول دوره غیبت نبوده، تا دوره امام عسکری علیه السلام نبوده! نه، همین الآن دوره ائمه علیهم السلام است. اصلا هر دوره ای، دوره ائمه علیهم السلام است. نمی شود زمانی باشد، حجت خدایی نباشد.

پس نگاهمان را تازه کنیم. در کارگاه قبلی عرض کردم؛ گفتم دم عید است، خاته تکانی ها شروع شده، اگر روی میز غبار نشسته، اگر بر عقاید من بنا به دلایلی، روزمرگی دنیا، غباری نشسته، امشب پاک و تمیز کنم. با تمیزی و زلالی و صیقل یافتگی، روزهای پایانی ماه رجب را به سمت لیله المحیا، شب مبعث و بعد هم اعیاد ماه شعبان و نیمه شعبان و سحر زیبای آن بروم.

حواسم باشد من در دوره امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زندگی می کنم. زمان ائمه علیهم السلام است و تمام محور دین، وجود مقدس ایشان است.

با ایشان حق معلوم می شود. «بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرٰا» بخاطر او خلق روزی می خورند. چه مطالب دیگری به ذهنتان می رسد؟ تعابیری که در ادعیه، در زیارات و در احادیث هست، ببینید. همین جا عرض می کنم اشکالی که وجود دارد، شما برای استقبال از مهمانان جشن های نیمه شعبان آماده می شوید. حواسمان باشد! متأسفانه ما مقداری در اعتقاد به امامت، به سمت تعریفی که اهل سنت دارند، لغزیدیم.

و به وُجودِهِ سَبَتهِ الأرض و السماء.
و بِکُمْ یُنَزِلُ الغَیْث ، ماء معین، به این معناست.

امامی که ما در تشیع، در مکتب اهل بیت علیهم السلام به او قائل هستیم، یعنی محور و معنای دین، این را ما در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام می دانیم. همه چیز به او اثبات و همه چیز با او سنجیده می شود. هر چه که او بیان کند، حق است. تمام عبارات زیارات جامعه کبیره، ان شاءالله در ماه رجب و شعبان، روزی ما مشهد، یا نجف یا کربلا شود، یا همه آن ها یا سامرا، هرجا رفتیم، زیارتِ جامعه کبیره را بخوانیم. هان؟

و الحق معکم و فیکم و منکم و الیکم و أنتم معدنه و مأوا و اصله و فرعه

همه چیز دین، همه چیز حق، ائمه ما هستند. نه اینکه ما نماز می خوانیم، روزه می گیریم، خمس هم می دهیم، حجاب هم داریم، من هم محاسن در صورتم نگه می دارم، حالا به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم معتقد هستیم. یعنی سفره ای نیست که یک رقم نماز، یک رقم روزه، یک رقم حج، یک رقم هم ولایت، این نیست. نماز، روزه، صدقه، انفاق، حجاب، همه اینها به وجود حجت خدا، اثبات و به وجود او تأیید می شود.

أین الله الناظر و الباطن ما اسختتموا

این ها را شما می دانید اما مردم که همه آن ها از من بهترند، خیلی ها نمی دانند. به هر زبانی که شده، کمکشان کنید. به زبان شعر، سرود، داستان، تاکشو، عرض کنم که نمایش، سخنرانی، تبلیغ فردی، فضای مجازی، با مردم صحبت کنیم. این تئوری غنی و بی نظیر شیعه است.

که ما امام حاضر و ناظر و آگاهی داریم. در اصل بعد عرض می کنم و معیار و محور اوست. بنابراین روایات ما مفصّل بیان می کند که کسی نماز و روزه داشته باشد و ولایت نداشته باشد، اصلا خدا نمی پذیرد. کما اینکه از ابلیس نپذیرفت. اصلا بحث حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و امیرالمؤمنین علیه السلام و شیعه و سنی نیست. خداوند به این صورت بنا نهاده است. عالَم را بر این اساس بنا نهاده است. در هر زمانی حجتی باشد و او محور است و خدا دوست دارد از این راه بندگی شود. مشکل شیطان این نبود که خدایا من تو را قبول ندارم، صریح روایات است. به تفاسیر روایی آن مراجعه فرمایید.

شیطان گفت خدایا تو می گویی به آدم سجده کن؟ من نمی توانم به این سجده کنم ولی به جای آن عبادتی انجام می دهم که هیچکس نتوانسته انجام دهد، و امام فرمودند می توانست، ادعای الکی نکرد. می توانست این عبادت را انجام دهد. خداوند فرمود نمی خواهم. من کاری را که می گویم، انجام بده. به آدم علیه السلام سجده کن!

نگفت من تو را قبول ندارم. نگفت خدایا من کافر شدم. گفت می گویی به آدم سجده کن، این کار را نمی کنم. به جای آن یک کار دیگر می کنم. پس معنا و معیار دین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. حالا نکات کاربردی آن را شما اینجا یادداشت کنید. معیار دین، حائری نیست! معیار دین، معلم دینی مدرسه ما نیست، پدر و مادرم نیستند، این را می شود به نوجوان ها گفت. آن ها هرچقدر به معیار و خط کش اصلی و به محور و نمودار اصلی، مدار اصلی حق نزدیک باشند، محترمند.

این را عرض می کردم حواسمان باشد، این اصول نکات کاربردی دارد. می گوییم نوجوان، جوان عزیز، خانم، آقا، پدربزرگ، مادر، پدر، آخر الان نوجوان ها خودشان مشکل کوچک دارند. مشکل اصلی این پدربزرگ، مادربزرگ ها هستند که با افتخار می گویند خوش به حال تو که در دوازده سالگی، چهارده سالگی فهمیدی. ما، در شصت، هفتاد سالگی فهمیدیم همه چیز الکی هست! نعوذ بالله و پناه بر خدا.

الان بچه سر کلاس دینی می آید، در هیئت، جلسه، مسجد با ذوق و شوق به خانه می رود. پدربزرگ خراب می کند، مادر خراب می کند، عمه خراب می کند.

می گوییم که حواست باشد معیار، حجت هر زمانی، آدم های دیگر معیار نیستند. ممکن است پنجاه مورد کار خوب داشته باشند. دو کار اشتباه داشته باشند. چون شما این ها را می دانید، رد می شویم. بدیهی و ساده است ولی باید به آن توجه کرد.

اصل دوم:

اصل دوم، معنای صحیح غیبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چیست؟ سؤال این است که غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به چه معناست؟ فهمیدیم که حجت در هر زمانی باید باشد. اینکه اثبات شده است، روایات متعدد «لَولَی الحجه الساخه الارض بأهلها» پس در زمان ما هم که حجتی هست، حالا شما می گویید آن حجت غائب است؟ غائب است یعنی چه؟ یا باید بگویید امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یک جایی در چاه سامرّا است، یا جزیزه خضراء، یا بقول حاج آقای اسکندری، یک جایی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را فریز کردیم، در فریزر گذاشتیم، یک جایی او را نگه داشتیم تا روز ظهور قیام کند و امامت خود را شروع کند.

یا باید بگوییم این است که این معنای افراطی از غیبت است؛ یا باید بگوییم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف امنیت ندارند، یک جایی در بیابان ها زندگی می کنند. خانه و مسکنی ندارند، صبح و شام گریه می کنند. در اضطرار و غم و غصه هستند و خب کار را به یک سری نواب خود واگذار کردند. بنابراین اشکال این (معنا) این است که از دل این تعاریف، شیخیه بدست می آید، بابیت و بهائیت دارد. پس ما هم باید یک بابی داشته باشیم و حضرت کارها را واگذار و تفویض کرده. در حالیکه ما الان نائب خاص نداریم. مال دوره غیبت صغری بود و تمام شد.

معنای صحیح چیست؟ همه دقت بفرمایند. تا این را متوجه نشوید، نباید رد شویم. اصل بسیار مهمی در عقل امنیتی است. حضرت حضور دارند اما ظاهر نیستند. دوستی فرمودند: همین الان امام در جایگاه امامت خودشان هستند. دقیقا ایشان امامت می کنند. شئون امامت انجام می دهد. دوست دیگر فرمودند: از نظرها پنهان ولی بهره وری از ایشان شبیه خورشید پشت ابر است. عزیزی می فرمایند: حضور دارند. می بینیم ولی نمی شناسیم. تکمیل همه نظرها این است که امام از نظرها پنهان هستند. ما ایشان را می بینیم، یا نمی شناسیم یا نمی بینیم. پس مردم اینجا این را نمی دانند. ببینم چطور می خواهید همت کنید و نیمه شعبان در خدمتگزاری ها این را برای جامعه باز کنیم. حالا یا با ادعیه و دعاها، جشن و مراسم، هرچه که شد. بزرگواری که پک آماده می کنند، مراسم دارند، اگر یک نسل شیعه ای با این باور بار بیاید که امام غائب است. یعنی ظاهر نیست. نمی بینیم اما حاضر است. نکته مهم حاضر است. به این منظور نیست که در یک جزیره یا بیابانی است. با جسم مبارکشان در همین کره زمین، در همین جامعه زندگی می کنند. حالا با همین شرایط خاص که ایشان دارند را ما نمی دانیم. ولی این تعابیر روایات که در بازارهای شما قدم می زند و روی فرش شما می نشیند، اینها خیلی خیلی مهم است. یک چنین امام زمانی را برای مردم تصور کنیم، نه امام زمان ناتوان، گریان، نشسته در جزیره خضرا، امام زمانی که فقط غریب است و ما هم کاری از دستمان بر نمی آید! ما دائم گناه می کنیم و ایشان دائم دلشان خون است و پرونده اعمال ما را می بیند و گریه می کند. این امام نه، یک امام زمانی که قهرمان و فعال، مدیر، مدبر، چنین شخصیتی را باید تصور کنیم. الان کتاب کمال الدین جلد دوم همراهم هست. شما با کتاب کمال الدین آشنایی دارید، نوشته شیخ صدوق و چه شد که ایشان این کتاب را نوشت؟ در اواخر جلد یک روایاتی که از ائمه اطهار علیهم السلام در مورد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را رسیده، جمع می کند. جلد دوم از روایت امام صادق علیه السلام به بعد است. جلد دوم، روایت سی و چهارم، باب سی و سه روایت امام صادق علیه السلام صفحه بیست و سه در چاپی که من دارم، پسر زراره می گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود: مردم امام خود را نیابند، او در موسم حج شاهد ایشان است. و آن ها را می بیند اما آن ها او را نمی بینند. «یَفْـقُدِ النّـاسُ اِمامَـهُمْ فَیَشْهَدُ الْمَوْسِمَ فَیراهُمْ وَ لا یَرَوْنَهُ». او مردم را می بیند؛ درحالی که مردم او را نمی بینند. چنین امامی است. این هم اصل دوم و تا اینجا واضح است. منتها حواسمان باشد شما اینها را می دانید و داریم روی نکات کاربردی آن فکر می کنیم. امام زمانی که در ذهن مردم است. خیلی ببخشید یک امام زمانی، شبیه امام جماعت مسجد محل ما نه، مثلا شبیه حجت الاسلام و آیت الله خیلی نورانی، مثلا شبیه مرجع تقلید، اگر خیلی بخواهند امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را تصور کنند، یک چیزی شبیه مرحوم حضرت آیت الله بهجت، یک چنین امام زمانی را تصور می کنند. نه! شما در اصل اول مقام، شئون امام، خلقت نوری و جایگاه، ویژگی ها، علم و قدرت و محبت ایشان را باید بیان کنید. در اصل دوم: مردم امام زمانی در ذهنشان هست که اللهم عجل لولیک الفرج بگوییم. دعای ندبه که مثلا از تلویزیون پخش می شود یا در مهدیه محل ما یا در خیابان شهر ما هست و آخر آن هم یک صبحانه خوب می دهند، بعضی داستان های تشرف را هم گاهی می شنویم و همین، مداح هیئت ها در ابتدا هم یک خط از غزل از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می خواند. همه این ها خیلی عالی که خدا به همه آن ها هم خیر بدهد، امام حاضر و ناظر در ذهنشان نیست.

برویم اصل سوم؛ بعد از این اصل دوباره من سؤال می کنم: نکات کاربردی خیلی مهم، اگر این همین نکته را ما امشب متوجه شویم، خیلی از مسیر عقل امنیتی را فهمیده ایم. خانم ها، آقایان از شما تمنا می کنم به نکات کاربردی اصل دوم عقل امنیتی توجه بفرمائید و شما هم نظرتان را بیان کنید. شما هم اگر نکات کاربردی جدیدی استفاده می فرمایید، بیان کنید.

نکته اول؛ وقتی می گوییم اصل یک و دو را با هم پیوند زده و از آن نتیجه می گیریم زمین خالی از حجت نیست. خب پس الان خدا حجتی دارد. معنای غیبت این است که او حاضر و ناظر و آگاه هست. نکات کاربردی اصل دوم، اگر امام مثل خورشید پشت ابر است و شئون امامت را انجام می دهد، بین مردم است، معنای آن، این است او فعال ترین و مجاهدترین است. البته «ترین» که می گویم، غلط است. او با کسی قابل مقایسه نیست. ساده می گویم؛ در زمان ما فعال ترین موجود خدا، آگاه ترین، عالم ترین، پر تلاش ترین، مجاهدترین، یعنی پرتلاش ترین است. در زیارت امین الله یا زیارت دیگر می خوانیم «اشهد انک جاهدت فی الله حق جهاده» از همه بیشتر کار می کند، از همه بیشتر جوش می زند، از همه بیشتر رسیدگی می کند. حالا معنای توقیع را می فهمیم. من در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنم. من شما را فراموش نمی کنم. اگر من نبودم، دشمنان شما را از هم دریده بودند. تعابیر شبیه به این امام زمانی که مدیر عالم است، امام زمانی که از همه قوی تر است، امام زمانی که سر رشته عالم به دستش هست. چنین قهرمان دلاوری را به مردم معرفی کنیم، نه امام زمان ترسان و گریان و فقط ساکن در بیابان ها؛ آن هم جای خودش هست. حضرت امنیت ندارند. نکته مهم امام، همواره پیروز در برابر نقشه های شیطان است. حالا که او امامت می کند، در همین زمان می شود یار و خدمتگزار ایشان بود. در همین زمان می شود یار و چشم انتظار او بود. می شود نوکری و خادمی ایشان را کرد. تا اینجا واضح است؟ دوباره ذهنمان را گردگیری کنیم. در همین چند ماهه در این جامعه، در این جهان آشفته، در این جهان پر از ظلم و فقر و بیداد و ناعدالتی، خداوکیلی به ذهنمان نرسید که گاهی به این فکر نیفتادیم که کار از دست خدا و پیغمبر هم در رفته؟ دیگر فاتحه دین خوانده شد! دیگر عرصه بر دین داران خیلی سخت شد. دیگر دین خیلی غریب شد. حالا این که برای متدینین است، برای عموم جامعه، دلار بالا و پایین شود، ما نگران می شویم. خدا چه جوری می خواهد روزی ما را بدهد؟ قیمت سکه بالا و پایین شود، می گوییم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از چه راهی می خواهد به ما کمک کند؟ ما خدا و در درجه بعد امام زمان و ائمه، امام رضایی، امیرالمؤمنین، حضرت زهرایی علیهم السلامدر ذهن مان ساخته شد، به اندازه ذهن خودمان. امام زمانی که با قیمت دلار نگران می شود، امام زمانی که یک دفعه یک زلزله وسیعی می آید، دیگر نمی دانم چکار کنم! چگونه مدیریت کنم، ما یک چنین شخصیتی در ذهن متدینین ساختیم. گاهی اینطوری است. من جسارت نمی کنم، همه از من بهتر هستند. دیگر چکار کنیم؟ کاری نمی شود کرد. ببینید انفعال، شکست، این ها همه ضد عقل امنیتی است. اصلا این ها خلاف عقل امنیتی است. ببینید مطالب خیلی ساده است ولی تا الان نگاه من اینجوری بوده، بعد انتهای این جلسه و انتهای مباحث نگاه من کاملا عوض شود. نه، نه، امام زمانِ من همیشه فاتح و همیشه پیروز و همیشه قهرمان است. حالا دیگر جای صحبت آن نیست. در معمای پیچیده آخرالزمان، مفصل بحث کردیم که اصلا چرا می گویند در هر زمانی باید حجتی باشد. برای همین که این اتفاق نیفتد. شیطان نتواند همه را جمع کند، ببرد. سررشته اصلی و مدیریت اصلی، دست حجت خداست والا بشر تا حالا همدیگر را کشته و خورده و برده و همه چیز را نابود کرده بود. جهان را نابود کرده بود. منتهی یک جایی او نگه می دارد و به روشی که خودش می داند و ما ممکن است بفهمیم یا نفهمیم، نقشه های شیطان را برهم می زند. چون خدا او را تأیید کرده. امروز داشتم روایت آن را نگاه می کردم. حتما شنیدید امام صادق علیه السلام فرمودند: فرعون ۲۵۰۰۰ کودک را سر برید (اصلا عدد آن هم تعجب بر انگیز است) که موسی علیه السلام به دنیا نیاید. موسی علیه السلام به دنیا آمد. در قصر خودش هم بزرگ شد. در همین قرن اخیر، در جنگ های جهانی، چند ده میلیون اروپایی یا دیگران از هم دیگر کشتند؟ اگر حجت خدا نباشد، «لولی الحجته لساخت الارض باهلها» یک معنای آن، این است که اصلا آدم ها همدیگر را می کشند. خلاصه همدیگر را غارت می کنند. او مراقب است که زمین را فساد کامل نگیرد؛ در دین و در بهداشت، در محیط زیست و در … . خیلی این دو اصل بدیهی اما ساده است. می گوید بله دیگر؛ معنای غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شما راحت نوشتید ولی یک ذره که فکر کنید، می بینید که گاهی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را دست کم گرفتید. گاهی می نشینم، با خودم فکر می کنم چقدر این کار من زشت قبیح است که در دوره امامت آن حضرت زندگی می کنم، می نشینم، غصه یک چیزهایی را می خورم که او حواسش به آن هست. غصه کارها و وظایفی که خودم بر عهده ام هست را نمی خورم. حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که جای خود، خدای متعال، خدای علیم، خدای احکم الحاکمین، خدای اقدرالقادرین، من ماندم خدا چگونه می خواهد روزی ما را بدهد؟ چه کار می خواهد بکند؟ در این وضعیت یعنی چه؟ تمام این فکرها و شک ها در اصل بعد می رسیم و می گوییم: سلاح شیطان شک است. تمام این ها مال این است. خدا دیگر از ما را برگردانده، خدا هوای ما را ندارد. ببینید تمام برای این است که ذهن من کوچک و راه وسوسه شیطان باز شده، این ها همه خلاف عقل امنیتی است. بعد چون نمی توانم خودم را کنترل کنم، حرفی می زنم که نباید بزنم. کاری می کنم که نباید انجام دهم. دائم به بقیه ضرر می زنم که همه خلاف عقل امنیتی است. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ» به خاطر آن چیزی که مردم انجام دادند «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» ولی در همین اوضاع، یک دفعه می بینید چراغ هدایت جوری روشن می شود که شما اصلا فکر آن را نمی کنید. الان «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» هست یا نه، درست است؟ در همین جهان یک دفعه شما خبر می رسد که ده میلیون حداقل شیعه در نیجریه است. نیجریه! شیعه! اصلا چه کسی رفت آن طرف تبلیغ کرد؟ اینقدر در چین است، اینقدر در اروپا است، اینقدر عزاداری امام حسین علیه السلام در سراسر جهان، ای خدا! این ها اصلا چه زمانی رفتند؟ چه وقت شیعه رفت آنجا؟ به اربعین نگاه کنید. در همین جهان، در همان عراقی که اینترنت آن آزاد است. ماهواره این طور است و دارد بیچاره می کند و خلاصه آمریکا و سایر دشمنان دین که فرهنگ مردم را عوض کنند، در این سال ها بیچاره کرد. یک دفعه می بینی که اصلا اربعین از زمین انگار آدم می جوشد. یعنی مانند همان داستان فرعون «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ» ۲۵۰۰۰ کودک را کشت. ۲۵۰۰۰ مادر و خانواده را داغدار کرد. خدا خواست موسی علیه السلام بیاید و آمد.

یکی از خادمین حرم امام رضا علیه السلام، سید بزرگواری که ایام ولادت امام رضا علیه السلام رفته بودند نیجریه و در همین حسینیه بقیه الله نیجریه مراسمی داشتند، چیزهایی را تعریف می کرد از شیخ زکزاکی عزیز و شیعیان آن جا، اصلا باور کردنی نبود! گفت جمعیت در نهایت فقر! اما پر از جمعیت زن و مرد نشسته بودند و شیخ می گفت؛ وسط صحبت گفت من می دانم، خبر داریم که تک تیرانداز برای این مراسم مسلط است. گفت اصلا احدی تکان نخورد. چیز عجیبی ایشان تعریف می کرد. می گویم روی این ها فکر کنید، بعد ببینید ما کجا این جهان هستیم. چطور باید عمل کنیم؟ وظیفه مان به عنوان خدمتگزار چیست؟ امشب باید حرف های خیلی مهمی را با هم مرور کنیم. باید فقط بعد از آن بنشینیم، فکر کنیم، تصمیم بگیریم، الان دوست ما آمد، صفحه مانیتور کنار من را رفرش یا بازنمایی کرد. حالا یک چنین تعبیری، باید یک دور دیگر زندگی و ذهنمان را رفرش کنیم. یک دور دیگر از نو سیستم ما بالا بیاید. تازه نفس، ایشان می گفت که مراسم تمام شد، سید روحانی جلیل القدری می گفت: خانمی از همین آفریقایی ها و عزیزان نیجریه جلو آمد؛ من گفتم این می داند ما از ایران و از آستان قدس هستیم، الان می آید از من کمک مالی می خواهد. من حالا چه به او بگویم وچه جوابی به او بدهم؟ فکر می کنید چه چیزی گفته باشد خوب است؟ خدا شاهد است من بدون واسطه خودم و از کسی که در صحنه بود و به او گفته شده، می گویم شما همین طور که خواستید، نقل کنید. بدون واسطه است. ایشان گفت: من ایستاده بودم، گفتم خدایا این خانم چه چیزی از من می خواهد؟ آن خانم اینطور فرمود: گفت: رفتی ایران، به ایرانی ها بگو ما با وضعی که داریم، فکر نمی کنم در طول عمرمان بتوانیم بیاییم امام رضا علیه السلام زیارت کنیم. گاهی آدم حساب کتابی می کند. مثلا چقدر پول بلیط می شود، چقدر باید پس انداز کنم، چکار کنم؟

گفت ما با وضعی که داریم، حالا یا داستان مالی بوده یا داستان بوکوحرام و وهابیت و این حرف هاست. ما وظیفه تبلیغی و خدمتگزاری و وظیفه عقل امنیتی مان را دست کم گرفتیم. ما گاهی حرف هایی به ضرر آن ها می زنیم یا باید حرف هایی به نفع آن ها بزنیم که نمی زنیم. می دانید بوکوحرام، شاخه وهابیت، در کشتار عجیب فرزندان خود شیخ را که به شهادت رساندند؛ این ها را می دانید. گفت ما با وضعی که داریم، فکر نمی کنم بتوانیم به زیارت امام رضا علیه السلام بیاییم. به ایرانی ها بگو خیلی قدر امام رضا علیه السلام را بدانند. جمله بعد او مهم بود. فرموده بود: ولی ان شاءالله در روزگار ظهور همه دور هم جمع می شویم. شاید شما احساس کنید این حرف را یکی در دل مثلا قم یا کربلا و نجف زیر قبه امام حسین علیه السلام گفته، حال دعایی به او دست داده، مثلا خانمی این حرف ها را به شما زده است. نه، در دل آنجایی که این عزیز ما سید بزرگوار، خادم حرم می گفت: آنجا اینترنت هست، آنجا وسایل تفریح و خوراکی حرام هست. در حالی که کشور فقیری است. در دل آن جامعه چه شده؟ چه کسی نور هدایت را به آنجا رسانده؟ الا حجت خداست که مجری اوامر الهی است؟ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، امام فعالی است، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، امامی که یک جا دست بسته بشیند، نیست. حالا می دانم و می فهمم چرا باید برای او دعا کنم. «اللهم کن لولیک الحجه» چرا باید صبح به صبح برای او صدقه بدهم؟

برویم اصل سوم:

قاعده سوم، اصل سوم؛ دشمن اصلی لشکر شیطان است. یعنی ابلیس و یارانش! شیطان انسی و جنی! دشمن هر چه خبیث تر و حرفه ای تر و هرچه ناجوانمردتر، ضربات و حملاتش هم شدیدتر! توجه اصلی این جبهه به سمت حجت خدا و یارانش است. یعنی ما در زمانی زندگی می کنیم که آقا حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف امور امامت را به بهترین شکل با تلاش و مجاهدت انجام می دهند. شیطان با تمام زورش برای ایشان مزاحمت ایجاد می کند. یکی دو سند را بررسی کنیم. حتماً بزرگواران اهل تحقیق و تدریس هستند. واژه «شیطان»، «الشیطان» یا «شَیطان» یا «عدوا» و یا «عدو»، این ها را در قرآن سرچ کنیم. با نرم افزارهای اسلامی هم که خیلی راحت است. دو آیه را با هم بررسی می کنیم. اول سوره مبارکه (انعام /۱۱۲) اگر قرآن کریم خدمتتان هست، ملاحظه بفرمایید.

اعوذ بالله من الشیطان رجیم
«وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ»

اگر بخواهیم ریز و نکات آیه را صحبت کنیم، کل وقت ما گرفته می شود. به تفاسیر مراجعه کنید. اما سریع می گویم. این گونه در برابر هر پیامبری دشمنی از شیاطین انسی و جن قرار دادیم. «یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ» آن ها به طور سری سخنان ظاهر فریب و بی اساس «زُخْرُفَ الْقَوْلِ» برای اغفال مردم به یکدیگر القا می کردند و اگر پروردگارت می خواست، چنین نمی کردند. ایمان اجباری سودی نداره بنابراین آنها و تهمت هایشان را به حال خود واگذار و «وَکَذَٰلِکَ» یعنی تداوم دارد. یعنی در هر زمانی هست. «لِکُلِّ نَبِیٍّ» یعنی برای هر حجت و نبی هست. پس دشمن اصلی حجت خدا در هر زمانی، هر پیامبری، شیاطین هستند. «شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ» که این ها هم به یک نوعی برای خودشان وحی دارند.

«یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا» حالا سخنان ظاهر فریب و بی اساس را می بینید، چیزی که در جامعه ما زیاد است. آیه بعد را هم ببینیم، خیلی عجیب است. تفاسیر آن خیلی جالب است و نکاتی دارد. پس واژه شیطان یا عدو یا الشیطان، حتماً عدو مبین را در قرآن جستجو کنیم، بحث های خیلی خوبی برای ماه مبارک رمضان است.

اعوذ بالله من الشیطان رجیم
«إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ»

به یقیین شیطان دشمن شماست. «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» به یقین شیطان دشمن شماست. پس او را دشمن بدارید «فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا ۚ إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ» (فاطر/۶) او فقط حزب خود را به این دعوت می کند که اهل آتش سوزان باشد. پس معلوم است شیطان یاران و حزبی دارد «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ» به تفاسیر این آیه هم می توانید مراجعه کنید.

برویم نکات کاربردی اش را ببینیم. به هر حال قرآن کریم خیلی ساده و راحت و صریح، واضح می فرماید: شیطان دشمن اصلی و دشمن آشکار ماست. در روایات و آیات روایات مفصل بحث شده، شیوه های مکر آن به چه شکلی است.

نکته کاربردی: اصل دوم
در هر زمانی حجتی هست. پس ما در زمان حجت خدا هستیم. حجت در این زمان، همه کاره عالم، مدیر است. مدبر و حاکم، عالم و فعال ترین است.

اصل سوم: دشمن اصلی حجت خدا، لشکر شیطان است. ما ان شاءالله جزء جبهه حق هستیم. آرزو داریم این باشیم. تعابیر حزب خدا هستیم. حزب شیطان داریم، حزب خدا، حزب الله در قرآن داریم. ائمه نور، ائمه نار، اهل یمین، اهل یسار، اهل بهشت، اهل جهنم، اگر ما جزء دوستان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و جزء دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام باشیم، مقابل ما جبهه ای متحد قرار دارد. تمام یارانش را از فرقه های مختلف می آورد. به نظرم از قبل این ها با شما به توافق رسیدیم. ما جزء حزب شیطان می دانیم، بهائیت، وهابیت، یمانی، آتئیست ها، شبکه ایران اینترنشنال و … هستند. جبهه متحد و متکثر و باتجربه زیاد هستند. از زمان حضرت آدم علیه السلام این با پیامبران و انسان ها درگیر بوده تا الان، در یک دوره حساس چون هر چه به ظهور نزدیک شویم، می فهمد که دوره «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ» و دولت شیطان تمام می شود و روز مرگش دارد فرا می رسد.

پس دست و پا می زند و نیروهایش را جمع می کند، شگرد جدید رو می کند. حالا که حجت خدا با لشکر شیطان می جنگد، یارش باشیم و سربارش نباشیم. مکث کنیم. قبل از اینکه به اصل چهارم برویم، ببینیم تا اینجا چه دریافتی داشتید؟ نظرتان چیست؟ خداوکیلی در زندگی هایمان دشمن اصلی مان را شیطان می دانیم؟ محیط کارم، محیط خدمتگزاری هم هست. مثلا مدرسه است. کلی می گویم، خانواده است، می دانم همسرم شیعه امیرالمؤمنین علیه السلام است. می دانم بچه های هیئت ما به خاطر امام حسین علیه السلام دور هم جمع شدند، با هم لج و با هم قهر می کنیم. به هم حسادت می کنیم. خدایی نکرده زیر آب همدیگر را می زنیم.

هزار بار دور از جان، گاهی در محیط های اسلامی، دانشکده ای که افراد علوم دینی می خوانند، در بین یک مدرسه یا فامیل خوب، در محیط کاری، من کاری را به خاطر لجبازی با فلانی انجام نمی دهم. چون دیگری کم کاری می کند، من هم کاری را به خاطر لجبازی با او شُل انجام می دهم. حالا در دل جامعه شیعه، گروه «ما»، هیئت «ما»، حزب ما، جناح ما، روزنامه ما، تیم ما، تیم آن ها، فکر کردیم کل کل کردن مثل پرسپولیس و استقلال و رئال مادرید و بارسلونا و … جواب می دهد. این را باید همه جا آورد! همه جا باید خط کشی کرد!

حواسمان نیست که حجت خدا تنها و غریب است و با لشکر متکثر و متحد شیطان می جنگد. من چوب لای چرخ او نگذارم. طرح و نقشه امام را خراب نکنم. بفهمم با چه دشمنی روبرو هستم. آن فامیل گرامی امام کاظم علیه السلام که می خواست به دربار هارون برود، اگر می دانست هارون جزء لشکر شیطان است، بیشتر مراقبت می کرد. اگر مردم کوفه می دانستند عبیدالله بن زیاد جزء لشکر شیطان است و شیطان تمام نیروی خود را فراهم کرده که امام حسین علیه السلام به کوفه نرسند، طور دیگری عمل می کردند. در دو فیلم مختارنامه و معصومیت از دست رفته از آقای میرباقری این مطلب را دیده ایم.

من هم اگر آن زمان بودم، شاید خراب می کردم. ولی بالاخره عجیب است. مردم دیدند یک نفر با لباس سید و لباس امام حسین علیه السلام وارد شهر شد و رفت داخل دارالاماره نشست. یکی نگفت روبنده ات را کنار بده تا ببینیم چه کسی هستی. به راحتی گول خوردند. حالا عرائض اول نشست: تا بهتر نشویم، ظهور اتفاق نمی افتد. من با نگاه به اعمال و رفتار و حرف های خودم می بینم به قول بچه ها خیلی در اوت هستم! تا رشد نکنیم و دخترها و پسرهای بهتری نشویم، خداوند این دوره غیبت را تمام نمی کند. صبر خدا زیاد است. بالاخره این همان خدایی است که دید بیست و پنج هزار نوزاد سربریده شدند تا موسی علیه السلام به دنیا نیاید اما خدا صبر کرد. خدا سال ها وعده فرج را برای قوم نوح علیه السلام عقب انداخت ولی صبر کرد تا اهل نفاق، غربال شوند. باید روی خودمان کار کنیم. تا همین جا هم اگر مطلب را فهمیدیم، تمام است. دشمن اصلی ما شیطان نیست، به آیه قرآن عمل نمی کنیم. إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا (سوره فاطر آیه /۶)

اول نشست یک قانون گذاشتیم تا بدون هیجان و آرام، آرام و بدون دچار شدن به قضاوت و تعمیم مسائل پیش برویم.

این موضوعی است که تیپ های مختلف در جامعه ما گرفتار آن هستند. هیئتی و دانشگاهی و حوزوی و مسجدی ندارد. همه باید تقویت شویم و نمره مان را در عقل امنیتی بالا بیاوریم، چون راحت به هم می پریم! تا الان مطالب ساده ای را عرض کردم و شما هم بیشتر آن را می دانستید. راحت است، چون الان من روی صندلی نشسته ام و شما هم با بزرگواری همراهی می کنید.

ما وقت کم گذاشته ایم. دو جلسه راجع به امامت آقا امام حسن مجتبی علیه السلام بحث کردیم و در نهایت به حاج آقا گفتم سؤالات من جواب داده نشد. چون موضوع مبهم است. دوران امامت ایشان ده سال بوده است. مردم نمی دانستند حجت خدا ایشان هستند؟ نمی دانستند امام حسن علیه السلام با لشکر شیطان در جنگ هستند؟ نمی دانستند معاویه جزء لشکر شیطان است؟ پس چرا شیعیان امام حسن علیه السلام به ایشان می گفتند السلام علیک یا مُذِلَّ المؤمنین؟ عقل امنیتی شان را از دست داده اند و قاطی کرده اند. به قول امروزی ها هنگ کرده اند. می دانید در بین ائمه ما، امامی که طبق حدیث کمترین حواریون و یاران خاص را داشتند، ایشان بودند که دو یار خاص داشتند و از این دو یار خاص و عالی مقام، یک نفرشان این جمله را گفته است. بعضی اسامی بزرگ و صحابه، انقدر اسمشان بزرگ است که من جرأت ندارم اسمشان را ببرم و شأن من نیست ولی نمی دانم این ها کجا بودند و چرا امام را تنها گذاشتند. تعارف ندارد. بیایید با همین دید برویم و دعاها را نگاه کنیم.

دعای عصر جمعه درباره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف:

اللهم اکفنی بغی الحاسدین، و کید الکائدین

عقل امنیتی همین است. دنبال تعریف کتابی نباشید. مفهوم آن، این است که من متوجه شوم و بتوانم اولویت ها را تشخیص دهم. بتوانم از دارایی ها و گنج های خودم مراقبت کنم. بدانم کجا سخن بگویم و کجا سخن نگویم. بدانم کجا باید باشم و کجا نباید باشم.

داستان شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها است. جبهه شیطان در برابر حجت خدا امیرالمؤمنین علیه السلام متحد و متکثر شده است. من کجا باید باشم؟ در خانه خودم باشد؟

حضرت زهرا سلام الله علیها نیمه شب آمده و در خانه من را زده است. من می گوییم ای وای! اگر علی علیه السلام زودتر گفته بود، با او بیعت می کردم!

خب عقل امنیتی چنین کسی پایین است. دشمن بر او سوار می شود. دشمن زمین طراحی می کند و نقشه خودش را جلو می برد. دشمن این جا لشکر شیطان است.

جنگ صفین است و عمروعاص نقشه کشیده است و قرآن ها را سر نیزه کرده اند. شخصی که در لشکر امیرالمؤمنین علیه السلام است، می گوید یا علی؛ اگر جنگ را ادامه دهی، تو را می کشیم! بیایید همه چیزهایی که می دانیم را مرور کنیم و اتفاقات تلخ و شیرین را هم بیان می کنیم. مالک اشتر می گوید ده شمشیر دیگر بزنم، معاویه تمام می شود. یعنی یزید تمام می شود. یعنی اصلا مصیبت کربلا اتفاق نمی افتد! که لشکریان گفتند: علی ادامه نده! نمی تواند تشخیص دهد. عقل امنیتی او پایین است! دچار مکر و حیله می شود. شیطان بر او مسلط می شود. و می گویند عقل امنیتی این شخص باید رشد کند تا ظهور اتفاق بیفتد. دوره تاریخ اسلام را نگاه کنید. پر از این مثال ها است. مرور جنگ احد، دو جلسه در رادیو خدمتگزاران طول کشیده است. یک جلسه جنگ بدر، یک جلسه لیله المبیت، یک جلسه فقط ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله. چه شگردهایی ائمه اطهار علیهم السلام یا بعضی یاران خاص داشته اند. مسلمانان چه خرابکاری هایی داشتند و چه افتضاحاتی به بار آوردند. مثل جنگ بدر و احد، با توجه به آیات قرآن که اگر امیرالمؤمنین علیه السلام نبود، اوضاع چقدر خراب بود. این مطلب را باید برای خودمان یادآوری کنیم و در این چند ماه زیاد برخورد کردیم. امام زمان در ذهن مان کوچک و ناتوان شده، اینجا باید بحث های علمی کرد و باید اینجا از سخنوران و علما بخواهیم برای ما مطلب را باز کنند. بله، در عین این که زمین ظلما و جورا می شود، در عین حال زمین آماده می شود پر از عدل و داد شود. یک چیز عجیب غریبی است. ما یک ذره را آن را احساس می کنیم؛ فساد. در جهان خیلی فراگیر است، ولی یک وقت می بینی اصلا هر چه سال به سال جلو می رود، فاطمیه ها باشکوه تر می شود. سال به سال مراسم ها متنوع سیاه پوشی، عزای سیدالشهدا علیه السلام، اربعین، اعتکاف، اصلا موج اسلام گرایی در جهان، موج توجه به تشیع، یک اتفاق عجیب و غریبی می افتد. نمی فهمیم از کجاست. پیشنهاد می کنم ۸ قسمت برنامه معمای پیچیده آخرالزمان را بشنوید و این کتاب را بخوانید. صحبت می کند در یک نظام سرّی و پیچیده که در اصل تقیه خواهیم رسید، امام با رعایت تقیه زیربنایی ترین کارها را انجام می دهند. به شدت امام فعالی است. خیلی دوست داشتنی، خیلی آقا، خیلی مهربان، خیلی دلسوز و خیلی پرکار است. برای همین ائمه علیهم السلام دوست دارند یار او باشند. امام رضا علیه السلام هزار و خورده ای سال است که اینگونه امامت می کنند. همین الان می شود یار او بود. دوباره تأکید می کنم تکراری است ولی عالی است. آن عالم بزرگ تعریف می کند. می گوید بعد از درس، دستش را باز می کرد و می گفت خدایا در دوره غیبت و ظهور ما را از یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار بده. قبل از ظهور و بعد از ظهور، ما را از یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار بده. آن ها این معارف را فهمیده بودند و مسیر زندگی شان را در مسیر مرزبانی و خدمتگزاری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار دادند. عمرشان را وقف این راه کردند و راه را فهمیدند. همین الان می شود یار ایشان بود. دوره ظهور که ان شاءالله جای خود.

اصل چهارم:
تا الان گفتیم ما تا الان حجت خدا در زمان ما، امام فعال ترین است. دشمن اصلی ایشان لشکر شیطان، شیطان جن و انس یقینا بن سلمان لعنتی جزء حزب شیطان است. آن شبکه ماهواره، آن حزب، آن گروه، اجنه، تمام لشکریانش را برای اینکه طرح و نقشه حجت خدا را به هم بزند و ظهور را عقب بیندازد، این که واضح است. باید حواسم باشد جزء جبهه حق هستم. اصل چهارم می گوید نگاه جمعی و مسئولیت اجتماعی. از دل این چقدر خدمتگزارانی و سفیرانی بودن در می آید. نگاه جمعی و مسئولیت اجتماعی و جمله کاربردی آن، همه سوار کشتی جبهه حق هستیم. عملکرد ما در عالم مؤثر است. عملکرد من در خانواده من، شاگرد من، همسر من، بچه من، همسایه من، برادرزاده و خواهرزاده من، مؤثر است. و به من نگاه می کند، من می توانم مؤثر باشم. محبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در دل او زیاد یا کم شود. می توانم کاری کنم که او چادری بودن را دوست داشته باشد. می توانم کاری کنم او در ذهنش دوست نداشته باشد مثل ما باشد. نگاه ما فردی و عبادتی است. عالمانه نیست، عابدانه است. این خوب نیست. دیدید بعضی ها بندگان خدا در مسجد یک جا مشخص می کنند، یکی اشتباهی سر جای آن ها می نشیند، ناراحت می شوند. حالا همه شان از من بهترند. فقط حواسش به خودش است. نه، نه، اصلا خود نداریم. ما جمع هستیم، ما سوار یک کشتی هستیم. شما جایی که نشسته ای، کشتی را سوراخ کنی، نمی توانی بگویی من اینجا نشستم. بیخود این فکر را می کنی. چون ضرر آن به همه می رسد. کار خوبی هم بکنی، سود آن به همه می رسد. این کاملا نگاه ما را تغییر می دهد. حالا من در بحث تکنیک های عملیات روانی در رسانه ها که اگر کارگاهی باشد یا دوستان ارائه دادند یا بعد صحبت می کنیم، آنجا کمی بیشتر مثال می زنیم. نیش و کنایه زیاد داریم. یک دفعه می بینید که هجمه ای که در فضای مجازی بر علیه عزای امام حسین علیه السلام برقرار می شود. در یک سالی از یک هیئت در شهر شروع می شود. نمی توانی بگویی این هیئت ماست، دل مان می خواهد اینجوری عمل کنیم. دیگر دلم می خواهد ندارد. رسانه و ابزار است. تو یک کاری می کنی، دود آن در چشم بقیه می رود. نمی توانی بگویی بچه خودم است. دلم می خواهد با او اینطور رفتار کنم یا مسجد ما است. دلم می خواهد اینطوری اداره کنم. دلم می خواهد ندارد. باید با معیار بسنجیم. نمی توانم بگویم این صفحه اینستاگرام یا کانال یا صفحه شخصی من است، دلم می خواهد این استوری را بگذارم. اصلا صفحه شخصی نداریم، تو دیگر جزئی از جبهه حق هستی. یک استوری خوب بگذاریم، مؤثر است. یک استوری بگذار که باعث تهمت و افترا به دین شود، ضرر آن به بقیه می رسد. اصلا مغز سواد رسانه ای، مغز عقل امنیتی همین می شود. نظرتان چه هست؟ خیلی ساده هست ولی باید تمرین کنیم اینطور زندگی کنیم. معمولا نگاه ما فردی است. اصلا مداح هیئت ما، مداح شما ندارد. واعظ هیئت ما، واعظ مسجد شما ندارد. بعد مثلا یک کلیپ یک مثلا استوری می آید، یک چیز مسخره بازی درست می کنند. می گویند: خدا را شکر که روحانی هیئت ما نیست. چند دفعه هم به ایشان گفته بودیم این کار را نکنید. اصلا خودشان را جدا می دانستند. این نگاه غلط است. تا این نگاه در شیعه باشد، ما به سمت ظهور نمی رویم. عنوان بحث را گم نکنیم. چه کنیم که ظهور جلو بیفتد؟ اگر عقل امنیتی بالا برود، ان شاءالله مؤثر است. خلاصه اگر ضعیف باشیم، ممکن است خدا برای اینکه حجتش را ظاهر کند، عجله نکند. تعارف ندارد. اینجا خیلی جای فکر و جای حرف هست. من باید در سکوت خیلی به حرف هایی که می زنم، به جوک هایی که می گویم، سخنرانی هایی که می کنم، تدریسی که برای بچه ها دارم، فکر کنم. ما گاهی به بچه ها چه می گوییم؟ آیا بچه هایمان را جزیره ای بزرگ می کنیم؟

نکته کاربردی اصل چهارم این است: نفی نگاه فردی و تعلقات شخصی؛

تعلق شخصی هیئت من، ما اینجوری دوست داریم سینه بزنیم، استوری بگذاریم، بلندگوهای ما در هئیت اینطوری است، ما دوست داریم ساعت فلان هیئت برویم، ما … چه هست؟! باید ببینید در کل به نفع بقیه یا به ضرر بقیه است. سلیقه ما این است، شما دوست نداری، گوش نده. شما دوست نداری، هیئت ما نیا. شما دوست نداری، از صفحه ما برو بیرون. آخر این ما چیست؟! ما همه سوار یک کشتی هستیم.

دوستانِ حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ؛ خانم ها و آقایان بیایید به این جملات دوباره ایمان بیاورید: إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ مُحبٌّ لِمَن أحَبَّکُم، عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْ

چه زیارت عاشورا؛ چه جامعه کبیره دعا است دیگر. من باید با دوستان اهل بیت علیهم السلام دوست باشم. بعد من در بعضی کتاب های خاطرات اربعین می خوانم متأسفانه بچه از اروپا آمده و خیلی از سال های نوجوانی خود را در اروپا بزرگ شده و اصالتا از عزیزان افغانی است. می گوید ما آمدیم در موکب ایرانی ها بودیم و استراحت کردیم. تا چشم های ما داشت گرم می شد، گفتند بروید بیرون، مهمانان ما آمدند. فرد اربعینی، اربعینی است. ایرانی و افغانستانی ندارد. عرب و عجم ندارد. اصلا نگاه فردی، رهایی از تعصبات قومی و گروهی. نفی نگاه فردی و تعلقات شخصی. اگر اینطوری نگاه کنیم، به ما تفکر استراتژیک می دهد. الان ۳ مبحث کلیدی در برنامه فانوس رفتیم. مباحث جزئی دیگر هم رفتیم. ۳ مورد آنها خیلی کلیدی است. ۸ جلسه معمای پیچیده آخر الزمان، ۶ جلسه تکنیک های عملیات روانی در رسانه ها، ۲۷ قسمت عقل امنیتی. دلم می خواهد کنار آن توفیق پیدا کنیم، در رابطه با تفکر استراتژیک بحث کنیم. اصلا باید در شیعه این دید تقویت شود. حتما مراقب دوستان خود باشید. همنشین کدام کانال هستید و از آن پیروی می کنید؟ کدام شخصیت ها؟ آیا شخصیت های امیدوار یا ناامیدی هستند؟ آیا نگاه آنها رو به جلو است یا منفعل است؟ چه شوخی هایی؟ چه حرف هایی؟ چه روزنامه ای؟ چه خبری؟ چه کانال های خبری؟

یک دور خودمان را مرور کنیم. به خودمان نمره عقل امنیتی بدهیم. نگاه استراتژیک می گوید وقتی می خواهی تصمیمی بگیری، باید حداقل ۳ ویژگی داشته باشید: همه جانبه نگری، کلان نگر و آینده نگر باشید. اگر خدا توفیق بدهد در کارگاه عقل امنیتی ۲ (هر موقع فرصت شد) می خواهم برای این موارد تمرین طراحی کنیم. حالا برویم اول جلسه، خانم ها، بزرگواران مثلا می خواهیم برای بچه های ۴ تا ۶ سال طرحی بریزیم، می خواهیم برای دخترهای نوجوان یک برنامه اجرا کنیم، اول همه جانبه نگاه کنیم. این استکان را ببینید. من نباید از یک زاویه به آن نگاه کنم. این را جلوی ذهنم بچرخانم، همه جانبه و از جوانب مختلف. این حرفی که من می زنم، برای او شبهه نمی شود؟ این حرفی که من می زنم، او می فهمد؟ بعد کلان نگر. نگاه ما فردی و کوچک است. هیأت ما دیگر مهم نیست. اگر هیأت های شهر قوی عمل کنند، عزای سیدالشهدا علیه السلام یا فاطمیه رشد پیدا می کند. آینده نگرانه نگاه کنم. چه چیزی بگویم به بچه های نوجوان یا جوان ۲۵ تا ۳۰ ساله ها یا ۴ تا ۶ ساله ها که این ۳۰ سالِ دیگر هم به درد او بخورد و در ذهن او بماند؟ الان در ایران است، فردا اگر رفت مثلا در پاریس زندگی می کرد، یاد حرف من بماند.

برویم اصل پنجم:
(اصل ششم و هفتم باقی می ماند. اصل پنجم را بگوییم و توضیح دهیم.)

حالا معنای صحیح تقیه. سلاح ائمه ما در همه تاریخ و در دوره غیبت سلاحی که خودشان از همه بیشتر استفاده می کنند و بهتر، تقیه است. تقیه یعنی چه؟ یعنی استراتژی حمله. استراتژی حمله یعنی چه؟ یعنی شیعه نشستن سر جای خود ندارد، سکوت و انفعال و دیگر نمی دانم چکار کنم و کاری از دست ما بر نمی آید، ندارد. چون دشمن شیعه شیطان است. إتَّخَذوهُ عدُوّاً، با لشکر شیطان در نبرد است، این نبرد استپ و تعطیلی ندارد که بگوییم مثلا ۱۵ روز عید تعطیل، الان رفتیم اربعین، در مسجد را ببندید تا ما برگردیم. تعطیلی ندارد. هر روز و هر لحظه، من هر روز و هر لحظه در زندگی فردی خودم با شیطان و با نفس خودم درگیرم. أعدى عَدوِّکَ نَفسُکَ الَّتی بَینَ جَنبَیکَ، دشمن من نفس من و شیطان است. نور عقل را دارم و حجت بیرونی. در جامعه هم لشکر شیطان لحظه ای توقف ندارد. مگر او ساعت کاری دارد؟ مگر او روز تعطیل و غیرتعطیل دارد که ما خدمتگزاری و نوکری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را اینطور تقسیم کنیم؟ اگر اینگونه است، همواره شیعه حمله می کند؛ منتهی به تعبیر روایات با سپر تقیه. سپر را به دست بگیر، با شمشیر حمله کن. با شمشیر حمله کن، با سپر از خودت مواظبت کن، ضربه نخوری. اینجا باید مفصل فکر کرد. عالی ترین شیوه عملکرد را اهل بیت علیهم السلام داشتند و بعد هم یاران خاص ایشان. اصحاب سیدالشهدا علیه السلام اینطوری نبود که سریع بروند در میدان و یک رجزی هم بخوانند، خب تعداد آنها زیاد است. جمعیت متکثر و متحد، سریع تیرباران شود و بعد از ۵ دقیقه شهید شوند و امام حسین علیه السلام هم بیاید بر بالین آنها، نه! هر کدام با یک استراتژی رفتند. هر کدام جوری به میدان رفتند که کار را برای لشگر شیطان سخت کرد. حبیب بن مظاهر، حر، دانه به دانه خودتان دنبال داستان های آنها بروید، بهتر می توانید بررسی کنید.

عرض کنم که مسلم بن عوسجه یک جور، عابس شبیب شاکری به میدان رفت. پهلوان بود، دید کسی جلو نمی آید. شگردی زد. بیایید سراغ حضرات امام زادگان، قاسم بن الحسن علیه السلام بیچاره کرد. رفت چهارگوشه میدان چهار نفر پرچم دار را اول زد. اول یک ضربه غافلگیرانه می زدند، تا جایی که می شد، حمله می کردند، از این سپر استفاده می کردند. بعد حالا شهید می شدند. علما، بزرگان، ستارگان آسمان تشیع ما همینطور بودند. حالا سؤالاتی که اول جلسه گفتیم. ما نیروهای خود را نباید هدر دهیم. نباید مشت خود را جلوی دشمن باز کنیم. نباید دارایی های اصلی خود را به دشمن لو بدهیم. یک مثال بزنم: پنجاه و دوم در کتاب مکیال المکارم هم وظیفه شیعه در دوران غیبت است. نگاه کنید مکیال چقدر دقیق نوشته: تقیه کردن از اشرار و مخفی داشتن راز از اغیار، در ادامه روایت این است: همان حدیث معروف «نفس المهموم لنا تسبیح» ادامه آن این است: مخفی نگه داشتن راز ما جهاد در راه خداست. عقل امنیتی می گوید که بدان دشمن اصلی شیطان است. نقطه اصلی را می زند، با فرعیات کار ندارد. او از هر راهی سعی می کند حواس ما را از حجت خدا پرت کند. حالا شب اول ماه ربیع؛ اینکه مذهبی ها می افتند به جان هم در فضای مجازی، جلوی چشم بقیه که اصلا نمی دانند چه خبر است. بندگان خدا قشر خاکستری همه هم از من بهتر. جلوی چشم بقیه در گروه فامیلی، خانم های محجبه جلوی دید بقیه اعضای گروه شروع می کنند به بحث کردن؛ یکی می گوید: باید تبریک گفت. یکی می گوید محسنیه است. یک مسأله ساده ای که بدنه جامعه تشیع باید حل کند را نمی توانیم حل کنیم. رده بالای علمی، فرمانده این سیستم، مرجع تقلید باید بیاید بگوید که لطفا افرادی که شهادت می گیرند، بگیرند. افرادی هم که کار دیگری می کنند ،به همدیگر کاری نداشته باشید. یک مسأله ساده که ما باید حل کنیم، آن بالایی حل می کند. حالا این آقای ناجوانمردی که در مسجد مکی زاهدان هر هفته هر چه به دهن او می آید و دلش می خواهد، می گوید، کسی نیست جواب او را بدهد.

یعنی کسی هست؛ منتهی شاید بهترین شیوه ها را قبلاً عمل نکرده ایم. من به بعضی آقایان عرض کردم، اول کرونا وقتی کلیپ این آقا پخش شد که در فضای بازی نشسته بود و گفت: کرونا عذابی برای شیعیان است به خاطر توسل و شفاعت، آن موقع همه شما سرتان گرم کارهای دیگر بود، جلو این نایستادید. این نامرد، ناجوانمرد حالا بعد از سه سال ول نمی کند. عقل امنیتی یعنی این! یعنی بدانم کجا باید باشم، کجا نباید باشم! در گروه فامیلی جلوی پنجاه نفر، دو، سه خانم محجبه نباید با هم بحث کنند، به جان هم می افتیم و تا قانع نکنیم، ول نمی کنیم. اصلا کجای کار هستیم؟ شیعه نشستن و سکوت ندارد. همواره مبارزه و مجاهدت دارد. چون امام او اینطور است. مثال ساده همه فهم آن، اوایل کرونا است. اگر خاطرتان باشد، وزیر بهداشت اوایل کرونا، نزدیک عید سال ۹۹ اینطور گفت: مردم شما را به ابالفضل علیه السلام در خانه هایتان بشینید. وزیر قسم داد. در خانه «نشستن» ظاهرا نشستن هست، اما همین نشستن، مبارزه با ویروس کروناست. یعنی اگر شیعه می نشیند، دارد مبارزه می کند. اگر سکوت می کند، همین سکوتش مبارزه است. اگر هست و اگر نیست، مبارزه است. اصلا شیعه دفاع، انفعال و روز آرام ندارد. این جمله ظاهرا روایت نیست اما مفهومش به این معنا درست است: «کُلُّ یَومٍ عاشُوراءُ وَ کُلُّ أرْضٍ کَرْبَلا» به این معنا که هر روز و در هر جا که بودی، باید با لشکر شیطان بجنگی. از اصل ششم و هفتم رد می شویم، به سراغ یک مثال از حوادث تلخ و شیرین تاریخ اسلام می رویم و کاربرد عقل امنیتی را مطرح کردیم.

خدا را شکر؛ این موضوع عقل امنیتی به زبان های مختلف مطرح می شود. حالا به اصطلاحات مختلف، خیلی خوب است و مفهوم آن باید به سلایق مختلف گفته شود تا سطح دانش ما بالا رود. چون به هر حال شیعه در روزگار ما شرایط خاصی دارد، قدرت نمایی های خاصی دارد. کشور و نظام خودمان شیعه در جهان با روزگاران قبل فرق می کند. منتهی با عقل امنیتی می شود پیش رفت. اگر عقل امنیتی را رعایت نکنیم، دشمن نقاط آسیب پذیر ما را می فهمد و مانند جنگ احد آسیب می رساند و ما را دور می زند و دور می خوریم و خدا تضمین نکرده که ما همیشه در اوج بمانیم.

یک مثال خیلی جالب که مفهوم این تفکر استراتژیک و نگاه دقیق تقیه وار اهل بیت علیهم السلام را جناب حجت الاسلام کاشانی در یک توئیتی بسیار خوب مطرح فرمودند: که من این را به عنوان مثال اینجا آوردم. خیلی گویاست. خیلی دقت بفرمایید؛ این را بگوییم و دعایی کنیم و بحث تمام. همه حواس ها جمع؛ از مهمترین ایثارهای رسول خدا صلی الله علیه و آله تدبیری بود که با معرفی حقیقت و جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها به جامعه، ایشان را برای نجات بشریت از بزرگترین انحراف دینی و سیاسی وارد میدان کرد و بدین سان هم امیرالمؤمنین علیه السلام را جهت استمرار هدایت حفظ کرد. هم حقیقت را آشکار و هم منافقان را رسوا کرد.

جبهه حق همیشه پیروز است. در همه زمان ها در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله، زمان خلفای غاضب، زمان معاویه، در دوره غیبت حجت خدا همیشه پیروز است. منتهی ممکن است ظاهر یک جاهایی نشان ندهد. او از یک راه هایی ضربه می زند که نقشه های به هم پیوسته و پیچیده، مرموزانه شیطان و لشکر شیطان را به هم می زند. کاری که پیامبر صلی الله علیه و آله انجام دادند، مهمترین ایثارهای پیامبر صلی الله علیه و آله، یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله از پاره تنش (که چقدر می شود اینجا حرف ها زد. فقط برای همین توئیت می شود دو ساعت کارگاه گذاشت) ایثار کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله عزیز جانش را، کسی که بوی بهشت از او به مشام می رسید، پاره تنش را در راه خدا فدا کرد. چکار کرد؟ از ایثارها این بود که حضرت این تدبیر را به خرج دادند که حقیقت وجایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها را به جامعه معرفی کردند. در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها زیاد صحبت کردند و نتیجه این شد که بشر، نه مسلمان ها و نه شیعیان، بلکه نجات بشریت از بزرگترین انحراف دینی و سیاسی، یعنی سقیفه و غصب خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام شد. حضرت زهرا سلام الله علیها وارد میدان شد. یعنی چه؟یعنی لشکر شیطان توسط یاران جنی و انسی او که منافقین مدینه جزء یاران شیطان، اصلا خود شیطان و اصلا معلم شیطان هستند، نقشه به شدت پیچیده ای کشیده بودند. گفتند: بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، مسیرخلافت را عوض می کنیم. اولا امامت را تبدیل به خلافت و سلطنت می کنیم و نمی گذاریم علی علیه السلام خلیفه شود. در داستان احراق بیت هم این ها همه جوانب را سنجیده بودند. یعنی گفتند یا علی علیه السلام دست به شمشیر نمی برد، راحت و ساده به مسجد می آید و بیعت می کند، سلمان و ابوذر هم بیعت می کنند، بلال و حضرت زهرا سلام الله علیها و … بیعت می کنند، تمام قائله ختم می شود یا دست به شمشیر می برد، کاری می کنیم در آن وسط علی علیه السلام و نعوذباالله حسن و حسین علیهما السلام همه این خانه به آتش کشیده و همه آن جا ترور می شوند. ناغافل تمام و دیگر هیچ، و زیر دست و پا له شدند و می دانستند چون علی علیه السلام مأمور به صبر هست، دست به شمشیر نمی برد. این ها فقط فکر یک چیز را نمی کردند و احتمال آن را هم نمی دادند که فاطمه زهرا سلام الله علیها مستوره عفیفه، طُهرُ، طاهر، مُطَهر، کسی که از نابینا رو می گرفته، حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در بیاید و بگوید ولی خدا در این خانه است. با ما چکار دارید؟ اصلا به هم ریختند. یکدفعه قاطی و هنگ کردند و بهم ریختند. (ان شاءالله گربه های عالم ما را ببخشند) مثل گربه ای که راه فرار ندارد و عصبی می شود و شروع به پنگول کشیدن می کند، شروع کرد از خود خشونت به خرج دادن!

– گفت: این خانه را به آتش می کشیم.
– گفت: این خانه فاطمه سلام الله علیها است.
– گفت: حتی اگر فاطمه سلام الله علیها در خانه باشد.
– گفت: من با زن حرف نمی زنم.
– گفتند: این دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله است.

اصلا هر چه گفت و هرچه انجام داد، به ضرر خودش تمام شد. رسوا شد. آبروی او و آبروی جبهه شیطان را برد. اصلا اینها فکر نمی کردند. یعنی آمدن حضرت زهرا سلام الله علیها پشت در عین تقیه است. چرا؟ چون نقطه اصلی یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام را محفوظ نگه داشت، با تدبیر پیامبر صلی الله علیه و آله، جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها را معرفی کردند، تعلیم دادند، وصیت کردند حضرت زهرا سلام الله علیها مأموریتشان را به گونه ای انجام دادند که اولا امیرالمؤمنین علیه السلام برای استمرار هدایت حفظ شد، امروز شما نشستی آن بنده خدا در نیجریه هم نشسته و اشهد ان علیا ولی الله می گوید. ادواردو آنیلی که خدا رحمتش کند، پسر رئیس کارخانه فیات در ایتالیا هم اشهد ان علیا ولی الله می گوید. امیرالمؤمنین علیه السلام حفظ شد، پس امامت حفظ شد، امام حسن، امام حسین علیهما السلام حفظ شدند. حقیقت آشکار و منافقین رسوا شدند. این تدبیر جبهه حق و جبهه همیشه پیروز است. حالا عقل امنیتی می گوید که حجت خدا اوامر الهی را اجرا می کند، تو را به خدا یا به او کمک کن یا هیچ کاری نکن و حداقل به او ضرر نرسان. وقتی تو افشای راز می کنی (با خودم هستم) وقتی جدل می کنی، اختلاف در جامعه ایجاد می کنی، وقتی تو حسادت ورزی می کنی، زمانی که تو تعصب قومی و گروهی داری و به ریاست و مال دنیا تعلق داری! حجت خدا طرحش را جلو می برد، تو دائم می آیی و خراب می کنی! سرجایت بنشین! مانند این که شما دارید یک غذای حساسی را درست می کنید، یک نقشه و یک نقاشی، یک طرحی، کار طراحی دقیق و ظریفی را انجام می دهید، بچه می آید و دائم دست ما را خط می زند. می گوییم یک دقیقه بنشین! جلو نیا، این کار را خراب می کند. ما گاهی با رعایت نکردن عقل امنیتی، مانند همان بچه ای هستیم که در دست و پا می آییم. برای همین در یک جاهایی می فرمایند: «حفظ لسان» تقیه، یک جاهایی باش، یک جاهایی نباش. یک جا سکوت کن! خودت و نیرو هایت را حرام نکن. در طول تاریخ اسلام در عقل امنیتی سلمان یارانی خوب عمل کردند، علی ابن یقطین غوغا می کند. بعضی صحابه خیلی بزرگوار، یک جاهایی نتوانستند جلوی خودشان را بگیرند. حرف هایی زدند، یک سری نقشه ها بهم ریخت و یکسری طرح ها لو رفت.

حالا ما در این زمان هستیم. چه بخواهیم، چه نخواهیم، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف عالم را به سمت ظهور می برند. ما داریم نشانه های آن را می فهمیم. ما فاطمیه را می بینیم. احیاهای سحر نیمه شعبان، اربعین را می بینیم. گستردگی تشیع در جهان را می بینیم. یک سری چیزها هست که اصلا متوجه نمی شویم. پنجاه سال بعد معلوم می شود، طرح های حضرت مخفی، سرّی و امنیتی هست. او عالم را به سمت ظهور می برد و البته شیطان هم دست و پای نهایی خودش را می زند و بیشتر وارد میدان می شود که او را هم می بینیم. اصلا لمس می کنیم چه اتفاق ها رخ می دهد. سال قبل، همین ایام، اگر کسی به ما می گفت که شهریور اینطور می شود، پاییز و زمستان اینطور می شود ،اصلا باورمان نمی شد. به قول یک بنده خدا که می گفت: پنج سال، ده سال پیش اگر به خانم ها و آقایان می گفتید پنج سال دیگر با این قیافه بیرون می آیی، تو این حرفها را می زنی، تو این پست ها و استوری ها را می گذاری، میگفت: من؟ خدا نکند! من چنین کاری نمی کنم. یکسری چیزها را می بینیم. می بینیم که شیطان با نیروی جنی و انسی به میدان آمده، از آن طرف هم حجت خدا این کار را می کنند. حالا مرد و جوانمرد می خواهد که نوکر و خدمتگزار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد. با این جملات بحث را تمام می کنم. امام رضا علیه السلام، به من و شما این طور یاد دادند. عذرخواهی می کنم اگر سریع و کم و زیاد گفتیم، ما را حلال کنید. همه شما این ها را خواندید، دعایی که خوب است در عصر جمعه خوانده شود. در مفاتیح بعد از دعای عهد و قبل از زیارت جامعه کبیره، دعای اما رضا علیه السلام، هر وقت یاد امام رضا علیه السلام افتادید، از طرف امام رضا علیه السلام بخوانید و به ایشان هدیه دهید. در حرم هم که رفتید، بخوانید. اخر این دعا این است: امام رضا علیه السلام به ما یاد دادند به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بگوییم، به خدا در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بگوییم: «وَ قَوِّنَا عَلَى طَاعَتِهِ» ما را در طاعت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قوی کن. حالا من ساده معنا می کنم، ترجمه آن با خودتان، «وَ ثَبِّتْنَا عَلَى مُشَایَعَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِمُتَابَعَتِهِ وَ اجْعَلْنَا فِی حِزْبِهِ» حزب او چه کسانی هستند؟ «الْقَوَّامِینَ بِأَمْرِهِ الصَّابِرِینَ مَعَهُ» آن هایی که بتوانند صبر کنند، عقل امنیتی!

الطَّالِبِینَ رِضَاکَ بِمُنَاصَحَتِهِ حَتَّى تَحْشُرَنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ فِی أَنْصَارِهِ

آیا ما این توفیق را پیدا می کنیم؟ چه زیباست در قیامت جزء تیم، یاران و اعوان حضرت باشیم، وَ أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّیَهِ سُلْطَانِهِ ما جزء تقویت کنندگان سلطنت او باشیم. نه کسانی که خرابکاری می کنند. خدایا این را برای ما خالص کن «اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ ذَلِکَ لَنَا خَالِصاً» آفت های عقل امنیتی! «مِنْ کُلِّ شَکٍّ وَ شُبْهَهٍ وَ رِیَاءٍ وَ سُمْعَهٍ» (در کارگاه بعد توضیح می دهیم)

جمله بعد چه عالی؛

حَتَّى لا نَعْتَمِدَ بِهِ غَیْرَکَ

گاهی اعتماد ما به خدا کم می شود. خدایا به ما رحم کن وَ لا نَطْلُبَ بِهِ إِلا وَجْهَکَ، گاهی ما از غیر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف طلب می کنیم. خدایا ما را در جنت با او «وَ تَجْعَلَنَا فِی الْجَنَّهِ مَعَهُ وَ أَعِذْنَا مِنَ السَّأْمَهِ وَ الْکَسَلِ وَ الْفَتْرَهِ» دوباره آفت های عقل امنیتی، چند دعای آخر ابوحمزه است دیگر «مِنَ السَّأْمَهِ وَ الْکَسَلِ وَ الْفَتْرَهِ» صفحه بعد «وَ لا تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَیْرَنَا» کسی را جایگزین ما نیاور. تو راحت می توانی جای ما را با دیگران عوض کنی، برای تو کاری ندارد. ما ضرر می کنیم. ما را جزء کسانی که به دین تو کمک کنند «وَتُعِز بِهی نَصرَ وًلیک» عزت پیدا کنند، به یاری ولیت ما را از این کشتی نجات بیرون نکن. من سعی کردم فقط چارچوبی، اسکلتی در قالب پنج اصل خدمت شما عرض کنم. دو مورد آن ماند، اما همه این ها دعوت بود به شنیدن برنامه های رادیویی فانوس از طریق سایت رادیو خدمتگزاران یا کانال درتلگرام یا در ایتا، این بیست و هفت قسمت را با حوصله شروع به شنیدن کنیم. کتاب معمای پیچیده آخر الزمان و هشت قسمت شرح و توضیح این کتاب را باز در رادیو دوست داشتید، بشنوید. تکنیک های عملیات روانی در رسانه ها که زیر مجموعه ای از سواد رسانه ای که آن هم شش قسمت، ۱۴ قسمت آن جا، ۲۷ قسمت آن جا، ۴۱ قسمت برنامه تا الان، بیش از دو هزار دقیقه. ان شاءالله این ها را آرام، آرام شروع به شنیدن کنید. باز آن طرف سال اگر سؤالی یا نکته ای بود، ما می توانیم با کارشناسان مطرح کنیم. امیدوارم عقل امنیتی دو را با کسانی که پیش نیاز عقل امنیتی یک گذرانند، بتوانیم مطرح کنیم. پیشنهاد می کنم فهرست کارگاه های مجموعه کوله پشتی که تا هفته آینده هم هست، بررسی داشته باشید. بحث قصه گویی (آقای رئیسیان)، ما در رادیو خدمتگزاران با ایشان برنامه قصه های بی غصه شنبه ها توفیق اجرا داریم. ایشان به عنوان گوینده وکارشناس زحمت می کشند و تا حدود ۹۰ قسمت قصه تا حالا کار شده، بحث طراحی محتوا برای نوجوانان (آقای ممیززاده)، دوست عزیزم آقای هندی گارگاهی دارند، طرح بیمارستان ها را توضیح می دهند. بحث جشن سحر نیمه شعبان را هفته آینده توفیق باشد، من در خدمت شما هستم. به نوعی این کارگاه آینده را به اطلاع دوستان، آشنایان خود برسانید. کار خیر است شما هم مبلغ باشید. چه به صورت حضوری چه آفلاین، دوستان بتوانند استفاده کنند.

اصل ششم: حواسمان به تقیه باشد. نگاه فردی و قومی قبیله ای، تعصب، تعلق و منم، منم، خودخواهی، ریاست، حسادت و … همین کَسَل و فَشل، ریا، خودم زیاد گرفتارم. این ها را که کنار گذاشتیم، یادمان باشد. بله در جامعه طبیعتاً بین متدینین تفاوت است. بین سلمان و ابوذر هم بوده، تفاوت درجه و فهم، درک، تدین و این مسائل. اختلاف هم ممکن است باشد. بله ما منکر اختلافات نیستیم. دریافت ها ممکن است متفاوت باشد. دیدگاه ها در بعضی چیزها ممکن است متفاوت باشد. اما آن به جای خود، سر ناموس مشترک باید متحد و یکپارچه شویم که من با مثال توضیح دادم. ناموس مشترک شب اول ماه ربیع نیست که تبریک بگوییم یا نگوییم. ولی حضرت زهرا سلام الله علیها ناموس مشترک است.

ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، مجالس سیدالشهدا علیه السلام ناموس مشترک هستند. پای این بایستید، اگر کرونا شده، می خواهید مجازی یا می خواهید حضوری بگیرید، با هم اختلاف نکنیم. به جان هم نپریم، نظراتمان را بیان کنیم. به این دلیل بهتر است اینجوری باشد. گفتگوی علمی هست، تفاوت دیدگاه علمی و باعث رشد هست. عیبی ندارد. در بحث برائت باید اینجوری باشد. دیگری می گوید باید این طور باشد. بحث کنیم، اشکال نداره. به هم نپریم اما حواسمان باشد جایی که دشمن مشترک است، باید یکی شویم. ما در اینکار بعضی جاها خوب و بعضی جاها ضعیف هستیم، تعارف نداریم. این ها را باید بعدا کار کنیم، توضیح دهیم، در کارگاه بعدی ان شاءلله این ها را بصورت مثال مطرح می کنیم. مثال اجتماعی سیاسی هم زیاد می شود زد. تو این شرایط هم دیدیم. حالا یک مثال دیگری برای نوجوان ها بزنیم. می گویم باشد، اختلاف و اشکال هست، مسئله هم هست اما تیم ملی فوتبال یک کشور برای همه است. من طرفدار استقلال هستم یا او طرفدار پیروزی یا او طرفدار آن تیم هست، ربطی به تیم ملی ندارد. نباید تیم ملی را ضعیف کنیم. تیم ملی ضعیف شود، همه ضعیف می شویم. داور بنده خدا، داور ایرانی در جام جهانی، یک اشتباه داوری داشت، ایشان را از ادامه داوری در جام جهانی کنار گذاشتند. یک بازی، دو بازی داوری کرد، بعد برگشت. بعد بنده خدا استوری زد، گفت: من حواسم به مسائل داخل ایران بود! دچار اشتباه شد. آقا این چه ربطی دارد؟ شما آن جا نماینده ایران در یک عرصه بین المللی هستید. چرا باید این را با آن قاطی کنی. چرا؟ مثال فوتبالی آن قابل فهم است. تیم ما بدون روحیه، با اختلاف، با دو دستگی، با عملیات روانی و ذهن هنگ کرده به زمین می رود. معلوم است که ۶ بر ٢ از انگلیس می خورد. ۶ بر ٢ باخت بدی هست. معلوم است که ۶ گل می خورد. تیم ملی را باید برای همه نگه داشت. حالا این مثال فوتبالی هست. شما این را در مسائل دینی و در مسائل دیگر بیاورید. مرجعیت، روحانیت، لباس روحانیت! این ها ناموس مشترک هستند. حالا ممکن است مثلا اشتباهی از عزیزی دیده باشم، ربطی به اصل مسئله ندارد. عقل امنیتی می گوید حواست باشد. ما این را از کجا می فهمیم؟ باید این ها را خیلی ریزتر بعدا بحث کنیم. از عملکرد دشمن می فهمیم. دشمن می گوید: بزن زیر عمامه! هر که بود. نمی گوید نگاه کن ببین چپی یا راستی هست، فقه و اصول و مکاسب خوانده، شهری یا روستایی هست، می گوید دیدی، بزن. درسته؟ می گوید هر کسی را بزنی، به نفع ماست. معلوم است یک نقاطی روا دارد. من باید حواسم به ناموس مشترک باشد. آن چیزی که در فضای اعتقادی و فکری ما ناموس مشترک هست. به ترتیب اولویت که مثال هایش را زدم. این ها مال کسی نیست. من باید حواسم باشد به عزای سیدالشهدا علیه السلام لطمه نخورد، چون ناموس مشترک همه هست. حتی اگر من مجبور شوم ایستگاه صلواتی ام را از اینجا جمع کنم، دو کوچه بالاتر بگذارم.

ما در این چیزها ضعیف هستیم، چون منیت ها وجود دارد.

اصل هفتم:
همه اینها را هم گفتیم اما حواسمان باشد برنامه ما تمام است.

اصل هفتم هم می گوید: بنای خدا بر اختیار بشر هست. با توجه به اختیار؛ ما را امتحان می کنند. بر اثر امتحانمان ما انتخاب می کنیم. خدای متعال می تواند به یک شیوه هایی کاری کند، حجتش پیروز شود اما می خواهد مردم خودشان انتخاب کنند. چون آن ها امتحان می شوند و بر اثر اختیارشان انتخاب می کنند. مثال واضح امام حسین علیه السلام می توانست کاری کند که لشکر یزید همه به باد هوا بروند و همه نابود شوند اما بنای الهی این است. خدا اینگونه قرار داده که بشر بر اثر اختیار خودش امتحان شود. کربلا به وجود بیاید. حالا حر انتخاب می کند بهشتی باشد، عمر سعد لعنت الله علیه انتخاب می کند جهنمی شود.

پس کاربردهای این ها مهم هست. پس بخشی از ظهور، کلید دست بشر است. بعضی بزرگان علما که به این قائل هستند، استدلالشان همین است. با قرآن هم استدلال می کنند. یک بخشی از ظهور اراده الهی است و یک بخش از آن هم به اختیار ما بستگی دارد. من می توانم کارهایی انجام دهم که نتیجه اش پیروزی حجت خدا و نزدیک شدن هرچه زودتر ظهور شود و می توانم یک کارهایی انجام دهم که نتیجه اش عقب انداختن ظهور شود.

تا به حالا این فکر کردیم؟ من گاهی اوقات فکر می کنم ذهنم خیلی بهم می ریزد. آدم پر دلهره می شود و یک دفعه می گوید وای! نمی دانم در نامه عمل من چه نوشته است؟ یک لحظه به این فکر کردید که ممکن است من کاری انجام داده باشم که ظهور حضرت عقب افتاده باشد؟ کما اینکه شیعیان کوفه، بندگان خدا یک طوری شد، (من بودم، بدتر می شد) که ظهور عقب افتاد.

کسانیکه با امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه بیعت کردند، طوری شد اصلا غصب خلافت شد و …

ممکن است من کارهایی انجام دهم، ظهور و پیروزی حضرت عقب بیفتد. حتی فرج های جزئی، اتفاقی در یک گوشه ای باید بیفتد، طرح و نقشه حضرت را من خراب کنم و لو بدهم.

همینجا بگوییم: بحث شیطان، بحث بسیار مهم و خیلی کاربردی است. فایل های برنامه را بشنوید. بحث شیطان در مجامع مذهبی کم کار می شود. حاج آقا اسکندری نکات خوبی را تذکر می دهند. شیطان علم غیب ندارد (خدا را شکر) فکر ما را هم نمی تواند بخواند. با همین شیوه استدلال، با این سلسله آیات و روایات و استدلالات عقلی، این تسبیح کوچک الان درست شد که من اختیار دارم، بر اثر اختیارم می تواند. حواسم به دشمن اصلی یعنی شیطان باشد و می توانم به نفس و زندگی و نفسانیات خودم بپردازم. سیستم خدای متعال اینطوری است.

اگر من کارهایی را انجام دهم، نتیجه اش کارهایی خواهد بود. درست است؟ سیستم همینطوری است دیگر. اگر صله رحم کنم، عمر طولانی می شود. اگر به پدر و مادر نیکی کنم، می گویند برکت در عمر، قطع رحم می کنم. در ادعیه هم که زیاد اثبات می شود. خدایا ببخش گناهانی را که اگر در نتیجه یک سری گناهان «تحبس قطر السما» باران نمی بارد. یا اللهم اغفرلی الذنوب التی، گناهانی انجام شود که نتیجه آن تحبس الدعا می شود، دعا حبس شود، یکسری گناهان دعا را حبس می کند. خاصیت یکسری گناهان این است که اگر من انجام دهم، اللهم اغفرلی الذنوب التی تقطع الرجاء اصلا به مرض ناامیدی می افتیم. سیستم اختیار و انتخاب است. برای اهل بیت علیهم السلام هم همین گونه است. نکات اعتقادی آن را که می دانید. آن ها با اینکه معصوم هستند اما انتخاب می کنند و اختیار دارند. اگر جامعه شیعه کارهایی را انجام دهد، آنگاه نتیجه می دهد. دعاها زودتر مستجاب می شود و ظهور حضرت ان شاءالله جلو می افتد.

اگر کارهای غلطی را مرتکب شود، نتیجه این می شود که ممکن است ظهور عقب بیفتد. البته می گوییم ممکن است چون همه چیز به دست خدا است. بعد بزرگترین غم و غصه عالم این است که من کاری انجام داده باشم که ظهور حضرت عقب بیفتد. با آنچه گفتیم، یک مقدار بررسی و فکر کنید.

بنابراین در مورد این صحبت می کردم که می شود خیلی دقیق تر عمل کرد.

این نکته را می گفتم که نا تمام ماند. خلاصه شیطان علم غیب ندارد و فکر را هم نمی تواند بخواند اما به محض اینکه من چیزی به زبان می آورم، شیاطین، لشکریان و سربازانش می فهمند و طرح و نقشه می ریزند و بهم می ریزند.

با این توجه یکبار دستورات دینی را بررسی کنید.

می فرمایند: کاری را می خواهید شروع کنید، اول بسم الله الرحمن الرحیم بگویید. بگو ان شاءالله (اگر خدا بخواهد)، اگر چیزی را دیدی و به وجد آمدی، بگو ماشاءالله، لا قوه الا با الله. به قول قدیمی ها وقتی کاری می خواهی انجام دهی، بگو گوش شیطان کر و این کار را انجام بده. چون شیطان آماده است چیزی از دهان من خارج شود که نباید گفته می شد. لو برود، او یک جوری نقشه را بهم بریزد. شنیدی می گویند تا کاری محکم نشده، به همه نگویید. حالا شما می خواهید نیمه شعبان دقیقا چیکار کنید؟ ما دقیقا این قدر پول جمع کردیم، دقیقا فلان جا قرار است این کار را انجام دهیم. این آقا و این خانم این قدر پول به ما کمک کرده، همه چیز را همه جا گفتن، لزومی ندارد. یک وقت می بینی او وقتی فهمید، حالا می تواند برود و وسوسه کند و کار را خراب کند. خیلی بحث جالبی هست. ما دست کم گرفتیم این که قرآن بارها می فرماید انَّ الشیطان لکم عدوٌ مبین (شیطان دشمن آشکار است)

ما دست کم گرفتیم. حواسمان به یکدیگر است. جواب همدیگر را چه طور بدهیم، همدیگر را چگونه ساکت کنیم. در فضای اجتماعی، فرهنگی، گاهی در فضای مذهبی و گاهی در فضای سیاسی چطور در روی هم بایستیم. خب این ها گاهی خطاست و همه تضعیف شیعه است. همه اشکال دارد. همه ضربه زدن به خودمان است. من باید ببینم دشمن اصلی من شیطان و یارانش هستند (الان هم شما می بیند مدام در فضای رسانه ای منتظر هستند). می شود این بحث را در فضای رسانه ای برد و مثال های زیادی آورد. مثبت و منفی را جدا کردیم. در این توئیتی که آوردیم، می شود گفتگو کرد. منتظرند مصاحبه ای شود، خبری، پستی، روایتی بالای منبر گفته شود که نباید در فضای مجازی منتشر شود، این ها به قول خودمان و اصطلاحا بُل و آتو بگیرند.

خیلی چیزهای عجیبی در روایات توصیه شده، چه چیزی را در کجا بگوییم، چه چیزی را در کجا نگوییم.

در حالی که باید کتمان کنیم، کلِّمَن النّاسُ مِن قَدر عقُلهم (با مردم به اندازه عقلشان بگوییم) چون می گوییم متوجه نمی شوند. در روایت داریم که در بعضی مسائل حضرت فرمودند نسبت ناروا به ما اهل بیت علیهم السلام می دهند. این کارها را نکنید، این حرفها را نزنید. معلوم بوده این خرابکاری آن موقع و در دوره امامان و ائمه قبلی هم بوده، خیلی جای فکر و بررسی دارد.

من برای فهم شما چهارچوب و اسکلتی از این ساختمان (که مثلاً قرار است یک آپارتمان چهار طبقه باشد، از این تیرآهن ها این را می فهمیم) ترسیم کردم. شما فقط همین در ذهن مبارک تان ترسیم شود. بعد در ۲۷ قسمت، خیلی مطالب خوب دستگیرتان خواهد شد. من تبلیغ کننده آنچه علما می فرمایند، هستم و از خودم چیزی ندارم و با افتخار هم همین را عرض می کنیم. ان شاءالله از بیان اساتید مطالب خیلی خوبی دستگیرتان خواهد شد. پس ان شاءالله کارگاه های دیگر را به بزرگواران منتقل کنیم. هر چه قدر از این برنامه ها را رسیدیم، بشنویم. به جهت اهمیت بحث علاقه مندم ۲ ،۳ را هم داشته باشیم. منتها باید برنامه ها را بشنوید و در فضای بحث قرار بگیرید.

ان شاءالله باز بیشتر با هم ادامه خواهیم داد. امیدوارم که این قدم را به احترام این مولای مظلوم و غریب برداریم و خیلی بیشتر و بهتر به عملکردم، به حرف هایم، به رفتارم به مسئولیت اجتماعی ام، به وظایف شیعه گری ام حواسم باشد.

به شدت عجیب است. چگونه می خواهم رفتار کنم؟ من باید تأثیر همه چیز را در عالم ببینم. الان هم با فضای رسانه این کامل برای من مفهوم است.

یک استوری در نیمه شعبان یا اربعین می تواند در جهان تأثیر بگذارد. یک گوشه جهان می تواند شیعه را قوی یا ضعیف کند. شیطان هم همان کار را می کند. یک نفر را بتواند از جامعه شیعه به قول ما دور کند، جذب کند. گاهی آدم دلش می سوزد. بالاخره پدر و مادر با یک امیدی اسم فرزندشان را علی یا معصومه یا حمید می گذارند. وگرنه می توانست هر اسمی بگذارد. همه آن ها هم در پیشگاه خدا به هر حال بقیه از من بهترند. البته از آنچه که به ضرر اهل بیت علیهم السلام باشد، من برائت می جویم.

ولی به هر حال بقیه را از خودم بهتر می دانم. از فردای خودم نگران از امتحان های غیبت می ترسم.

منتها حرفم این است شیطان اگر بتواند یک نفر را تور و جذب کند که او حرفی بزند، کاری کند که یک عده شیعیان بریزند. مثلا شیطان اهداف کوتاه مدت و بلند مدت دارد. ممکن است در یک گوشه عالم یک نفر را به یک معصیتی وادار کند که در این طرف عالم دین یک عده از شیعیان از بین برود. خیلی سیستم پیچیده ای است. خیلی به ما مراقبت خواهد داد. خیلی توجه به ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد داد. البته خیلی امام را زنده و فعال تر می بینیم، خیلی خودمان را در مسیر ظهور می بینیم.

نه به این معنا که بگوییم ظهور چه وقت هست، تاریخ تعیین کنیم، نه. به معنای اینه که امروز و فردا می توانم یار حضرت باشم. امروز می توانم کاری کنم که ظهور حضرت جلو بیفتد. می توانم خدای نکرده کاری کنم این مسیر لطمه بخورد. این بحث ها خیلی کاربردی است. باز با دوستانتان این مطالب را مطرح کنید، با بقیه همراه شوید. یک جمع مختصر و علاقمند باشد، بتوانیم مباحث را کار کنیم. ما به انداره خودمان. مثلا این توییت را از جناب آقای کاشانی دارم، انسان خوشحال می شود این دغدغه ها مطرح می شود. چون جامعه ما در وضعیتی هست که الان خیلی حساس است. اگر از پیروزی ها و داشته هایمان مواظبت کنیم، جلو می رویم. اگر نه، شیطان آماده است و این را احساس کردیم.

خیلی ممنون

یا رب محمد عجل فرجه و ال محمد
یا رب محمد احفظ غیبت محمد
یا رب محمد انتقم به ابن محمد