ما که هستیم و چقدر اهمیت داریم؟
اهمیت و ارزش ما به چه چیز است؟
زاویه نگاه به علامت جمع و ضرب
هم افزایی در تعامل با سایر گروه ها
خادمانِ خالص و خاص برای خدمتگزاران حضرتش باشیم
قدرشناسی و قدردانی شامل چه کسانی می شود؟
هم افزایی و مشارکت در سفره نورانیت و معنویت یکدیگر


اعوذ بالله من الشیطان الرحیم

بسم الله الرحمن الرحیم

بسیار خوشحالم که در خدمت شما هستم. خیلی خرسند هستم و هم باعث افتخار من است که امروز بتوانیم در خدمت شما باشیم و امیدوارم که امروز بتوانیم با همدیگر در این یک ساعت و خرده ای که در خدمت شما هستم، بیشتر گفتگو کنیم. در خصوص موضوعاتی که مطرح و با هم دیگر گفتگو کردیم و قرار داریم با همدیگر راجع به آن حرف بزنیم، امشب باید با همدیگر قراری بگذاریم، صحبتی کنیم تا ببینیم امروز ان شاءالله به کجا می توانیم برسیم.

با یاد و نام خدا و ذکر نازنین و شیرین و دلنشین امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، من حامد هندی هستم. چند سالی برای کار نیمه شعبان، دستی بر قلم دارم. خیلی کم، ناچیز، شکسته بسته و سال های متعددی است که در ایده پردازی و نگارش مؤثر با همدیگر کار می کنیم و در خدمت دوستان هستم. امروز با همدیگر در خصوص قدرشناسی و شکرگزاری و تکنیک هایی راجع به نیمه شعبان با هم گفتگو کنیم. امروز چند حرف مهم باید بزنیم، در خصوص قدرشناسی می خواستیم با هم گفتگو کنیم. ما در نیمه شعبان و خدمات فنی معنوی مثل غدیر، فاطمیه، عاشورا، همواره با چند گروه در مخاطبین مان طرف هستیم. گروه های مخاطب ما یا از امام خیلی منتقدند یا مخالفند و میانه آنها با ما زیاد خوب نیست که همیشه آنها بخشی از مخاطبین هستند. یک گروه کسانی هستند که منفعل هستند؛ یعنی نه با ما هستند و نه با آن ها و هم با ما هستند، هم با آن طرفی ها. در واقع بینابین توده ای هستند. منظور این که در عوام جامعه هستند. مثلا اگر عروسی مختلط باشد، می رود. روضه خانه ما هم می آید و اینها به قول معروف کلا وسط هستند. حالا اگه ما هنر را داشته باشیم، این ها را جذب کنیم، خیلی خوب است. گاهی هم آنها هنر دارند، جذبشان می کنند. آن هم یک کاری انجام می دهند. منظورم به این است که مخاطبین وسط، مخاطبینی هستند که ما نمی دانیم با آنها چه باید بکنیم. هم با ما هستند، هم با آنها. ما هر چه بیشتر برنامه جذابتر بگیریم، با ما هستند. هر چه هم آنها برنامه جذابتر بگیرند، با آن ها.

قشری دیگری هستند که اینها معتقدند در واقع مؤمن هستند، ولی در حد کار معمولی هستند. یعنی روضه می روند. گاهی هم روضه می گیرند. اتفاقاتی می افتد، یک ماه رمضان روزه می گیرند. افطاری می دهند. افطاری می روند. اینها مؤمنینی هستند که وسط هستند. قشر چهارم کسانی هستند که مثل شماها دست به قلم، ایده پرداز، خلاق، لیدر، مدافع و مبارز هستند. اینها قشر چهارمی هستند که همیشه مخاطب ما هستند. مثلا اگر کسانی که مؤمنان معمولی هستند را بتوانیم به مبارز، مدافع، مبلغ تبدیل کنیم، کار بزرگی انجام داده ایم. آن قسمتی که عوام جامعه وسط هستند، اگر بتوانیم آن ها را به مؤمنین واقعی تبدیل کنیم که مثلا وقتی پیشنهاد می شود که فلان عروسی مختلط هست، اینها بتوانند بگویند نه نمی رویم، یا مثلا اگر جایی جشن یا روضه ای بود، این ها بگویند ما بلند شویم چایی بیاوریم یا مثلا خدمتگزاری کنیم. یعنی ما در واقع این گروه ها را باید از این گروه خودشان، یک پله به گروه اول منتقل کنیم. اگر ما اینکار را کنیم، به نظر من کار تبلیغی خودمان را انجام داده ایم. یعنی تبلیغی که می خواهیم انجام بدهیم. همانطور که می دانید، حالا شاید دفعه اولی است که در خدمتتان هستم. چون می دانم که شما حتما در این زمینه ها خیلی قوی باشید، من شما را به ریشه کلمه ها ارجاع می دهم.

اصلا تبلیغ یعنی چه؟ شما بگویید تبلیغ یعنی چه؟ تبلیغ از ریشه بَلَغَ است. بَلَغَ یعنی چه؟ یعنی رساندن، یعنی گفتن. یعنی حرف زدن؟ نه، بَلَغَ یعنی شیوا و درست رساندن، تمام محتوا را منتقل کردن می شود بَلَغَ. خب وقتی می گوییم تبلیغ! یعنی درست، شیوا، گیرا و جذاب برسانیم. می خواهم بگویم اگر کسی مُبلغ است، سخنران مُبلغ نیست. ما فقط حرف می زنیم. یا ما فقط حرف بزنیم، خب حرف بزنیم که یک چیزی واسه خودش است، ولی الزاما اسمش تبلیغ نمی شود. می خواهم بگویم تبلیغ یعنی چه؟ یعنی شیوا و شیرین و درست، کامل رساندن.

یعنی مجموعه و حوزه ای از کارهاست. هم نوشتن، حرف زدن، هم شیرینی و چایی دادن، هم بروشور دادن است، همه اینها تبلیغ می شود. تبلیغ یک پکیج یا بقول معروف یک بسته است. فقط حرف زدن تبلیغ نیست که به اشتباه ممکن است به اصطلاح محاوره ای روحانیون که در روستا می روند و صحبت می کنند، به این ها مُبلغ می گویند، این ها مُبلغ هستند؟ بله؛ اگر مثلا کار یدی هم انجام دهند، اگر کمکی کنند، بله این ها مبلغ و تبلیغ درست می شود. می خواهم به شما بگویم علی ایهالحال فقط میخواهم به شما بگویم تبلیغ یعنی چه؟ ریشه آن از بَلَغَ یعنی درست رساندن، اما بحث تبلیغی فقط، ریشه کلمه نیست. این را حتما یادداشت کنید تبلیغ یعنی تأثیر، و تأثیر دو نوع است.

تأثیر بقول معروف عملی و تأثیر فکری و درونی. یک موقعی هست که شما با من صحبتی می کنید، مثلا می گویید حامد اینکار را انجام بده، اینجوری باشی، بهتر است. من می گویم که بله، راست می گویی. من حتما به آن فکر می کنم. بعد می روم در خلوت خودم، حرف می زنم، فکر می کنم، می بینم که حرف شما درست بوده. ولی در عمل نمی توانم خیلی تغییری کنم. ولی در فکرم هست و در باور من یک تأثیری شما گذاشتید. در خلوت خودم که بگویم، با خودم حرف می زنم. ببینید! پس شما تأثیر فکری تان را روی من گذاشتید. قبول؟ اما اگر شما بتوانید تأثیر عملی روی من بگذارید، دیگر خیلی کار بزرگی انجام دادید. یعنی فکر، باور و هم اعتقاد من را عوض کرده باشید، من را منجر به یک تغییر در اعمال کرده باشید. مثلا فرض بفرمایید من حجاب ندارم.

شما روی حجاب تأکیدی می کنید که واقعا مسئله خیلی پیچیده و خیلی کلیشه ای شده. ای کاش یک فرصتی بود که با همدیگر در مورد حجاب گفتگویی می کردیم، ولی فعلا بماند. فرض کنیم ما قبل از این اتفاقات هستیم، یک خانم بی حجابی هست که شما در مورد حجاب با او گفتگو می کنید و در فکر او تأثیری می گذارید، بعد منجر به این می شود یک مقدار روسری اش را جلوتر بکشد.

حالا نمی گویم ملاک مؤمن شدن همین روسری ها است، ولی منظور این است که می خواهم شما فقط مثال آن را متوجه باشید. ایشان روسری اش را جلو می کشد، این تأثیر عملی و بهتر است. بگویم تأثیر عملی تبلیغ شما می شود. تأثیر یعنی تبلیغ، تأثیر هم دو نوع است. یک نوع فکری و ذهنی و قلبی، یک نوع تأثیر عملی و اجرایی. می خواهم به شما بگویم آقایان و خانم ها؛ اگر ما مبلغ و تبلیغی هستیم و باید تأثیرگذار باشیم، حالا چه تأثیرگذار کوتاه مدت، چه بلند مدت، چه قلبی، چه عملی؛ باید حواسمان به گروه های هم شکل خودمان، به کسانی که با ما کار می کنند، باشد.

شما بعنوان یک مدیر جشن یک کاری انجام می دهید، مدیریت جشنی که انجام می دهید، کارگزاران و خدمتگزارانی که دارند با شما کار می کنند، کجا هستند؟ آیا دیده می شوند؟ آیا آنها را می بینید؟ آیا هستند؟ آنها کجایند؟ اگر از شما تشکر شود، از شما بعنوان مدیر فقط تشکر می شود. آیا از آنها هم تشکر می شود؟ نمی دانیم. باید فکر کنیم که حتما حتما ما بعنوان یک لیدر، یک رهبر قلبی و دلی باید حتما تمام ارکان تیم مان را ببینیم. امروز می خواهیم راجع به قدرشناسی یا شکرگزاری، سپاسگزاری با هم صحبت کنیم. نکته مهم آن این است که اول از همه ببینیم باید از چه کسی تشکر کنیم. از چه کسی سپاسگزار باشیم. بنظرتان اولین نفری که باید از او تشکر کنیم و سپاسگزار باشیم، کیست؟

امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، درست است.

به نظرم ابتدا باید از خدا تشکر کنیم، یعنی باید از خدای متعال بابت اینکه ما را سر این سفره نشانده، تشکر کنیم. ببینید منظور ما از اینکه از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تشکر کنیم، یعنی به عنوان مدیر و کسی که ما را به این خانه راه داده و گذاشته که ما خدمتگزاری کنیم، از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تشکر می کنیم، اول هم باید از خدا تشکر کنیم. الحمدالله رب العالمین.

ای کاش فرصتی می شد شما این احادیث شکر را می خواندید، از کتاب آفتاب در غربت آقای بنی هاشمی. اگر اهل کار تبلیغی و دینی هستید، حتما این کتاب ایشان را بخوانید. خیلی کتاب فوق العاده ای هست و چند سال پیش به صورت کوتاه هم چاپ شده. یعنی غربت در آفتاب، نعمت در آفتاب و شکر نعمت، اینها همه جدا جدا بود، الان دیدم همه در یک کتاب چاپ شده.

می خواهم در مورد شکر کمی صحبت کنم. خیلی مهم است. اگر شما متوجه نشوید، نمی توانیم با همدیگر رهبر و لیدر باشیم و گروه را اداره کنیم. چرا؟ چون باید حاکمیت بر قلب ها پیدا کنیم. حاکمیت بر قلب ها هم محبوبیتی می خواهد. می خواهم بگویم که این محبوبیت از کجاست و با هم گفتگو کنیم. نه این که من بگویم، محبوبیت قلب ها و اینکه ازدیاد نعمت ها از تشکر هست. خانم ها و آقایان محترم؛ ما خیلی به تشکر نیاز داریم. ببینید مثلاً آیه ای سر در خانه ها می زنند، مخصوصا خانه هایی که خیلی بزرگ و مهم هستند. اگر الان من به شما بگویم، می گویید آره خیلی جاها دیدیم، زده اند «هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی» خیلی جاها نوشته. وان یکاد هم نوشته اند ولی «هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی» خیلی زیاد است. من یک چیزی نگاه کردم، دیدم این «هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی» کلمه بعد و آیه بعد از آن را ببینید، خیلی چیز عجیبی هست. «لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ» می گوید از فضل خدای رحمان و رحیم است. این از حرف حضرت سلیمان علیه السلام است. ولی ما فقط یک تکه آن را می گوییم. ولی می خواهم امروز با همدیگر به نتیجه ای برسیم که بگویم بچه ها؛ اگر ما فقط یک بُعدی فکر کنیم و اگر فقط یک قسمت را ببینیم، به جایی نمی رسیم. یعنی به جایی می رسیم که همین الان رسیدیم.

یک جمله ای می گویم، شما این جمله را بنویسید و راجع به آن فکر کنید: «من می گویم اگر مثل گذشته فکر کنیم، یعنی مثل دیروزمان، یک ساعت قبل مان که به این جلسه آمدیم، فکر کنیم. مانند یک ساعت قبل فکر کنیم و طرح بریزیم و پلان بچینیم و بخواهیم نتیجه بگیریم. شما بگویید نتیجه چه می شود؟ و ادامه این جمله چیست؟

بله، پیشرفتی نخواهیم کرد. رشد نخواهیم کرد. پیشرفتی نخواهیم داشت، شاید به رشد نرسیم.

حالا من چیز دیگری می گویم. حتما به این جمله فکر کنید: اگر مثل گذشته فکر کنیم، نتیجه حاصله دقیقا همان چیزی که تا الان شده، همان می شود. برای مثال اگر در جشن نیمه شعبان موفق نشدیم (جشنی که برگزار کردیم یا نوشتیم یا …) آن طور نشده که می خواستیم، اگر مثل گذشته مان فکر کنیم، نتیجه حتما همانی می شود که الان اتفاق افتاده. یعنی تغییر و پیشرفتی نخواهیم داشت. مانند همانی که پیش آمده، حتی بدتر هم پیش خواهد آمد و حالت ما جلوتر رفته و به سادگی گذشته نیستیم که به سادگی شیرینی تعارف کنیم. بگوییم خیلی ممنون؛ دستت درد نکند. اگر ما مثل گذشته فکر کنیم، کم کم و خوب نتیجه همان بوده که تا الان گرفتیم. اگر به نتیجه منتقدیم و اگر نتیجه را قبول نداریم، اگر می گوییم کار بهتری می شد انجام داد، اگر می گوییم کاش این کار را می کردم بهتر می شد، پس به حال الان و همه منتقدیم. اگر به الان منتقدیم، پس مانند گذشته فکر نکنیم. پس جدید و طور دیگر و مدل دیگر فکر کنیم. یک مدل دیگر کار کنیم. مثلا اگر میز جواب می داده ولی الان می ترسیم در خیابان میز بزنیم و تبلیغ کنیم، عیبی ندارد. از فکر میز بیرون می آییم و یا میزی می سازیم که بهتر باشد. مثلا در محیط های سربسته این میزها را برگزار کنیم. چه اشکالی پیش می آید؟ حالا در پارک نمی توانیم اما در سالن دیگری می توانیم برگزار کنیم. روش فکر کردن ما می تواند نتیجه حاصله را عوض کند و بهتر کند. باید مدل دیگری فکر کنیم، چه طور فکر کنیم؟

مثلا در زمینه قدرشناسی و شکرگزاری، یک بُعدی نبینیم. هذا من فضل ربی یک قسمت از پلان و پازل است. ما باید به یک پازل کامل و تمام اجزای ان فکر کنیم، «هذا من فضل ربی» یعنی خیلی ممنون، خدا این لطف را به من کرده است.

می گویم آفرین، می گویم از چه کسی باید تشکر کنیم؟ می گوید از خدا باید تشکر کنیم. می گویم از چه کسی باید تشکر کنیم؟ می گوید از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باید تشکر کنیم. می گویم آفرین. حالا می گویم از خدا تشکر کنیم، نعمتت زیاد می شود؟ می گوید بله و آیه هرکس از من تشکر کند، نعمتش را زیاد می کنم و هرکس کفر بورزد، عذاب شدید دارد. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ».

اگر شکر کنیم، زیادش می کنم. از چه کسی تشکر کنم؟ خدا نمی گوید نعمتت را می گیریم و اگر شکر نکنیم و کفر بورزیم، نعمت را نمی گیرد ولی عذاب خیلی شدید می رسد.

ریشه کفر:
(هر وقت خواستیم در ادبیات، کار، تبلیغ، ایده پردازی، خلاقیت کار کنیم، باید ریشه کلمات را خوب بشناسیم)

الان می گوییم: کفرتم یعنی کافر شد. یعنی پوشاند. یعنی حقیقتی را فهمید و پوشاند. می گوید اینگونه عذابت می کنم. نه اینکه خدا عذابت می کند. اصلا خود به خود گرفتار عذاب می شوی، و این مکانیزم و فرآیند هست و آفرینش پله پله، واسطه در واسطه است. سبب و مسبب هست. فعل و فاعل است. سیستم مکانیزم اینگونه جلو می رود. اگر شکر کنید، قدردانی کنید، زیاد می کنم و لئن شکرتم یعنی حتما حتما حتما و سه بار، تأکید دارد. نمی گوید: اگر شکر کنید، زیاد می کنم. می گوید اگر شکر کنید و اهل تشکر و قدرشناسی باشید، من حتما حتما حتما نعمت را برایت زیاد می کنم. پس بنابراین وقتی وارد نیمه ی شعبان، غدیر، محرم و فاطمیه، عاشورامی شویم اول از همه باید شکرگزاری کنیم و اهل سجده شکر باشیم، اول از همه زبان تشکر داشته باشیم. از چه کسی؟ از خدای متعال، به چه صورت؟ الحمدالله رب العالمین که کمترین آن است. سوره لقمان، آیه ۱۲ که خیلی در شکرگزاری مهم است:

وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ

ما به لقمان حکمت عطا کردیم، به این لقمان که اینقدر حکمت بزرگی عطا کردیم. چه چیزی به لقمان دادند که لقمان حکیم می گفتند؟ ببینید چه چیز اعجاب آوری وجود دارد. ما به لقمان حکمت عطا کردیم. آن حکمت که به او عطا کردی چه بود؟ خدای خوب و مهربانم؛ به عنوان حکمت چه چیزی عطا کردی؟ به لقمان مقام علم و حکمت عطا کردیم و فرمودیم که بر این نعمت بزرگ خدا را شکر کن. و هرکس شکر حق گوید، به نفع خود اوست و هرکس ناسپاسی و کفران خدا ورزد، از شکر و سپاس بی نیاز است و به ذات خودش ستوده صفات است. کلمات عربی را با هم بخوانیم.

و لقد اتیناه الحکمه و ان اشکرولله. ببینید بچه ها انگار این حکمتی که به خدا دادیم، خداوند در این آیه فرموده است که به ما به لقمان حکمت عطا کردیم و خود در تفسیر حکمت چه تفسیری به کار برده؟ آیه شریفه به خداوند متعال. ان اشکرولله. خیلی عجیبه انگار که آن حکمت یعنی شکر خدا. حکمت یعنی لقمان، شکر خدا را بگویی. خیلی کلام بزرگی است. در تفسیر حکمتی که به لقمان داده، می گوید: ان اشکرولله یعنی به تو گفتیم شکر کن. یعنی به لقمان الحمد الله را دادیم. از این شکر و قدرشناسی «لئن شکرتم لازیدنکم» بعد «ان اشکرولله». می بینم یک معقوله عجیب و غریبی تو شکر وجود دارد که ما اصلا آن را زیاد نمی شناختیم. فکر می کردیم که همین که بگوییم چطوری؟ خوبی؟ می گوید: الحمدلله خوبم.

میگویم الحمد الله خوبم، یعنی چه؟

شکر کردم، لقلقه زبان مثل همه کارهایمان فقط ظاهری، فقط سطحی، فقط سهل انگاری؛ آقا قربونت، خوبم. آره الحمدلله خوبم. الحمدلله چطوری؟ خوبی؟

یک روایتی راجع به شُکر برایتان بخوانم. خیلی جالب است. بعد می خواهم راجع به آن صحبت کنم.

امام صادق علیه السلام می فرماید: خداوند عزوجل به حضرت موسی علیه السلام فرمود: ای موسی؛ حق شکر مرا ادا کن. حضرت موسی علیه السلام عرضه داشت: ای پروردگار من؛ چگونه حق شکر تو را ادا کنم؛ در حالیکه هیچ شکری نیست که با آن شکر تو را بجا بیاورم. هر چه شکر می کنم، باز هم باید شکر کنم. دوباره باید شکر همان شکر را بجا آورم. بعد دوباره شکر آن شکر را کنم. مگر اینکه در همین شکرگزاری هم نعمت تو شامل حال من شده که توانسته ام شکر کنم. تو به نعمت دادی، من توانستم شاکر باشم. خداوند فرمود: جمله را نگاه کنید. ای موسی؛ حال که فهمیدی شکر نعمت، معرفت بر توفیق است. شکرگزاری از جانب من است. شکر مرا بجای آوردی. ببینید چه چیز عجیبی است. وقتی فهمیدی این شکری که کردی، این شکر گذاشتن تو چه بود؟ نعمتی بود که من به تو دادم. وَاِلا تو خودت متوجه می شدی باید شکر کنی؟ بله ولی اونطوری که باید و شاید نه. شکر که کردی، می گویی خدایا خیلی ممنون از اینکه به من نعمت شکرگزاری را دادی. خدایا خیلی ممنون که به من حکمت دادی. اینقدر من را حکیم، عاقل و اینقدر قابل دانستی که نعمت شکرگزاری خودت را به من دادی. خدای متعال به فرموده امام صادق علیه السلام می فرماید: حالا که فهمیدی این نعمت و این توفیق از طرف من است، شکر من را بجا آوردی. خیلی عجیب است. اصلا وحشتناک است. یعنی آدم فکر می کرد که همه بلد هستند شکر کنند، ولی خیلی ها شکر نمی کنند.

من یک مقدار راجع به یکی از دوستان صحبت کنم. بلاهایی که امروز می بینیم، بی حجابی، گران فروشی، کم فروشی، ظلم و عذاب … از طرف خود خدا نیست و نتیجه کفران و کوتاهی ماست، بله.

حالا ببینیم نگاه ما به این مسئله چیست؟ وقتی ما شکر نعمت داشتیم و شکرش را به جا نیاوردیم، نعمت خود به خود زائل می شود. خود به خود تبدیل به عذاب می شود. یعنی نعمت بود، پوشاندی. فهمیدی نعمت است ولی خیلی به آن توجه نکردی. شکر آن را به جا نیاوردی، خدا نعمت را به سادگی از تو می گیرد.

اصلا مکانیزم است، برآیند، سیستم و پازل است. می گویی نه؟

روایت: هیچ بنده ای نیست که نعمتی برای او از جانب خدا برسد؛ مگر آنکه خرج مردم بر او فزونی و شدت می یابد. پس هرکس نیازهای مردم را برآورده نسازد، آن نعمت را در معرض نابودی قرار داده.

روایت دیگر: قضای نعمت، قضای حتمی خدا، یعنی خدا حتما این کار را می کند.

این است که اگر به بنده ای نعمتی عطا فرماید، آن نعمت را از او نمی گیرد؛ مگر آنکه گناهی مرتکب شود که استحقاق سلب آن نعمت را پیدا کند.

این مطلب همان قول خداوند متعال است که فرمود: خداوند وضعیت یک قوم را تغییر نمی دهد؛ مگر آن که خودشان وضع خود را دگرگون کند.

«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» یعنی خداوند نعمت را از شما نمی گیرد. چه کسی نعمت را سلب می کند؟ خودم، با گناه و با کفران خودم و با شکر نکردن خودم این نعمت از بین می رود. و با استغفار این نعمت برمی گردد. پس یک حرف اول و مهم من این است که این هایی که گران فروشی، کم فروشی می کنند، بی حجاب هستند، نتیجه کفران و کوتاهی ما نیست. ما وظیفه خودمان را انجام می دهیم، ولی دوست عزیز! بسیاری از این کارها در بطن و متن زندگی ما اجرا می شود. ما با آتش یکسری می سوزیم. این طبیعی است. بزرگترین استغفار لسانی است. لسانی و عملی، مثل شکر می ماند. شکر هم این طوری است. شکر زبانی، این یک مدل شکر است. یعنی بگویی الحمدلله.

شکر قلبی، یعنی بگویی خدا از درون قلبت از باور و باطن از وجودت بگویی خدایا شاکر تو هستم. شکر سوم و شکر بزرگی که وجود دارد، شکر عملی است. این شکر هم مثل استغفار سه قسمت است. استغفار هم سه قسمت است.

اول استغفار زبانی است که بگویی استغفرالله، ولی فردی که شروع می کند، نگاه می کند، می بیند مثل سجده شکر عملی است. اصلا شکر عملی یعنی چه؟ یعنی شما خدا به تو لطف کرده، به تو ایده داده، پول داده، امکانات داده، خوشگلی خوشتیپی داده، زبان خوب داده، موبایل و لپتاپ داده، همه این نعمت ها را خدا به تو داده؛ خب عزیزم از این نعمت ها برای بهترین صاحب نعمت، صاحب سفره، استفاده کن. دست مردم را در دست امام زمانت بگذار. مردم را به سمت پناه خانه امن سوق بده. یک نفر مریض است، می گوید من یک دکتری می شناسم. این خیلی دکتر حاذقی است. اگر خواستی تلفنش را بده. می گویم خیلی آشفته ای، خیلی ناراحتی، من یک کسی را می شناسم که با او گفتگو و درد و دل کنی، حالت خوب می شود. حالا این می خواهد درد و دل کند، می خواهد نکند. من راهنمایی می کنم، مشورت خوب می دهم، یک دوست خوب به او معرفی می کنم.

یادتان باشد نامه را به شما بگویم. حالا الان راجع به بمب باران هم صحبت می کنیم. الان هدایت کردن مردم با زبان خوش به سوی کسی که پناه است، به سوی کسی که آغوش گرم است، امن و دوست داشتنی است، کار خوبی است. این یعنی شکر عملی وجود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، یعنی شکر عملی محبتی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف درحق ما کرده. پس هر کاری که برای نیمه شعبان می کنیم، جزء شکرهای عملی می شود.

قلبی هم الا ماشاءالله، زبانی هم بسم الله الرحمن الرحیم از صبح تا شب بگو، باعث باز شدن گره ها، باعث نزول نعمت، باعث بر طرف شدن اعصاب خوردی می شود. اینها همه کمک می کند. استغفار اصلا یک چیز بی نظیر و عجیب غریبی است. ببینید الان بی حجابی خانم ها که من آن را خیلی مهم نمی بینم. الان همه مشکل داریم. کسی را نداریم که بدون مشکل باشد. یعنی چرخ همه ماشین ها پنچر است. حالا یکی یک چرخش پنچر و یک بنده خدا چهار چرخش پنچر است. حرف من این است و می گویم بی حجابی خانم ها آنقدر مهم نیست که ما آنقدر بزرگ کردیم. گران فروشی خیلی مهم، غیبت بیش از اندازه مهم است. کم فروشی و … یک موقع می توانم بگویم چکار می کنید؟ بله باید بگویم چکار می کنیم؟ ولی من می گویم از خودمان شروع کنیم، بیاییم بگوییم که ما از خودمان شروع می کنیم. بگوییم ما گران و کم نمی فروشیم و اگر کسی این کار را کرد، می گوییم عزیزم این کار باعث می شود همه ما دچار یک گرفتاری شویم. انگار که در جنگلی، یه نفر نفت روی درخت ها بریزد، بگوید می خواهم جوجه کباب درست کنم! بگوییم آقا می شود نکنی؟ چون کل جنگل را می سوزانی. در یک کشتی نشستیم، می بینیم یکی کشتی را سوراخ می کند. به او بگوییم آقا چکار می کنی؟ نکن عزیزم! می گوید باشد.

دوست عزیز می فرمایند پشت کردن به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شناخت نداشتن درد بزرگی است. بله خب تقصیر کیست؟ درمان آن چیست؟ درمان آن این که من و شما به قدر امکانات مان، به قدر دارایی، به قدر پول، ثروت وحشتناک مان بتوانیم این شناخت را حاصل کنیم. کارمان این است، بله و من می گویم کار ما در عالم خلقت همین است و بس و هیچ کار دیگری نداریم و حاضرم با همدیگر گفتگو کنیم که بگویم هیچ کار دیگری غیر از این نداریم. می روم سر کار که پول در بیاورم. برای چه؟ برای این که رفاه داشته باشیم. پولدار شوم، ماشین خوب، خانه خوب. نه من این ها را می خواهم که اگر خانواده ام در رفاه بودند، به آنها بگویم اینها همه از صدقه سر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. خدمتگزار بیشتر و قوی تری برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باش. نمی دانم متأهل یا مجرد هستید؟ ان شاءالله آن هایی که مجرد هستند، بزودی متأهل شوند. یک همسر خوب و امام زمانی و آن هایی که متأهل هستند، هم همینطور. شما غذا درست می کنید، چطور شکرگزار باشی؟ می توانی بگویی بچه های خوبم، شوهر عزیزم؛ شما محب امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف هستی. شما بنده خدایی، خدا تو را قابل دانسته و تو را خلق کرده. محبت امام حسین علیه السلام را داری. من می خواهم بعنوان خدمتگزاری به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، خدمتگزاری به امام حسین علیه السلام ، بخاطر تشکر از خداوند که آنقدر لطف کرده و همسر خوب نصیبم شده یا هر همسری که هست، بگویم عزیزم من این غذا را که درست می کنم، بخاطر خدمت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پختم. بگویم یا امام زمان؛ من خدمتگزار، یک نوکر شما را یک محب و آشنای شما هستم. برای آنها غذا می پزم، خانه را مرتب می کنم، مشکلاتش را تحمل و با آن ها مدارا می کنم و با او در سلم و دوستی ام. که چه؟ که من به شما یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدمت کرده باشم و اصلا بندگی خدا را کرده باشم.

مثلا من می گویم فرزندانم را به پارکی ببرم، اگر به پارک میبرم میگویم، من شما را به پارک اوردم، شادی کنید. در دل خودم میگویم.

یا صاحب الزمان؛ اگر من پدر خوبی برای آنها باشم، اینها می گویند یک امام زمانی خوب بود، بابای من بود. اینها مایل می شوند. این ها فکرشان می رود که امام زمانی ها آدم های خوبی باشند، ما هم امام زمانی باشیم. من می گویم نیت و دیدگاه ما باید عوض شود. یک چیزی بگویم، بچه ها این را نگاه کنید، بگذارید اینطوری بنویسم: ۳+۳

من می گویم کمی زاویه نگاهتان را از این مستقیمی برگردانید. قبول؟ کج ببینید. چون الان شما نمی توانید کج ببینید، من دفترم را کج می کنم. الان علامت جمع به چه چیزی تبدیل شد؟ اگر از این طرف ببینید، یعنی صورت مبارکتان را برگردانید، تبدیل به ضرب شد. آنگاه ۳×۳ می شود چند؟ ۳+۳ می شود ۶ ولی ۳×۳ می شود ۹. حالا اگر ۳ را تبدیل به ۳۰ کنیم، ۳۰+۳۰ می شود ۶۰ اما اگر زاویه نگاهمان را عوض کنیم، می شود ۳۰×۳۰ . یعنی می شود ۹۰۰. فرق ۶۰ با ۹۰۰ چقدر است؟ هزارتا! خیلی فاصله هست. می خواهم به شما بگویم زاویه نگاه شما تا این اندازه مهم است. وقتی که شما دارید تغییر نگرش انجام می دهید، تغییر نگرش جمع است و اصلا با هم قابل مقایسه نیست. من می گویم شما وقتی داری زندگی می کنی، می گویی این بی حجاب ها باعث شدند ما به نکبت بیفتیم. می گویم باشد آنها هم باعث شدند ولی آیا ما باعث بی حجابی آنها نیستیم؟ می گویند حالا باید فکر کنیم. می گویم آقا من در وجود خودم، اگر او یک عیب دارد، من صد عیب ندارم؟ پس به خودم رجوع کنم. من می گویم ما آدم های بهتر، ما آدم های سوپرمن شویم. ما آدم های قوی تری شویم. من به شما قول می دهم. حداقل حلقه نزدیک ما، آدم های بهتری خواهند شد. حداقل افرادی که ما روی آن ها تأثیر داریم، آنها آدم های بهتری شدند. این تغییر نگرش از عدد ۳۰+۳۰ که می شود ۶۰ اما اگر کج نگاه کنیم، علامت جمع به علامت ضرب تبدیل می شود. یعنی با تغییر نگرش، با عوض کردن زاویه دید، عددی که بدست می آوریم، چند می شود؟ عددی که ما بدست می آوریم، می شود ۹۰۰. عدد قبلی ۶۰ بود. یعنی ۹۰۰ با ۶۰ حدود ۸۰۰ واحد ما با هم تفاوت داریم. خیلی تفاوت عجیبی بوده. الان شما می گویید قطعا ما کوتاهی کردیم؟ بله ما خیلی کوتاهی کردیم. بیش از حد کوتاهی کردیم. یعنی گذشت نکردیم. یعنی ببخشید شرمنده، عذرخواهی می کنم؛ باج ندادیم. یعنی احسان نکردیم، هدیه نبردیم. یعنی کوتاه نیامدیم، مدارا نکردیم. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: (چون عربی حدیث خیلی مهم است که بگویم) الإنسان عبدُ الإحسان. فارسی آن این می شود که انسان بنده احسان است. جمله عجیبی است! اصلا من نمی فهمم ببینید امیرالمؤمنین علیه السلام چه فرمودند: انسان بنده احسان است. ببینید چه جمله ای فرمودند. من نمی گویم شما مؤمن هستید یا نیستید، من می گویم باید تأثیرگذار باشیم. بله الاِنسانُ عبدُ الاِحسان. بیایید با همدیگر احسان کنیم، همه بنده ما می شوند. تأثیرگذاری ما بالاتر می رود، اگر اهل احسان باشیم. احسان یعنی هدیه بدهیم، ببخشیم، مدارا کنیم، پشت کسی حرف نزنیم. اگر کسی پشت کسی حرف زد، از او خواهش کنیم ادامه ندهد. درد دل کسی را گوش دهیم. سنگ صبور او باشیم. او را شماتت نکنیم. قضاوت نکنیم. او را بپذیریم و به او راهنمایی درست بدهیم. این می شود احسان. شما اگر این اِلِمان ها را برای کسی بگذارید، مگر می شود طرف به شما مایل نباشد؟ نمی شود. بعضی افراد هم نیستند. مهم نیست. من اصلا آنها را از دایره فکری خود خارج کردم. افرادی که به هر طریقی می جنگند با ما، اصلا با آنها کاری نداریم. من حیث المجموع جمع بندی کنیم. من می گویم که این گرفتاری هایی که الان گریبان گیر ما شده، دو قسمت دارد: یا تقصیر ماست، یا تقصیر ما نیست. آن هایی که تقصیر ما نیست، استغفار می کنیم. استغفار از طرف چه کسی؟ از طرف هر کسی که اشتباه کرده و پشیمان است. اصلا نمی فهمد. بله اول استغفار از طرف خودمان؛ اول خودم استفغار می کنم، بعد از طرف همه. حتی همان شخصی که گناهکار است و شاید هم نمی داند که گناهکار است. شاید هم می داند، از طرف همه. از امروز به بعد از طرف همه استغفار کنید. بار ببرید. مثلا سوار هواپیما هستید، پیرزنی هست، ساکی دارد، نمی تواند آن را بالا بگذارد. نمی تواند روی پله بگذارد. نمی تواند روی کانتری که می خواهد وزن کند، بگذارد. شما نمی گویید که من بلند کنم؟ نه نه حاج خانم! بگذارید من بلند می کنم و می گذارید آن را بار می گیرید. بار او را می برید. مثلا یک نفر از توی کوچه می رود، می گویید خانم اگر سنگین است، به من بدهید. من هم دارم به همان خیابان می آیم. بار او را نمی برید؟ خب بار گناه او را هم ببرید. از امشب که شب مبارک و شب رحمت است، شب آدینه است و درِ آسمان ها باز است، اصلا رفت و آمد ملائک، الی ماشاءالله می رود و می آید، عوارض و گرین کارت نمی خواهد، ویزا نمی خواهد، برو به آسمان هفتم و بیا پایین مدام برو و بیا. عزیزم وقتی این همه صداها شنیده می شود و ملائک رفت و آمد می کنند، خدا درهای رحمت را باز کرده؛ منظورم شب جمعه است.

این دفعه بگو خدایا من امشب برای تمام اعمال بد خودم استغفار می کنم و بعد برای تمام کسانی که مرتکب گناهی شدند و همه کسانی که ندانسته اشتباه و خطایی کردند، استغفار می کنم. از «درگاه تو» استغفار می طلبم. خب این استغفارها ممکن است اثرات خیلی زیادی در جامعه بگذارد. اول از همه هم روی خودمان تأثیر می گذارد. می گویم ببین دید خود را عوض کنیم، حرف من این نیست که فرد بی حجاب باعث بلا می شود. می گفتند آقا بی حجابی خیلی زیاد شده، خدا درهای آسمان را بسته مثلا، دیگر برف و باران نمی آید. امسال که همه بی حجاب شدند، می بینی که چقدر برف و باران آمد! من می گویم این گزینه و داده اشتباه است. بله معلوم است کار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای ما این کار را نمی کند؟ چرا می کنند. پس تو هم اگر امام زمانی هستی، باید استغفار کنی دیگر. خودت استغفار کن و استغفار عملی هم کن. یعنی تصمیم بگیر این کار را نکنی. مثلا می گویم من آدمی هستم که هر کسی که به من می گوید ببین من در زندگی ام مشکلی خورده، می گویم: حقّت است! تو از آن موقعی که این کار را با من کردی، فهمیدم که … بابا به من چه؟ اصلا چرا شماتت؟ چرا قضاوت؟ این فعل را ترک کنیم و استغفار عملی. بگوییم: آهان راست می گویی؛ نه نه نترس، اشکال ندارد. ان شاءالله درست می شود. کمی به همدیگر کمک کنیم.

منظورم ترک شماتت و ترک قضاوت است. تا هرکسی یک بدبختی گریبانگیرش شد، توی دلت نگو حقش هست. حتما چون او این کار را کرده. اصلا شاید خدا خواسته او را ببخشد. شاید خدا خواسته علوّ درجات او را بدهد. یک ضرب المثلی هست، حتما شنیدید. می گوید تا وقتی که با کفش کسی راه نرفتی، به راه رفتن او ایراد نگیر. اول کفش او را بپوش، بعد به راه رفتن او ایراد بگیر. چه بسا اینکه من و تو هم تو همان موقعیت بودیم، همین می بودیم. بابا خدا خیلی به ما لطف کرده. نعمت داریم، نشستیم سر سفره سفیران، داریم راجع به نیمه شعبان ایده می دهیم و فکر می کنیم. این ها همه بزرگترین نعمت هایی است که خدا به ما داده. می توانست ندهد؟ بله می توانست ندهد. چطور داده؟ نمی دانم چطوری داده، دعای پدر و مادر یا کسی دیگر، یک کار خوبی … یک کاری کردی، آمدی اینجا. چکار کردم؟ نمی دانم. ممکن است که کسی هیچ کاری نکرده باشد و اینجا باشد؟ بله ممکن است کسی هیچ کار خوبی نکرده باشد ولی سر سفره امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بنشیند. به من چه؟ مگر من سفره دار هستم؟ به من ربطی ندارد. خودشان او را دعوت کردند، حالا نشسته. پس از این بگذریم، بیاییم کمی جلوتر.

سؤال یکی از شرکت کنندگان: پس قضاوت شدن خودمان چه؟

مهم نیست قضاوت می کنند. همه ما را قضاوت کنند. مهم نیست. ما اصلا نمی شنویم. ببینید گوش های ما بسته است. در چه چیزی؟ در منفی ها و اعصاب خوردی و اینکه اصلا من هر کاری می کنم، یک عده ایراد می گیرند. اینکه ما را قضاوت می کند. اصلا تو آمدی روی مسند قضاوت نشستی. من وقتی می نشینم پشت لپتاپ دوربینم را روشن می کنم و می گویم سلام به روی ماه شما، چطور هستید؟ خوب هستید؟ چه خبر؟ بیایید با همدیگر راجع به قدرشناسی حرف بزنیم و کمی گپ بزنیم. کمی ابعاد شکر را با هم بشناسیم، اهل تشکر باشیم، قدرشناس باشیم، این قدرشناسی در زندگی ما تأثیر بسیار مثبتی دارد. در کائنات تأثیر دارد. در آسمان و زمین و در معنویت ما تأثیر می گذارد. پس من آمدم در مسند قضاوت شما دیگر، من دارم قضاوت می شوم. من اصلا آمدم در مسندی که تو من را می بینی، قضاوت می کنی، می گویی که مثلا این آدم خوبی است یا بد است. خیلی مغرور است … . دارم قضاوت می شوم دیگر، نمی توانم کاری کنم. ماها داریم قضاوت می شویم. اصلا از این نترس وارد شوید.

کامنت یکی از شرکت کنندگان: مثلا من به خاطر کسالت و مشغله زندگی قطعا دارم کفاره گناهی را می دهم؟

نه، چنین چیزی معلوم نیست.

(ادامه کامنت): اینکه چند سالی است نتوانستم مثل قبل برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کار کنم.

شاید شما شکر نکردید یا شاید هم راه را اشتباه رفتید. این هزار دلیل دارد اصلا. ببین مشغله های زندگی همه ما زیاد است. فقط مشغله شما زیاد نیست، منم مشغله زیادی دارم. تا آنجایی که می توانم کار می کنم. تو فکر می کنی کار کردن یعنی اینکه مثلا جشن برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بگیری؟ الان می گویی مثل قبل نتوانستم کار کنم. قبلا چکار می کردی؟ مثلا قبلا ۵ جشن می گرفتی، الان نمی توانی، یک جشن می گیری. خب بگیر. حالا جشنی که فقط کار برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جشن نیست که. من می گویم همین جایی که نشستی، مثلا داری یک طراحی خانه می کنی، می گویی من یک طوری معماری این خانه را می سازم که اگر کسی خواست، اینجا روضه بگیرد. یک دستشویی و سرویس و سینک و روشویی هم داشته باشد. این هم می شود خدمت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف. در کجا؟ در طراحی معماری.

من بیزینس می کنم که البته در بیزینس من، اصلا دیدگاهم خیلی با دیدگاه عرف جامعه متفاوت است. می گویم باشد؛ من دارم بیزینس می کنم. برای اینکه پول در بیاورم و در راه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خرج کنم. الان گرفتارم. خب الان گرفتار هستی، نمی توانی در همین گرفتاری مثلا ذکر را بگویی، در همین گرفتاری فکر کنی و پیامک بزنی و بگویی من الان خیلی گرفتارم. نمی توانم متن بنویسم ولی موبایلم را بر می دارم، مثلا می زنم: سلام دستیار محترم چطوری؟ من فکر می کنم امسال به جای دادن شیرینی خامه ای، می توانیم به بعضی از خانم های سرپرست خانه بگوییم که خانم ها شما می توانید مثلا برای ما چند بسته شکلات درست کنید؟ این کار هم باعث می شود آن هایی که کار خانه می کنند و سرپرست خانه هستند، پول بگیرند و هم اینکه کمی شیرینی و شکلات بیشتر در جامعه بیاید. دارم مثال می زنم. می گویم فقط جشن نیست، متوجه هستی؟ خدمت فقط سخنرانی نیست. نگاهت را عوض کن. باید نگاهمان را عوض کنیم. الان دیگر نمی توانیم برویم. مثلا در همه جا که به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فحش می دهند، ما برویم بگوییم: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم قال الله فی کتاب الحکیم … بابا ما را رها کن! الان می گویند اصلا دارد فحش می دهد به ما. تکنیک خود را عوض کن. تاکتیک خود را عوض کن. رویکردت را عوض کن. فکر خود را عوض کن. به یک نتیجه دیگر می رسید. چرا در ختم ها، حرف های آقایان را دیگر کسی گوش نمی دهد؟ چون اصلا ارتباط برقرار نمی شود دیگر. الان که دیگر فاتحه مع الصلوات، بدتر! می گویم بچه ها بنشینیم با همدیگر فکری کنیم، ببینیم چطوری می توانیم به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدمت کنیم.

اولین خدمت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، تشکر از خدا و تشکر از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. اولین خدمت، اولین کار و مهم ترین کار. بعد چه چیزی؟ بعد این است: این روایت را گوش دهید که اصلا این روایت من را دیوانه کرده! در اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، باب شکر این را حتما بخوانید. اصول کافی را امشب سرچ کنید، برای شما می گذارم سرچ کنید (اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، باب شکر، حدیث ۳۰)

«خدا هر بنده بسیار شاکری را دوست دارد. خداوند تبارک و تعالی روز قیامت به یکی از بندگانش می فرماید: آیا از مخلوقات من تشکر کردی؟ پس می گوید: از او تشکر نکردم اما ای پروردگار من؛ شکر تو را به جای آوردم. خداوند متعال می فرماید: چون از او تشکر نکردی، مرا هم شکر نکردی.» سپس امام سجاد علیه السلام فرمودند: شاکرترینِ شما نسبت به خدا، شاکرترینِ شما نسبت به مردم است. اصلا باورکردنی نیست. یعنی چه؟ یعنی اینکه خانم ها و آقایان عزیز؛ اگر شما می خواهید درباره خدا شاکر باشید، باید شاکر مردم باشید. شاکر مخلوقات خدا باشید، هر کسی. شما سوار ماشین می شوید که اسنپی پول می گیرد و شما را می برد: خیلی ممنون؛ زحمت کشیدید. دست شما درد نکند. این یعنی شکرگزاری و تشکر از آن شخص. بعد محبت مردم به سمت تو فرو ریزان می شود. شما هر کجا نشستی، هر سفره ای که نشستید، همه می گویند دست شما درد نکند. شما یک جور دیگر شکر کنید. یک جور دیگر تشکر کنید. بگوییم واقعا عالی بود. می دانید چه می گویم؟ بیایید ما ۵ نفر امروز نحوه تشکر خود از خدا، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه کسانی که به ما محبت می کنند، یک رویکرد دیگر، یک جلای دیگر داشته باشد. یک برق دیگر بزند. یعنی به من بگویند امروز از سر سفره که بلند شدم، مادرم برای من غذا درست کرده یا مثلا پدرم، بگویم: مامان دستت درد نکند. واقعا خوشمزه بود. عالی بود، دست شما درد نکند. واقعا ممنونتم. به پدرم: بابا دست شما درد نکند. خیلی زحمت کشیدید. فوق العاده بود. شاید بگویند چرا او اینطوری تشکر می کند؟ چون ما شاکرترین هستیم نسبت به خدا و نسبت به مردم. شاکر، قدرشناسی و قدردانی فقط یک کلمه نیست. قدردان یعنی اینکه او قدر نعمت را می داند. حالا اگر تو این شکر را نسبت به مردم به جا آوری، نسبت به پدر و مادرت، شوهرت، همسرت، بچه هایت، همکارها، همسایه ها، هم جلسه ای ها و … ببین چه می شود؟ ببین اصلا چطوری می شود؟ حال خودت دگرگون می شود. یک چیزی الان یادم افتاد، این را هم به شما بگویم. یعنی شکر کردن از خود خدا و شکر کردن از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شکر واسطه ها. ببینید چه می گویم؟ شکر واسطه ها. اصلا این واقعا مرا آچمز کرده. نمی دانم یعنی چه؟ یعنی هر کسی واسطه ای بوده برای رسیدن نعمتی به تو، باید شاکر او باشی و حتی از او تشکر کنی. باید حتما تو از او تشکر کنی. ببینید چه می گویم؟

شکر واسطه ها
وای که اصلا اگر به شما بگویم، می مانید که چطور می شود. شکر واسطه ها چه اتفاقی می افتد. واسطه ها چه کسانی هستند؟ الان به شما می گویم واسطه ها چه کسانی هستند. واسطه ها: دست، پا، پدر، مادر، امام، خیاط و … هر کسی که واسطه هست که به شما برسد، باید تشکر کنیم. هر واسطه ای، هر کسی که برای شما کاری کرده.

امام رضا علیه السلام در عیون اخبارالرضا چه فرمودند؟ قربان ایشان بروم. خیلی ایشان را دوست دارم. اصلا امام رضا علیه السلام برای ما یک طور دیگری است. چون می توانیم به محضرشان برسیم و همینطوری فقط بگوییم آقا سلام.

«کسی که رساننده نعمت از مخلوقات را شکر نگذارد، خدای عزوجل را شکر نکرده است.» رساننده نعمت از مخلوقات! یعنی شکر واسطه های نعمت، منعم ها، هر کسی، دست، پا، اصلا هر چیزی که داری، هر کسی یک واسطه ای شده برای رسیدن آن نعمت، باید از او تشکر کنی. حالا بزرگترین تشکر را از چه کسی کردیم؟ خدا، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، پدر و مادر، همسر و … من می گویم دخترهای خوب، پسرهای خوب؛ باید از کسانی که به ما کمک می کنند که در نیمه شعبان حرف بزنیم، سخنرانی کنیم، غذا بپزیم، پذیرایی کنیم، از آن ها هم باید تشکر کنیم. بی نهایت اصلا آن ها باعث شدند که ما توانستیم جشن خوب بگیریم. لذا از همین امروزی که شروع می کنیم به کار نیمه شعبان، خواهش می کنم برای کارگزاران جشن خود هدیه تهیه کنید. اصلا آسمان است. مثلا برای کسی که برای ما چای درست کرده، شیرینی درست کرده، کاری انجام داده، هر کسی که با تیم ما کار کرده، شما برای او هدیه تهیه کنید. یا شما لیدر و مدیر مجموعه هستید یا فرد معمولی هستید. اشکالی ندارد. معمولی هستید، از استاد خود تشکری کنید. اگر شده، به یک کارت پستال، می دانید چه می گویم؟ یک هدیه خیلی کوچک و کم قیمت به او بدهید و بگویید عزیزم من خواستم از شما تشکر کنم. به عنوان کسی که برای امام زمانت این قدر زحمت کشیدی، در این اوضاع خراب توانستی، یک کاری کنی، من به سهم کوچک خودم از تو تشکر می کنم. اگر مدیر هستید که فبها المراد. باید بترکانید. اگر نه، در رده های میانی یا حتی پایینی مثل من هستید، از آن بالایی ها تشکر کنید. این هم یک تشکر، یک هدیه، یک بروشور، یک کارت یا … آقا خیلی ممنون. من به سهم خودم از زحمت هایی که کشیدید، ممنون هستم و از اینکه من را تحمل کردید که با شما کار کنم، با این همه اخلاق بدم من را تحمل کردی، من از شما متشکرم. از شما طلب حلالیت دارم. روحیه قدرشناسی و قدردانی باید همینطوری تسرّی پیدا کند. بعد حال همه ما را خوب می کند. به جای اینکه که حالمان بد شود. یکی از حضار گفتند که روایت را دوباره بگویم. کسی که رساننده نعمت از مخلوقات را شکر نگذارد، خدای عزوجل را شکر نکرده. می دانید یعنی چه؟ خیلی چیز عجیبی است. کسی که رساننده نعمت از مخلوقات را شکر نگذارد، خدای عزوجل را شکر نگذاشته. خیلی چیز عجیبی هست.

نه گفته مؤمنین، نه گفته مسلمانان و نه گفته پدر، هر کسی که رساننده به مخلوقات است، باید شکرگزاری شود و کسی که این کار را نکند، خدای عزوجل را شکر نکرده است. یک چیزی بگویم، این خیلی برای من مهم است. اینکه ما تشکر از واسطه های نعمت را حتما و واسطه های نعمت را باید دریابیم. واسطه های نعمت از پدر و مادر و استاد و … جلسه بگیرید تا کسانی که در نیمه شعبان به ما کمک می کنند. آقای دستیار آموزش؛ خیلی از شما ممنون هستیم. لطف کردید این فضا را فراهم کردید، با همدیگر آشنا شویم. دوست پیدا می کنیم، خوشحال هستیم از اینکه ما توانستیم اینجا باشیم. این فضا را شما فراهم کردید. بستر را شما فراهم کردید.

یک چیزی بگویم و ختم کلام. آخرین حرفی که می خواهم به شما بزنم، خیلی حرف مهمی است و این است که شما نگاه کنید کسی که در حق ما کاری انجام می دهد، یکی اینکه باید از او تشکر کرد. دومین کاری که باید انجام داد، کار خوب او را ذکر کنید (خیلی مهم است). اول از همه، از او تشکر کنید. دوم، کار خوب او را ذکر کنید. بعد حرف های خوب راجع به او بزنید. سخنان نیکو راجع به او به کار ببرید. این کار بعدی و کار سوم بود. کار چهارم، حتما او را خاضعانه و خالصانه دعا کنید. در ارتباطی که با خدا دارید و در حال خوش دعا و نیایش هستید، او را دعا کنید و اگر روزی قدرتی برای تلافی پیدا کردید، یعنی توانستی قدرتی پیدا کردی، کار خوب او را تلافی کنی. این تکنیک است و در واقع این ۵ کار را باید حتما انجام دهیم. در مقابل کسی که کاری کرده. این موارد کمک می کند که شما آدم های خیلی سوپرمن و آدم های قدرتمندی شوید و تأثیرگذاری شما بالا برود.

حرفی بود که اول جلسه زدم چه بود؟ تبلیغ یعنی تأثیر. شما چطور مؤثر می شوید؟ با یک سری از مهارت ها. مهارت مهم ما قدردان بودن و قدرشناس بودن است. این می تواند شما را یک level بالاتر ببرد. یک انسان قوی تر و تأثیرگذارتر. در این مواردی که عرض کردم، هیچ تکنیک روانشناسی ای نبود. به جز اینکه این حدیث شریف و دوست داشتنی که عرض کردم خدمتتان از امام رضا علیه السلام در بحار الانوار جلد ۷۴ و صفحه ۷. این حدیث شریف خیلی به ما کمک می کند. من می گویم تکنیکی دارد و مهارتی دارد، همه فکر می کنند که حتما یک چیزی هست که مثلا فرض کنید که یک کسی گفته نه باید حتما کسی باشد. این فرمایش امام رضا علیه السلام است: «حق کسی که کارهای خوبی در حق تو انجام داده، این است که شکرگزاری و از او تشکر کنی و کار خوب او را ذکر کنی و سخنان نیکو درباره او به کار ببری و در ارتباطی که با خدا داری، او را خالصانه دعا کنی. اگر چنین کنی، از او بصورت پنهان و آشکار سپاسگزاری کرده ای و اگر روزی توانایی بر تلافی کار خوب او پیدا کردی، آن را تلافی کن.» ببینید امام رضا علیه السلام چکار کرده اصلا فوق العاده است. اگر ما اینگونه باشیم، چه می شویم؟

سؤال یکی از شرکت کنندگان: این کلاس ها و جلسه معجزه شکرگزاری که در بیشتر شبکه های اجتماعی برگزار می شود، مورد تأیید هست؟

شکرگزاری یک چیز مذهبی است. ما هر کدام را که خودمان از روی روایات و آیات پیدا کنیم، می گذاریم و استفاده می کنیم. من خودم شخصا نمی توانم قبول داشته باشم. چون اکثرا امیدهای واهی می دهند. مثل یک دفعه ثروتمند شدن. این که صد در صد چرت محض است. ببینید در کارهای زرد و در همین روانشناسی های مثبت اندیشی، ریشه حرف های درستشان، حرف های اهل بیت علیهم السلام است. ریشه آن، آیه قرآن است. می گوید لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ، تو شکر کنی، نعمت برای تو زیاد می شود اما فقط این نیست. ببینید هذا مِن فَضلِ ربّی را الگو بگیریم، فرمول را ببینید چه گفتم به شما. هذا مِن فَضلِ ربّی یک قسمتی است، لِیَبْلُوَنِی من تو را آزمایش می کنم که آیا شکرگزار هستی یا کافری یا پوشاننده آن نعمت هستی. ادامه آن لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ، عبارت هذا مِن فَضلِ ربّی را نگاه کنید، أَمْ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ یا شکرگزاری یا شکرگزار نیستی. من دارم تو را آزمایش می کنم، لِیَبْلُوَنِی تو را آزمایش می کنم، ببینم تو چکاره هستی؟ یعنی در واقع می خواهم بدانی. ولی ما فقط هذا مِن فَضلِ ربّی را می بینیم، می زنیم در خانه خود. مثبت اندیشی به شما آرامش می دهد. مثبت اندیشی به چه چیز؟ حسن ظن به چه؟ حسن ظن به خدا، حسن ظن به ولیّ خدا، نه حسن ظن به هر کسی که از در خانه شما بیرون آمد. ما الان می رویم در خیابان می گوییم که ان شاءالله همه خوب هستند. من می گویم که این یک چیز مسخره است. نه؛ من آدم بسیار مثبت اندیشی هستم. می گویم: مثبت اندیشی به چه کسی؟ مثبت را به خدا باید نگاه کنی. حسن ظن به خدا داشته باش، نه حسن ظن به همه مردم. این نکته خیلی مهمی است. ما حسن ظن به خدا داریم. ما می دانیم اگر مریض شدیم، گرفتار شدیم، خدا که بد ما را نمی خواهد. ۳ حالت دارد: یا اینکه تقصیر خودم بوده، خدایا معذرت می خواهم. راست می گویی. همین که تقصیر خودم بوده و شده. دوم اینکه تقصیر خودم نبوده، پس خدایا تو که خدای ظالمی نیستی، تو خدای دوست داشتنی عادلی هستی، اصلا اتفاقا خوبی تو این است که تا این اندازه عادل هستی. پس تو باعث می شوی که به من یک آفرهای دیگری بدهی، یک امتیازهای دیگری بدهی. مقام من را بالاتر ببری. در آخرت مرا قوی تر کنی، ثروتمندتر کنی. در همین دنیا مرا قوی تر می کنی. سومی این است که یا گناه خودت است و تقصیر خودت است، باید تاوان و خسارت آن را بدهی یا اینکه تقصیر خودت نبوده، مقام تو را بالا می بریم و سومین مطلب که بسیار مطلب مهمی است، این است که تو مایه آزمایش دیگران می شوی. یا خودت مورد آزمایش هستی یا مایه آزمایش دیگران هستی. امام حسین علیه السلام تقصیر خودش بود؟ با دست خودش مصیبت دید؟ بله؛ با دست خودش انتخاب کرد. از این جهت که خودش انتخاب کرد؟ می گوییم: بله و آن مصیبت به امام حسین علیه السلام رسید. آیا حق او بود؟ نه حق او نبود. پس مایه علوّ درجات او شد. سومین چیز که خیلی مهم است، این است که حالا تو در هزار و چهارصد سال بعد، یا می گویی حق با حسین علیه السلام است یا حق با یزید و معاویه است؟ می گویم آقا اجازه حق با امام حسین علیه السلام بود. پس حسین علیه السلام برای تو ملاک شد. این خیلی چیز بزرگی است. حالا فرصت نیست، نمی خواهم شما را معطل کنم که جلسه ما تمام شود. به هر حال می خواهم به شما بگویم که ما باید حال و روز خود را عوض کنیم ولی نه الکی، فکر کن، تصویر کن، تجسم کن پولدار شدن را، هرگز چنین چیزی وجود ندارد. دروغ های بسیار بزرگ وحشتناکی هستند. این موارد را بعدا اگر فرصتی شد، به شما می گویم چه کسانی درست می کنند.

کسانی درست می کنند که می خواهند جامعه همچنان امیدوار بماند. روشن کار کردن برنامه ریزی می خواهد، زندگی کردن مهارت می خواهد، طلاق نگرفتن و ازدواج کردن یک فن و حرفه است و یک مهارتی لازم دارد. همه این موارد باعث می شود که ماها آدم قوی تر و بهتری شویم. یا پولدار می شویم یا نمی شویم. یا زندگی خوبی داریم یا نداریم. این موارد انتخاب های ماست و می توانیم انتخاب کنیم.

به هر حال بسیار شما را دوست دارم. خیلی خوشحال شدم از اینکه با شما آشنا شدم. از دستیار محترم بی نهایت ممنونم. امیدوارم که در واتساپ و تلگرام و پیامک و … بیشتر در خدمتتان باشم. اگر سؤالی داشتید، کاری داشتید، با من. من بی نهایت خوشحال می شوم در خدمتتان باشم. هر چند کمی سرم شلوغ است ولی باعث افتخارم هست که بتوانم در کنار شما باشم.

دستمان را به دست نازنین و وجود دوست داشتنی، معطر، خوشگل، خوش بر و رو، خوش سر و زبان، خوش قد و بالای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می دهیم. از ایشان خواهش می کنیم که در این مراسم بسیار بزرگ جهانی تولدشان، نیمه شعبانشان ما را هم قابل بدانند و در خدمتشان بتوانیم کار کنیم و خدمتگزار باشیم. خالصانه و خاضعانه و خاص برقرار و پیروز باشید. خیلی خوشحال شدم. التماس دعا دارم از محضر مبارک شما. دوستتان دارم، خدانگهدار.