کارگاه آموزشی شماره ۸۱ – پیوند سناریو با امام زمان علیه السلام – جلسه اول

صوت کامل کارگاه:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین، اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدائهم اجمعین
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ
فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً
حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
همانطور که می دانید، بالاترین نعمتی که خداوند متعال به کسی اعطا می کند، این است که او را واسطه قرار می دهد برای رسیدن نعمت های خودش به دیگران؛ و این یک سعادت استثنائی است.
کل کارهایی که ثواب های استثنائی دارند، جایگاه استثنائی دارند و رتبه و مقام خاصی در فرمایشات و بیانات اهل بیت علیهم السلام دارند و در قرآن جایگاه ویژه پیدا کرده اند، کارهایی هستند از این جنس که شما واسطه برای رسیدن نعمت به دیگری می شوید. مثل اینکه محتاجی را صاحب خانه کنیم یا اینکه انسان، فردی که جانش در خطر هست را نجات دهد و بالاتر از همه هدایت کردن و رشد دادن دیگران. و بالاترین مرتبه هدایت این است که به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام فردی رشد پیدا کند و آنقدر رشد پیدا کند و بالا بیاید و بلند مرتبه شود که دست دراز کند به دامان امیرالمؤمنین علیه السلام و به آن بزرگوار و فرزندش امام عصر علیه السلام تمسک کند که امروز ما در روزگار امامت امام زمان علیه السلام هستیم.
۱- اهمیت موضوع
بحثی را که میخواهیم مطرح کنیم، در ارتباط با بخش های پایانی سخنرانی است. یعنی معمولاً در بخش های پایانی سخنرانی، این بخش پیوند با امام زمان علیه السلام تحقق پیدا می کند که برخی از سخنرانان در قسمت های وسط یا آغازین این کار را می کنند. البته محل پیوند زدن، بحث ما نیست. بحث ما آن بخشی است که پیوند برقرار می شود. حالا سخنران محترم می خواهد پیوند را ایجاد کند، عزیزی که دلنوشته ای دارد، کتابی دارد، متنی دارد که می خواهد در آن بخش پیوندش با امام زمان علیه السلام برقرار شود و یا فردی که سناریویی نوشته است، برای کلیپی، فیلمی و در بخشی می خواهد این پیوند را برقرار کند.
معضلی که هست و مشکلی که گاهی با آن مواجه می شویم، این است که در برخی از متون، سخنرانی استحکام لازم را دارد. یک آغاز طوفانی دارد، سناریو یا کلیپ یک آغاز طوفانی دارد و حتی بعد از یک آغاز طوفانی، یک بدنه محکم و قوی هم دارد. مطالب خوبی در آن تذکر داده می شود و آیات خوبی را شاهد مثال می آورند. از اجتماع، از جامعه، یک رفتار خوب بحث و بررسی می شود، یک بحث معرفتی عمیق طرح می شود و … .
همه این اتفاق های خوب می افتد، مخاطب ما میخکوب می شود. اگر در سخنرانی و کلیپ باشد، مخاطب برای شنیدن آماده است. منتهی آن بخشی را که می خواهیم با امام عصر علیه السلام پیوند بزنیم، معمولاً ارتباطش با بدنه اصلی، آنچنان که باید برای مخاطب روشن شود، نمی شود و این آن موضعی است که ما می خواهیم امروز یا در این چند جلسه در ارتباط با آن صحبت کنیم. یعنی آن بخشی که سخنران یا نویسنده متن می خواهد استفاده کند و پیوند مردم را با امام زمانشان برقرار کند.
فرض کنید سخنران راجع به غدیر صحبت می کند، راجع به استحکامش، محتوایش، سندیتش، جایگاهش راجع به همه اینها صحبت می کند و فرمایشات خوبی هم مطرح می شود راجع به اینکه اگر غدیر نبود، چه می شد؟ و مطالب دیگر خیلی زیبا مطرح می شود، یک شروع طوفانی؛ یک بدنه بحث بسیار جالب و جذاب و یک سری پیام های عالی که مخاطب واقعا از آنها لذت می برد. اما گاهی مخاطب ما آن بخش نهایی که باید با ولایت امام عصر علیه السلام، با دلالت و هدایت امام عصر علیه السلام انجام شود را نمی گیرد.
ارتباطی بین آن بحث مستحکمی که ارائه شده، نمی فهمد؛ آن آغاز طوفانی که انجام شده و امام زمان علیه السلام را متوجه نمی شود.
و چه بسا آن اقدام و عملی که ما دوست داریم مخاطب با توجه به محتوایی که در ارتباط با غدیر ارائه دادیم، انجام دهد، آن را دریافت نمی کند. در نهایت شب که به خانه بر می گردد یا کلیپ که تمام می شود یا متن که به پایان می رسد، مخاطب ما هست و پیامهای خوبی که دادیم، و این که نمی داند در ارتباط با امام زمان علیه السلام دقیقا چه کاری را باید انجام دهد. یا گاهی این کار روشن هست، ولی ما در واقع کاری را که مرتبط خیلی خوب یا ارتباط تام و کاملی با بدنه اصلی سخنرانی مان داشته باشد را به مخاطب معرفی نکردیم.
۲- فرمول معجزه گر
سه نکته مهم وجود دارد. می خواهیم به گونه ای حرف بزنیم، به نوعی بنویسیم که مخاطب ما در دستش و در ذهنش یک فعل قابل انجام و قابل اندازه گیری داشته باشد که اگر انجام داد، بگوید من این حرفی که سخنران، نویسنده، کارگردان به من می خواست بگوید را دریافت کردم وآن را انجام می دهم. ما می خواهیم این اقدام صریح تعریف شده باشد.
مسأله قابل توجهی در ذهن مخاطب بماند که بتواند پیوند با امام زمان علیه السلام را تجربه کند و در واقع نتایج و آثارش را ببیند. برای اینکه ما بتوانیم یک دعوت صریح منجر به انجام اقدام عملی در راستای مباحث مطرح شده در خطبه غدیر داشته باشیم، باید سه عنوان را در آن پیام وکلام مان بیاوریم تا احتمال اینکه آن کار نهایی که ما در ارتباط با امام عصر علیه السلام می خواهیم مخاطب انجام دهد، بالا رود. آن سه عنوان را ما می گوییم.
اول اینکه به مخاطب بگوییم بدانید مسأله ای که در ارتباط با امام زمان علیه السلام می گوییم انجام دهید، کاری مجرب است (شاید در محتوای کلام ما باشد، شاید در روح بیانات ما باشد و شاید هم صریح بگوییم که به اختیار کارگردان، نویسنده، سخنران و افرادی هستند که فعالند). خیلی ها انجام داده اند، یعنی شما اولین فردی نیستید که دعوت به انجام این کار شده اید. این کار قبلا توسط افراد زیادی انجام شده و خیلی ها اثر آن را دیدند و هنوز به آن عمل می کنند.
این نکته اول است. اجازه دهید این ۳ مقوله که میگوییم را تحت یک عنوان بگذاریم و اسم فرمول معجزه گر را برایش انتخاب کنیم. بگوییم ما یک فرمول معجزه گر را مرور می کنیم که چگونه صحبت کنیم تا مخاطب ما آن کاری را که دوست داریم در ارتباط با امام زمان علیه السلام انجام دهد، برود و انجام دهد یا احتمال انجام آن را بسیار بالا ببریم. پس اول این که در محتوای پیام ما مجرب بودن و تجربه شده بودن و تجربه پذیر بودن این اقدام باید به ندای بلند و با صدای بلند به گوش مخاطب ما برسد.
دوم اینکه باید خیلی آشکار و روشن، او را به یک اقدامی که بتواند انجام دهد، دعوت کنیم و اجزای این اقدام را برای او تعریف کنیم و این اقدام توسط خودش و حتی دیگران قابل اندازه گیری باشد. یعنی دیگران بگویند تو این کار را می کنی که قبلا نمی کردی. اگر کسی شاهد باشد، بتواند به راحتی تشخیص دهد شما یک کاری را انجام می دهی که قبلا انجام نمی دادی و یا خودش بتواند به صراحت به بقیه بگوید.
نکته سوم که باید در پیام ما باشد، گفتن آثار این کار است. یعنی کاری که به تو می گوییم انجام بده، این آثار را دارد. این خیرات و برکات را دارد.
این ۳ مورد در پیام ما باشد که بگوییم تجربه پذیر است و خیلی ها تجربه کرده اند. دوم اینکه ما کاری را که از تو می خواهیم، به همین راحتی قابل انجام است. اجزایش این است و نکته سومش بحث، گفتن و تذکر به آثار است. راجع به فرمول معجزه گر صحبت کردیم و گفتیم که حتما اشاره کنید کاری که دارند انجام می دهند، قابل تجربه است و خیلی ها تجربه کرده اند و دعوت آشکار به یک اقدام قابل اندازه گیری بکنید و آثار کار را هم بگویید.
فرض کنید می خواهیم یکی از فرازهای خطبه غدیر را برای مردم تذکر بدهیم. به هر صورت ما باید به یاد داشته باشیم که مطالبی که می گوییم، مطالب صرفا نظری نیست و قطعا از این مطالب می شود استفاده های زیادی برد. یکی از فرمایشات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم راجع به خاص شخص خود امام عصر علیه السلام یک تعبیر هست: الا انه ناصر لدین الله. حضرت نصرت می کند، یاری گر دین خدا است. ما این مطلب را می گوییم. مطلب مهمی هم هست.
خداوند متعال به واسطه امام عصر علیه السلام، توسط حضرت و از طریق او دینش را یاری می کند. این مطلب را مخاطب ما می شنود. شما در اهمیت این قضیه فرمایشات و سخنرانی های خوبی می کنید. با یک داستان، با یک طرح مسأله، با طرح یک خاطره، با یک آماردهی قضیه را شروع می کنید. بعد به مخاطب هم این را می گویید. ولی مخاطب شما در این ارتباط چه کاری باید انجام دهد؟ یعنی چه کار باید انجام دهد؟ پیام ما برای مخاطب اینجا گنگ است.
اگر سخنرانی یا پیام شما همین جا تمام شود که دین خدا برای خداوند مهم است و این دین توسط امام هر زمانی یاری می شود، شاید فراتر بروی و از مقاطع مختلف تاریخ شاهد و مثال هایی بیاورید. نقش امام حسین علیه السلام را در یاری دین خدا بگویید و بگویید مثلا اگر امام حسین علیه السلام نبود، این نصرت دین اتفاق نمی افتاد. این ضلالتی که ایجاد شده بود، کل جامعه را در هم می شکست. بگویید امام حسین علیه السلام دین خداوند را یاری کرد و بعد بگویید امام زمان علیه السلام هم اینگونه است.
در عصر ظهور دین را یاری خواهد کرد، در غیبت هم دین را یاری میکند. یا شاید حتی شما بروید شاخصه های داستان زندگی امام صادق علیه السلام را بگویید یا بروید نصرت هایی را که حضرت امیر علیه السلام به دین رسانده اند، بفرمایید یا حتی خیلی بالاتر و ملموس تر، شما در داستان نصرتی ورود کنید که خود حضرت حجت علیه السلام در عالم به دینش می کند و بگویید لزومی ندارد این نصرت قابل مشاهده باشد. یا شاید حضرت نصرت کند ولی ما متوجه نشویم و یا بگویید نصرت امام زمان علیه السلام در این عصر به دین خدا، می تواند مانند نصرت حضرت یوسف علیه السلام باشد که مشکلات و معضلات جامعه را حل کردند.
فقط هم مربوط به کشور خودشان نبود. یعنی وقتی عزیز مصر بودند، تنها مشکلات کشور مصر را حل نکردند بلکه کشورهای اطراف هم از تدبیر حضرت یوسف علیه السلام یاری می گرفتند.
امام زمان علیه السلام هم تدبیرهایی میکنند که برخی مشکلات جهان مستقیما به دست ایشان حل می شود و برخی از تدابیر را در قلوب القا می کنند اما شاید شناخته نشوند. می توان از علمایی نام برد که متمسک و متوسل به ایشان و سرباز و یاری گر ایشان بودند و بسیاری از بدعت ها را از میان برده اند و نتیجه گرفت که امام زمان علیه السلام ناصر دین خداست. همه این موارد صحیح است و باید در یک سخنرانی ارزشمند مطرح شود. می توان با استفاده از شواهد تاریخی یک بحث مستحکم ارائه کرد و با شواهدی از روایات بیان کرد که امام زمان علیه السلام چگونه دین خدا را در آینده نصرت خواهد کرد. ولی شاید هیچ دعوتی به یک اقدام نداشته باشیم و اینجاست که به نظر می رسد که سخنرانی یا کلیپ یا نوشته، چیزی کم دارد. میتوان یک مجموعه کلیپ ساخت و در یک قسمت از آن نصرت دین خدا توسط هر امام را در هر زمان نشان داد و در بخش پایانی به امام زمان علیه السلام پرداخت یا می توان یک سلسله سخنرانی داشت و در سخنرانی پایانی یا میانی این مورد را تذکر داد. در این صورت باز هم بحث کامل خواهد بود. اما بهتر است در این مجموعه یک پیوند و اقدام عملی برای امروز فرد تعریف کنیم.
سؤال این است که واقعا ما در دین داری خودمان به امام زمان علیه السلام مراجعه می کنیم؟ درست است مقیاس کار امام زمان علیه السلام بسیار بالا و در سطح جهانی است اما با این وجود به اندازه قلب های ما در معرفت و عمل و علم به ما نزدیک می شود و به ما کمک می کند. شاید یک دانشمند از آموزش علوم به یک دانشآموز چهارم ابتدایی ابا کند. شاید یک اندیشمند ریاضی از آموزش جدول ضرب به یک دانش آموز سوم ابتدایی ابا داشته باشد اما امام زمان علیه السلام اینگونه نیست. معلم جبرئیل و یاری گر دین خداست. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «اگر دوران او را درک می کردم، به او خدمت می کردم».
امام زمان علیه السلام این چنین فردی است اما دست ما را هم می گیرد. کما اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام دست ایتام و انسان های کوچک و بزرگ را می گرفت. درست است که امام زمان علیه السلام در مقیاس بالا دین خدا را یاری می کنند اما ما را نیز در دینداری یاری می دهند. حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «إنّهُ النّاصرُ لِدینِ الله» این فرزند من دین خدا را نصرت می کند؛ دینداری ما را نیز نصرت می کند.
بیایید تجریه کنیم و در دینداری مان از امام زمان علیه السلام کمک بخواهیم و یقین بدانیم که ایشان به ما کمک خواهد کرد. در بدنه سخنرانی به یک ارزش اخلاقی و اجتماعی اشاره کنیم.
هر موضوعی که ارزش اخلاقی و اجتماعی داشته باشد، هر موضوعی که یک مستقل عقلی و یک عرف زیبا در جامعه باشد، قطعا جزئی از دین و دینداری ماست.
با انتخاب یک حرکت اجتماعی خوب مانند تشکر کردن از دیگران، قطعا امام عصر علیه السلام در تحقق این امر به ما کمک می کند. اگر در سخنرانی یک بحث اجتماعی مانند شکر و تشکر را به خوبی مطرح کنیم، در بخش پیوند با امام زمان علیه السلام می توانیم درباره کمک ایشان در شکر و تشکر صحبت کنیم. بگوییم امام زمان علیه السلام ناصر دین و دینداری است و اگر می خواهید در تشکر و شکرگزاری فرد موفقی باشید، از ایشان کمک بخواهید. شرایط را برای شما به گونه ای تقدیر و اندازه گیری می کنند که هم خوب یاد بگیرید و هم خوب عمل کنید.
این نکته بسیار کلیدی است. اگر در ارتباط با اهمیت حق الناس صحبت می کنیم، اجزای حق الناس را مشخص کنیم. حق همسایه، همکار، ارباب رجوع. وقتی راجع به این مسئله صحبت می کنید و مردم مشتاق می شوند که از فردا انسانی با آن صفت خاص اخلاقی و اجتماعی که شما فرمودید، باشند. خب باید به آنها تذکر داد.
اگر راجع به غدیر صحبت می کنیم که امام ناصر دین خداست و در دینداری شما را نصرت می کند، این نکته مهمی است. به سراغ مصداق کوچک برویم. نمونه مصداق کوچک این که با لبخند با مردم رفتار کنیم. مصداق کوچک: نماز را اول وقت بخوانیم. مصداق کوچک می تواند رفتن به زیارت ائمه هدی علیهم السلام باشد. ضمنا باید اهمیت و جایگاه و اثرش را در زندگی بینیم.
اگر می خواهید زیارت با معرفت انجام دهید، حتما متمسک به امام زمان علیه السلام شوید. اگرداخل حرم می شوید، حتما به امام زمان علیه السلام متذکر بشوید. چرا که این خانه، این سرزمین، این حرم امروز متعلق به این بزرگوار است. به لحاظ حقوقی، الهی، عرفی، عقلی، صاحب خانه و حرم و بارگاه امام رضا علیه السلام، امام زمان علیه السلام است.
توجه داشته باشید که در خانه شخصی امام زمان علیه السلام وارد می شوید و حالا که در خانه او هستید، از صاحب خانه کمک بخواهید که بتوانید آداب مهمان بودن را خوب ادا بکنید و یک زیارت با معرف قسمتت بشود. آن وقت می بینید که امام زمان علیه السلام با شما چه می کند. ناصر برای دین خدا را وجدان کنید و وقتی از این حرم خارج می شوید، متوجه باشید که تمام افرادی که در ایران هستند، بالاخره یک یا دو بار به زیارت امام رضا علیه السلام مشرف شده اند. همان احترامی را که برای زوار داخل حرم می گذارید، در کل ایران بگذارید.
به جهت این که اکثر این افراد یا زائر بوده اند یا زائر خواهند شد. از امام زمان علیه السلام کمک بخواهید. آنقدر زیبا حضرت کمک می کند. مصادیق مختلف احترام و کمک به زوار امام رضا علیه السلام را به شما یاد می دهد و متذکر می شود وکمکتان می کند. به این نوع مصادیقِ بطور جزئی وارد شدن، همان فرمول معجزه گر می گویند که من در بالا به عنوان دعوتِ آشکار به یک اقدامِ قابلِ اندازه گیری عرض کردم.
به شکل کلی صحبت نکنید و نگویید امام زمان علیه السلام ناصر دین خداست. باید جزئی تر صحبت کنید که امام در زندگی شما کمک و نصرت می کند. کما اینکه مثلا در بحث احترام به زوار می توانند به شما کمک کنند. بخواهید که به شما کمک کنند. ببینید چقدر توفیق کمک به زوار و احترام به زوار قسمتتان می شود. بیاییم در این شب برای تمام کسانی که در کلّ کره زمین مشتاقند برای امیرالمؤمنین علیه السلام کاری انجام دهند، دعا کنیم این توفیق را پیدا کنند.
برمی گردیم به همان فراز طلایی که برای این بحث انتخابش کردیم. عرض کردم خدمت شما فرمایش زیبای رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم درباره امام زمان علیه السلام. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: (الا انه الناصرلدین الله) آگاه باشید همانا او دین خدا را نصرت می کند.
اگر امام زمان علیه السلام ناصر و یاری گر است، عاجزانه از این بزرگوار بخواهیم که توفیق خدمت به حضرت امیر علیه السلام را قسمت ما کنند. چون بالاترین مرتبه دینداری، یاری امیرالمؤمنین علیه السلام است. بالاترین مرتبه دینداری، کمک و نصرت به دین خداست. از امام زمان علیه السلام بخواهیم راه را برای ما هموار کند، برای ما دعا کند، از خدا توفیق خدمتگزاری بخواهد.
ما در آن فرمول معجزه گر سه نکته گفتیم. یکی از آنها قابل تجربه کردن بود. ما در قسمت قبل راجع به دعوت آشکار صحبت کردیم. گفتیم اگر یک مطلب خیلی عالی را مطرح می کنید، مثل نصرتی که اهل بیت علیهم السلام به دین خداوند داشتند، در برهه های مختلف این نصرت و یاری را نشان می دهیم. زمان امام صادق علیه السلام، زمان امام علیه السلام، زمان خود حضرت امیر علیه السلام. اینها را نشان می دهیم. مخاطب ما به وجد می آید، لذت می برد، می گوید فهمیدم.
حتما در ارتباط با امروز او هم صحبت کنید. بگویید برای شما هم هست. امام زمان علیه السلام شما را در دینداری یاری می کند. اگر دوست دارید نمازهایتان اول وقت باشد، نماز صبحتان را بخوانید، از امام زمان علیه السلام کمک بخواهید. بگو یا صاحب الزمان علیه السلام، می خواهم کمکم کنی نماز صبح هایم به موقع و سر وقت باشد. اول وقت باشد. دوست دارم توجهم در نماز زیاد باشد. و البته دنبال استاد و مشاور و اینها هم باید باشیم.
ولی امام عصر علیه السلام با دعایی که می کند و درخواستی که از درگاه الهی می کند، تقدیری برای زندگی تو چیده می شود که بهترین استادها را پیدا کنی، بهترین کتابها را پیدا کنی، توفیق و لطف خدا شامل حالت می شود و می توانی نمازت را اول وقت بخوانی و می توانی به مردم کمک کنی. میتوانی در غدیر خدمتگزاری کنی.
همه این اتفاق ها می افتد، چون او برای دینداری یاری گر است. این، همان نکته ای بود که گفتیم صریح بگویید. در آن مفاهیم کلی نمانیم. در گذشته متوقف نشویم. اگرچه گذشته بسیار مؤثر است. بگوییم برای امروزت هم امام زمان علیه السلام تو را یاری می کند. یعنی امام زمان علیه السلام اینطور نیست که فقط در امور بزرگ وارد شود. آن بزرگوار اصلا کوچک و بزرگ برایش مهم نیست. او محل تجلی و جلوه گر شدن تمام اسماء خداست. بنابراین ریز و درشت برای او یکسان است و این که کار ریز برای او سخت تر از کار درشت نیست.
عرض کنم خدمتتان که این یک نکته بود. یعنی قسمت دوم، فرمول معجزه گر بود. قسمت اول، قابل تجربه بودن بود. بگوییم این کار قابل تجربه است و خیلی ها تجربه کرده اند. و مهم ترین کسی که تجربه کرده است، باید خود گوینده باشد. من بحثم این است اگر گوینده دارد جایی صحبت می کند، سخنران است، پشت میز نشسته است و صحبت می کند، در غرفه است، تاکشو است، گفت و گوی عادی با دوستش یا با فامیلش است، از تجربیات خودش باید بگوید.
بگوید من خودم تجربه کردم. بارها امام زمان علیه السلام در زندگی مرا یاری کرده است. خب این در بحث سناریو برای یک کلیپ یا نویسندگی می تواند به شکل دیگری اتفاق بیفتد. ولی آنجا شاید قابل قبول باشد. مثلا کارگردان چطوری می خواهد بگوید من این کار را کرده ام؟ ولی نشان می دهد شخصیت اصلی داستان این را تجربه می کند. و یا شخصیت اصلی داستان یا راوی داستان و یا مربی داستان حالا شش یا هفت نوع مختلف هستند. یکی راوی است و یکی مربی است. یکی یک همراه یا دوست است. معمولا اینها می آیند و شخصیت اول داستان را ارتقا می دهند.
خب آنها می توانند این مطلب را مطرح کنند که خیلی ها این کار را تجربه کردند. در صحبت کردن رو در رو یا سخنرانی یا تاکشو، خودِ گوینده باید بگوید که من خودم این کار را تجربه کردم و از تجربه های شخصی زندگی اش بگوید. بدانیم اثر دارد. اصلا مخاطب ما جذاب ترین کلام برایش شنیدن خاطره های گوینده است. ما در حوزه سخرانی، در سطح جهانی بخواهیم نگاه کنیم، معروفتر و مطرحتر از مباحثی که یا برنامه هایی که خود موسسه تِد برگزار می کند، نداریم. در تِد آن چیزی که اتفاق می افتد، افراد تجربه های زندگی خودشان را می گویند و برای همین است که مخاطب این همه مشتاقانه می رود گوش می کند. مثلا در تبلیغات سایر ادیان هم که همایش های بزرگ می گیرند، همین اتفاق می افتد. و ما در آیات هم داریم . «فأمّا بِنِعًمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّث». آیه خیلی صریح دارد می گوید خدا به تو نعمت داده است. به مردم نعمت خدا را بگو. به مردم بگو: هذا من فضل ربی.
اگر سعادت شود، بنده این را در قسمت های بعدی توضیح خواهم داد که داستان از چه قرار می باشد که جناب سلیمان علیه السلام هذا من فضل ربی را می گویند. به عبارتی ایشان برکت و حرکتی از وصی خودشان می بینند که به مردم می گوید: این فضل خداوند است. یعنی لطف و حرکتی که آصف بن برخیا انجام می دهد، بر جناب سلیمان علیه السلام تجلی می یابد و به همین خاطر به مردم می گویند: ببینید آصف این کار را کرد. در واقع ما هم باید به گونه ای زندگی کنیم که پیامی را که می خواهیم بدهیم، خودمان بارها و بارها تجربه کرده باشیم. ما باید با یکان به یکان فرمایشات حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم تجربه شخصی داشته باشیم و آن تجربه را به مردم بگوئیم و بیان کنیم به برکت وجود امام عصر علیه السلام این تجربه اتفاق افتاد.
یعنی اگر بحث نصرت و یاری گری امام زمان علیه السلام برای دین داری است، ما که می دانیم و می فهمیم اگر امام زمان علیه السلام نبودند، دیگر دینی در دنیا وجود نداشت. ما که می فهمیم که اگر امام زمان علیه السلام نبودند، قرآن نازل نمی شد. اصلا قرآن به برکت وجود مقدس حضرت بر زمین نازل می شود. بلاهایی که بر دین می خواهد وارد شود، به وسیله امام زمان علیه السلام دفع می گردد. اینها را می دانیم اما باید در زندگی شخصیمان هم تجربه کنیم. باید در دینداری شخصی خودمان هم تجربه کنیم. حال شاید کسی در سلام کردن به کودکان و یا شخص دیگر در ترک بخل و خست به امام زمان علیه السلام مراجعه کند. شخص دیگری در نماز شب و یا در تشکر از مردم، شخص دیگر در ستایش مردم، فرد دیگری در ادای حقوق مردم، شخص دیگر در حسن جوار و نیکو همسایه داری به امام زمان علیه السلام مراجعه کند. امام عصر علیه السلام معلم هستند. شرایطی را فراهم می آورند که آن چیزی که آرزو می کنیم، یاد می گیریم که بهتر است این موضوع را تجربه کنیم.
از تجربه های شخصیمان بگوییم. نهج البلاغه را باز کنید. کلمات قصار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را نگاه کنید. این کلمات فقط و فقط منحصر در سلمان، اباذر و مقداد نیستند. اگرچه آنها ستاره های پیروی از امیرالمؤمنین علیه السلام هستند، اما ویترینی که در آن قفل باشد و شما اجازه دسترسی به آن نداشته باشید، نیست.
شما یک فرمایش از مولی الموحدین علیه السلام بردارید و لذت ببرید. از امام زمان علیه السلام کمک بخواهید تا شرایط بیرون را طوری فراهم کنند تا آن فرمایش را بفهمیم و درک کنیم و بدان عمل نمائیم. آن وقت حضرت هم مصادیق و هم فهم را عطا می کنند و هم کمک می کنند که به آن تحقق بخشیم.
آن وقت می توان گفت: این فرمایش مولی الموحدین علیه السلام را من با یاری امام زمان علیه السلام توانستم بفهمم و امروز بدان عمل می کنم و این آثارش است و اصلا هم بد نیست.
چطور وقتی که آصف آن کار را برای جناب سلیمان علیه السلام انجام دادند و تخت را آوردند و آن خدمت را به حضرت سلیمان علیه السلام انجام داد، حضرت سلیمان علیه السلام گفتند که: این از فضل خداوند بود که او این کار را کرد. در واقع به کار جناب آصف جلوه دادند. ما هم باید جلوه دهیم. بگوئیم این فرمایش مولی الموحدین علیه السلام را می بینید. این فرمایش زیبا، این عبارت نورانی را من به برکت وجود مقدس امام زمان علیه السلام تجربه کردم و خودنمایی هم نمی کنم. نعمت خداوند را می گویم. خداوند تفضلی به من کرد که حجت خدا مرا یاری کردند. کما اینکه حضرت سلیمان علیه السلام نیز گفت: خدا تفضلی به من کرد که حجت بعد از من، مرا یاری کرد. مگر جناب سلیمان علیه السلام نمی گوید: آصف مرا یاری کرد. هذا من فضل ربی. ما هم بگوئیم خداوند تفضل کرد به برکت امام زمان علیه السلام من توانستم این کار دینی را انجام دهم.
از حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم فرمایشی هست. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: دوست دارید تمام روزهای زندگیتان زیبا و نیکو باشد و رحمت و برکت خداوند بر شما نازل شود؟ صبح که بلند شدید از خداوند متعال بخواهید که یاری گر مردم باشید. خوبی کننده و نیکی کننده به مردم باشید. این را بخواه. خدا اولاً توفیق می دهد تا به مردم خوبی کنی. بعد به برکت خوبی کردن تو، روزت را خوب می کند. من این فرمایش حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم را هر دفعه از امام زمان علیه السلام خواستم که یا صاحب الزمان علیه السلام؛ می خواهم این کار را انجام بدهم. حضرت کمک کرد. صبح هایی که از خداوند متعال اینگونه خواستم، اصلاً روزم یک جور دیگری بوده است. فضا یک جور دیگر بوده است. مدام توفیق کمک به مردم قسمت من شده و آن روزِ من، روز طلایی شده است.
پس ما علاوه بر این که به مردم یک اقدام قابل سنجش می دهیم، تجربه شدنش را هم بگوییم. خیلی ها از جمله خود من، تجربه کردند. من، دوستان من، آن کسانی که من به آنها گفتم و در زندگی ائمه علیهم السلام چقدر بوده است، مردم در دینداری شان مراجعه می کردند. پس این هم قسمت دوم فرمول معجزه گر بود.
ما در بحث آن فرمول معجزه گر، ۳ نکته اساسی را ذکر کردیم. گفتیم اگر می خواهیم راجع به غدیر صحبت کنیم و از این صحبتمان برای پیوند مردم با امام زمان علیه السلام بهره بگیریم، باید ۳ قالب و موضوع در گفتگوی ما باشد. یکی اینکه بگوییم قابل تجربه است، بگوییم تجربه شده و خیلی ها تجربه کردند. جناب سلیمان علیه السلام برای اینکه به مردم نشان بدهد که اگر کسی به وصیّ من مراجعه کند، خیر می بیند، آن قصه را فراهم می آورد. می گوید: چه کسی می تواند تخت را بیاورد؟ تا مردم ببینند تمسک به امام زمان علیه السلام اثر دارد و وصیّ ولی توانمند است. جناب آصف علیه السلام در واقع آن تخت را می آورد و جناب سلیمان علیه السلام تشکر می کند، ستایش خدا را می کند و می گوید (هذا مِن فضل ربّی).
این بحث تجربه پذیر بودن است. حتماً از تجربیات و تجربیات خودمان بگوییم. جناب سلیمان علیه السلام تجربه شخصی خودشان را برای مردم مطرح می کنند. ببینید منِ سلیمان را یاری کرد. تخت را برای من آورد و بدانید بعد از من، این بزرگوار همین کارها را برای شما خواهد کرد. ما باید مثل جناب سلیمان علیه السلام تجربه شخصی بگوییم.
دوم اینکه یک اقدام قابل اندازه گیری طرح کنیم. ما راجع به نصرت دین خدا توسط اهل بیت علیهم السلام صحبت می کنیم. توسط امام زمان علیه السلام که بالاترین مصداقش به دست ایشان انجام می شود و امام زمان علیه السلام دین را بر دین های دیگر غالب می کند. اینها مطالب خوبی است اما قرار شد بگوییم بر زندگی شما هم اثر دارد.
نکته بعدی اش این است که آثار کار را بگوییم. اثرات کار را بگوییم. بگوییم اگر تو به امام زمان علیه السلام مراجعه کنی، واقعاً خیر و برکت می بینی. تو را در دینداری یاری می کند. هر چه جزئی تر و مصداقی تر بگوییم، بهتر است. زندگی شخصی خودم را بگویم. یک مدتی بدور از روایات زندگی می کردم. حالا یک نمازی می خواندم، یک روزه ای می گرفتم، الان هم ادعا نمی کنم که نماز و روزه ام بهتر شده است اما الان سعادت پیدا کردم، روایت می خوانم، آیه می خوانم، لذت می برم. در مقطعی از زندگی ام روایت برایم سنگین بود. اصلاً ارتباط نمی گرفتم. صراحتاً می گویم اصلاً لذتی از خواندن روایت نمی بردم. کتاب بحارالانوار و کتاب اصول کافی، برایم کتاب های عجیبی بود. این کتاب ها را نمی فهمیدم و یک چیزی به قلب من افتاد. الان می دانم برکت امام زمان علیه السلام بوده است. شروع کردم به امام زمان علیه السلام گفتم: یا صاحب الزمان! کاری کن که من از بحارالانوار و اصول کافی لذت ببرم. واقعاً ۳ ۴ ماه از امام زمان علیه السلام خواستم. واقعاً خواستم. خدا شاهد است که بعد از ۳ ۴ ماه (آن موقع فکر می کنم ۲۰ ساله بودم)، اصلاً بحارالانوار به تمام علاقه زندگی من تبدیل شد. به اصول کافی علاقه مند شدم. می خواندم و لذت می بردم و الان هم الحمدلله آن لطف امام زمان علیه السلام در حق من برقرار است. من که کاره ای نیستم. من که چیزی نیستم. من آیه غفار بودن خدا هستم. یعنی خداوند متعال بخشیده است. بخشش خداوند متعال و غفور بودن خداوند متعال و غفران خداوند متعال، در من تجلی پیدا کرده است. من که می دانم اصلاً لیاقت روایت ندارم، اما خداوند این کم لیاقتی و بی لیاقتی من را پوشانده و من سعادت دارم که از روایت لذت می برم و این نصرت حضرت در زندگی شخصی من بود.
من اگر امروز روایت می خوانم به برکت دعای امام زمان علیه السلام است. شکی در این مسأله ندارم. من آنقدر به بحارالانوار علاقه مند شدم که الان یکی از ۵ شخصیت برتر ذهنی من در مدیریت، در نصرت دین خدا، غیر از معصوم و بعد معصوم، از اصحاب امام زمان علیه السلام یکی از ۵ شخصیت برجسته، جناب مجلسی رحمت الله علیه است و خیلی او را دوست دارم. اصلاً محبت مجلسی و کتابش را و اصول کافی را امام زمان علیه السلام در دل من انداخته است. من الان اصول کافی باز می کنم، بحارالانوار باز می کنم، لذت می برم.
این دیگر اثر است. این گفتن آثار، حالا چه از شیعیان گذشته و محبّین گذشته و چه از کارهایی که خودمان کردیم و بهره بردیم و آثاری که در زندگی مان گذشته، بسیار کارگشا است. من قطعاً اگر با بحارالانوار و اصول کافی ارتباط برقرار نمی کردم، معارف دین خداوند را نمی فهمیدم و امروز افتخار می کنم که به دعای امام زمان علیه السلام روایت های اصول کافی و بحارالانوار برای من جلوه اش از هر کتاب و هر چیز دیگری بیشتر است.
خداوند به شما توفیق و نصرت بدهد و ان شاءالله که در سخنرانی ها و در نوشته هایتان، این ۳ مطلب رعایت بشود. تجربه پذیر و تجربه شده بودنِ آن توصیه خود را حتماً بفرمایید. خارجی ها می گویند: (a Clear Call To Action) حتماً یک اقدام صریح را معرفی کنید و دعوت کنید و آثار این کار را هم در واقع به مردم گوشزد بفرمایید.
من شما را در این شب عزیز، به خداوند متعال می سپارم و تمنّا می کنم از خداوند متعال طلب کنید که ما و همه کسانی که در جای جای کره زمین قرار دارند، بتوانیم به امام زمان علیه السلام خدمت کنیم و از امام زمان علیه السلام طلب کنید که برای ما دعا کنند. توفیقات بیشتری برای ما فراهم بیاورند و هیچ وقت از خدمتگزاری دور نیفتیم و هیچ وقت کمیت و کیفیت خدمتگزاری ما، از دیروز و سالهای گذشته پایین تر نیاید.
سلام و درود و رحمت خداوند متعال بر شما باد و ان شاءالله امام زمان علیه السلام برای همه ما دعا کند.
دیدگاهتان را بنویسید