کارگاه آموزشی شماره ۲۰۳ – ما همین چند نفریم …!

صوت کامل کارگاه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با سلام و ارادت و عرض ادب و تبریک بسیار زیاد به مناسبت حلول ماه مبارک ذی القعده تولد حضرت معصومه سلام الله علیها و روزهای آینده تولد نورانی حضرت امام رئوف امام رضا علیه السلام تبریک می گویم. امیدوارم در این روزها اطرافیانتان از گزند این بیماری و این ویروس سخت ان شاءالله مصون و محفوظ باشند و اگر کسانی به این ویروس مبتلا شدند، ان شاءالله به سلامتی از آن خارج شوند و ان شاءالله آنهایی که نگرفتند، هیچ وقت نگیرند و درگیر تخت بیمارستان و به قول معروف (هیچ تنی به ناز طبیان مریض مباد) نشوند. به محافظت و حراست دعاها و ادعیه ان شاءالله که همه شما خوب و خوش و خرم باشید.
بسیار خوشحالم که از خدای متعال توفیق دارم که در خدمت شما باشم. امیدوارم همه شما در غدیر خم بدرخشید و فروزان و خروشان باشید و فریادهایتان، قرین فریادهای شادی و غریو شادمانی ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد ان شاءالله.
چه می شود دوستان، اگر ما در غدیر خم عید ولایت بخواهیم عید ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را جشن بگیریم و به ایشان تبریک بگوییم. بخواهیم بیعتمان را در حضور آشکار صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انجام دهیم. چقدر زیبا می شود. یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می شود خواهش کنیم که بیعت ما را بپذیرید؟ آمدیم برای دست دادن، زنده کردن غدیر در حضور ظاهر و آشکار حضرت پدر مهربانمان، چقدر قشنگ می شود. به حق این روزهای جلیل القدر، به حق ماه ذی القعده پر از رمز و راز و نیاز، خدایا می شود خواهش کنیم مابقی غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را چشم بپوشی و امر فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را تعجیل و تسهیل بفرمایید؟ خدایا می شود به خاطر همه افسردگی ها و پژمردگی ها، به خاطر همه این کدورت ها، ترس و هراس ها و استرس ها و اضطراب ها خواهش کنم قصه غیبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تمام شود؟ می شود خواهش کنیم این قفل غیبت که البته قفل غفلت ماست، گشوده شود و گشایش فراهم شود؟ ان شاءالله.
به فضل و رحمت خدای بزرگ امیدوار و به او مطمئن و متوکل و متوسل هستیم که ان شاءالله خدا خیر می خواهد، حتی اگر در همین دوران سخت غیبت باشیم. خدا که برای بنده هایش بد نمی خواهد. تقصیر ما بوده و این غفلت ما بوده که امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به پشت پرده غیبت نشستند. این بی وفایی و به دور از صفا بودن ما است که تاب و تحمل خورشید تابان را نداشتیم. بلاخره خدا خودش می داند که چه کسانی عاشق، شیدا و مجنون ایشان هستند.
ای مجنون های صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف همه شما این عشق، معرفت و محبت را به استان بارگاه الهی تقدیم کنید و بگویید خدایا به خاطر این عشق خالص و محبت زلال امر فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را برسان و بیش از این ما را در این بیابان پر از ترس و هراس و جهل و گرفتاری حیران و رها نخواه و نگذار. ان شاءالله.
در تمام روزهایی که گذشت، همه به این فکر بودیم که چه توفیقاتی داشتیم و از دستمان رفت. در کرونا بیش از آنکه غریبه ترها آزمون و امتحان شوند یا شاید هم امتحان شدند، این پیکان سخنم به سمت خودم است. ببین این کرونا برای ما چه آورده ای را داشت؟
کرونا به من یاد داد که خیلی به خودت نناز. طوری برنامه ها چیده می شود که نمی توانی هیچ کاری انجام دهی.
قبل از این بیماری، برای رفتن به مجالس مذهبی و روضه ها و جشن ها آنها را انتخاب می کردیم که کدام روضه برویم؟ کدام جشن برویم؟ مثلا این جلسه اینطور است، آن جلسه آن طور، مداح و سخنرانش اینطور است. حالا خدا جوری چیده که می گوید می خواهید کاری کنم که هیچ روضه ای نتوانید بروید؟ حتی همان روضه هایی که مداح باب سلیقه تان نیست؟ و یا سخنرانش با آن آب و تابی که شما می خواهید، صحبت نمی کند؟
کرونا به من یاد داد که این قدر به خودت نناز. غرور و عجب و تکبر نداشته باش.
این یک سوی بحث کرونا است. خیلی چیزهای زیادی آموخت. اگر یادتان باشد، سال های گذشته خیلی از خانواده ها عید نوروز به سفر عمره می رفتند. هفت روز مدینه و هفت روز مکه بر می گشتند. دیگر خیلی روتین شده بود. هر ساله فلانی رفته عمره، بعد دَرِ عمره متاسفانه بسته شد و بی لیاقت شدیم و شایستگی آن را نداشتیم. بسته شد. گفتیم اشکال ندارد. ما نمی توانیم به بقیع و قربان غربت امام مجتبی، امام صادق، امام سجاد و امام باقر علیهم السلام برویم و این چهار نور مبارک و مطهر را زیارت کنیم.
خب حالا نشد؛ اشکال ندارد. به عتبات می رویم. کربلا و نجف، سامرا و … و حتی طوری شده بود که آن زیارت بسیار عظیم کربلا رفتن برای ما پیش و پا افتاده شده بود. مثلا فلانی زنگ می زد برویم کربلا. ما هم می گفتیم بله و یک بلیط و هفته دیگر شب جمعه کربلا بودیم. ببینید کجا بودیم. جایی که فکر می کردیم تمام ملائکه حضرت شاه بانوی بهشت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها شب جمعه در کربلا مهمان هستند، می گفتیم شب جمعه ما مهمان هستیم. آنقدر این چیز ارزشمند پر از اجر و ارج بالا بود ولی می گفتیم می رویم و الحمدلله می رفتیم. خدا توفیق می داد، خیلی هم خوب و عالی.
بعضی مواقع هم بود که پاسپورت نداشتیم یا هزینه های رفتن با خانواده و … برایمان مقدور نبود. یا زبانم لال نمی رفتند؛ چون می گفتند اگر برویم عراق و در پاسپورت مان ویزای عراق بخورد، بعد برای شینگنمان دردسر می شود و بعضی ها نرفتند! ببینید ما این بودیم. بعد می گفتیم نمی رویم کربلا. بسیار خب می رویم مشهد، زیارت امام رضا علیه السلام. یک روزه می رفتیم می آمدیم و جزء بدیهیات شده بود و نه نداشت و طلبیدن برای ما یک چیز پیش پا افتاده می آمد. با ماشین و اتوبوس و هواپیما به محض اراده کردن راه می افتادیم.
دوستی داشتم شب سال نو، همین که از تلویزیون حرم را نشان دادند، به خانمش گفت برویم مشهد و همان شب رفتند. یعنی رفتن به زیارات و امام همام آسمانی غیر قابل دست یافتنی، برای ما یک چیز خیلی ساده و پیش پا افتاده شده بود. که کرونا آمد، چه شد؟ و این اتفاق افتاد. خدا به ما گفت می خواهی یک کاری کنم که تا همین امام زاده صالح تجریش نتوانی بروی آنجا سلام کنی؟ می خواهی یک کاری کنم تا مسجد در خانه ات نتوانی بروی؟
انگار به خودمان مغرور شده بودیم. ما را عجب و تکبر گرفته بود. حالا اگر هم نگرفته بود (خودم را می گویم)، حالا که به اینجا رسیدیم، خودمان را بشکنیم و بی دستار بر سر، پای برهنه، بدون عبا و ردای غرور بدون عجب و منم منم، برویم به سمت خدا و بگوییم خدایا ما اشتباه کردیم. ما امام زاده ها و مساجد را دست کم گرفته بودیم. خدایا ما اشتباه کردیم و با این اشتباه می خواهیم عزممان را جذب کنیم که غدیر امسال، مثل نیمه شعبان که سال گذشته در فضای مجازی طوفان عجیب و غریب به پا کردیم، بسیار بالاتر و بهتر انجام بدهیم و انجام وظیفه کنیم. در همین تولد امام رضا علیه السلام شروع می کنیم و همه شهرمان را امام رضایی می کنیم. در غدیر خم همه شهرمان را غدیر خمی می کنیم. در مباهله تمام شهر را مباهله و پر از فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام می کنیم. اتفاق بسیار خجسته ای که در نیمه شعبان افتاد، باعث شد ما مقداری با فضای مجازی آشنا شویم ولی در آنجا استراتژی ما دفاع بود و خودمان را در آن شک ها و تردیدها و اتفاقات اول کرونا، در گنگی ها حفظ کنیم.
نمی دانستیم چه کار کنیم. ولی در فضای مجازی و اینستا جشن گرفتیم. با یا علی مدد یک کاری کردیم. ولی در غدیر خم با توجه به آشنایی فضای مجازی باید هزار مرتبه بهتر عملکرد داشته باشیم. چرا؟ چون یاد گرفتیم و از اشتباهات قبلی درس گرفتیم. این بار می دانیم اگر بخواهیم غدیر خم را جشن بگیریم، از همه گروه ها می پرسیم که گروه های دیگر چه زمانی جشن می گیرند و جوری برنامه ریزی می کنیم که تداخلی نباشد و همپوشانی نکنیم که بتوانیم بیشترین فضا را داشته باشیم. چرا که این همپوشانی ها ممکن است به ما ضربه بزند و متاسفانه زد. ما این اشتباه را در نیمه شعبان انجام دادیم. هرکسی گفت من مخاطب خودم را دارم و با ۲۰ تا ۳۰ مخاطب خود برنامه هاشان را انجام دادند. البته جشن های با مخاطب های بیشتری هم بود و موفق هم بودند اما حرف من این است: آنهایی که جشن شان با نیمه شعبان فاصله داشت، توانستند موفق باشند. الان ما با پلتفرم ها آشنایی داریم. اینستاگرام را می شناسیم. می دانیم چگونه توئیت کنیم. با اسکای روم و اسکایپ آشنا شدیم. با طریقه حرف زدن و برنامه اجرا کردن در این فضاها آشناییم و مخاطب نیز عادت کرده و می داند چگونه با ما تعامل کند.
پس ما چه جشن مجازی بگیریم و چه جشن مجازی نگیریم، ما مجهزیم و مخاطبانی داریم خارج از دایره دوستان و همشهریان بلکه از مرزها و کشور های دیگر هستند. برنامه ای تهیه کرده بودند که وقتی در اینستا دیدم، متحیر ماندم. کشورهایی برنامه را مشاهده می کردند که فکر نمی کردیم مخاطب داشته باشیم. حتی بعضی ها ویدئو پرژکتور آوردند و لایو ما را روی پرده گذاشتند و چند نفری با یک آیدی تماشا می کردند. در واقع یک اینستاگرام با یک اکانت بازدید خورده بود اما ۱۵ نفر پای آن اکانت نشسته بودند. اگر جشن های ما با ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ نفر انجام می شد، در اینستاگرام توانستیم این بازدید را خیلی بالا ببریم. و این باعث شد مخاطبان خیلی بیشتر از حضوری ما را تماشا کنند. لایو ذخیره شود، به اشتراک گذاشته شود و بارها و بارها دیده شود. پس ما مجهزیم. پس برویم و این آموزش ها و عبرتها را که در نیمه شعبان یاد گرفتیم، یک برنامه شیک، جذاب، با ضرب آهنگ بالا در فضای مجازی بسازیم. چه جشن غدیر حقیقی و چه حضوری باشد، چه غیر حضوری، ما جشنمان را می گیریم. جشن مجازی لاینفک شد و باید این جشن ها باشد و باید در آپارات و اسکایپ برنامه داشته باشیم و به مردم ارائه دهیم. این فرصت طلایی بزرگی بود که ما به دست آوردیم.
باید قالب ها و قاب هایمان را بشکنیم و در یک چارچوب محصور نشویم. بلکه با خلاقیت و نوآوری، با علم، دانش و حرف های جدید روز برویم با تمام مردم دنیا صحبت کنیم. با هر کسی در هر آئینی که هست. اگر یادتان باشد، گفتیم که باید مراقب فضای مجازی باشیم و حرف هایی نزنیم که کسی گزکی از ما بگیرد که در نیمه شعبان گرفتند. کلپی پخش شد و آن شب کیکی می دادند. من با آن بزرگوار صحبت کردم. گفت ما اصلا شیرینی پخش نمی کردیم. شکلات در بسته بود و در آن کلیپ صدای من را عوض کرده بودند و تصویر را تقطیع کردند.
ولی اگر ما به خیابان نمی آمدیم و در فضای مجازی بودیم، همان یک کلیپ هم به ما ضربه نمی زد. حالا می خواهم بگویم قالب ها و قاب ها ما را محصور می کنند. خلاقیت و نوآوری داشته باشید. فکرهایتان را باز کنید. کلیپ ها، حرف ها و روش ها را به روز باشید و مجهز که غدیر را برگزار کنید. بزرگترین دشمن و قوی ترین عدو مبین و آشکار، موجودی به نام شیطان است. و همه شما می شناسید و درباره آن شنیدید. بزرگ این قافله و رهبرشان کسی است به نام ابلیس. خواهش می کنم بروید ریشه کلمات و واژگان را بیابید. برای یک مبلغ واژه شناسی و لغت شناسی یک نیاز است، باید به این ابزار مجهز باشید. چرا که یکی از راه های تبلیغ صحبت است. تبلیغ از ریشه بلغ یعنی رساندن شیوا و شیرین رساندن. وقتی بخواهید چیزی را خوب و عالی توضیح دهید، آن را تبلیغ می کنید. صرف گفتن که تبلیغ نیست، صرف سخنران که یک مبلغ نیست. باید شیرین و شیوا و خوب رساند. گیرا و جذاب رساند. در غدیر خم، در خطبه غدیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این مرد نازنین، پیامبر رحمت صورت، رحمت سیرت، چه می فرمایند؟ ای مردم برسانید. ابلاغ کنید ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را. درست است؟ یعنی به شیوه درست برسانید. فقط حرف نزنید بلکه برسانید. پیامبر صلی الله علیه و آله نفرمودند کَلِمْ. بگویید یا حرف بزنید و سخن بگویید. پدران و مادران به فرزندان، به آنها، به فرزندانتان، نسل به نسل. پس ما یک وظیفه ای داریم که درست و شیوا و گیرا برسانیم.
در مورد ابلیس صحبت می کردیم. همه شما بهترین مبلغ هستید. اما باز باید به این ابزار تجهیز شوید. ابلیس یعنی چه؟ یعنی مأیوس از رحمت خدا. چون از رحمت خدا ناامید است.
سروران عزیزم، خدای ناکرده یک باره مأیوس نشوید و بگویید که ما نمی توانیم با این اوضاع اقتصاد و وضع بد معیشت کار کنیم و خدمتگزاری کنیم. ما باید کار خودمان را به بهترین شکل انجام بدیم. دستگیری می شود تبلیغ. بسته های غذایی، احسان و اطعام تبلیغ می شود. سخنرانی و بنر و هرکاری که از دست شما بر می آید، در شیوا، گیرا رساندن، در شیرین عرضه کردن، در جذاب بسته بندی کردن حرف های خوب اهل بیت علیهم السلام قدم بردارید. زیرا که امام رضا علیه السلام می فرمایند: اگر مردم محاسن کلام ما را می شنیدند و می دانستند، حتما از ما پیروی می کردند. پس این ایراد کلام ماست که محاسن را نرسانیم. بنابراین نه شما مأیوس شوید و نه اجازه دهیم که مخاطبین و مدعوینتان مأیوس شوند.
باید خودمان را بشکنیم و متضرعانه، عاشقانه، خالصانه به بارگاه الهی دست دراز کنیم و توبه کنیم و بگوییم خدایا ما پشیمانیم و اشتباه کردیم و توبه می کنیم از گناه مختلف و ظن بد.
از فکر زشت، درون ناپاک و از همه چیز توبه می کنیم. خدایا می شود ما را بپذیری و زبان ما را زبان گویا و گیرا قرار دهی؟ می شود به فکر و ایده ما نور و خلاقیت و نوآوری عطا کنی؟ بله و همین انرژی و نور، صفا و معنویت را به مخاطبینتان، چه در فضای مجازی و چه در صندلی های حقیقی برسانید و به آنها راه روش و درست را نشان دهید. و دست به دست هم دهیم و خودمان را در این طوفان ها حفظ کنیم. به مردم امید بدهیم و به رحمت خدا امیدوارشان کنیم، ظن به خدا را ترویج کنید.
امام رضا علیه السلام فرمود: خدا در گمان های شماست. اگر به او نیک بیاندیشید و نیک نیت کنید، عاقبتتان خوب خواهد شد و اگر به او گمان بد داشته باشیم، عاقبت بدی خواهید داشت. اگر به روزی ها و عبادت های کم قانع باشیم، خدا هم بیشتر برکت می دهد. اگر این مطالبی که می گویم، خوب و گویا است، بروید به مردم بگویید. اگر شما به عبادت کم قانع هستید، خدا هم عبادت کم را به بهترین وجه می پذیرد. اینقدر از فقر و نداری ننالیم و از ناامیدی سخن نگوییم. اگر بتوانیم همه این ها را با هم جمع کنیم و جلو ببریم، مطمئن باشید در غدیر خم امسال، مراسم بسیار مجلل تر و جذاب تر و گیراتری خواهیم داشت. مطمئن باشید که امسال ما می توانیم غدیر را پر طمطراق تر، نورانی تر و با صفای بیشتری برگزار کنیم. چرا نکنیم؟ وقتی می دانیم که می توانیم انجام دهیم، از علی امیرالمؤمنین علیه السلام آنقدر می گوییم که همه عالم را نورانی کنیم.
می گویند هر برگی از درخت بیافتد، اثری در کائنات و آفرینش دارد. پس هر لفظ و کلامی، هر نگاه و هر موجی، هر فکر و ذهنیتی می تواند تغییراتی را در عالم به وجود بیاورد. پس با تمام وجود و قلبتان از سویدای جانتان از علی امیرالمؤمنین علیه السلام سخن بگویید. از صفای دلتان حرف بزنید. با معنویتتان گفتگو کنید و با نورانیت قلبتان با مردم مواجه شوید. همین ها است که می تواند ما را خیلی متحول کند و به شما قول می دهم که تمام جامعه را متحول خواهید کرد. حسن ختام صحبت من با شما در این شب بسیار نورانی و خجسته که خدمت همه دوشیزگان عزیز و همه خواهران گرانقدرم این روز بزرگ را تبریک می گویم و امیدوارم در شب میلاد امام رضا علیه السلام همه با هم سر سفره پر از رنگ و لعاب امام رئوف بنشینیم و ان شاءالله بهره مند باشیم، مستحکم و با ادعای راسخ و برای غدیر تحفه و توشه برداریم. در روز میلاد امام رضا علیه السلام از ایشان بخواهیم عیدی ما را نوکری خالصانه، عاشقانه و جانانه تر قرار دهند. برای غدیر خم و مباهله که وقت خواستن و گدایی و به همان شب هاست و ان شاءالله روزی همه شما بسیار وسیع و بسیط باشد.
در این شب، حسن ختام صحبت من این باشد که بچه ها! چه فضای مجازی و چه فضای حقیقی، حرف من این است که شما چه محتوایی می خواهید ارائه دهید؟ اگر می خواهید دست به دست هم بدهیم و یک کار جانانه ای برای غدیر انجام دهیم، بسم الله. ولی با چه قالب و محتوا و سرودی؟
اگر می خواهید حرف های سال پیش را بزنید، برای مخاطب زیبایی و جذابیتی ندارد و اگر می خواهید از همان قالب ها استفاده کنید، آنها دمده شده اند و سمت خلاقیت و نوآوری بروید. قالب ها و قاب های محصور کننده را بشکنید و از نو بسازید تا بتوانید حرف های جدید بزنید. امشب با همدیگر تصمیم بگیریم که از تمام وجودمان حرف بزنیم و با صفای دلمان سخن بگوییم. بتوانیم طوری سخن بگوییم، طوری فکر یا نگاه کنیم، طوری بنویسیم که بتوانیم دلها را بلرزانیم و ایمان ها را مستحکم کنیم. چرا؟ پشتمان به کوه بند است. امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به مبلیغین و مدافعینشان نگاه می کنند. می شود که حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ما را رها کنند؟ خیر. هرگز. حاشا و کلا. پس از خودشان کمک و توسل بخواهید.
امام زمان سلام علیکم؛ خوبید؟ قربان شما شوم. قربان شکل ماهتان شوم. چقدر خوش بر و رو، خوش قد و بالا، چقدر خوش سر و زبان، چقدر این پدر ما زیباست. قربانتان شوم!
بیایید از پدرمان خواهش کنیم تا به ما کمک کنند در غدیر یک کار خیلی فاخر و شایسته و قشنگ و جذاب اجرا کنیم. پدر می شود به ما ایده ای بدهید که راجع به چه چیزی سخنرانی کنم؟ راجع به چه موضوعی بنویسم؟ می شود بفرمایید که راجع به چه چیزی کلیپی بسازم؟ از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف صحبت کنیم. بخواهیم. حرف بزنید و از ایشان بگیرید. بهترین ایده، جذاب ترین گفتارها، قشنگترین جملات را پدرمان بلد است. هم ادیب است و هم هنرمند، هم سخنور. هم بلیغ صحبت می کند، هم زیبا سخن می گوید، هم کردارخوب و هم رفتار خوش. از ایشان بخواهیم. از دریای لطف، از پدرمان و اربابمان بخواهیم.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند و خیلی جالب است. درجنگ نهروان با این خوارج خشک مذهب و متعصبان خیلی جاهل جنگیدند که آنها، تیغ جهل بر فرق امیرالمؤمنین علیه السلام فرود آمد.
و این جهل همینطوری ادامه پیدا می کند. یک شمشیر نبود که زهر داشته باشد. زهر جهلش بود. زهر شمشیر ابن ملجم، جهلش بود. همه را از تمام فضائل و لطف وجود نازنین امیرالمؤمنین علیه السلام بی بهره کرد. حالا دست به دست هم بدهید. از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بخواهیم و بگوییم که ما می خواهیم مثل یاران امیرالمؤمنین علیه السلام در نهروان بجنگیم. ایشان بعد از جنگ حرف خیلی عجیبی زدند و من خیلی از این داستان متحیرم. یکی از اصحابشان نشسته بود و به شمشیر تکیه داده بود. امیرالمؤمنین علیه السلام هم خسته، در حال استراحت بودند که به ایشان گفت: یا علی؛ امروز یکی از برادران من نبود تا در این جنگ به شما کمک کند و در رکاب شما بجنگد. آیا به او ثوابی می رسد؟ حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند که آیا او دوست داشت که اینجا باشد؟ طرف مقابل گفت: بله دوست داشت.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: او در ثواب این نبرد و ستیز و شمشیر زدن شریک است و بعد می فرمایند که فلانی؛ یک سری در آخرالزمان می آیند که آن ها هم در ثواب جنگ با جهل و جهالت و خوارج شریکند و ثواب می برند و در اینجا با ما و درکنار ما بودند.
طرف مقابل با تعجب می پرسد: آنها چه کسانی هستند؟
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: دامن روزگار آنها را پس انداخت. یعنی دور آورده و دیر به دنیا آمدند و آنها کسانی هستند که ما را ندیدند ولی آنها با ما در این نبرد شریک هستند.
من نقل به مضمون می کنم که امیرالمؤمنین علیه السلام می گویند من آنها را به اسم، رسم و نسبشان می شناسم. آنها دختران و پسران من هستند که در آخرالزمان می آیند و با من الان شریکند و به زیارت و ملاقات آنها مشتاقم. ای وای بر من فدای شما امیرالمؤمنین علیه السلام ما به زیارت شما مشتاق تر هستیم. فدای محبتتان.
یا صاحب الزمان؛ سلام باباجان، قربان شما، من نوکر و مخلص شما هستم. دورت بگردم پدر مهربانم. می شود خواهش کنم اجازه دهید و بگذارید مثل همان کسانی که در نهروان کنار امیرالمؤمنین علیه السلام جنگیدند، الان ما هم بجنگیم؟ جنگ ما جنگ کلام است. جنگ سخن و واژگان، لبخند، جنگ تحمل و استدلال است. سپر ما گواه ماست. استدلال و منطق ما است. تحمل نظر مخالف و صبوری کردن و پاسخ مستدل و درست دادن است. سپر ما امروز لباس رزم ما است.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
دیدگاهتان را بنویسید