کارگاه آموزشی شماره ۳۰ – چگونه مجری متفاوتی باشیم؟ – بخش دوم

صوت کامل کارگاه
بسم اللّه الرحمن الرحیم
و به نستعین انه خیرُ ناصرٍ و معین
اللهّم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
مقدمه:
خدا میخواست تا تقدیر عالم این چنین باشد / کسی که صاحب عرش است، مهمان زمین باشد
خدا در ساق عرش خویش جایی را برایش ساخت / که حتی ماورای دیده روح الامین باشد
خدا میخواست از رخساره خود پرده بردارد / خدا میخواست تا دست خودش در آستین باشد
علی حبه جنه قسیم النار والجنه / خدا میخواست آن باشد، خدا میخواست این باشد
بجز نام علی در پهنه تاریخ نامی نیست / که بر انگشتر پیغمبران نقش نگین باشد
به جز او نیست دستاویز محکم در دل طوفان / به جز او نیست وقتی صحبت از حبل المتین باشد
مرا تا خطبههای بی الف راهی کن و بگذار / که بعد از خطبه بی نقطه تو، نقطه چین باشد
عرض سلام دارم خدمت تک تک شما بزرگواران، دوستان، خانم ها و آقایان گرامی. از این که امشب مجدداً فرصت به بنده داده شد تا در خدمت شما باشم، بسیار خوشحال هستم. امیدوارم بتوانم مطالب مفیدی را در حوزه مجریگری برای شما ارائه کنم.
همانطور که پیشتر خدمتتان عرض کردم، عرایض بنده در دو قسمت ارائه خواهد شد: قسمت اول پاسخ به سؤالاتی است که دوستان مطرح کردهاند و من از بین سؤالات مطرح شده، مهمترین آنها که احتمالاً برای جامعه آماری بیشتری مفید خواهد بود، بیان میکنم و سپس در قسمت دوم به تکنینک هایی کلی از زبان بدن و فن بیان در بحث اجرا و مجریگری می پردازم.
پاسخ به تعدادی سؤال از کارگاه پیشین:
اولین سؤال: این چنین است: در مورد مراسم غدیر چطور میتوان سناریو ترتیب داد؟ در حالیکه موضوع کلی مجلس به طور مثال در رابطه با کارشکنی می باشد …
دوست عزیز توجه داشته باشید که مراسمها در ایام غدیر در چهارچوب غدیر می باشد. یعنی منظور به این نبوده است که در مراسم غدیر در رابطه با تولد امام زمان علیه السلام صحبت کنید! دلیل تشکیل مراسمها در این ایام به طور واضح گرامیداشت واقعه سترگ و بزرگ غدیر می باشد، اما بحثی که در بخش محتوادار بودن اجرا انجام شد، چیزی غیر از این است. توجه بفرمایید هنگامی که یک موضوع به شما داده می شود، مثلاً همین مبحث غدیر، اولین تیتری که فکر من به سمت آن میرود، این است که باید وجوه مختلف را برای پیدا کردن یک محتوای خوب بررسی کنم. به عنوان مثال برای ارائه محتوایی در مورد گوشی های همراه، در ابتدای امر تمام وجوهی که یک گوشی همراه دارد را در ذهن مرور میکنیم. وجوهی همچون قوی یا ضعیف بودن آنتن، کیفیت ال سی دی، اندازه و سایز گوشی، وزن گوشی، مضرات گوشی همراه بر زندگی اجتماعی و … همه این موارد وجوه محتوایی تحت دایره گوشی همراه هستند. غدیر هم به همین شکل است. در ابتدا باید مجری روزها پیش از مجلس، به دنبال هدف و محتوای مورد نیاز برای رسیدن به آن هدف باشد. هیچگاه غدیر هدف نیست! غدیر میز کار است. باید دید در مراسم غدیر میخواهیم از چه چیزی سخن بگوییم. درمورد خود غدیر و گستردگی آن، ولایت، جانشینی و وصایت، شخصیت وارث غدیر، شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام، وجه تاریخی. باید دید روی چه چیز میخواهیم مراسم را پیش ببریم. این تعیین کردن هدف و سپس به دنبال محتوا برای رسیدن به هدف باید دستورکار مجری گرامی باشد. مخصوصاً اگر در مراسم سخنران نباشد، بار مجری سنگینتر بوده و یعنی وظیفه رساندن محتوا در دستان و فکر مجری است و مجری از ابتدا تا انتهای مراسم هدفی را دنبال میکند و متنی که خوانده میشود، شعری که انتخاب میشود، مسابقه ای که برگزار میشود، اعم از سؤالات و جوایز، متن توسلی که خوانده میشود، تمامی اینها باید در گستره یک محتوا باشد و محتوا بسیار ارزشمند است و اولین فردی که در جلوی مخاطب حاضر میشود، مجری است و آخرین گفتمان با مخاطب را هم مجری دارد. به عبارت دیگر امتیاز مهمی در دستان مجری است و آن این است که آخرین گفته در مراسم با تمام دغدغه ها و زحمت ها با مجری است. و طبق علوم روانشناسی آخرین گفتارها بیشترین تأثیر را در ذهن مخاطب دارد و به یاد می ماند. لذا وظیفه مجری است که روی محتوای از قبل فکر شده، بسیار تأمل کند و بتواند سناریویی داشته باشد. سناریوی گفتاری از یک مطلع آغاز میشود و سپس بیس مطلب تحت عنوان دیگر برنامه ها ارائه میشود و در پایان یک نتیجه گیری و جمع بندی. ما عادت کرده ایم همیشه در پایان مراسم توسل داشته باشیم و جمع بندی در دیدگاههای اکثریت توسل است. با وجود اینکه توسل به معنایی اشک ریختن باشد و نه به معنای ارتباط با حضرت بسیار عالی است اما کمی فکر کنیم و به دنبال راه دیگری برای ختم یک مجلس باشیم. ذهن ها باید کمی فراتر به دنبال خروجی برای جشن ها باشد. شاید بتوان گفت اهدای هدایای پایینی در خلال مراسم را به گونه ای متفاوت برای پایان جشن دانست. به این شکل که به جای آنکه یادبودها را دم در به عزیزان بدهیم، آنها را در اواخر مجلس داده، به شکلی که نوشتهای که از قبل روی یادبودها تعبیه شده، همان تلنگر اصلی مراسم و جمع بندی مجری به شمار می رود. لهذا به دنبال مطلع و جمع بندیهای نوین باشیم و قطعاً در جایگاه های متفاوت و شرایط سنی مختلف به شکل های مختلفی انجام میپذیرد. به طور مثال اگر با قشر نوجوان باشید و اگر توسل حزن انگیزی داشته باشید، شاید جواب قابل قبولی را نسبت به طرحی نوین که در ذهن پرورانده شده را نگیرید. یا مثلاً در مسجد یا حسینیه یا مدرسه یا خانه به شیوه جمع بندی متفاوتی نیاز دارید. همه اینا گفته شد تا به دنبال طرح هایی جدید برای ارائه مطلب باشیم و فراموش نکنیم که داشتن سناریو مهم ترین نکته است.
سؤال دوم: به نظر شما در خصوص اجرای دو مجری و پاس کاری مطالب گاهی ایجاد مناظره و مباحثه باعث کسالت و بی توجهی مخاطبین نمی شود؟ چگونه باید جلوگیری شود؟
دوست عزیزی که این سؤال را پرسیدهاند، احتمالاً هنوز به طور کامل مبحث اجرای دو نفره را درک نکرده اند. دقت داشته باشید که اجرای دو مجریه قرار نیست به مناظره تبدیل بشود. میتواند به سلیقه برگزارکننده به مناظره تبدیل شود اما دیگر به معنای اجرای دو مجریه نخواهد بود. در اجرای دو مجریه، هر دو مجری هستند. مجری که محتوامدار است، درجایگاه مناظره نباید قرار بگیرد! قسمتی از برنامه به مناظره گذرانده شود، مشکلی نیست. اما الزاماً به معنای همه مدت برنامه نیست. در اجرای دو مجریه، مجریها پاسکاری مطالب دارند. در مسابقات با یکدیگر کار انجام میدهند. گاهی حتی در هنگامی که یک مجری روی سن است، مجری دیگر در بین مخاطبان است. میکروفون دیگری در دست دارد و با مخاطبین صحبت میکند و خلاقیتهای دیگر که ممکن است شما دوستان به کار ببرید. لذا قرار نیست مناظره باشد و کسالتبار اجرا شود. به طور مثال مجری را در نظر بگیرید که از ابتدای امر که دو مجری وارد سن میشوند، با بحثی که از قبل در حال انجام بودند وارد میشوند و ادامه بحث در جلوی مخاطبین و مرتبط با جشن پیگیری میشود و در نهایت در پایان مجلس این کنش و واکنش های انجام شده از ابتدا و در خلال جشن را جمع بندی و نتیجهگیری کنند. و این ها همهگی انواع مختلف اجرای دو مجریه است و تنها وقتی میشود از کسالت بار بودن جلوگیری کرد که برای آن از پیش فکر و سناریو صورت بپذیرد و از قبل برنامه ریزی شده باشد .
سؤال سوم: گردهنشینی که مطرح شد، در این زمانه و بین سنین جوانان و مخصوصاً در مجالسی که به صورت زنانه برگزار میشود، بسیار رخ میدهد که اگر بخواهیم مانع از این افراد بشویم، باعث میشود امکان تبلیغات در سطح گسترده گرفته شود و جمعیت محدودی همیشه فقط حضور خواهند داشت. پس خواهشمندم راه دیگری برای مقابله معرفی کنید.
نکاتی که ذکر کردید همگی صحیح هستند اما توجه داشته باشید که به هیچ عنوان صحبت جلسه گذشته به معنای جلوگیری از حضور این افراد نیست. در حقیقت ما همچین اجازه ای نداریم که این گونه مخاطبین را فیلتر کنیم. بدانید و دقت کنید که علت اصلی اینکه افراد در اواسط برنامه از مجلس جدا میشوند و مجلس دیگری را در گوشه مجلس تشکیل میدهند، عدم همراهی فکری افراد با محتوای برنامه است. شما عزیزان به عنوان یک مجری باید روی زمینه و علم مخاطبشناسی تحقیق و فعالیت کنید. شما باید با انواع مختلف روحیات افراد متفاوت آشنا باشید. یعنی باید از ابتدای امر که به عنوان مجری روی سن قرار میگیریم، به دنبال شناخت مخاطب ها باشیم و آنها را در چهارچوبهای مختلف مخاطب شناسی قرار دهیم؛ ولو اندک و در همان زمان کم. دسته های متفاوتی در علم مخاطب شناسی وجود دارد: درونگرا و برونگرا بودن و یا سمعی، بصری، لمسی بودن و موارد دیگر. پس اولین علت گرده نشینی، عدم شناخت درست و کافی مجری از مخاطب خود است. چرا که اگر به درستی شناخت صورت پذیرد، میتواند برنامهها را به گونه ای انتخاب و پیش ببرد تا آن دسته از افراد را با خود همراه کند و مانع از گردهنشینی شود و به اصطلاح او را جذب کند. به طور مثال نباید افراد درونگرا را در طول مجلس به حال خود رها کنید، بلکه باید آنها را به روی سن دعوت کنید و به هر بهانهای مثلاً مسابقه، از حالت درونگرایی خارج شود. یا نباید انتظار داشت از فردی بصری که ساعاتی را بر روی صندلی بنشیند. زیرا اینگونه افراد بسیار پرجنب و جوش هستند و در هر لحظه ذهنشان به سمتی دنبال ماجرا میرود. سرجای خود نمیشینند، هنگام صحبت کردن فکرشان به چیزی دیگر مشغول است که برای همراهی این افراد با خود باید ترفند و ماجرایی از پیش فکر شده برایشان داشته باشید تا در اواسط برنامه از همراهی با شما خارج و دور نشوند. هنگامی که یک مدرس در ورود به کلاس با دانش آموز یا دانشجویانی که خسته و کسل هستند یا با درس همراهی نمیکنند، مواجه میشود، میتوانند از این روش استفاده کنند. به این شکل که از مخاطبان خود بخواهند همه با هم از جا بلند شده و نرمش انجام دهند! همین نرمش در فضای محدود و خشک کلاس کمک میکند تا مخاطب بیشتر با مدرس همراه شود … و اینها همگی ایدههایی هستند که شما عزیزان باید برای هر قشر از مخاطب در ذهن داشته باشید. نرمش کردن، استراحت دادن و پذیرایی به مدت ۵ الی ۱۰ دقیقه در خلال برنامه در حدی که مخاطب از محتوا دور نشود و … همگی ایده هایی هستند که هرچند کوچک اما در جذب مخاطب به ما بسیار کمک میکنند.
مورد دوم در بحث علم، ارتباط مؤثر در روانشناسی است که توصیه میشود مجریان عزیز در دورههای مخاطب شناسی، ارتباط مؤثر و دوره های این چنینی شرکت کنند.
قاعده اصلی در بحث ارتباط مؤثر همان طور که در عکس مشاهده میکنید، این است که هر فردی در ذهن و اخلاقیات خودش یک سری فیلترهایی دارد که اگر مجری میخواهد مباحثاش برای مخاطب مفید باشد و آنها را جذب کند، باید بتواند فیلترهای ذهنی خود را بشناسد. و بعد از شناخت باید به دنبال این باشد که مبادا تحریک شود. در انتقال اطلاعات در ذهن مخاطب، در اولین گام اطلاعات به فیلتر ذهنی مخاطب برخورد میکند به طوریکه فرد در جستجوی این است که ببیند آیا اطلاعات در راستا و چینش فکری خودش است یا نه. اگر همراستا باشند، اجازه ورود به مغز و محل تحلیل اطلاعات داده میشود و خب ثبت میشود که فردی همچین چیزی گفته است. اما اگر در خلاف راستای فکری باشد، اطلاعات در همانجا حذف و پاک میشوند. یعنی پیش از آنکه به مرحله تحلیلی گفتمان شما برسد، در همان ابتدا پاک شده و فی المثل «از یه گوش وارد و از گوش دیگر خارج میشود!» و در حقیقت فرد آن مفاهیم و اطلاعات را پس میزند. لذا باید توجه داشته باشیم که فیلترهای ذهنی مخاطب را تحریک نکنیم و مانع ادامه همراهی با این سیر نشویم. بطور مثال هنگامی که مخاطب ما جوان است، نباید از مذمت جوانان گفته شود و یا اگر نیاز است، باید بسیار نرم و لطیف باشد و با ترفندهای خاص بیان شود. زیرا اگر در همان ابتدا بسیار رک از مذمتها صحبت کنید، مخاطب جوان از همان لحظه جا میزند و فیلترها تحریک شده و اطلاعات شما هرچند درست باشد، جوان اصلاً به بحث شما گوش نخواهد داد. برای خود شما نیز حتماً اتفاق افتاده است که در حین گوش دادن اخبار اگر به دنبال اخبار ورزشی باشید، از ۱۰ اخبار گوش داده شده، ۹ اخباری که هیچ ارتباطی به ورزش ندارند را به یاد نمیآورید و گوش ندادید. چون شما به دنبال اخبار ورزشی هستید. به عبارت دیگر شنیدهاید اما به تحلیل مغزی شما نرسیده است و از فیلتر ذهنی نگذشته است به همین علت اگر در رابطه با یکی از آن ۹ اخبار از شما سؤال شود، میگویید که نشنیده اید. یا مثالی دیگر به این ترتیب که مجری سن باید در مراسم زنانه به خاطر داشته باشد که در مورد سن خانم ها صحبت نکند. زیرا فیلتر ذهنی خانمها است و اگر در این رابطه از آنها سؤال شود، دیگر با شما همراه نخواهد شد. یکی دیگر از فیلترهای ذهنی توجه کردن به قومیت های مختلف است و بارها در رسانههای عمومی دیده شده و عواقب نه چندان دلچسبی داشته است. به طوری که برنامه ای با تعداد بسیار بالای مخاطب در طی اتفاقی حتی غیرعمد و حتی درست و صحیح، با شوخی با قوم خاصی باعث شده که برنامه در فیلتر ذهنی افراد آن قومیت حذف شود و دیگر دیده نشود. تنها به علت یک نکته غیر عمد و کوچک تعداد زیادی نکته بزرگ و خوب از دسترس این افراد خارج میشود و دیگر با آن برنامه همراه نخواهند شد.
در این بخش به چند راهکار دیگر برای جلوگیری از گرده نشینی اشاره میکنیم:
اولین راهکار این است که ما از صندلی در مراسم حتماً استفاده کنیم. چرا که صندلی در حقیقت این اجازه را به شما میدهد که از پیش جایگاه مخاطب را تعیین کنید و مخاطب این توانایی و اجازه را نداشته باشد که در هر جایی که میخواهد بنشیند و هرجا که بخواهد افرادی را به دور خودش جمع کند. لذا صندلی به مهمانان شما چینش میدهد و مکان مخاطب را پیش از مجلس مشخص میکند و گاهی دیده شده که صندلیها شمارهگذاری شده و به افراد در هنگام ورود شماره داده میشود و جای هر فرد نیز مشخص خواهد بود و مثلاً به افراد قدبلند اجازه ندهیم که در جلوی سن بنشینند تا مانع دیدن دیگر افراد نباشند یا اینکه مراسم مختلط است و باید جایگاه خانمها و آقایان از یکدیگر جدا باشد. شماره صندلی میتواند بسیار مفید باشد.
راهکار دیگر این است که مخاطبین گروهبندی شوند. گروهبندی به این شکل که افرادی که وارد مجلس میشوند، برحسب دلخواهمان گروهبندی میکنیم و در مسابقات و قسمتهای مختلف مراسم میتوانیم از آنها استفاده کنیم. گروهبندی چند ویژگی دارد: شما میتوانید افرادی را که بعضاً از قبل از یکدیگر شناخت دارند و دوست هستند و با هم به مراسم میآیند را از هم دور کنید. چون همین آشنا بودن و نشستن کنار یکدیگر میتواند باعث گرده نشینی شود و از محتوای مجلس دور شوند و اطرافیان خود را هم متأسفانه از ادامه دادن محتوایی با برنامه دور میکنند. لذا گروه بندی هم یکی از روشهای جلوگیری از گردهنشینی است.
راهکار سومی که بسیار حایز اهمیت است، این است که مجری بایستی بر کل مخاطبین مسلط باشد. یعنی در بعضی از مجالس شاهد این هستیم که مجری روی سن است و نیمی و یا قسمتی از مخاطبین که بر فرض پشت ستون یا اپن هستند، در تیررس مجری نیستند و باعث میشود که این افراد به راحتی از محتوا فاصله گرفته و به گردهنشینی بپردازند.
راهکار چهارم تنظیم صدا برای رسیدن به همه مخاطبان است. متأسفانه شاهد این هستیم که در بسیاری از مراسم ها صدا به گونه ای تنظیم نشده که به طور واضح به انتهای مجلس برسد و باعث میشود مخاطب از همان ابتدا از همراهی با ما محروم شود. حتی اگر از ابتدا مخاطب تلاش کند که بشنود، از اواسط مجلس به بعد دیگر خستگی اجازه همراهی به او نمیدهد.
اتفاق دیگری که در مراسمها شاهد آن هستیم، نداشتن صحنه و نور کافی در صحنه است که مانع از همراهی مخاطب میشود. در خیلی از مراسم ها دیده میشود که مجری همسطح با مخاطبین قرار گرفته است و سن و جایگاه برای مجری تعبیه نشده است. سن باعث دیده شدن مجری میشود و مخاطب مجری را مسلط بر خودش میبیند و مجری هم مخاطبین را زیر تسلط خودش دارد و نور کافی هم باعث میشود مخاطب مجری را واضح ببیند و از عدم همراهی کاسته شود.
به عنوان مورد پنجم حتماً در مجالسی که خانمها و آقایون هستند و به طور مثال با پرده ای جدا هستند و مجری مرد است، برای خانمها تلویزیون یا ویدئو پروژکتور تهیه شود تا مجری و سن برای مخاطبین خانم هم به نمایش گذاشته شود. زیرا که در کنار مورد قبلی علم روانشناسی اثبات کرده است که دست کم ۵۵% از کلام از طریق زبان بدن منتقل میشود و این به خاطر این است که تعداد عصبهایی که از چشم به مغز میرود، بسیار بیشتر از تعداد عصبهایی است که از گوش به مغز میرود و این اهمیت چشم را برای ارتباط دو نفر نشان میدهد و به همین دلیل ارتباط دیداری تأثیر بسیار زیادی در محکم و عمیق بودن ارتباط دارد. پیشنهاد میشود به مجریان بزرگوار که ارتباط دیداری با مخاطبین را به گونه ای تنظیم کنید که به صورت ۱۰۰% انجام شود که هم مخاطب دیده شود، هم جایگاه داشته باشید، هم نور مناسبی قرار داده شده باشد و هم مخاطب شما را ببیند.
- پیشنهاد دیگر برای جلوگیری از گردهنشینی این است که مجری میتواند در خلال برنامه در بین مخاطبین حرکت کند و راه برود و الزاماً به طور مداوم بر روی سن نباشد و لازمه داشتن حرکت زیاد داشتن، میکروفن بیسیم است و باز برمیگردیم به این نکته که برای مجری گری تخصصی شخص مجری باید وسایل تخصصی کار خود را به همراه داشته باشد. و همچنین در کنار میکروفن بیسیم یک میکروفون سیمدار هم داشته باشید. چون تجربه ثابت کرده که گاهی اوقات میکروفون بیسیم به علت دورشدن از مرکز یا اتمام باتری از کار می افتند و نیاز است که میکروفونی به عنوان جایگزین از قبل پیش بینی شده باشد و همچنین صدای میکروفون سیمدار از میکروفون بیسیم بسیار با کیفیت تر است.
- مورد بعدی اینکه سعی کنید محتوا و طرز اجرای مجری برای همه گروههای سنی باشد. به طور مثال برای بخش مسابقه در جمعی که هم بزرگسال و هم نوجوان حضور دارند، یک مسابقه در سطح بزرگسال و یک مسابقه در سطح نوجوان برگزار کنید که بتوانید با هر دو قشر ارتباط برقرار کنید. زیرا که شاید مسابقه تنها قسمتی از برنامه باشد که مخاطب و مجری مستقیماً با هم ارتباط دارند و بیشترین تأثیر را میتواند مجری داشته باشد. پس تلاش کنید تا به تعداد رده های سنی، تنوع در مسابقات داشته باشید.
- و به عنوان مورد آخر برای جلوگیری از گردهنشینی، میتوانید در حین اجرا سؤالاتی را در ذهن مخاطب ایجاد کنید تا آنها را درگیر کند. این سؤالات الزاماً مذهبی نیستند و امکان دارد سؤال هوش باشد.
پس به طور کلی از هرگونه کاری که باعث شود از تمام پتانسیل خودمان و مخاطب بهره ببریم، استفاده کنیم. قطعاً و بطور حتم گردهنشینی اتفاق نخواهد افتاد و میتوانید با مخاطب ارتباط مؤثر و مفید برقرار کنید.
سؤال چهارم: آیا به نظر شما صحیح است اگر برای جایزه برای نوجوانان از هدیه هایی مثل لوازم التحریر که جذاب هستند اما به طور ویژه برای غدیر یا مراسم مذهبی تهیه نشدند، استفاده کنیم تا بیشتر علاقهمند به این گونه فضا شوند؟
بله حتماً، شما میتوانید برای نوجوانان از لوازم التحریر استفاده کنید اما توجه کنید که از جوایز هدف داشته باشید. بطور مثال در جشنی ماسکی که برای استفاده در هوای آلوده استفاده میشود، داده شد که به بند آن کاغذی آویزان بود که روی آن نوشته بود «برای نزدیک شدن به امام زمانت باید از خیلی از آلودگی ها به دور باشی!» و این تلنگر خوبی بود. برای لوازم تحریرها هم هدف داشته باشیم و یا هر جایزه دیگری که خریداری می کنید و می تواند برای مخاطب جذاب باشد، با هدف خریداری شود و جوایز را به مناسبت مراسم و جشن مربوط کند.
سؤال پنجم: به نظر استاد گرانقدر با مقدار مشخصی بودجه تعداد هدیه مسابقه را بیشتر کنیم یا با تعدادی کمتر اما با ارزش و کیفیت بیشتر تهیه کنیم؟ کدام یک بیشتر در مخاطبین علاقه مندی ایجاد میکند؟!
به نظر بنده و تجربه و علم روانشناسی، خریداری تعداد بیشتری هدیه توصیه میشود برحسب کیفیت کمی پایینتر بیاید، اما تعداد مخاطبین بیشتری را تحت پوشش هدیه قراردهیم. به این منظور که تعداد بیشتری از مخاطبین از غدیر یادبود به دست داشته باشند. فراموش نکنید که یادبود از غدیر تأثیر بهسزایی در افراد خواهد داشت. هرگاه مخاطب در منزل یا هر جای دیگری که یادبود و جایزه را میبیند، به یاد مراسم غدیر میافتد. پس چه بهتر که در منازل متعددی انجام بپذیرد تا افراد بیشتری به یاد غدیر بیفتند؛ ولو اینکه به علت تعداد کمی از کیفیت جوایز کاسته شود.
چند نکته کلی پیرامون فن بیان:
اولین قاعده در فن بیان و زبان بدن این است که «مردم حرفی را که شما میگویید، فراموش میکنند اما نحوه گفتن آن را به یاد می آورند! وقتی بر کلمات و جملات مختلف تأکید کنید، تقریبا توانایی موسیقی صدای خود را پرورش میدهید به طوریکه مخاطبان مجذوب پیام شما میشوند.» وقتی که شما بر نحوه گفتن خودتان تمریناتی انجام می دهید و به اصطلاح موسیقی گفتار خودتان را پرورش میدهید، مخاطب با گفتار شما همراه خواهد شد و نحوه گفتار باعث میشود که بیان و محتوایی که ارائه دادهاید، در ذهن مخاطب بنشیند. لذا سعی کنید در یک سطح از صدا صحبت نکنید و سطحهای مختلف صدایی را امتحان کنند. سطح های اوج و حضیض و سطح متوسط صدا و همچنین تأکید بر واژهها میتواند کمک کند تا به سطح بهتری در فن بیان برسید. در کنار اوج و حضیض بودن در اجرا، اوج و فرود در یک جمله نیز نکته حایز اهمیتی است.
مورد بعدی این است که متأسفانه دیده شده عدهای از مجریان با فریاد کردن و اشتباه گرفتن «بلند صحبت کردن» و «صدای بلند» گوش مخاطب را آزار میدهند و این یکی دیگر از فیلترهایی است که در بخش قبل به آن پرداختیم. صدای بسیار بلند و گوش خراش مخاطب را از شنیدن پیام محتوایی شما محروم میکند. بسیار تفاوت وجود دارد بین بلند صحبت کردن و فریاااااد (!) زدن. توجه داشته باشید که در هنگام اجرا به هیچ عنوان نباید فریاد بزنید. بلکه باید بلند صحبت کنید و این نکته تمرین بسیاری میطلبد که به مرور زمان به این تفاوت واقف شده و به درستی عمل کنید.
تکنیک بعدی که در جذب مخاطب به شما کمک میکند، استفاده از کلمات مترادف است. به این معنا است که وقتی شما در جملات خود میخواهید از یک مفهوم استفاده کنید، می بایست چندین مترادف برای آن مفهوم را در ذهن خود پرورش داده باشید. به عنوان مثال وقتی مجری قصد دارد از کلمه «شاد» استفاده کند، اگر در جملات پشت سر هم بطور پیوسته برای بیان مفهوم شادی تنها از کلمه «شاد» استفاده کند، باعث میشود موسیقی کلام از بین برود و کلام دیگر زیبایی و شیوایی نداشته باشد. لذا باید سعی کرد برای بیان مفهوم شادی کلمات مترادف دیگری را در ذهن داشته باشد. مثل کلمات «خوش»، «خرسند»، «خشنود»، «مفرح» و خیلی کلمات دیگر. یا بطور مثال برای کلمه «بهبود» مترادفهایی همچون «خوب»، «سلامت»، «صحت»، «درست»، «سالم» را میتوان به خاطر آورد. این تمرین میتواند در بیان شما و ایجاد ارتباطی بسیار قوی بین شما و مخاطب به واسطه تقویت و پرورش جمله سازی شما مفید باشد.
چند نکته کلی پیرامون زبان بدن:
همان طور که پیشتر گفته شد، زبان بدن از آن جهت است که ۵۵% از انتقال محتوا از طریق زبان گوینده منتقل میشود که به علت این است که تعداد اعصاب از چشم به مغز ۲۲ برابر اعصاب از گوش به مغز است و به همین دلیل تأثیر بسیار قویتری خواهد داشت. زبان بدن در چهار حیطه حرکت، حرکت دست، نگاه و حالت صورت بررسی میشود.
حرکت در زبان بدن:
- در هنگام اجرا باید گامهایی بلند، کمر راست و سر بالا نگه داشته شود و این بیانگر حالت صریح است و برعکس گام های ریز با شانههای قوز کرده، فرد را ترسو و آسیب پذیر نشان میدهد. مخصوصاً که مجری به عنوان ادارهکننده مراسم بر روی سن قرار میگیرد.
- گاهی مشاهده میشود که مجری بر روی سن بیقرار است و دیده شده که مجری با استفاده از خودکاری که در دست دارد، بر روی تریبون میزند که اینگونه رفتارها نشان دهنده استرس و اضطراب مجری است. برای گذاشتن تأثیر کافی بر مخاطب، سعی شود اینگونه رفتارها در مجری تقلیل پیدا کند که این اتفاق با تمرین بسیار و تسلط بر اعصاب و تجربههای بسیار در اجرا برطرف خواهد شد.
- بسیاری از اوقات دیده شده که مجری بدون اینکه توجه داشته باشد، به دیوار یا تریبون تکیه میکند که متأسفانه یک اشتباه رایج در بین سخنرانها و مجریان است. زمانی که مجری بر جایی تکیه میکند، به مخاطب القا خواهد کرد که من برای ایستادن توانایی و انگیزه کافی را ندارم! و اینکه مجری پارامترهای لازم را برای برقراری ارتباط با مخاطب را ندارد.
- یکی دیگر از نکات که به مخاطب القا میشود، راست قامت ایستادن مجری است. حالت ایستادن راست قامت و افراشته به مخاطب القا میکند که مجری انسانی با اعتماد به نفس و موفق است. حتی اگر کوتاه قد باشد، گرفتن یک ژست مطمئن و بی پروا، مجری را با ابهت نشان خواهد داد.
حرکت دست در زبان بدن:
- با حرکت دست میتوان با استفاده از ویژگی دیداری فهم مطالب را برای مخاطب راحتتر کرد. توجه داشته باشید که حرکت دست برای مالیدن گوش، مالیدن دست دیگر و دست زدن به بینی نشانههایی دیگر از اضطراب و استرس در مجری است. پس از آن خودداری شود.
- تکان دادن بیقرار دست ها نیز در علم روانشناسی به نشانه تلاش بدن برای رهایی از استرس است. هورمون آدرنالین در بدن تولید میشود که این حرکات تلاشی برای فرار از آن است.
- درگیر بودن با سرآستین پیراهن، حلقه در انگشت، ساعت مچی هم نشانهای دیگر از اضطراب است که میتواند در ارتباط مجری با مخاطب و همراهی آنها تاثیر سوء بگذارد.
- دست کشیدن در بین موها و فرو کردن دستها نشان از این است که افراد به دنبال راهحلی برای قضیه ای هستند و احتمالاً در آن لحظه نمیدانند که باید چه کار انجام بدهند و این نشانهای پررنگ در داشتن تردید است.
- عدهای از مجریان دستها در پشت سر قلاب میکنند. لازم است گفته شود هنگامی که دستها به پشت قلاب میشوند، از لحاظ ادبی و روانشناسی دو مفهوم کاملاً متفاوت را دارد. از لحاظ ادبی در هنگام بیان محتوا، دید ادبی کاملاً مثبتی را ایجاد میکند ولی از لحاظ بیان محتوا و زبان بدن مجری دستها را به عنوان یک ابزار مهم در زبان بدن از خود محروم میکند و بدین ترتیب درصد بسیاری از انتقال محتوا که از لحاظ دیداری با توجه به نگاه مخاطب و حرکات دستان شما ایجاد میشود، را از مخاطب دور میکند.
- هنگامیکه مضطرب هستیم، دستها را به جلوی بدن می آوریم و این بدین معنا است که سد محافظتی از خود در برابر مخاطبان ایجاد کنیم. وقتی حرکت دست به سمت جلو و ثابت است، مجری را از مخاطب دور میکند و انتقال محتوا و ارتباط مؤثر با مخاطب را دچار خلل میکند. لذا هرگز دستها را در جلو یا پشت بدن به صورت قلاب شده نگه ندارید و از تکنیک حرک دست در هنگام اجرا استفاده کنید. با کلید اصلی حرکت دست که چیزی نیست جز حرکت دست مرتبط با محتوا و پیام شما. گاهی دیده شده که مجریان و سخنرانانی که حرکت دست بسیار زیادی در حین اجرا دارند، در حالیکه حرکتها مرتبط با محتوا نیستند. شاید این حرکت دستها نه تنها به انتقال بهتر محتوا کمک نکند، بلکه باعث پریشانی ذهن مخاطب در دریافت پیام شما بشود.
- عده ای از مجریان دست های خود را به کمر میگیرند و طوری می ایستند که آرنج به طرف خارج از بدن قرار میگیرد که از لحاظ روانشناسی و حسی که به مخاطب القاء میکند، به این معنا است که «مخاطب از من فاصله بگیر!» که عموماً یک عمل ناآگاهانه در مجریگری است و هرگاه که احساس میشود باید از محیطی فاصله گرفته شود، حتی به علت ایجاد فرصت برای تأمل و تفکر، این حالت را به صورت ناخودآگاه در بدن ایجاد میشود. نشان از عدم تمایل نزدیکی دیگر افراد به خود شخص است که قطعاً برای انتقال مفاهیم و ارتباط با مخاطب یک عامل بسیار جدی و خطرناک است.
- مورد بعدی پوشاندن صورت است. گاهی دیده شده مجری یا سخنران در حین اجرا دست های خود را بر جلوی صورت میگیرند. تمام این حالت که مخاطب جلوی صورت مجری را نبیند، مفهوم «شکه شدم!» را دارد که این ژست بین مجری و مخاطب فاصله میاندازد و قطعاً ارتباط مؤثر را با مخاطب باز هم دچار اختلال خواهد کرد.
نگاه در زبان بدن:
در زبان بدن به چگونگی بهرهوری از چشمان در راستای کمک به انتقال محتوا، نگاه گفته میشود و این نگاه بایستی دارای ۳ ویژگی باشد: نگاه مجری باید به سمت تمام مخاطبان باشد. نگاهی همه شمول بطوری که هیچکس از دیدرس او نباید دور باشد. جایگاه مجری باید به گونهای باشد که هرگونه حرکت و اتفاق را بتواند تحت نظر خود داشته باشد و اینکه مجری اگر از ابزاری برای انتقال محتوا استفاده میکند، مثل ویدئو پروژکتور و یا در حین انجام مسابقه یا هر برنامه دیگر است، نبایستی نگاهش به مدت طولانی از مخاطب به دور باشد. لهذا نگاه در زبان بدن جایگاه بخصوصی دارد.
حالت صورت در زبان بدن:
به چگونگی بهرهوری از عضلات صورت برای انتقال محتوا گفته میشود که در این مورد هم ۳ نکته حائز اهمیت است: باید تلاش شود که از تمام صورت برای انتقال پیام بهرهبرداری شود. متأسفانه شاهد هستیم که بخشی از مجریان صورت خشکی دارند و از عضلات صورت در بیان ویژگیها و حالات مختلف به مخاطب استفاده نمیکنند. لذا سعی کنید با استفاده از نرمشهای عضلانی صورت به گونهای پیش بروید که برای بیان احساسات بهره بگیرید. گاهی اوقات حالت صورتی را مدنظر داریم که برای بین یک حالت و گفتار انتخاب کردهایم. اما متأسفانه نکته و احساسی که ما در نظر داریم، به مخاطب القاء نمیشود که این تحت عنوان «حالت صورت برخلاف پنداشته مجری» نام برده میشود که می بایست فرد مجری با برخی تمارین حالت صورت مرتبط برای هرکدام از احساسات و ویژگی های گفتاری اختیار کند، بسیاری از حالات و تغییرات عضلات صورت از چشم مخاطب دور میماند. یعنی حالات به گونهای نیست که مخاطب آن را ببیند. در شاخه زبان بدن در اجرای نمایش به بازیگران یادآوری میشود که حرکات شما باید اغراقآمیز باشد که در بحث مجری گری هم حالات صورت بسیار مهم است که میتوان از این ویژگی در بیان هرچه بهتر استفاده نمود.
تعدادی تمرین برای پیشرفت در حوزه مجریگری:
سؤالی که در ذهن اکثر افراد برای تغییر نگرش و ایجاد مسیرهای نوین در حوزه اجرا پیش می آید، این است که «از کجا شروع کنم؟» چندین تمرین به شما داده میشود.
اولین تمرین، تمرین متن خوانی است. قبل از اینکه بخواهید به صورت حفظ و با استفاده از واژگان و معلومات ذهنی خود به بیان محتوا بپردازید، تمام تکنیکهای فن بیان و زبان بدن را بر روی خوانش متن پیاده کنید. تکنیک های فن بیان اعم از اوج، حضیض، مشدد خوانی و … را میتوان بر روی متن پیاده کرد.
بعد از مسلطشدن به متنخوانی به سراغ آیینهخوانی باید رفت. به این معنا که فرد مجری و شخصی که میخواهد زبان بدن و فن بیان را فرا بگیرد، بعد از تسلط کامل بر متنخوانی در مقابل آینه قرار میگیرد و کلیه فنون زبان بدن و فن بیان را برای خود ارائه می دهد که از آن با عنوان اجرای تمام حرکات برای بهترین نقاد که خود فرد است، نام میبرند. چرا که این تمرین در حوزههای مختلف میتواند از زبان بدن رفع اشکال کند. تصور کنید در گونهای از خنده که در اجرا نیاز دارید، حالت صورت خاصی را مدنظر دارید ولی هنگامی که در مقابل آینه قرار میگیرید و آن مدل از خنده بر لبان شما نقش میبندد، متوجه میشوید که اینگونه لبخند اصلاً مناسب و درست نیست. یا بسیاری از حالات صورت که در بخش پیشین خدمتتان گفته شد: مثل حالت اخم، تعجب و … و خود فرد به عنوان بهترین منتقد میتواند خود را اصلاح کند و به نحو احسنت میتواند به حالت ایده آل برسد.
سومین تمرین بعد از متن خوانی و آینه خوانی، آینده خوانی است. یکی از معضلات در امر اجرا این است که در هنگام گفتن چیزی فقط به همان چیز فکر میکنیم. این نکته در افراد بصری نبوده، بطوری که در هنگام صحبت ذهنشان به ساختار جمله بعدی که باید بگویند، متمرکز است و باید در هر مجری این ویژگی کاملاً تربیت و ایجاد شود. یعنی زمانبندی گفتار و فکر کردن یک پله و وهله زمانی از هم فاصله دارند که تحت عنوان تمرین آیندهخوانی نام برده میشود و تمرینی است برای تمرکز بر اینکه چه میخواهم بخوانم و بگویم. میتوانید این تمرین را در ابتدا از روی متن شروع کنید؛ بطوری که همزمان با خوانش متون، تفکر و نگاهتان بر جمله بعد و گفتار در جمله قبل باشد. این تمرین باعث میشود که در بین گفتار وقفه ایجاد نشود و در بین بیان از کشیدن صدا که بعضاً استفاده میشود، جلوگیری شود.
چهارمین تمرین برای بهتر شدن بیان و زبان بدن، ضبط فیلم است به این ترتیب که دوربین یا گوشی موبایل خود را در مقابل خود قرار میدهید و مطلبی را بیان میکنید. بعد از ارائه مبحث، فیلم را بازبینی و ایرادات کار خود را بررسی میکنید. اتفاقی که در ضبط فیلم برای شما رخ میدهد، اشکالات موسیقی صدای خودتان را از این طریق متوجه میشوید و همزمان نقد و بررسی چگونگی حالات دست و صورت و نگاه شما است.
و آخرین تمرین، قدم زدن و صحبتکردن است. افرادی که به توانایی بیان قوی دست یافتهاند، اعلام میدارند که در حین راه رفتن و انجام کارهای روزانه، محتوایی را برای خود بیان میکنیم و از آن تحت عنوان راهکاری جهت آماده شدن برای ارائه مطلب با تکیه بر تکنیکهای حافظه نام میبریم. هر فرد اجرا کننده باید بتواند محتواهای مختلفی را که میخواهد بیان کند، طبق اولویت در ذهن خود مرتب کند. این قدم زدن و صحبت کردن میتواند به شما کمک کند تا مطلبی را بارها با چینشهای محتوایی متفاوت بیان کنید تا به چینش محتوایی مورد نظر برسید.
امیدواریم که توانسته باشیم قدمی مفید برای ارتقاء سطح فکری شما بزرگواران در راستای موضوع اجرا و مجریگری برداشته باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید