کارگاه آموزشی شماره ۵۰ – بررسی شبهات مهدویت – جلسه سوم

صوت کامل کارگاه
بسم الله الرحمن الرحیم
سؤال اول: چگونه میتوان اعتقاد صحیح مهدویت را از میان مذاهب اسلامی شناسایی کرد؟
۱- حدیث اثنی عشر خلیفه: یک دکتر وهابی که در دانشگاه مدینه درس خوانده و بعد با حقانیت شیعه آشنا شده و به تشیع گرویده، میگوید: «اگر می خواهید با غیر شیعه بحث کنید، از ریاضیات استفاده کنید.»
مثال: در روایاتی که از حد تواتر بیشتر است، داریم که جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله ۱۲ نفرند. شما نمی توانید عدد ۱۲ را کم و زیاد کنید.
سؤال ما از فرق اسلامی این است که آیا می توانید ۱۲ خلیفه بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله ارائه کنند یا خیر؟
منابع: روایتی که بخاری نقل کرده است از جابر بن سمره: «پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: بعد از من ۱۲ امیر خواهند بود که همگی آنها از قریش هستند.»
مسلم در کتاب خودش می گوید: «پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: پیوسته امر مردم به خوبی خواهد گذشت تا وقتی بر آنها ۱۲ مرد، ولایت و حکومت کنند و همه آنها از قریش هستند.»
روایت دیگری را ترمذی در سومین کتاب صحاح سته بیان می کند: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «این دین پیوسته سرپا و قائم خواهد بود تا وقتی ۱۲ خلیفه بر آن حکوت کند و مردم گرد آنها باشند، همه آنها از قریش هستند.»
طبرانی در مسند خودش و عده فراوانی روایاتی این چنین نقل کرده اند.
چند نکته در روایت:
- تعداد ۱۲ است و عدد مبهم نیست.
- باید از قریش باشند.
- باید میان این ها پیوستگی باشد {لایزال}.
- امور مردم به خوبی خواهد گذشت و وابستگی به حکوت این ۱۲ نفر دارد.
- در قرآن هم می بینیم وصایایی با شماره ای این چنین در امت های قبل هست (در سوره مائده آیه ۱۲).
روایتی در صحیح بخاری، ابن حجر نقل می کند: «من نتوانسته ام یک نفر را پیدا کنم که بتواند راجع به این حدیث سخنی درست گفته باشد و یک مصداق روشنی بیان کند.» ابن جوزی می گوید: «خواستیم مضمون صحیحی از این روایت ارائه دهیم و از اساتیدمان سؤال کردیم ولی به مقصود نرسیده.»
ابن العربی المالکی که ضد شیعه است و سلفی مسلک است، می گوید: «بنظر من این حدیث معنایی ندارد!» سیوطی شروع می کند به بر شمردن تعدادی از خلفا و علما تا بتواند مصداقی برای این حدیث ارائه کند: خلیفه اول، خلیفه دوم، خلیفه سوم، امیرالمؤمنین علیه السلام، الحسن علیه السلام، معاویه، عبدالله بن زبیر، عمربن عبدالعزیز، مهدی عباسی. کلا تعداد را فراموش می کند و می گوید دو تای دیگر باقی مانده! و به آنها می گوید {المنتظران} که یکی از آنها مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و مصداق دیگر را فراموش می کند.
او در بین خلفا فاصله انداخته، بین عمربن عبدالعزیز تا مهدی عباسی سال ها فاصله است و فقط ۱۰ مصداق ارائه داد.
۲- حدیث ثقلین که شیعه و سنی نقل کرده اند. از دیگر فرق سؤال شیعه این است که آیا می توانید براساس حدیث ثقلین مصداقی برای اهل بیت علیهم السلام که امروز از قرآن جدا نشده باشد و حال حاضر باشد، ارائه دهید؟! یادگار دوم پیامبر صلی الله علیه و آله کجاست؟
سؤال دوم: عقیده به منجی توهمی است که مسلمانان دارند!
فانفلتون در کتاب خودش می گوید: «به خاطر ظلم بنی عباس و تاریکی آن موقع بود که مردم امیدی برای خودشان به اسم منجی و مهدی درست کردند.» احمد کسروی: «مهدی گری افسانه است و منجی در مذاهب دیگر هم افسانه است.»
- کسانی که عقیده مهدویت را خرافه پنداشته اند، برای این سخن خود هیچ دلیلی ارائه نکرده اند.
- ما می گوئیم جستجوی رهبری عدل، امریست فطری و امور فطری لزوما به دلیل نیاز ندارند و هر انسانی با مراجعه به خودش متوجه این نیاز می شود. یکی از نشانه های فطری بودن این جستجو، این است که در نژادهای مختلف، در مکان های مختلف، در زمان ها و ملت های مختلف وجود داشته و دارد. ما در آثار شعرا، علما، عرفا و بزرگان این منتظر شرایطی بهتر بودن را مشاهده می کنیم. ویل دورانت در کتاب خودش می گوید: «کشش به سمت مدینه فاضله در خون ما است.» بشر بصورت فطری کمال گرایی، وحدت گرایی، عدالت گرایی، امنیت خواهی را خواهان است. پس منجی گری و اعتقاد به آینده ای که از عدل و داد و کمال و امنیت پر است، امری کاملا فطری است.
- هرگاه امری در نهاد بشر وجود داشته باشد، هرکس که دنیا را حکیمانه می داند و آن را دارای نظامی منسجم می داند، باید بپذیرد این نیاز بشر برآورده شود و بدون پاسخ نماند. حال که چنین است، معلوم شد نیاز به عدالت و یکپارچگی و کمال نیازهایی است که انسان آنها را در فطرت خود می بیند و اگر عالم حکیمانه است، چطور می شود این نیازها را ببینیم اما پاسخی نبینیم؟ پس ما نیاز به آینده ای داریم برای جهان که مملو از پاسخ این نیازها باشد.
اعتقاد به منجی از حکم عقلی و حکم فطرت سرچشمه می گیرد.
دیدگاهتان را بنویسید