کارگاه آموزشی شماره ۷۱ – الزامات برنامه های غدیر

صوت کامل کارگاه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِف نَبِیَّکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینى
یا اللهُ یا رَحمنُ یا رَحیم یا مُقَلِّبَ القُلوب ثَبِّت قَلبی عَلی دینِک
موضوع: الزامات برنامه های بزرگداشت غدیر
عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت تمامی خدمتگزاران غدیر. در ایام شهادت صادق آل محمد، رئیس مذهب، امام جعفر بن محمد بن صادق علیه السلام هستیم. عرض تسلیتی داریم محضر مبارک صاحبمان، صاحب العزا امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجِّل فَرَجَهُم و العَن أعدائَهُم
خدا را به خون به ناحق ریخته امام صادق علیه السلام قسم می دهیم که انتقام خون های به ناحق ریخته تاریخ بشریت را، در رأس آن خون های به ناحق ریخته ائمه اهل بیت ما را به دست با توان و با کفایت منتقم آل محمد، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بگیرد. ما را در انتقام گیری از خون های اهل بیت علیهم السلام، شریک ایشان قرار دهد. توفیق خدمت گزاری غدیر را به همه ما عنایت بفرماید. روزی ما را در غدیر در خدمتگزاری غدیر هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی بهتر از غدیرهای قبل قرار بدهد. صلواتی عنایت بفرمایید.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجِّل فَرَجَهُم
برنامه ای را که امشب خدمت فرهیختگان و خدمتگزاران غدیر تقدیم می دارم، الزامات برنامه غدیر نام دارد. هر برنامه ای را که بخواهیم برای غدیر برپا کنیم، اعم از:
جشن، سمینار، کنفرانس، نمایشگاه که خودش می تواند نمایشگاه پوستر، نمایشگاه تابلوهای مصور باشد یا نمایشگاه های مختلفی را که شما در غدیر شاهد بوده اید و یا خودتان آن را اجرا نموده اید، کارگاه های علمی، همایش های متناسب با سنین مختلف، کارگاه اندیشه، برنامه های مختص کودکان، جُنگ های شاد، برنامه های هیأتی، سخنرانی، مداحی یا اینکه برنامه های عمومی مانند پخش شیرینی، شربت، هر برنامه ای را که شما در ذهنتان بیاورید، حتی اگر بخواهید به خانواده خود و همسایگانتان شیرینی دهید یا عده کمی را جمع و جور کنید، درباره غدیر برای آنها گفتگو کنید یا می خواهید کادو یا تعدادی خطابه تهیه کنید، در سطح شهر برای سطح کسانی که مدنظرتان هستند، پخش کنید یا برای کسانی می خواهید با پست هدیه هایی را پست کنید یا کارهایی را در فضای مجازی می خواهید انجام دهید، هر برنامه ای در هر سطحی به هر شکلی که برای غدیر می خواهد انجام شود، توسط هر فردی در هر کجای دنیا بخواهد اجرا شود، به هر شکلی بخواهد اجرا شود، مخاطب گفتگوهای امشب ماست.
امشب می خواهیم ببینیم برای برگزاری هر برنامه ای، به هر شکلی، در هر سطحی چه الزاماتی وجود دارد؟ وارد این گفتگو خواهیم شد. چنانچه ملاحظه می فرمایید، مراحل برگزاری هر برنامه را متناسب با گفتگوهایی که امشب خواهیم داشت، به سه بخش تقسیم کردم:
بخش اول: الزامات
بخش اول الزامات است. یعنی آن چیزی که قطعا برای هر برنامه ای لازم است. شما هر کاری بخواهید برای غدیر انجام دهید، هر برنامه ای بخواهید برای غدیر اجرا کنید، از این الزامات بی نیاز نیست. اگر این الزامات در برنامه شما نباشد، هیچگونه پیشرفتی در کارتان نخواهد بود. از مرحله الزامات که عبور کنیم، با توجه به برنامه ای که مدنظرتان هست، به فراخور حال مدعوین و ایده هایی که خود شما دارید، برنامه ریزی می کنید و پس از برنامه ریزی وارد اجرا خواهید شد. وارد بحث الزامات می شویم.
* اولین موردی که در الزامات برنامه ها خدمت شما عرض می کنم، فهم عظمت کار کردن برای امیرالمؤمنین علیه السلام است. باید بدانیم بر سر چه سفره ای می خواهیم بنشینیم! باید بدانیم به چه وادی ای می خواهیم قدم بگذاریم. برای هر کار و برنامه ای، خود را متناسب با آن آماده می کنیم. گاهی می خواهیم زیارت امام رضا علیه السلام برویم، گاهی می خواهیم زیارت عتبات برویم.
* بعضی افراد این روزها در شور و حال انجام حج هستند. خود را آماده می کنند. از یک تا دو ماه قبل از رفتن به سفر، خود را متناسب با آن آماده می کنند. وادی ای که برای خدمت به آن در غدیر می خواهیم قدم بگذاریم، چه وادی ای است؟ این اولین الزام ما در برگزاری برنامه غدیر است. باید بدانیم به چه وادی ای می خواهیم قدم بگذاریم! اولا برای چه شخصی می خواهیم کار کنیم؟ او شخصیتی است که در کل عالم خلقت، دومین شخص است.
* شخصیت اول عالم خلقت، کمال مند ترین مخلوق الهی، اسم اعظم اعظم خداوند، رسول گرامی اسلام، حضرت محمد] است و شخصیت دوم کل عالم خلقت در کمالات، اسم اعظم اعظم الهی، وجود مقدس مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام است. پس باید بدانیم، باید دقت کنیم، باید توجه داشته باشیم برای چه کسی می خواهیم قدم برداریم؟ او کسی است که ابراهیم خلیل علیه السلام، نبی اولوالعزم الهی، زمانی که خداوند او را به خلت رساند، کمالات و ملکوت آسمانها و زمین را به او نشان داد. از خدا درخواست کرد: خدایا! مرا از شیعیان علی علیه السلام قرار بده و خداوند دعای او را پذیرفت و این را به نبی خاتمش در آیه قرآن اطلاع داد که می فرماید «و ان من شیعته لابراهیم». پس شخصیت ایشان، چنین شخصیتی است. عظمت در اوج عظمت. باید بدانیم برای چه کسی می خواهیم کار کنیم! یک وقت شما برای پسرت می خواهی مراسم بگیری، یک وقت می خواهی در تولد دوستت شرکت کنی، یک وقت می خواهی به یک زیارتی بروی، یک وقت مراسم فارغ التحصیلی هست، اینها را باید در ذهنمان تقسیم بندی کنیم. آن شخصی که برایش می خواهی قدم بگذاری، چه شخصیتی است؟ امیرالمؤمنین علیه السلام.
اما وادی ای که می خواهی به امیرالمؤمنین علیه السلام خدمت کنی، چه وادی ای است؟ غدیر. عیدالله الاکبر. پس شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام، موقعیت غدیر. غدیر آنچنان است که در میان خدمات به امیرالمؤمنین علیه السلام ویژگی خاص دارد. فی السماء یوم العهد المعهود
او را در آسمانها روز عهد معهود می نامند و در زمین یوم المیثاق الماخوذ
اینها را می دانیم. خود غدیر جایگاه ویژه ای در میان تمامی خدماتی که برای این مولای با عظمت می خواهیم انجام دهیم، دارد. پس دقت داشته باشیم. عظمت کار را بیابیم. کار، کار عظیمی است. منی که می خواهم به این وادی قدم بگذارم، شاید مسئولیت من این باشد که ۴ کودک را در جشن سرگرم کنم، با آنها بازی کنم، دارت بزنم، فوتبال دستی آورده باشم، کنارشان نقاشی بکشم. اما همین کار عظمت پیدا می کند. چرا؟ چون صاحب کار عظیم است. چون مولای کار مولای انس و جن است. چون آقای کار، آقای مؤمنین است. امیر مؤمنین است.
شاید مسئول شستن استکان ها باشم. شاید کاری که به من سپرده اند، جفت کردن کفش ها باشد. شاید بخواهم کوچه ای که در آن جشن برگزار می شود، جارو بزنم. شاید ۴ تا صندلی بچینم. شاید هیچ کاری از دستم بر نمی آید، می خواهم پول بدهم، در هزینه شرکت کنم. شاید مشغول مطالعه شوم، مقاله ای تهیه کنم. شاید بنشینم برای کسانی فهرست نویسی کنم. شاید هیچ کاری از دستم بر نیاید. عده ای را ساپورت کنم. برنامه ها احتیاج به پشتیبانی دارد. یک عده پشتیبانی فنی می کنند. یک عده پشتیبانی تدارکاتی می کنند. یک عده پشتیبانی برنامه ریزی می کنند. یک عده پشتیبانی مالی و اقتصادی انجام می دهند. از صفر تا صد کار امیرالمؤمنین علیه السلام ارزشمند است، چون به نام علی علیه السلام و به یاد غدیر است. نام امیرالمؤمنین علیه السلام، هر آنچه که به علی علیه السلام مربوط شود، عظمت پیدا می کند. خدا رحمت کند استاد دلسوخته ای را که می گفت: مورچه این خاندان بر شیر ژیان برتری دارد. ورود به کار امیرالمؤمنین علیه السلام است. عظمت، عظمت مولا است. وادی، وادی غدیر است. پس دو عظمت همزمان شده است. در بحث الزامات، اولین نکته ای که می خواهیم عرض کنیم، این است:
اولین نکته ما این است. عظمت کار را بیابیم. بدانیم کجا ورود کرده ایم. برای چه شخصی قدم برمی داریم. این ما را بسیار عوض خواهد کرد. دیدگاه ما را تغییر خواهد داد. خسته نمی شویم. دل شکسته نمی شویم. زود به ما بر نمی خورد. قهر نمی کنیم. بحث بین ما پیش نمی آید. عنایت فرمودید با جان و دل می آییم. برای مولایمان قدم بر می داریم. این الزام اول.
* اما دومین الزام که باید رعایت کنیم، خلوص در نیت است. در تمام عبادات ما خلوص در نیت مطرح هست. نیت باید خالص لِله باشد. می خواهم عرض کنم: شاید خیلی از برنامه هایی که در روزهای اول در ذهنمان برای غدیر برنامه ریزی می کنیم، در آخر می بینیم که غدیر گذشت و اجرا نشد. شاید می خواستیم پذیرای ۲۰۰۰ نفر باشیم، ولی امکانات این اجازه را به ما نداد. شاید قرار بود خیلی ها را پشتیبانی کنیم، موقعیت فراهم نشد. شاید قرار بود پنج سخنرانی انجام شود (مریض شدم، گلو درد گرفتم، صدایم در نیامد) و نشد. اما اگه نیت خالصا لوجه الله، خالصا لمولی امیرالمؤمنین علیه السلام باشد، تمام آنها در نامه عمل ما ثبت و ضبط می شود. نقطه مقابل شما؛ اگر این روزهایی که چند روزی بیشتر از ماه رمضان دور نشدیم، در ایران ۱۲ ساعت، ۱۴ ساعت و در جاهای مختلف دنیا تا ۱۹، ۲۰ ساعت روزه می گرفتند. اگر ۲ ثانیه آخر روزه نیت اشکال پیدا کند، تمام روزه باطل است. اگر در تشهد آخر نماز، نیت اشکال پیدا کند، یک السلام علیک ایها النبی والرحمه الله و برکاته را خالصانه نگویی، نمازت باطل است. تمام نمازتان هم خلوص داشته باشید ولی دریک کلمه آن غیر خدا وارد شود، نماز باطل است.
اگر در کارهای غدیر، غیر امیرالمؤمنین علیه السلام وسط آمد، خراب می شود و کار می پوسد. عذر می خواهم کار می گندد. با عرض معذرت یک مثال بزنم که همه با این نوع کارها سر و کار داشتید و آن هیئت های ماه محرم است. دیده اید که متأسفانه بعضی ها چقدر با هم چشم و هم چشمی دارند. می خواهند برنامه هایشان را دست هم بزند (صدای من زیباتر است، تابلوی من زیباتر است، شکل عزاداری من زیباتر است). دیده اید نسبت به هم چه کارهایی انجام می دهند. متوجه منظور من شدید؟ نباید بگذاریم ناخالصی در نیت ما برای غدیر راه پیدا کند. نیت امیرالمؤمنین علیه السلام. آن وقت یک پارچ شربت که بدهید، برایتان می ماند. یک فضیلت از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را گفتید، در تاریخ ماندگار می شود. یک نفر را با خطابه غدیر آشنا کردید، ارزش پیدا می کند. سنگ خود را در تاریخ انداختید و اثرتان را گذاشتید و برنامه تان را اجرا کردید. برنامه کم و زیاد ندارد، دیگر مقدار آن مطرح نیست. آن وقت برکات به سراغت می آید. امیرالمؤمنین علیه السلام از شما حمایت می کند. پسرشان صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حمایت می فرمایند. خلوص در نیت، دومین الزام در برنامه های غدیر است. دو روایت نورانی از کتاب شریف کافی خدمتتان تقدیم می کنم:
روایت اول از مولانا امام صادق علیه السلام است. خوب دقت بفرمایید: «انَّ العَبدَ المؤمن الفقیر» عبد مؤمنی می خواهد کاری برای غدیر انجام دهد، دستش تنگ است. دلش می خواهد بهترین سالن شهر را بگیرد، توانش را ندارد. می آید می رود، محدودتر برگزار می کند. «یَقولوا یا ربِّ الرزقنی حتّی اَفعَلَ کذا و کذا» خدایا برسان، روزی بده که این کار را انجام دهم. برای غدیر بهتر قدم بردارم. برای غدیر بهترین ها را فراهم کنم. «و کذا من البئر و الوجوه الخیر» می خواهم تمام وجوه خوبی را بیاورم. دقت کنید روایت کلی است، کانالیزه اش می کنم، اسپشیالایزش می کنم. راجع به غدیر صحبت می کنیم، لذا می خواهیم مثال ها خوب برایمان ملموس باشد. «فَاِذا عَلِمَ الله عزَّ و جَل ذلک من صِدق نیه» خداوند به علم الهی می یابد در این بنده که نیت او صادق است، راست می گوید. اگر داشت، برای مولا انجام می داد. اگر می توانست، بهتر از این فراهم می کرد. «کتَبَ اللهُ له مِنَ الاجر مثل ما یَکتُبُ له لَو عَمِلَه» خدا اجر همانی که در آرزویش بود، را به او می دهد. «اِنَّ اللهَ واسِعٌ کَریم» خدا کریم است. عنایت فرمودید؟ نیتمان را درست کنیم.
در روایت بعدی که روایت چهارم از همین باب هست، از امام صادق علیه السلام سؤال می شود: از حد عبادتی که وقتی انجام دادیم، تکلیف را انجام داده ایم. چه کار کنیم آقای من که برنامه غدیر هم انجام شود؟ حضرت می فرمایند نیتت را درست کن. کارت را انجام داده ای. «حسنُ النّیّهِ بِالطاعَه» نیت تو صحیح باید باشد. این دومین الزام از الزامات غدیر.
* اما سومین الزام از الزامات برنامه غدیر، تحت این عنوان از کتاب شریف کافی که در این باب هست، باب تعجیل در کار خیر، در اصول کافی مصطفوی جلد سوم قرار دارد. روایت هشتم این باب را من انتخاب کردم. ائمه اهل بیت علیهم السلام می فرمایند: وقتی می خواهی قدمی برداری، کاری را می خواهی انجام دهی، زود باش. معطل نکن. به قول خودمان مِن مِن نکن. این دست و آن دست نکن. این پا و آن پا نکن. حرکت کن. سریع باش. چرا؟ چون شیطان با تمام قدرت خود، از زمانی که تو نیت کردی کار را انجام بدهی، نیت کردی به سیل خدمت گزاران غدیر وارد شوی، خودت را در اقیانوس کرم امیرالمؤمنین علیه السلام وارد کنی، برای امیرالمؤمنین علیه السلام قدمی برداری، اولین کسیکه از اولین لحظه تلاش می کند که نگذارد شما کارت را انجام دهی، شیطان است. لذا ما باید مواظب شیطان باشیم. راهکارهای ان را هم به ما گفته اند. خلوص در نیت. متوجه حضور شیطان بودن. از این که شیطان بخواهد ورود به کار پیدا کند، جلوگیری کنیم. یکی از آنها تعجیل است. کار را عقب نیندازیم. تأخیر در کار ایجاد نکنیم. با هم مشورت کردیم، برنامه ریزی کردیم، به فاز اجرا برویم. اگر کار روی زمین ماند، این برای ورود شیطان آماده می شود.
روایت را عنایت بفرمایید: حضرت می فرماید «هر بار یکی از شما آهنگ کار خیر یا رساندن نفعی به دیگران کرد، دو شیطان بر جانب راست و چپ او باشد. پس باید بشتابد که او را از آن باز ندارند» دو روز اول ـ در طول دوران خدمت مان دیدیم ـ خیلی ها هستند، اما زمان اجرا که شد، خیلی ها نیستند. شیطان تلاش خود را می کند. باید در قدم به قدم برنامه غدیر، در لحظه به لحظه آن متوجه شیطان باشیم. اَهمّ کار، تعجیل در کار خیر است.
* الزام بعدی که الزام چهارم است، «جلوگیری از ورود حرام به کار» است.
برادر من! خواهر من! شأن کار امیرالمؤمنین علیه السلام و غدیر را حفظ کنید. در شأن نام مولا نیست که در کوچک ترین لحظه ای از لحظات برنامه، یک حرام صورت بگیرد. این همان جایی است که شیطان ورود پیدا می کند. کار ما را خراب می کند. متأسفانه گاهی شاهد هستیم حرف و گفتگو در کارها زیاد است. چرا اینگونه هست؟ نگذارید غیبت ورود پیدا کند، غیبت حرام است. حرام کار را فاسد می کند. مثل کِرمی که شیرین ترین میوه را از بین می برد. آن وقت شما هیچ استفاده ای از آن میوه شیرین و رسیده نمی توانید داشته باشید. حرام همانطور کار را از بین می برد. خیلی باید دقت کنید. ذره ای حسادت، چشم و همچشمی اگر آمد، کار خراب است! وسط کار پرچم می چسبانی، پشت سر دوستت حرف بزنی، غیبت کنی، کار خراب است. شیرینی می پیچی، نقل می پیچی، یادبود درست می کنی، دور همدیگر که هستیم، خیلی باید دقت کنیم. زبان های مان به ذکر بگردد نه به حرام. افکارمان متوجه امیرالمؤمنین علیه السلام باشد، نه به حرام. غیبت، تهمت، زیر آب زنی، چشم و هم چشمی، حسادت، کار را در شأن ندیدن، اینها مفاسد بسیار عظیمه ای است که متأسفانه ما را در کارها درگیر می کند و حواس مان باید بسیار به این قضیه باشد. بسیار باید دقت کنیم. شیطان از این راهها به ما ضربه می زند. باید جلوی او را محکم بگیریم. محکم بایستیم.
من سخنران جلسه هستم، به من بگویند: «بیا آقا صندلی را تمیز کن».
بگویم: «چشم!»
بگویند: «آقا نیم ساعت دیگر شما سخنرانی داری، این نیم ساعت بایست دم در مردم را راهنمایی کن»
بگویم: «چشم!»
«بیا چهار تا شربت در خیابان جلوی مردم بگیر»
«به روی چشم! با افتخار می روم.»
نگویم «در شأن من نیست».
کار امیرالمؤمنین علیه السلام هر چه باشد، از سر ما و اجداد ما هم بالاتر است. از سرمان هم زیاد است. گاهی اوقات بعضی ها از ما هنوز غرورهایی در خودمان داریم، باید آنها را دور بریزیم. جلوی چه کسی آمدی؟ برای چه کسی داری کار می کنی؟ برای چه کسی قدم برمی داری؟
این روایت نورانی از کتاب شریف کافی که روایت در تفسیر برهان هم هست، بسیار زیباست. ذیل آیه ۲۳، سوره فرقان. می گوید از امام صادق علیه السلام از این آیه سؤال کردم:
«وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً»
عمل های آنها را بررسی کنیم، به اعمال آنان می پردازیم
اعمالی که برای ما آوردند. این غدیر جشن گرفتی؟ خدا می خواهد بررسی کند. می گوید بیاور، ببینیم برنامه امسال چطور بود؟ جشن مسجد امیرالمؤمنین علیه السلام امسال چطور بود؟ کلاس نوجوان ها امسال کارگاه اندیشه گرفتند، پرانده رفته است. می خواهد بررسی شود. خوب دقت کنید «فَجَعلنهُ هَباءً مَنثورا» نگاه می کنند. آخر کار زیر گزارش، مهر «باطل شد» زده است. قابل قبول نیست. مردود! کنار می گذاریم.
حضرت می فرمایند (قال اما والله) خیلی قابل دقت است. (قال اَما وَاللهِ اِن کانت اعمالُهُم اَشدَّ بَیاضاً مِن القُباطی). جشن خیلی زیبا بود، هیچ مشکلی نداشت. پارچه ای در آن عهد بوده، به آن پارچه سفید مصری می گفتند. قباطی است. در پارچه سفید مصری، هیچ رگه ای از رنگ دیگری نبوده است. وقتی می خواستند زیبایی یک کار را مثال بزنند، خالص بودن یک جنس را مثال بزنند، به این پارچه مثال می زدند و می گفتند از قباطی سفیدتر. حضرت این مثال را به کار می برند. می فرمایند: از قباطی سفیدتر. یعنی بهترین پارچه سفید دنیا. خالص ترین پارچه سفید دنیا. حضرت می گویند: جشن تاپ بود، عالی بود، دکلمه خواندی توپ! هماهنگی گروه سرود اصلا حرف نداشت. چقدر متن قشنگ بود. مسابقه را چقدر خوب اجرا کردی. چه صدایی، چقدر خوب از مردم اشک گرفتی. عجب سخنرانی ای کردی. شربت تان امسال خیلی باکلاس بود، عالی بود، تمام برنامه ها عالی. ولی مهر مردود زیر آن است! مشکل در محتوای برنامه نبوده، برنامه ات خوب بوده. پس چرا قبول نشد؟
(و لکن کانوا اذا عَرَضَ لهُمُ الحرامُ لم یَدَعوهُ) ای وای بر من! ولی وسط کار، یک حرام آمد. تو رها نکردی! رفتی شربت جلوی ماشین بگیری، چشمت کجا کار می کرد؟ داشتی برای جشن یادبود درست می کردی، دلت کجا بود؟ پول دادی برای مجلس مصرف شود. چرا پول دادی؟ که بگویند: آهان ایشان ۲۰ میلیون پول داده است؟ تزئینات خیلی قشنگ شد. به ذهنت گذشت که امسال از آنها جلو زدیم! تزئینات مان یک است! به گرد ما هم نمی رسند. نشسته بودید دور هم تمرین می کردید، وسط کار راجع به آن خانوم که با شوهرش مشکل دارد هم حرف زدید؟ غیبت کردید؟ الی آخر. حرام ورود به کار کند، کار باطل است. مردود است. باید محکم بایستیم و از ورود حرام به کار جلوگیری کنیم. این الزام چهارم: «جلوگیری از ورود حرام به کار».
* الزام پنجم؛ کار برای امیرالمؤمنین علیه السلام، در عین اینکه کار برای غدیر و صاحب غدیر و مولای غدیر از اهم فرائض است، در رأس امر به معروف و نهی از منکر است اما در احکام، کار برای امیرالمؤمنین علیه السلام جزء مستحبات است. باید متوجه باشیم به واجبات ضرر نزنیم. خیلی مهم است. تا ساعت ۲ بعد از نصف شب می مانیم، برای غدیر کار می کنیم. بعد ساعت ۳ به خانه می رسیم. خسته ایم، حال نداریم، مثل جنازه می افتیم. نماز صبح قضا می شود. می رویم مشغول برنامه می شویم، از ظهر کار می کنیم، شب اجرا داریم. یک دفعه یادمان می رود نماز ظهر و عصرمان را بخوانیم. کار خراب می شود. نکته بسیار مهمی است. نکته بسیار مهمی است! پدر مریض داریم، الان وقت دکتر دارد، به شما زنگ زده، وسط برنامه هستی. به شما زنگ زده که بیا مرا به دکتر ببر. باید بلند شوی، برنامه را بگذاری زمین، پدرت را دکتر ببری. این را امیرالمؤمنین علیه السلام از شما می خواهد. کار امیرالمؤمنین علیه السلام هم لنگ نمی ماند. خیالت راحت باشد. یک نفر انجام می دهد. بچه ات توی خیابان معطل است. باید بروی کلاس به دنبال او، برو و او را بیاور. وظایف فقهیِ شرعی مان را فراموش نکنیم. به نمازمان ضربه نخورد، به وظایف مان. خانم ها، آقایان، روز غدیر وظایف زندگی تعطیل نشود. زندگی خود را داشته باشید. آمدی کار کنی، می گویی من حاضرم بیشتر وقت بگذارم. وقت خودم را بگذارم. بله ۲ روز، ۳ روز، هم ممکن است شما نرسی غذا بپزی، از جایی غذا برای خانواده ات تهیه کنی ولی اینگونه نباشد که از وظایف زناشویی مان، از واجبات فقهی مان، از فرائض مان، از واجبات اخلاقی مان بخواهیم بزنیم. اینها بر ما واجب و برنامه مستحب است. خیلی مهم است. دقت داشته باشیم. آن چیزی که باید پاسخ بدهیم، اینهاست. باید در مقابل آن پاسخگو باشیم. خود امیرالمؤمنین علیه السلام این را در اصل از ما خواسته اند. اینها را مرتب و منظم انجام دادی؟ شاگرد زرنگی؟ حالا برای غدیر هم کار کن. نه اینکه بخواهی به آنها ضربه بزنی. پس اسم الزام پنجم را می گذاریم: «عدم ضرر به فرائض».
* الزام ششم که می خواهم عرض کنم، این است: خودتان را به سختی نیندازید. میزان توان خود را در نظر بگیرید. عده ای تحت نظر من می خواهند کار کنند. می گویند آقا ما ۳ شب می توانیم وقت بگذاریم. از الان می خواهیم برنامه بگذاریم. یک عده می گویند ما هفته ای یک شب وقت داریم. می خواهیم هزینه کنیم، آنهایی که دور هم هستیم و برنامه را راه می اندازیم، می بینیم ۵ میلیون پول داریم یا ۵۰۰ هزار تومان پول داریم. دیگر ما نرویم به در و دیوار بزنیم، پول قرض کنیم، از این طرف و از آن طرف، هرجوری شده؛ حد توان مان را در نظر بگیریم. خیلی مهم است. الان در توان شما ۵۰ نفر دعوتی است. ۵۰ نفر دعوت کن. در توان تو نیست شام بدهی، شام نده. نمایشگاه را می توانی ۲ سانس برگزار کنی، خودتان را نکشید که آن را ۳ سانس کنید. ۲ سانس برگزار کنید. کیفیت را بالا ببرید. پرزنتورهایتان می توانند ۲ شب، ۳ شب بیایند. ۲ شب، ۳ شب بیایند. نه به خودتان فشار بیاورید، نه به مجری هایتان. بسیار اساسی است. ۵ سخنرانی وقت دادی؟ چرا ۵ جا وقت دادی؟ می رسی از این سمت شهر بروی آن سمت شهر؟ ۵ جا را ساپورت کنی؟ بعد آنها هم بمانند معطل، استرس پیدا کنند، اعصابشان خورد شود. سخنران مان نیامد، مداح مان نیامد، مجری مان نیامد. دو اجرا بردار. به ۲ جا قول بده. به یک جا قول بده. یک جا مجری باش، یک اجرا قبول کن. یک جا مداحی بپذیر. یک جا سخنرانی قبول کن. یک کارگاه بردار. حد توان خود را در نظر بگیریم. بیشتر از توانمان در کار فرهنگی، در کار اقتصادی، در کار معنوی، هر کاری را که می خواهیم انجام دهیم، بیشتر از توان، نه به خود فشار بیاوریم، نه به نیروهایی که پیش ما کار می کنند و ما مسئولیتشان را بر عهده داریم. این بسیار مهم است.
به این روایت دقت کنید: امام صادق علیه السلام می فرمایند. خیلی زیباست. می فرمایند: (مر بی ابی و انا بطواف و انا حدثا) نوجوان بودم، طواف می کردم. پدرم، امام باقر علیه السلام از کنارم گذشتند. (… اجتهدت فی العباده و انا … عرقا) خیلی اجتهاد می کردم. خیلی تلاش می کردم. حسابی عرق می ریختم. پدرم دیدند خیس عرق هستم، در حال تلاش زیادم. (فقال لی یا جعفر با بنی) پسرم جعفرجان! (ان الله اذا احب عبدا ادخله الجنه) اگر خدا یک بنده ای را دوست داشته باشد، زمینه را برای او فراهم می کند. کارَت انجام می شود، عبادتت انجام می شود، جشنت برگزار می شود. نگران نباش (و رضا عنه من یسیر). لازم نیست خودت را بکشی! همان کم را هم خدا قبول می کند. خودتان را به تکلف نیاندازید، زیر بار قرض و قوله نمی خواهد بروید. به اندازه ای که هزینه دارید، به اندازه ای که توان دارید، بپذیرید. خودتان را از پا نیاندازید. چه کسی این حرف را زده است؟ از کجا آمده است؟امام ما، امام باقر علیه السلام به پسرشان امام صادق علیه السلام این دستور را داده اند و می گویند خودت را از پا نیانداز، بیشتر از توانت لازم نیست قدم برداری. خدا همان (یسیر) را هم قبول می کند. عنایت فرمودید؟ نیت خالص باشد، حرام راه ندهد، الزامات قبلی را مدّ نظر داشته باشد، برای امیرالمؤمنین علیه السلام قدم بردار. یک ذره هم باشد، خدا قبول می کند. بیشتر از حدّ توان قدم برندار.
* الزام هفتم، مداومت بر کار است. وقتی کاری را قبول کردیم، رفتیم برای غدیر قدم برداریم، خواهشا شل کن، سفت کن در نیاوریم. جمعی منتظر شما هستند، یک گروه کار تیمی می کنند، تیم را خراب نکن. ماشین باید چهار چرخ آن بچرخد. یک چرخ کم باد باشد، پنچر باشد، کار آنها هم لنگ است. ماشین از حرکت می ایستد. مداومت داشته باشیم. اگر کاری را پذیرفتیم که انجام دهیم، اگر قدمی را در غدیر برداشتیم، فرضا ۵ سال است که یک نمایشگاهی را برپا می کنیم، آن را تعطیل نکنیم. خدا دوست دارد ادامه دهیم. خیلی مهم است. دقت داشته باشیم اگر فرضا ۴ سال است سر کوچه شربت می دهی، جلوی مغازه شربت می دهی، توی دانشگاه شیرینی پخش می کنی، محیط کارت همکارانت را ساپورت می کنی، این کار دیگر در ذهن آنها کانالیزه شده، غدیر است و منتظرند. آن را تعطیل نکن. بر کارت مداومت داشته باش. امسال هم کادو بده، امسال هم شیرینی بده، امسال هم برنامه ات را داشته باش. آنچه اساتید به ما آموختند، باید خدمت اضافه کنی؛ نباید کم خدمت کنی.
البته با عنایت به الزام قبلی؛ نه بیشتر از توان، ولی تداوم داشته باشد. بله امسال نمی توانی ۳ ساعت شربت بدهی، نیم ساعت شربت بده. ۲۰ لیوان شربت بده. نیم ساعت شربت بده. درحد توانت شربت بده ولی مداومت داشته باش. تعطیل نکن. مداومت بر عمل بر دو بخش است. گفتیم یکی اینکه کاری راکه شروع کرده ایم، ادامه دهیم. مسئولیتی را که پذیرفته ایم، وسط کار رها نکنیم. نگذاریم کار لنگ بماند.
امام سجاد علیه السلام می فرمایند:
«إنّی لاَحِبُّ أن اُداوِمَ عَلَى العَمَلِ ، و إن قَلَّ». خداوند حاج آقا مهریار در شیراز را رحمت کند. برای ۱۳ رجب جشن می گرفت و تا روزی که زنده بود، ادامه داد و جشن گرفت. خداوند حاج حسین نجات را در شیراز رحمت کند تا روزی که زنده بود، سوم شعبان جشن می گرفت و صبح روز عید غدیر دعای ندبه داشت. برنامه باید تداوم داشته باشد. امام سجاد علیه السلام می فرمایند: اگرچه عمل بسیار کوچک باشد ولی تداوم داشته باشد. تداوم داشتن بسیار مهم است.
* الزام هشتم را به نامِ نامی امام هشتم، علی بن موسی الرضا علیه السلام گذاشتیم که بانیان این کانال مجاورین امام هشتم هستند. الزام هشتم که آخرین مبحث می باشد، با عنوان «توسل به صاحب غدیر امیرالمؤمنین و امام زمان علیهم السلام در خدمتگزاری» عرض می کنم. بدین جهت عنوان الزام هشتم برای آن انتخاب کردم که همه این کارها را انجام دادیم و دقت کردیم. حالا به جایی می رسیم که می بینیم کار سخت است. اهمیت الزام هشتم دراین است که چطور نیت خود را خالص کنیم؟ چطور به جنگ شیطان برویم؟ شیطان با انبیاء کُشتی گرفته، دست از سر پیامبر اولوالعزم برنداشته است! دست از سر پیامبران برنداشته است. چطور جلوی حرام را بگیریم که وارد کار نشود؟ طاقت ها را محاسبه کنیم؟ فرائض مان را نگهداریم؟ برکارمان مداومت داشته باشیم؟ همه راکه نگاه می کنیم، می بینیم کار بسیار سخت است! برویم سراغ صاحب غدیر و بگوییم «یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ». مولای من؛ روزگار غریبی است. عده ای به یاد افتادند نام شما و جد شما را در بزرگترین عید الهی تعظیم ببخشند. این از غربت غیبت است که منِ سراپا تقصیر روسیاه، منِ سراپا گناه روسیاه بخواهم قدمی برای غدیر بردارم! من کجا، علی امیرالمؤمنین علیه السلام کجا؟ من کجا، صاحب غدیر کجا؟ من کجا، ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف کجا؟ من روسیاه برای ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف جارو کنم؟ این غربت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است! او ملائک به در خانه اش هستند. اولوالعزم ها آرزوی خدمتش را داشته اند، مولانا امام جعفر بن محمد الصادق علیه السلام می فرمایند: «لو ادرکته لخدمته ایام حیاتی».
منِ سراپا تقصیر آمده ام، به یک وادی بسیار عظیمی ورود پیدا کرده ام؛ چون کسی نبود! آقام غریب بود! زمانه، زمانه غیبت و غربت است. دیدم برای نام علی علیه السلام کسی قدم بر نمی دارد. آمدم بلند شوم، حرکت کنم، تکان بخورم. به کاری ورود پیدا کنم. حالا در آن مانده ام. ای آقای من! ای مولای من! می شود دست مرا بگیری؟ می شود کمکم کنی؟ می شود نیتم را خالص کنی؟ می شود فکرم را باز کنی؟ در برنامه ها یاری ام کنی؟ ذهنم باز شود؟ برای شما طرح و ایده به نظرم بیاید؟ جشن بهتر شود؟ اثر به کارم بدهی؟ اثر به کمالم بدهی؟ اثر به کلامم بدهی؟ قلمم را شیوا کنی؟ بیانم را زیبا کنی؟ اجرایم را خوب کنی؟ آقایان! خانم ها! خدمتگزاران! فرهیختگان! من و شما کارگر آقایی شده ایم. صاحبکارمان است. هر جا خواستید بروید، همانگونه که از در منزل که می خواهید خارج شوید، به سمت حرم علی ابن موسی الرضا علیه السلام، به ما گفته اند بِسْمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ وَ فى سَبیلِ اللّهِ وَ عَلى مِلَّهِ رَسوُلِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ الِهِ. آقایان برای کار غدیر می خواهید حرکت کنید، با نیت از در بیایید بیرون. با وضو حرکت کنید. بِسْمِ اللّهِ و َبِاللّهِ و َفى سَبیلِ اللّهِ وَ عَلى مِلَّهِ رَسوُلِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ الِهِ.
محل کار غدیر، منتسب به امیرالمؤمنین علیه السلام است. زمان کار غدیر منتسب به امیرالمؤمنین علیه السلام است. کار را بفهمیم. توسل پیدا کنیم. بگوییم آقا، مولا، سرار، بزرگ، سید، امیر دست ما را بگیر. نمی توانیم. ما کجا؟ این کار کجا؟! این عظمت کجا؟! دست ما را بگیر. کمکمان کن. یاری مان کن. فکرمان، مغزمان، دستمان، زبان مان، چشم مان همه را به تو سپردیم. خودت زمینه آن را فراهم کن. توفیق آن را عنایت کن. باور بفرمایید آقا کرامت می فرمایند. دستگیری می کنند. مولای ما، ما را رها نمی کند. تک تک برنامه ها از نظر مبارکشان خواهد گذشت. تأیید می فرمایند. دعا می فرمایند ان شاءالله. اگر آن الزامات قبلی را رعایت کنیم. برای رعایت آنها هم از خودشان کمک می گیریم. مهم ترین بحثی را که در الزامات عرض کردیم، الزام هشتم است که توسل به ذیل عنایت امیرالمؤمنین علیه السلام و مولانا صاحب العصر و الامر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ مولانا أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ المعصومین عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ کَمَالَ دِینِهِ وَ تَمَامَ نِعْمَتِهِ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ مولانا الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام الْحَمْدُ لِلَّهِ علی ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام
خدایا سپاس که ما را هم ورود دادی. به خطه خدمتگزاران غدیر وارد کردی. در زمره خادمان امیرالمؤمنین علیه السلام قرار دادی. خدایا این توفیق را تا لحظه آخر عمر از ما نگیر. دست ما را از دامن امیرالمؤمنین علیه السلام کوتاه نگردان. ما را از یاران امیرالمؤمنین علیه السلام قرار بده. ما را از موالیان غدیر قرار بده. شهادت غدیر را روز قیامت برای ما قبول بفرما. اعمال ما را مورد رضایت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار بده. برنامه های ما را مورد رضایت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار بده. لبخند رضایت را بر چهره مبارکش بنشان. به مژده ظهورش قلب امیرالمؤمنین علیه السلام را شاد بگردان. ای خدا به جعفر بن محمد صادق علیه السلام قسمت می دهیم یک خدمتگزاری غدیر در زمان ظهور ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، در رکاب ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نصیب و روزی همه ما بفرما. تمامی علمای شیعه از صدر تاریخ شیعه تاکنون که با مجاهدت های خود غدیر، پیام غدیر، فرهنگ غدیر را به ما رساندند و بدین جهت به گردن ما حق دارند، علی الخصوص اساتید ما را قرین رحمت بفرما.
بالنبی و آله رحم الله من قرا الفاتحه مه الصلوات
دیدگاهتان را بنویسید