کارگاه آموزشی شماره ۷۳ – آموزش اجرای کافه گپ غدیر

صوت کامل کارگاه:
بسم الله الرحمن الرحیم
رب اشرح لی صدری و یسّرلی امری واحلل عقده من لسانی یفقهوا قولی
صلی الله علیک یا صاحب الزمان ادرکنا
سلام عرض میکنم خدمت تمام دوستان و سروران عزیزم، چند دقیقه ای را برای شما از تجربه کافه گپ غدیر میخواهم صحبت کنم که ان شاءالله توفیق باشد و شما هم بتوانید این را اجرا کنید تا هم خودتان لذت ببرید از این خدمت و هم افرادی که آنجا میآیند لحظاتی را به یاد امیرالمومنین علیه السلام و امام عصر علیه السلام ان شاءالله شاد و مسرور باشند در ایام غدیر.
کافه گپ غدیر همانطور که از اسمش مشخص است، یک کافی شاپ هست که توی این کافی شاپ یک سری صحبت هایی انجام میشود و گپ و گفت و گویی شکل میگیرد. البته قبلا ما از یک سری از دوستانمان این را یاد گرفتیم و یک سری تغییرات در آن دادیم که عرض میکنم خدمتتان.
این مراسم به دو مدل اجرا شده:
یکی این بوده که یک کافی شاپی را اجاره کردند یا در نظر گرفتند و قُرُق کردند و هزینه را پرداخت کردند و یک سری از آنهایی که خودشان میدانستند، از دوستان و آشنایان و اقوامشان و همکلاسی هایشان را دعوت کردند به آن مکان و مدعوین در زمان و وقت مشخصی آمدند، آنجا نشستند و این برنامه برای آنها اجرا شده.
اما کاری که ما انجام دادیم، به این صورت بود که ما در یکی از پارکها که یک پارک بسیار زیبا و دارای یک فضای بسیار قشنگ طبیعی بود، یک کافی شاپی را درست کردیم. در این کافی شاپ با تجهیزاتی که آنجا گذاشته بودیم، از تمام مردمی که آنجا بودند، دعوت کردیم برای حضور در کافی شاپ ما که تشریف بیاورند و لحظاتی را مهمان امیرالمومنین علیه السلام باشند.
پس دایره مشتریان ما و دایره افرادی که می آمدند در کافی شاپ ما، هم وسیعتر بود و هم اصلا دستچین نبود و یک مقداری کار سخت میشد. اما به همین نسبت زیبایی کار و بُرد خدمت هم افزایش پیدا میکرد.
آن چیزی را که من امشب میخواهم برای شما بگویم، دقیقاً همین مورد دوم هست که ما یک فضایی را در یک پارک ایجاد کردیم. تا آنجایی که میتوانستیم شیک و قشنگ بود. یک سری افرادی با لباسهای بسیار شیک به عنوان مدعو و به عنوان آنهایی که نظم میدهند و دعوت میکنند سر میزها و افراد را راهنمایی میکنند، نشاندیم و بعد برنامه را اجرا کردیم.
یک منو داشتیم که توی منو حدود بیست رقم پذیرایی داشتیم از انواع نوشیدنی ها، انواع دمنوشها، نوشیدنیهای سرد، نوشیدنیهای گرم، بستنی، فالوده و چند مدل کیک و شیرینی که این ها را در منو طراحی کرده بودیم و روی میزها قرار داده بودیم. افراد میآمدند.
آنهایی که در آن پارک حضور داشتند و آمده بودند که در پارک باشند، با دعوت ما میآمدند و سر این میزها مینشستند و منو را مطالعه میکردند. چیزی که دوست داشتند، انتخاب میکردند و می رفت که آماده شود و از آنها پذیرایی شود.
در حین اینکه آماده شود و پذیرایی آنها آورده شود و پذیرایی خود را میل کنند و سفارششان را میل کنند، برنامه تذکری ما که در حداکثر ۱۵ دقیقه در مورد غدیر تنظیم شده بود، اجرا میشد. به هیچ وجه این زمان بیشتر نمی شد. من الان چند تا عکس از آن محلی که درست کرده بودیم را برای شما میگذارم. نکتهای هم که قبل از اینکه عکس ها را ببینید، مهم هست، این است که قبل از اینکه ما افراد را سر میز بنشانیم، یک جایی را آماده کرده بودیم برای بچه های کوچک که آنها را میبردیم آنجا. با آنها بازی میشد.
یک سری مربیانی هم آماده کرده بودیم. این مربیها با بچهها بازی میکردند. چه بازی های نقاشی، چه بازی های گروهی، چه روی صورتشان نقاشی بکشند، چه برایشان کلاه درست بکنند، کاردستی درست بکنند، تا آن نیم ساعتی که پدر و مادر آنها در کافه گپ ما نشستند یک احساس راحتی هم از نظر بچه هایشان داشته باشند و حواسشان به کاری که ما می خواهیم انجام دهیم، جمع باشد. من عکس این دو مورد را برای شما میگذارم.
وقتی که ما بچهها را سر و سامان میدادیم و میزها را بر اساس محیط خانوادگی یا دوستانهای که تشریف میآوردند منظم میکردیم و سفارش را از آنها میگرفتیم، چند نفر از دوستان ما که از قبل ساعتها تمرین کرده بودند و یک سناریوی از قبل آماده شده را از حفظ بودند و از قبل بلد بودند که من آن را هم به شما میگویم، سر میز اینها میرفتند. قبل از اینکه آنها سر میز بروند، کسی که سفارش میگرفت برای آنها توضیح میداد. میگفت تا سفارش شما آماده شود، یکی از دوستان ما چند دقیقه سر میز شما مزاحم شما خواهد شد. بعد این فردی که از قبل آماده بود به عنوان پرزنتور میرفت و سلام علیک بسیار با روی باز انجام میداد. سر میز آنها مینشست. تبریک عید میگفت و بحث خودش را شروع میکرد.
قبل از اینکه طرز اجرای بحث و آن سناریو را خدمت شما عرض کنم، چند نکته خیلی حائز اهمیت است:
۱- بحثی که قرار است انجام شود، باید به صورت گپ باشد. یعنی چه؟ یعنی دوستانه باشد.
۲- به هیچ وجه ایجاد چالش نکند. چون اینها آمدهاند کافی شاپ، نیامدهاند بحث کنند. نیامدهاند چیزی یاد بگیرند. نیامدهاند که ما برایشان صحبت کنیم. اینها آمدهاند کافی شاپ و ما باید به محیط کافی شاپ احترام بگذاریم.
۳- سومین نکته که قبلا هم مطرح بود، اختصار است. ما باید حتما در کمتر از ۱۵ دقیقه یا حداکثر ۱۵ دقیقه از سر میز اینها بلند شویم. چون اینها آمدهاند تو یک محیطی تا بتوانند با همدیگر همراه باشند.
۴- موضوع دیگری که مهم است، این است که اصلا بحث نمیکنیم. یعنی اگر آنجا یک نفر آمد بحث کند، یک اعتراضی بکند، یک سؤالی بکند، ما از قبل یک میزی آماده کردهایم در خارج از محیط کافی شاپ؛ مثلا در قسمت خروجی یا در قسمت ورودی یا یک جای دیگر و به آنها میگوییم این سؤالاتی که دارید، کاملا درست و به جا است. اگر موافق باشید، چون میخواهیم وقتتان برای پذیرایی گرفته نشود و جمعتان از پذیرایی خارج نشود، بعد از پذیراییتان و بعد از اتمام این جمعی که با هم نشستهاید، تشریف ببرید سر آن میز و آنجا ما به تمام سؤالات شما پاسخ میدهیم و آن میز اسمش پاسخ شبهات است. بعضا هم میآمدند و شاید یک ساعت تا دو ساعت پای میز بحث میشد، گفت و گو میشد و ما هم آنجا افرادی از اساتید آماده کرده بودیم و بحث و گفت و گو میکردند.
پس این چند آیتمی که عرض کردم، به شدت مورد تاکید است:
۱) اصلا نمیخواهیم محیط گپ را به هم بزنیم.
۲) اینها برای کافی شاپ و خوش گذرانی آنجا آمدهاند نه برای یادگیری.
۳) اختصار خیلی مهم است.
۴) اصلا وارد بحثهای چالشی نمیشویم و فقط بحث خودمان را به صورت ورود غیرمستقیم انجام میدهیم. این را هم خدمتتان عرض کردم که انشاءالله در صوت بعدی آن پرزنت را معرفی میکنم و عرض میکنم.
موضوعی که ما برای کافه گپمان داشتیم، اسمش کاپیتان هست و ما این موضوع را از دوستانی گرفته بودیم. بعد در جلسات خودمان ساعتها روی آن کار کردیم. مقدار زیادی تغییرات روی آن ایجاد کردیم. بالا پایین کردیم. طوری تنظیمش کردیم که در حد یک ربع بتوان دربارهاش بحث کرد. بعد آن را اجرا کردیم.
* اجرا به این صورت است که پرزنتور در آن بازه زمانی که اینها منتظر هستند تا پذیرایی و سفارششان آماده شود و برایشان بیاورند سر میز میآید و اینطوری شروع میکند: سلام عرض میکنم خدمت شما و خیلی خوشحالم که در کافه گپ غدیر ما تشریف آوردید و امیدوارم چند دقیقهای را بتوانیم همراه شما باشیم و شما از این فضا لذت ببرید. فکر میکنم که تمام شما بالاخره یه جورایی با ورزش و فوتبال سر و کار داشته باشید. بالاخره یا فوتبال نگاه میکنید یا خانمها معمولا اجازه نمیدهند آقایون فوتبال نگاه کنند. بالاخره همه یک جورایی با فوتبال و ورزش درگیر هستیم. اینجوری نیست؟ با این ورود ما آنها را وارد بحث خودمان میکنیم و به آنها اجازه میدهیم که درگیر بحث ما بشوند و نکته بسیار مهم هم این است که بگذاریم آنها هم حرف بزنند و حتما آنها را وارد بحث خودمان بکنیم.
* بعد این جوری ادامه میدهیم: «کدام تیم فوتبال را میشناسید، یا مثلا شما طرفدار کدام تیم هستید؟» آنها به ما جواب میدهند. مثلا یک نفر میگوید تیم رئال مادرید، بارسلونا، تیم ملی ایران، حتی ممکن است بگوید تیم والیبال؛ اشکال ندارد. همه اینها را با هم بحث میکنیم.
* وقتی اینها را گفتند، بعد ما این جوری میگوییم: «میگوییم هر تیمی یک کاپیتان دارد، درست است؟ اصلا تیم بدون کاپیتان داریم؟» باز یک مکث میشود. صحبت میکنند و میگویند که درست است. هر تیمی یک کاپیتان دارد. میگوییم: «خب کاپیتانهای تیم ملی را نام ببرید.» میگویند یکی یکی، دایی، نکونام، یک زمانی استیلی، یا مثلا الان دژاگه. یکی یکی شروع میکنند به نام بردن کاپیتانهای تیم ملی. ما هم همراهی میکنیم: «بارک الله! معلوم است که شما پرسپولیسی هستید، یا معلوم است که شما استقلالی هستید.» کلا یک فضای فوتبالی و ورزشی که معمولا مورد ایراد کسی نیست، همه هم دوست دارند در این مورد بحث کنند، ایجاد میکنیم. همه هم بطور غیر مستقیم با همدیگر بحث میکنند.
* وقتی که یک مقداری بحث شد، گرم شد، به ما همه نگاه کردند، به ما جذب شدند، بعد این جوری ادامه میدهیم: «هر تیمی یک کاپیتان دارد. حالا فرض کنیم کاپیتان این تیم، به هر دلیلی، پیر شدهاست. میخواهد از فوتبال خداحافظی کند یا مصدوم شدهاست. دیگر کلا نمیتواند بازی کند و قرار است که سرمربی برای تیم یک کاپیتان مشخص کند. به نظر شما سرمربی چجوری یک کاپیتان دیگر و کاپیتان جانشین را معرفی میکند؟» با این حرف اول باید ما این قضیه را کامل القا کنیم که انتخاب کاپیتان دست سرمربی است نه دست کس دیگری. دوم این که میخواهیم ذهنشان را درگیر کنیم که راههای انتخاب کاپیتان توسط فقط سرمربی به چه صورت هست. این جا هست که وارد بحثهایی میشویم که کم کم ذهن آنها را گره میزند با بحث جانشینی و جانشینی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله.
* سؤال را این جور ادامه میدهیم: «خب، حالا که سرمربی میخواهد کاپیتان جدید را انتخاب کند، به نظرتان چه راههایی دارد؟ چجوری میتواند انتخاب کند؟» شروع میکنند به صحبت کردن. ما چون وقتمان کم است و میخواهیم زود از سر میزشان بلند شویم، یک مقداری خودمان جمع و جور میکنیم. از گفتههای آنها تأییدیه میگیریم. حتی اگر ممکن است، یک حرف پرتی زده باشند ولی سعی میکنیم از گفتههایی که برای ما دارند، بگوییم: «آره آره احسنت، یکی از راههایش این است که اصلا سرمربی ول کند! اصلا بگوید هر کسی هر کاری دلش میخواهد بکند، اصلا بگوید به من چه؟! من چکاره هستم که بخواهم کاپیتان را مشخص کنم. یک تیم است، یک طوری میشود. خدا خودش بزرگ است.» این را که بگوییم مسلما همهشان خیلی بدیهی و در واکنش به ما میگویند که «نه بابا. هیچ جای دنیا اینجوری نیست که مربی بگوید برای خودتان هر کاری میخواهید، بکنید و اصلا مربی که این کار را کند، امروزه به او میگویند مربی بد. اصلا به او نمیگویند مربی خوب. یک مربی بدون مسئولیت.»
* دوم داخل پرانتز این خیلی مهم هست و ما حتما باید این را جوری اجرا کنیم که ایجاد شبهه نکند و در نتیجه لطفا دقت کنید. «یکی از راههای دیگر این است که سرمربی فضایی را ایجاد کند که در این فضا لابی بشود، زد و بند بشود، بازیکنان دو سه دسته بشوند، هر کدامشان بروند برای خودشان یک تیم تشکیل بدهند. بعد به ظاهر یک انتخاباتی برگزار بشود که در این انتخابات بر اساس لابی که انجام شده است و بر اساس آن زد و بندهایی که شدهاست، یک نفر را که لزوما فرد شایسته تیم نیست و احتمالا از راه غیر صحیح دارد انتخاب میشود را انتخاب کنند و او را کاپیتان کنند. این هم راه دوم است.» که باز وقتی ما این را به سؤال میگذاریم، تایید میکنند. به صورت کاملا بدیهی که این هم غلط است، چون یک فرد شایسته انتخاب نمیشود.
* اما سومین راه که اتفاقا این راه همان راه روتینی هست که در تمام دنیا انجام میشود، البته کاری به استثناهای جزئی که ممکن است اتفاق بیفتد نداریم، ولی آنی که در تمام دنیا مورد قبول هست و در تمام جوامع آن را میپذیرند، این راه است که سرمربی خودش شخصا براساس شناختی که از تک تک بازیکنها دارد و براساس دقتی که از سابقه بازیکنها دارد و شایسته سالاری که در آنها سراغ دارد، خودش بازیکن لایق و شایسته را به عنوان کاپیتان بر اساس تواناییهای مدیریتی و فنی انتخاب می کند و او را به عنوان کاپیتان جایگزین به تیم و جامعه معرفی می کند.
* وقتی این مطلب را گفتیم، مکثی می نماییم تا بداهت موضوع برای مخاطبین جا بیافتد و بعد خودمان صحبت می کنیم به این شکل: «حالا بیائید فلش بک بزنیم به حدود ۱۴۰۰سال پیش؛ ببینیم خداوند متعال به عنوان سرمربی خلقت وقتی که می خواهد پیامبرش را به عنوان کاپیتان از بین امتش ببرد، تکلیف کاپیتان بعدی را چگونه مشخص می کند؟ خدا به پیامبرش در آخرین سال عمر شریفش دستور داد که برای مراسم حج، همه مردم را به حجه الوداع دعوت کنند. اتفاقا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم دعوت می کنند و عده زیادی همراه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به این سفر حج می روند. اولین و آخرین سفر حج رسمی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم. در راه بازگشت از این سفر سخت و سنگین، خداوند مجددا به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دستور می دهد که: ای پیامبر توقف کن! و در یک مراسم سه روزه ای که در غدیر انجام شد، جانشین بعد از خودت و کاپیتان بعدی را مشخص و معرفی کن. کاپیتانی که منِ خدا مشخص کردم تا بعد از تو کاپیتان این تیم باشد. و با یک لحنی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: که اگر این کار را انجام ندهی، انگار هیچ کاری نکردی و ۲۳ سال زحمت و پیامبری ات از بین می رود. برای همین پیامبر در صحرای داغ غدیر همه را جمع کردند و طولانی ترین سخنرانی تمام عمر شریفشان را ایراد کردند. سه ساعت خطبه می خوانند و در آخر اقرار زبانی و بیعت با دست بر جانشینی حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام می گیرند.
* با این نکاتی که خدمتتان عرض کردم، خیلی بدیهی و روشن می است که خداوند بندگانش را رها نکند و بعد از پیامبرش، جانشین بعد از ایشان را هم معرفی می کند و مردم را بلاتکلیف نگذارد. برای همین است که غدیر یک واقعه تاریخ مصرف دار و متعلق به گذشته نیست، بلکه یک جریان جاری و زنده است که تا کنون بلکه تا قیامت هم ادامه دارد و اساسا حضور من و شما هم همین جا، به کافه گپ غدیر به همین خاطر می باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در آن خطبه طولانی و سخنرانی بلندی که ایراد فرمودند، گفتند: «تمام آنهایی که حاضر بودند و پیام غدیر را شنیدند، آن را به تمام آنهایی که نبودند و نشنیدند، ابلاغ کنند و هر پدری به فرزندش تا روز قیامت این پیام را بگوید.» پس غدیر یک مراسم تاریخ گذشته نیست، بلکه هنوز هم جاری می باشد و این دستور هنوز هم هست و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به دستور خداوند نه تنها کاپیتان بعد از خودشان را بلکه تمام کاپیتان ها را تا روز قیامت معرفی کردند و جانشینان خودشان را اعلام کردند. برای همین بود که اوج ماجرای غدیر نزول دوباره فرشته وحی هم هست که نازل شد و از طرف خداوند اعلام کرد: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که این اسلام دین شما باشد». دینی که بلاتکلیف نیست.
* امروز هم غدیر ادامه دارد و امیر غدیر و کاپیتان امروز غدیر هم وجود نازنین امام عصر علیه السلام است. پس حواسمان باشد که ما مثل مردم آن زمان نباشیم که کاپیتانمان را فراموش کنیم.
* امام زمان علیه السلام هستند. حی و حاضرند. ما را هدایت می کنند. حواسشان به ما هست. مهربانی و رأفت امام زمان علیه السلام امروز هم هست. مانند خورشیدی است که پشت ابر هستند. پنجره ها را باز کنیم و با امام مان حرف بزنیم. با ایشان درد دل کنیم و ان شاءالله از خداوند بخواهیم که ظهور حضرت را برساند و ما هم وجود نازنین کاپیتانمان را درک کنیم و امام عصر علیه السلام را ببینیم تا در سایه ظهورشان، تمام گره های کور از عالم باز شود و دنیای تاریک امروز آن روی سکه خودش راهم به ما نشان دهد.
* وقتی که این بحث را مطرح کردید، در آخر به مخاطبین عرض می کنیم: ببخشید وقتتان را گرفتیم. این خطبه ای که درموردش صحبت کردیم، در بیرون از کافی شاپ می توانید تهیه کنید و مطالعه بفرمایید. و نکته دیگر اینکه بر روی هر میزی یک خطبه غدیر بگذارید و فردی که می خواهد پرزنتش را نشان دهد، این خطبه در دستانش باشد و نشان افراد دهد.
* در پایان عذرخواهی می کنیم و تبریک عید می گوییم و از فضایی که برایشان ایجاد شده اصلا خارجشان نمی کنیم. از سرمیز بلند می شویم و باید پذیرایی را آماده کنیم و سریع پذیرایی بر سر میزها گذاشته شود.
* بعد از انجام پذیرایی، راهنمایی می کنیم تا از کافی شاپ خارج شوند و نفرات بعدی وارد می شوند. برای این کار باید نیروها مشخص گردند. عده ای مسئول آماده کردن سفارشات پشت صحنه باشند. عده ای پذیرایی سر میزها را بیاورند. عده ای برای کنترل نظم و مشخص کردن چینش ها و عده ای هم برای هدایت ورود و خروج افراد از کافی شاپ.
التماس دعا
جهت دانلود صوت و متن کامل کارگاه، از قسمت دانلود فایل استفاده نمایید.
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید