کارگاه آموزشی شماره ۸۴ – پیوند سناریو با امام زمان علیه السلام – جلسه دوم

صوت کامل کارگاه:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
سلام عرض می کنم خدمت همه شما عزیزانی که در این شب جمعه، به خاطر اینکه کیفیت کارتان را در خدمتگزاری به امام عصر علیه السلام بالاتر بیاورید، جمع شدید و این فرصت را میگذارید. صمیمانه و با تمام وجودم از خداوند متعال می خواهم که فرج و ظهور امام عصر علیه الصلاه و السلام را برساند و از سر خطاها و تقصیرات همه ما بگذرد و به ما توفیق خدمت بیشتر و با کیفیت بالاتر و اثربخش تر به امام زمان علیه السلام را قسمت کند.
آنچه در جلسه قبل ذکر شد:
ما در مباحثی که مطرح کردیم (در واقع اگر به عنوان کارگاه نگاه کنیم)، گفتیم اگر می خواهیم یک رفتار در مردم ایجاد شود که تا به حال نداشتند، یعنی ایجاد یک رفتار بکنیم (البته فرمول ترک و تغییر هم همین است، ولی ما زوم کردیم و کانون پیدا کردیم و بحث را در ایجاد یک رفتار متمرکز کردیم و آن رفتار، ایجاد پیوند عملی بین مردم و امام عصر علیه السلام بود که در واقع آن را بیشتر باز کردیم) و کاری کنیم که مردم به سمت پیوند عملی با امام عصر علیه السلام بروند، باید از فرمولی که اسمش را گذاشتیم «فرمول معجزه گر»، استفاده کنیم.
این فرمول بخش هایی داشت. یکی این بود که حتماً بگوییم که این کار مجرّب است و خیلی ها تجربه کردند. از تاریخ مثال بیاوریم. از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم مثال بیاوریم. از ائمه هدی علیهم السلام مثال بیاوریم. از خود تشرفاتی که خدمت حضرت شده، مثال بیاوریم و خودمان و دوستانمان. به نوعی روی خودتان تکیه کردیم. مردم وقتی تجربه شخصی شما را در استفاده و پیوند با امام زمان علیه السلام می شنوند، بسیار زیبا متذکر می شوند و این قضیه برای مردم بسیار تأثیرگذار است. بحث بعدی که به آن پرداختیم، این بود که آثار کار را مطرح کنید. آثار این پیوند را مطرح کنید. قسمت بعدی این فرمول و قسمت نهایی این بود که پیامی صریح و آشکار به مردم بدهید که دقیقاً دوست دارید آنان چه کاری و چه فعلی را انجام بدهند و چه کاری را باید بکنند.
بررسی ایده حامی:
در این داستان، امروز تصمیم گرفتم در رابطه با یکی از سناریوهای زیبایی را که در سایت مناسبت ها هست و واقعاً خیلی آن را دوست دارم و بسیار هم مفید می دانم، بحث کنم و از این منظر به آن نگاه کنم. طبیعتاً شاید یک سری نقدها و پیشنهادهایی نسبت به این متن وارد کنم و این خدای نکرده به معنای تضعیف این متن نیست، بلکه این متن را دوستان خیلی نزدیک بنده نوشتند و خیلی عنایت داشتند و در پلتفرم آن، مسائلی برای تغییر رفتار و ارتباط مؤثر وجود دارد که استثنایی است. مطالبی که من می گویم، در ذهن دوستان من بوده اما به واقع نوشتن متنی که مستقل از مبیّن باشد، بسیار سخت است و من می خواهم به عنوان یک مبیّن در تبیین بیشتر این متن ها کوشش کنم.
شما اگر به سایت مناسبتها بروید و در آنجا بخش «حامی» و سناریوی حامی را ببینید، آنجا بحث «حمایت و حامی در زندگی» مطرح شده. یعنی آن قسمتی که اول می خواهد یخ شکنی انجام بدهد (ice breaking) یا به عبارتی دیگر warm up انجام دهد و بحث را گرم کرده و با طراحی یک بازی مخاطب را جذب کند، با بحث حامی شروع می شود و اینکه آیا ما در زندگی از حامی ها استفاده میکنیم یا نه؟ کسانی که با تجارب و دانش خود پشت ما می ایستند و ما پشتمان به آنها گرم است و وارد یک عرصه از زندگی می شویم یا یک بخشی از زندگی یا شغل را در واقع با آنها سپری می کنیم و به موفقیت می رسیم. در واقع بحث با سؤال و جوابی که می تواند در دل این بحثِ حامی و حمایت گری مطرح شود، شروع می شود.
اما در ادامه، مخاطب ما به زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم متذکر می شود؛ به دلسوزی و حمایتگری ایشان. اینجا دوست داریم مردم متذکر حامی بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دلسوز بودن او شوند اما متن فاقد ارائه مثالهایی از زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مردمِ پیرامون ایشان و حمایت هایی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کرده است. بحثی داشتیم که در هر چیزی که بخواهیم تأثیر ایجاد کنیم، باید آثار کار را خیلی شفاف بگویید. باید آن کاری را که مردم می بایست انجام دهند، شفاف بگویید. در واقع باید مجرب بودن آن را هم شفاف سازی کنید. بهترین روش در اینجا، مثال زدن است و متن ارائه شده، چنین مثال هایی ندارد. و این بدان جهت است که نوشتن یک متن کامل و خوب، بسیار سخت است و در واقع باید در مرور زمان و در گذر زمان، متن به آن نقطه تکامل و آن نقطه پایانی خودش برسد و این متن این مسیر را طی خواهد کرد. اما در این قسمت شما نمیتوانید متن مورد نظر را به شکل خام و ناپخته اش ارائه کنید. اگر می خواهید چنین متنی را اجراء کنید، باید خیلی صریح و آشکار از این قضیه تجربه شده حمایتگری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مثال داشته باشید.
یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کجاها پشت مردم ایستاد و حمایت ایشان از مردم چه آثاری داشت. زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بارها حمایتگری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تجربه شده است و اگر بخواهم در مورد آنکه مردم چه کردند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به حمایت آنها آمد، مثال بزنم، از زندگی مردم در زمانی که با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آشنا نبودند و کنار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زندگی نمیکردند، مثال زده و به توصیف آن دوره از تاریخ می پردازم. ما می دانیم قبایلی در عربستان بودند که دخترانشان را زنده بهگور می کردند. اساساً اعراب زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم افرادی جنگجو و خونریز بودند و یکی از نمونه های خونخواری آنان و یا خونخواهی شان و یا در واقع خون طلبی و جنگ افروزی شان است که آنقدر بروز داشت که حتی دخترانشان را می کشتند. برای اینکه دخترها در جنگ ها به کاری نمی آمدند و گاهی اسیر می شدند و پدران احساس ذلت می کردند. چون اساس کارشان جنگ و کشتار و خونریزی بود. خب بر چنین مردمی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مبعوث شد و به آنها گفت که دخترانتان را نکشید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ارج و قرب دختر را برای اعراب تبیین کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توصیه های دیگری راجع به اینکه نباید آدمی خشونت داشته باشد، کرد. نباید موقعی که به او حمله می شود یا مثلاً عضوی از بدن او زخمی می شود، بیش از آن اقدام به انتقام گیری کند و بسیاری از این قبیل موارد وجود دارند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آنها پرداخته است.
اما فقط گفتن نبود، پیاده کردن هم بود. خیلی از تاریخ نویس ها وقتی به این برهه از تاریخ حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در عربستان می رسند، با اینکه به نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعتقاد ندارند اما ابراز تعجب می کنند که چطور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یک فرهنگ را تغییر داد و در مدت زمانی کوتاه، یک تمدن ایجاد کرد. ما خیلی وقت ها عاجز هستیم. عاجز هستیم از اینکه یک تغییر رفتار ساده بدهیم. مثلاً خشونت را از وجود یک نفر بگیریم. واقعاً یک پروسه شاید شصت، هفتاد ساله باشد و با این همه باز هم احتمال آن وجود دارد که نتوانیم در شخص تغییر ایجاد کنیم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خشونت را از یک ملت گرفت. واقعاً برای آدم غیرقابل تصور است که آن فردی که دخترش را زنده به گور می کرد، وقتی می آید با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زندگی می کند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فقط نمی گوید دخترت را زنده به گور نکن، بلکه در زندگی خودش و با رفتارش نسبت به دخترش و با حمایت هایی که از مردم کرد، کاری کرد همان مردم در یکی از جنگ ها که خیمه زده بودند و بر بالای خیمه پرنده ای با جوجه اش لانه کرده بود، آن خیمه را بهم نزدند که مبادا به جوجه آن پرنده آسیب برسد! یعنی چقدر عاطفه! یک ملت چقدر باید دچار تغییر شود؟!
یا ملتی که (تاریخ ثبت کرده) سر اینکه شتر این یکی زودتر از شتر آن یکی از چاهی آب خورده است، جنگ هفتاد ساله داشتند (کل جنگ جهانی اول و دوم و جنگ های دیگر را جمع کنیم، در قرون معاصر شاید به هفتاد نرسد)، ملتی که آنقدر جنگ طلب بودند، در یکی از جنگ ها هفت نفر از اینها زخمی روی زمین افتاده بودند. وقتی کسی می آید به نفر اول از آن نسل تربیت شده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آب برساند، او نمی خورد و اشاره می کند به نفر بعدی و همینطور نفر دوم به نفر سوم و نفر سوم به نفر چهارم تا به نفر هفتم که می رسد، او هم دوباره ارجاع می دهد به نفر اول و وقتی برمی گردد می بیند نفر اول شهید شده است. نفر دوم شهید می شود و همه شان به شهادت رسیده اند. این یعنی تغییر رفتار؛ این یعنی حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که یک ملت را عوض می کند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پای حرفی که می گوید، می ایستد. آن سخنی که می گوید، و یاری می کند و در وجود مردم انگیزه ایجاد می کند. مردم کار خاصی نکردند. فقط به آموزه های پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم گوش کردند و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زندگی کردند و این زندگی در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنها را تغییر داد.
دقت بفرمایید ما وقتی می خواهیم توسط متن حامی، حمایت گر بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نشان دهیم، دقیقاً باید اشاره کنیم به آن المان ها. مثال بیاوریم تا مجرب بودنش را باور کنند. مثالی که من زدم، از سه بخش فرمول معجزه گر که از آن می خواهیم به این نتیجه برسیم که در عصر حاضر از حمایت امام زمان علیه السلام استفاده کنیم، تکیه می کند. روی بخش مجرب بودنش تأکید می کند؛ چرا که این تجربه در تاریخ ثبت است. حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و جانشینان بعد از او فرهنگ ساز است. رفتار را تغییر می دهد و وقتی فرد با این گزاره تاریخی مواجه می شود، قلبش را آماده می کند که به این خاندان بسپارد. چون می بیند همه در تعجب هستند از اعجاز و بینهای که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روشن کرده است. خیلی هم صریح و آشکار است. این هم قسمت بعدی فرمول معجزه گر. چه شد که اینطور شد؟ با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زندگی کردند. با ایشان بودند. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را می دیدند. به ایشان سلام می کردند. اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاجتی داشت، برآورده می کردند. سعی می کردند با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز بخوانند. با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جنگ بروند. پای صحبت های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنشینند. اینها آن عناصری بود که آنها انجام می دادند. آثارش چه شد؟ آثارش این شد که کسی که پیش از این دخترش را می کشت، حاضر نمی شد جوجه یک پرنده را بکشد! کسی که با قبیله مقابلش سر اختلاف کوچکی هفتاد سال جنگ و کشت و کشتار می کرد، یاد گرفت نباید بی جهت دنبال انسان کشی باشد.
پس برای ایجاد تغییر رفتار، باید موارد را روشن بیان کنیم، آثارش را بگوییم و اینکه چطور در تاریخ تجربه شده است و چه کاری مردم کردند را ذکر کنیم. حالا من این موارد را از زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردم. حالا می رویم به سمت اینکه در واقع پیوند عملی برقرار کنیم. من در فرمول معجزه گر گفتم که اگر بخواهیم تغییر رفتار ایجاد کنیم، این تغییر رفتار در حوزه ایجاد پیوند عملی بین مردم و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باید صریح و آشکار بیان شود. مجرب بودنش و آثارش به مخاطبان نشان داده شود. در فرمول معجزه گر بحث مجرب بودن را داشتیم و گفتیم از تاریخ باید حسن استفاده را کرد. در مطالعه موردی و در سناریوی حامی که در سایت مناسبت ها می توانید بینید و من پیشنهاد می کنم ببینید تا این مطالعه موردی شکل بگیرد، آنجا که گفته می شود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حامی بوده است و حمایتگر ماست، باید آن بحث حمایتگری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در تاریخ نشان دهیم که چگونه مردم آن زمان تجربه کرده اند و صریح و آشکار باید بگوییم مردم چه کردند که این بحث حمایتگری را تجربه کردند و باید بگوییم آثار حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه بوده است. این مطالب باید به آن متن زیبای سناریوی حامی اضافه شود که سناریوی حامی روح بگیرد و در مردم تغییر رفتار ایجاد کند. حالا می خواهم یک نکته دیگر را تذکر بدهم. خیلی وقت ها بعضی از سخنران ها یک بدنه قوی از مباحث را طرح می کنند. مثلاً یک سخنران درباره همین بحث حامی صحبت می کند. همینطور که در غرفه اول این سناریوها آمده است، نقش حامی در زندگی، در شغل، در تحصیل، در موفقیت را قشنگ می گوید. حتی بخش دوم را هم با استفاده از سیر در تاریخ و سفر در زندگی مردم در شبه جزیره عربستان، نشان می دهد که مردم این حمایت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را چگونه تجربه کردند و تعجب اندیشمندان را نشان می دهد که چگونه آنها به حیرت افتاده اند. واقعا تصور این که یک فردی بیاید در یک مدت هفت – هشت ساله، مردم را به گونه ای تربیت کند که گفتمان شان عوض شود، عجیب است! امروز واژه شناسان و زبان شناسان در حیرت هستند. آنهایی که خدای سنگ و چوب و خرما را می پرستیدند، خدای آتش گرفتنی، خوردنی را می پرستیدند، بیایند زبان به تسیبح باز کنند! واقعا حیرت انگیز است!
این همان بخش «آثار کار را گفتن» است. در فرمول معجزه گر، این «مجرب بودن را نشان دادن» است. این را هم طرف، سخنران، گوینده خوب اجرا می کند. پس هم حمایت را در زندگی آن روز نشان می دهد و هم این حمایت تجربه شده را در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با آثار آن نشان می دهد. با مردم صریح می گوید که مردم با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه کردند که این گونه شد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حمایت کرد. مردم با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم زندگی کردند. این را هم خوب باز می کند.
اما در قسمت پایانی؛ چون بحث امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هست و پیام اصلی بناست حمایتگری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، در این بحث ما شاهد کوتاهی هایی هستیم. از بدنه استفاده نمی کنیم. شکر و سپاس این بدنه خوب ارائه شده را به جا نمی آوریم. از بدنه بحث کمک نمی گیریم و آن بخش حمایتگری امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که اتفاقا باید روی آن وقت گذاری شود، مجرب بودن آن نشان داده شود، این که «چگونه حمایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را جلب کنیم» خوب تبیین شود و آثار امروزی این حمایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به راحتی و وضوح بیان و آشکار شود، این را نمی بینیم.
شما در همین سناریوی حمایت می بینید که اصلا صحبتی از حمایت کردن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از ما نیست. آثار این حمایت در امروز مطرح نمی شود. این که چگونه جلب حمایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را بکنیم، مطرح نمی شود و این اصلا خوب نیست. اولاً نشان می دهد سناریویی که ما چیدیم، یک سناریوی مستحکم نیست. البته می گویم در بین نویسنده ها بوده است، ولی به قلم کشیدن و به متن درآوردن آنچه در دل وجود دارد، کار سختی است و بر عهده خواننده و مجری هوشمند است که این بحث را جا بدهد که ما مؤظف هستیم وقتی از حمایت صحبت می کنیم، از نقش حامی در زندگی امروز و گفتمان امروزی صحبت می کنیم، از آثار حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صحبت می کنیم، گوینده و سخنران باید از آثار حمایت امام زمان علیه السلام در این عصر هم صحبت کند. چگونگی جلب حمایت او را بگوید و مجرب بودن آن را بیان کند. این که فقط اکتفا کند به توصیه مردم به دعای برای فرج، خیلی عالی است اما کافی نیست. چون ما می خواهیم شأن حمایت گری امام زمان علیه السلام را که هدف گرفته ایم، برای مردم بیان کنیم، پس تمرکز ما روی حمایت گری امام زمان علیه السلام باید باشد. این که بیاییم مطرح کنیم و بگوییم بیاییم ما با صدقه دادن، با دعا کردن و … از امام زمان علیه السلام حمایت کنیم، مطالب درستی است ولی یادمان نرود بدنه بحث درباره حمایت ما از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، امام و فرد بالاتر نبوده، بلکه بدنه بر تبیین حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام از ما نوشته شده و بیان شده است. این نکته تأسف انگیز را در نظر بگیرید که در واقع تغییر رفتار با ذکر جنبه حمایتگری امام زمان علیه السلام نسبت به ما رخ می دهد و نه بالعکس.
بگذارید پیش از اینکه بخش پایانی بحثم را خدمتتان ارائه کنم، مروری به خلاصه مباحث پیشین داشته باشیم:
✔️ در قسمت اول بیان کردم که اگر می خواهیم ایجاد یک رفتار کنیم، یعنی ایجاد پیوند عملی بین مردم و امام عصر علیه السلام، باید از فرمول معجزه گر استفاده کنیم. آثار را بگوییم، مجرب بودن را بگوییم و کار صریح و اقدام آشکاری که مردم باید انجام بدهند را بیان کنیم. گذری در تاریخ داشتیم. با سفر در تاریخ نشان دادیم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چگونه این حمایت خود را بر مردم آن زمان بروز داده است. حمایتگری پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به طور آشکارا نشان دادیم. آثار این حمایت را هم نشان دادیم. یک سِری شاهد مثال آوردیم و این که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چه کردند و مردم چه کردند که حمایت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را جلب کردند را نیز گفتیم.
✔️ در بخش دوم از یک نقیصه اسم بردیم. یک درد را تذکر دادیم که ما معمولا از بدنه بحث و آن ساختار اصلی بحث در انتقال پیام استفاده نمی کنیم. پیام نهایی در ارتباط با امام عصر علیه الصلاه و السلام را هوشمندانه اعلام نمیکنیم. استفاده بهینه نمیکنیم. مثلا از سناریوی حامی، مطالب را آماده کردیم و راجع به حمایت صحبت می کنیم. شاید گاهی راجع به تشکر صحبت کنیم. گاهی راجع به آدرس پیدا کردن صحبت کنیم. اینها را در زندگی روزمره می گوییم. بعد این را در حوزه آنچه که ائمه علیهم السلام انجام دادند، می آوریم و آن را هم خیلی عالی بیان می کنیم. فرض را بر این می گذارم که مثلا در سناریوی حامی این حامی بودن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوب و آشکار و صریح بیان می شود؛ اما استفاده نمی کنیم. نتیجه گیری ما در ارتباط امام زمان علیه السلام به خوبی انجام نمی شود. این را در بخش دوم من مفصل صحبت کردم. البته این سناریوها که اسم بردم، بسیار عالی است و بسیار تأثیرگذار است و اصول بسیار خوبی هم در آن رعایت شده است و مطالبی که من می گویم، در متعالی و کامل کردن این مباحث است که چه بسا در دل نویسندگان هم بوده؛ اما به واقع نوشتن متن بدون نیاز به مبیّن کاری سخت و دشوار است.
چگونه بدنه مطلب را به امام عصر ارتباط دهیم:
اما چگونه ما حمایت را در مورد امام عصر علیه السلام نشان بدهیم؟ در این بحث که شما می خواهید از بحث امام زمان علیه السلام نتیجه گیری کنید، اگر سناریوی شما حامی است، حتما باید از حمایت امام عصر علیه السلام صحبت شود. حتما راهکارهای عملی در حوزه حمایتگری امام عصر علیه السلام و جلب حمایت آن بزرگوار باید ارائه شود. صحبت کردن راجع به دعای بر فرج و اینها، با این که خیلی خوب است اما اگر بدنه اصلی نتیجه گیری باشد، در واقع عدم استفاده صحیح از محتوا و مباحث است.
در این بخش باید چند نکته را رعایت کنیم:
اول اینکه حمایت امام عصر علیه السلام را در این دوران نشان دهیم. بگوییم در کجاها امام زمان علیه السلام حمایت می کند. در این عصر، در چه موقعیت هایی به حمایت حضرت نیاز داریم. امروز چه کاری می توانیم انجام دهیم که جلب حمایت امام عصر علیه السلام بشود؟ و آثار حمایت امام عصر علیه السلام در این روزگار چیست؟ یعنی نشان دهیم هم این اقدام عملی ما و هم آثار آن مشاهده پذیر است. در خاطرمان باشد که مردم شیعه این روزگار و مردم شیعه ایران زمین، گنجینه معرفت فطری امام علیه السلام را دارند. یعنی در عالم ذر، بعد از این که ربوبیت خداوند را مشاهده کردند، معاینه کردند و پیمان بستند بر عبودیت خدا، جاری شدن و سَیلان وجود و نور و کمالات را از کانال ائمه هدی علیهم السلام و سرچشمه جاویدان فیض آن بزرگواران دیده اند. دیده اند که دارند وجود را از اینها می گیرند. هستی را از این بزرگواران می گیرند. حیف است ما از این معرفت فطری استفاده نکنیم. وقتی به جلب حمایت امام عصر علیه السلام تذکر مستقیم می دهیم، این را به واسطه آن عهد و پیمانی که بستند و معرفتی که دارند، راحت می پذیرند.
نحوه بیان:
اما بیاییم با مثالی نشان بدهیم. چگونه از امام عصر علیه السلام و از حمایت ایشان استفاده کنیم؟ چگونه پشتمان را به آن بزرگوار گرم کنیم و حمایت آن بزرگوار را ببینیم؟
امروز ما نیز مانند مردم عربستان که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیاز داشتند، به امام زمان علیه السلام نیاز داریم. بخواهم مثال بزنم، از همین رفتارم با دخترم صحبت می کنم. می گویم من صاحب ایده هایی در تربیت دخترم هستم. آیا من برای تربیت کودک خود به مشاور مراجعه می کنم یا نه؟ آیا می روم سراغ کسی که در این قضیه دانشمند است، آگاه است، متدین هم هست؟ نمی دانم چگونه باید با این دختر رفتار کرد و او را تربیت کرد. اولاً که اکثر اوقات نمی روم. اگر بروم و آن مشاور من را به باد انتقاد بگیرد و بگوید خیلی از رفتارهای تو با دخترت غلط است، آیا می پذیرم؟ آیا به راحتی قبول می کنم؟ می خواهم بگویم خیلی از ماها نمی پذیریم. اجازه این تغییر رفتار را در خودمان را نمی دهیم. خیلی از پدرها و مادرها حاضر هستند جان بدهند به خاطر دخترشان، شب و روز برای سلامت او تلاش می کنند؛ اما حاضر نیستند از فکر غلط تربیتی خود بگذرند. با این که مشاور می گوید، با این که پزشک می گوید، با این که روان پزشک می گوید. خب من اینجا نیاز به یک تغییر رفتاری دارم. وقتی به مشاور مراجعه می کنم، نحوه رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با دخترش را می بینم و می بینم رفتار من ایراد دارد. امروز باید به خدمت امام عصر علیه السلام برسم و بگویم یا صاحب الزمان! نیازمند حمایت شما هستم.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «الاستشاره عین الهدایه» مشورت گرفتن و سراغ مشاوره رفتن، عین هدایت است. به مثابه هدایت است. کسی که مشورت می گیرد، در واقع به رشد می رسد. چون می رود سراغ کسی که دارد جلو حرکت می کند و خودش بهره هایی از رشد دارد.
آیا من برای تربیت کودک خود سراغ مشاور می روم؟ و اگر رفتم آیا تغییر رفتار می دهم؟ برای تغییر رفتار، امام زمان علیه السلام فرزند همان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است که در عرض چند سال زندگی کردن مردم با او، افق زندگی آنها تغییر کرد. آنهایی که نگاهشان از قد شصت سانتی یک بت بالاتر نمی رفت، گفتمانشان تغییر کرد. تسبیح خدا گفتند. مردمان آن زمان اینقدر تغییر کردند. من هم قطعا اگر برای پذیرش حقیقت هایی که با مشورت کردن با دیگران باید به آن برسم، به امام زمان علیه السلام مراجعه کنم، حضرت کمک و حمایت می کنند. تازه بعد از پذیرفتن، تحقق بخشی آنها که خود آن بدون امام سخت است.
به فرض که من تصمیم گرفتم تغییر رفتار با دخترم داشته باشم. حالا دختر من یک نمونه است؛ نحوه کسب معاش من، نحوه درآمدزایی من، نحوه کار کردن من، واقعا بروم سراغ مشاور و مشورت کنم ببینم آیا اینها شرعی است؟ ببینم بر اساس اصول کسب و کار امروز است؟ در هر کدام بروم سراغ دانشمند خودش و اگر دیدم اشتباه است، بپذیرم و بروم اصلاحش کنم. وقتی به مشاور مراجعه می کنم، قبل از آن متمسک به امام زمان علیه السلام شوم و بگویم یا صاحب الزمان! حامی من باش! شما ما را به مشاوره و شراکت در امور دیگران تذکر دادید، پس آنچه بر زبان اینها جاری می کنید، حقیقت باشد و وقتی که جاری شد، بگویم یا صاحب الزمان؛ حالا حمایت کنید تا من بتوانم بپذیرم. حالا که پذیرفتم، یا صاحب الزمان؛ کمکم کن بتوانم به آن تحقق بدهم! یا صاحب الزمان؛ کمک کردی، تحقق دادم، یک سِری کارها را کردم، در آثار آن هم از تو طلب خیر فراوان می کنم.
این واقعیت را خواهیم دید. خواهیم دید رفتارمان تغییر خواهد کرد. خواهیم دید بسیاری از مطالب کسب و کار شرعی و امروزی آن را یاد خواهیم گرفت. در هر موردی به امام زمان علیه السلام به عنوان حامی مراجعه کنیم، حضرت حمایت می کند. حضرت پشت ما می ایستد. اگر به مشکلی بخوریم، چون با تمسک رفتیم و با کمک مشاوره پیش رفتیم، حضرت کمک و یاری میکند. حتی خطاهای ما را اگر به اتکای حضرت و با مشاوره رفته باشیم، جبران می کند.
اینها موارد وجدان کردنی است. آنهایی که تغییر رفتار دادند، تغییر مسیر زندگی دادند، تغییر مسیر تحصیلی دادند، با تمسک به امام زمان علیه السلام و مراجعه به مشاور، میدانند من چه می گویم و این را از نزدیک دیدند و بیاییم از امروز تجربه کنیم. من کسب و کارم هرچه هست، باشد. بگویم: «یا صاحب الزمان! می خواهم کسب و کار خود را بهبود بدهم. می روم سراغ مشاور، مشاورهای خوبی برای من تقدیر کن که خدمت آنها برسم. سخنان نیکویی بر زبان آنها جاری کن»، «یا صاحب الزمان! من نمی دانم رفتارم با پدر و مادرم، با فرزندم درست است یا نه؟ می روم سراغ آگاهان دینی»، «من نمی دانم رفتارم با بدن و روح خودم درست است یا نه؟ میروم سراغ آگاهان این مطالب، از آنها کمک می خواهم، تو حمایت کن.» قطع یقین حمایت امام عصر علیه السلام را خواهیم دید.
پیامبری که مردم خونریز آن موقع عربستان را به جایی رساند که از جان برای هم مایه می گذاشتند، مردم یک قبیله برای قبیله دیگر مایه می گذاشتند، جان خود را تقدیم هم می کردند، فرزند آن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امروز هست. منی که تصمیم خودم را می گیرم، منی که ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام را پذیرفتم، منی که خیلی فرق دارم با مردم جاهل عربستان آن موقع، می تواند مرا خیلی بالا ببرد. اگر بالا نمی پرم، خطا از کمبود مراجعه من است. این یعنی استفاده بهینه از بدنه بحث که حمایت باشد.
✔️ دوم حالا این را مطرح کردیم. ولی نباید یک طرفه از امام زمان علیه السلام بخواهیم. ما که طالب حمایت امام زمان علیه السلام هستیم، باید یک هدیه هم خدمت حضرت بدهیم. بیایید از امروز تصمیم بگیریم دعا برای فرج او بخوانیم. هر دفعه می خواهیم جلب حمایت امام زمان علیه السلام بکنیم، یک دعا برای فرج او بخوانیم. یک مدل از جلب لطف امام عصر علیه السلام را بگوییم. مثلا دعا برای فرج یا فقط صدقه یا فقط سلام دادن. ببینید اگر همه اینها را با هم بگوییم، شاید مخاطب ما مطلب را کامل درک نکند. مثلا فقط دعا برای فرج را باز کنیم. بگوییم بیاییم هر جا که متذکر غربت امام زمان علیه السلام شدیم، دعا برای فرج او کنیم. چون از حمایت او خیلی بهره بردیم. بگوییم هر وقت که متذکر ظلم و جنایتی در عالم شدیم، بیاییم اول برای فرج امام زمان علیه السلام دعا کنیم که او بیاید آن ظلم و جنایت رفع بشود. ظلم و جنایت اگر قلب من را آزرده می کند، قطعا قلب او را بیشتر آزرده می کند. مبادا راضی بشوم که قلب حامی من آزرده شود!
نحوه بیان:
ارتباط بین دعای فرج و حمایت امام عصر علیه السلام را زیبا برقرار کنیم.
خدا به شما خیر و برکت و رحمت واصل کند. حتما آنجایی که می خواهید راجع به امام عصر علیه السلام و نقش حمایتی او صحبت کنید، حتما آثار این حمایت را که در زندگی خود دیدیم، بگوییم.
من در اینجا از تربیت کودک صحبت کردم و خودم باید به صراحت بگویم آنجا که به مشاور مراجعه کردم، قبل از آن به امام عصر علیه السلام گفتم: «یا صاحب الزمان حمایت کن، مشاور خوبی پیدا کنم». آقایان! خانمها! خدا شاهد است بهترین مشاورها را پیدا کردم به برکت دعای امام زمان علیه السلام. آنجاها که دیدم زندگی من اشتباه بوده، رفتارم با دخترم اشتباه بوده و دیدم از جنس آن جنایت هایی که مردم جاهل با دختران خود می کردند، نه به آن شدت ولی من باز این جنس کارهایی کردم و پذیرش این مطلب برای من سخت بود، باز به امام زمان علیه السلام مراجعه و از او طلب حمایت کردم و حضرت حمایت کرد. توانستم این حقیقت را بپذیرم. و آنجا که می خواستم این را عملی کنم (ببینید! مرتب باید آن فرمول معجزهگر تکرار بشود)، باید بگویم آثار آن را دیدم. آنجا که عملی که دیدم، آنجا که خواستم در عمل بیاورم، واقعا دیدم که آن جلب حمایت امام عصر علیه السلام چقدر تأثیرگذار است تا بتوانم عملی تحقق دهم. وقتی یاد گرفتم، آن وقت به دخترم بگویم: «دخترم! تو هرچه باشی، هرچه باشی، همیشه پشت سر تو هستم! همیشه حامی تو هستم!» وقتی فهمیدم باید این جمله را به دخترم بگویم، این اطمینان را دخترم داشته باشد، خوب یا بد من از خود او حمایت می کنم. نه از کار زشت او؛ کار زشت او را، چه دخترم را دوست داشته باشم، چه نداشته باشم، از کار زشت او حمایت نخواهم کرد. اما دختر من چه کار خوب بکند، چه بد، از خودِ او حمایت خواهم کرد تا کارهای خوب خود را بیشتر کند و کارهای بد خود را کمتر کند. من این را تحقق دادم و جاهایی خطا کردم و امام عصر علیه السلام خطای من را جبران کرد.
پس من صراحتا می گویم که می روم از امام عصر علیه السلام جلب حمایت کنم. برای چه؟ آنجا که گفتم دعوت آشکار، یعنی این. دقیقا مشخص می کنم من از امام زمان علیه السلام در کدام مورد و چگونه بهره گرفتم؟ توسل کردم؟ توسل کردم، یعنی چه گفتم؟ جملاتی که به حضرت گفتم را هم می گویم. خیلی مهم هست! حتی تعابیری که خدمت امام عصر علیه السلام عرضه می کنم، می گویم تا مردم آشکارا بدانند. بعد این کنش، قابل اندازه گیری است. آیا این گونه به امام زمان علیه السلام گفته ای؟ (می تواند اندازه بگیرد) آیا آثار آن را دیدی که توانستی آن حرف مشاور را در زندگی خود پیاده کنی؟ (این قابل اندازه گیری است) بله! من حرف مشاور را توانستم پیاده کنم.
پس مجرب بودن آن را گفتم. آثار آن را گفتم (آثار آن هم یعنی بله! رفتار من با دخترم خوب شد، علاقه دخترم به من زیاد شد) این هم آثار آن. مجرب بودن آن را می گوییم و تجربه کردم و هر دوستی را که توصیه کردم که در زندگی مشاور بیاور با حمایت امام زمان علیه السلام، به پشتگرمی به امام زمان علیه السلام؛ و هرکس این کار را کرد، تجربه کرد، خیر دید و همان کاری که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در شبه جزیره عربستان کرد، در شبه جزیره وجودی من محقق شد.
هم آثار را می گوییم، هم مجرب بودن را می گوییم، هم اقدام قابل اندازه گیری تعریف می کنیم، هم اثر قابل اندازه گیری را برای آنها ترسیم می کنیم.
اینها مطالبی است که بسیار بسیار در انتقال پیام تأثیر دارد. گاه آنجا که می خواهیم بگوییم اگر این همه از امام زمان علیه السلام حمایت می خواهیم، ما هم باید از او حمایت کنیم و بالاترین راه حمایت، حالا اینجا یا صدقه را بگویید یا سلام به ایشان را یا دعای بر فرجشان را. اما نباید انتظار داشته باشیم که همه چیزهایی که بلد هستیم و در ۲۰ سال، ۳۰ سال، ۱۰ سال پیدا کرده ایم، همه چیزهایی که در یک فرآیند سه – چهار ساله به عزیزان خود منتقل می کنیم، می توانیم در ۲۰ دقیقه به همه منتقل کنیم.
پس بیاییم از امام زمان علیه السلام حمایت کنیم. با صدقه دادن، با دعای بر فرج، با یکی از اینها، با سلام دادن، با دعای برای سلامتی، با دعوت مردم به پیوند به امام زمان علیه السلام؛ اینها همه جلوه های حمایت ما از امام زمان علیه السلام است.
مثلا وقتی می خواهیم دعای فرج را بگوییم، هر وقت مصیبتی در عالم دیدید، بدانید بیش از آن که قلب تو را آزرده می کند، قلب حامی تو را آزرده می کند و پس حتما برای فرج او دعا کن.
اگر مصیبتی پای خودمان را گرفت، گریبان ما را گرفت، اول برای فرج امام زمان علیه السلام دعا کن و بدان او مصائب بالاتری دارد.
اگر می خواهی به یک خوشی برسی، اول برای فرج امام زمان علیه السلام دعا کن که خوشی ها با اوست.
به یک کمالی برسی، اول برای فرج او دعا کن که کمالات در گروی ظهور است.
اینها آن مطالب نابی است که می توانیم تذکر دهیم.
ان شاءالله که امام عصر علیه السلام حامی ما باشد و ما هم با جلب نظر خداوند و توجه خداوند به امام عصر علیه السلام حامی آن بزرگوار باشیم. من بحث خود را خاتمه می دهم. ان شاءالله در جلسه سوم نتیجه خواهیم گرفت.
دیدگاهتان را بنویسید