کارگاه آموزشی شماره ۹۹ – آموزش اجرای مسابقه فاطمیه

صوت کارگاه آموزش اجرای مسابقه فاطمیه
سبک مسابقه: ایجاد معما و سؤال در ذهن بچه ها
برای سنین ۹ تا ۱۲ سال
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناًحَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا
با عرض سلام و ادب؛ باعث خوشحالی است که امشب در خدمت دوستان هستیم. بحثی که می خواهیم خدمتتان ارائه شود، در رابطه با اداره کردن یک کلاس آموزشی در ارتباط با فاطمیه است. یعنی می خواهیم در کلاس های با ظرفیت حدود ۱۵ تا ۳۰ نفر، یک برنامه فاطمیه به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها داشته باشیم. این برنامه در شش بخش مختلف اجرا می شود که چهار بخش آن در مورد چهار مسابقه است و دو بخش دیگر مربوط به صحبتی است که خودتان در انتهای کلاس خواهید داشت. البته در بخش پنجم و بخش ششم که پخش کلیپ داریم، اگر در مکانی که کلاس را برگزار می کنید، LCD و یا دیتا پروژکتور موجود باشد که بتوانید کلیپ و تصاویری را هم نشان دهید، خیلی مناسب تر است. حتما چند دقیقه قبل از شروع جلسه کلاس درس، هرجا که هست، حضور داشته باشید. به تعداد بچه ها وسایل پذیرایی، مثل خرما یا حلوا تهیه کنید تا با استفاده از آن فضا را به سمت و سوی شهادت ببریم. البته در تمام این موارد، مخصوصا در مورد چهار بخش آغازین برنامه، به هیچ عنوان به صورت مستقیم به فاطمیه و ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها اشاره ای نمی کنیم. سؤال کرده اند که فرق بازی در عزاداری و جشن ها چیست؟ تفاوت در شکل کلی اجرای بازی است. در این بازی ها فضا خیلی شاد نیست، بلکه فضا سرگرم کننده است. البته توجه داشته باشید که در سنی که این کار اجرا می شود، یعنی سن بین ۹ تا ۱۲ سال یا به عبارتی تقریبا کلاس سوم تا ششم، خیلی نمی خواهیم فضای بازی ها را غمناک کنیم. بلکه بگذارید بازی ها سرگرم کننده و جذاب ارائه شود.
وقتی وارد کلاس شدیم اول باید گروه بندی را انجام دهیم؛ یعنی بچه ها را به گروه های مختلف تقسیم کنیم. حداقل هر گروه سه تا پنج نفر عضو داشته باشد و حداقل ۳ تا ۵ گروه هم داشته باشیم. البته شما می توانید تعداد اعضای گروه را به دلخواه خودتان بیشتر کنید، فقط دقت به این نکته داشته باشید که به تعداد بچه ها گروه حتما باید کاغذ تهیه کرده باشید. اولین معما، معمای سند است که سه سؤال مختلف دارد. می نویسیم ۱۲۵ را تقسیم بر ۵ کنید، بعد ۱۰ تا از آن کم کنید، حرف الفبای نظیر آن چه می شود؟ جواب حرف «سین» است. سؤال دوم این که در جمله «زندگی مانند یک سؤال چند گزینه ای است» کدام حرف بیشتر تکرار شده است؟ جواب حرف «نون» است. سؤال سوم اینکه مخالف کلمه نزدیک را بنویسید. حرف اول آن را جدا کنید که حرف «دال» می شود. پس جواب سؤال می شود «سند». حالا به هر گروهی که زودتر جواب سؤال را داد، امتیاز می دهیم و همین طور به گروه بعدی امتیاز کمتر می دهیم تا برسیم به گروه آخر. به این ترتیب بخش اول تمام می شود.
در بخش دوم، معمای بعدی در رابطه با آتش است. هر بخش که تمام می شود، در برگه ای که خودتان اول مسابقه در دست داشتید، امتیاز بندی کنید. به هر گروه امتیاز بدهید. گروهی که اول از همه به جواب رسیدند، مثلا ۵ امتیاز، گروه دوم ۴ امتیاز، گروه سوم ۳ امتیاز و همین طور به گروه های دیگر امتیاز دهید. البته مطلب مهم این است که شما در پایان این مسابقه و در پایان این طرح فاطمی، حتما و حتما به همه بچه هایی که شرکت کرده اند، جایزه بدهید و دست خالی بیرون نروند. معمای دوم جوابش «آتش» است. بسیار ساده است. یک نقطه خط ساده است که باید به هرکدام از جواب ها برسانند. یعنی باید ۱ را به «آ»، ۲ را به «ت» و ۳ را به «ش» وصل کنند و جواب «آتش» شود. در عین حال ما هیچ اشاره ای به مطلب فاطمیه نمی کنیم. نکته ای که باید خدمت تان یادآور شوم، این است که شما بهتر است این برنامه را دو نفره اجرا کنید. به این ترتیب که یک نفر پای سیستم باشد و عکس های مربوطه را نمایش دهد و نفر دیگر برنامه را اجرا کند. در ضمن آن نفری که پای سیستم است، می تواند امتیازها را هم شمارش کند.
بخش سوم بخش «میخ» است. به این صورت که یک معمایی مطرح می شود که مثلا: «من کی ام که ریزم و تیزم ولی سوزن نیستم، فلزی ام و میله نیستم، محکم و استوارم ولی کوه نیستم، خونم تو نجاری هاست ولی چوب نیستم. حالا اگر گفتین من کی ام؟». طبیعتا جواب «میخ» است. دوباره هر گروهی که جواب دادند، به آن ها امتیاز بدهید.
![]() |
![]() |
در ادامه سراغ بخش چهارم و آخر می رویم. آخرین بخش، بخش «طناب» است. تصویر طناب مجدد برروی LCD نمایش داده می شود. طناب را در یک جدول که چهار تا سؤال مختلف پرسیده می شود و در نهایت به جواب طناب می رسند. سؤال اول: «اون چیه که بره بالا میشه خدا، بره پایین میشه جدا؟». سؤال دوم: «درختی که هفده تا شاخه داره» که جواب نماز است. سؤال سوم: «پای سوم افراد مسن» که جواب آن عصاست و در نهایت «از شهرهای جنوب کشور» که بوشهر است. جوابی که از جدول درمی آید، حرف «طناب» است. وقتی که بچه ها به سؤال چهارم و آخر رسیدند، فردی که کنار ما نشسته، امتیازها را می دهد یا اگر خودتان تنها هستید، امتیازها را می دهید. به این ترتیب بدون این که هیچ اشاره ای به فاطمیه کرده باشیم، چهار سؤال تمام می شود.
![]() |
![]() |
در بخش پنجم توضیحاتی در رابطه با چهار معمایی که مطرح کردیم، داده می شود. در رابطه با هر معما توضیح خاصی دارد. البته پیشنهاد من این است که برای این که بچه ها خسته نشوند، بعد از هر معمایی که مطرح می شود، این توضیحات را مطرح کنند. البته این کار مستلزم این است که شما بچه ها را در حال و هوای مسابقه نگه دارید. یعنی فضا گرم باشد، به نحوی که بچه ها احساس نکنند که مسابقه جدی نیست. اگر بتوانید این کار را انجام بدهید و بعد از هر سؤال توضیحات را ارائه کنید، از خستگی کار مسابقه کاسته می شود و بچه ها به تدریج در جریان فاطمیه قرار می گیرند.
توضیح اول که قصد داریم خدمت تان ارائه کنیم، در رابطه با اولین معما، یعنی معمای سند است. به این ترتیب که می گوییم: «بچه های گلم! حالا که به جواب معما که «سند» است، رسیدیم، جا داره که از یک سند مهم براتون صحبت کنم. اون قدیم ندیما یک سندی بود که یکی از موضوعات مهم جهان روش نوشته شده بود. آن قدر مهم که دست هر آدم معمولی نمی دادند. مهم ترین قسمت ماجرا این بود که صاحب اون سند و زمین، سخاوتمندترین فرد دنیا بود. متاسفانه اون موقع آدمی بوده که به جرات میشه گفت بدترین و گناهکارترین آدم روی زمین بوده. نقشه می کشه و این سند مهم رو از بین می بره و منکر اون میشه و یک حق بزرگ رو از بین می بره». بیشتر از این مطلب را باز نمی کنیم و بعد اگر بچه ها سؤالاتی داشتند، جواب آن را برای آخر کلاس می گذاریم. بعد سراغ سه معمای بعدی می رویم. طبق روالی که خدمتتان عرض کردم، می شود توضیحات آن معماها را بعد از طرح آن معماها یا در پایان بدهیم.
معمای دوم معمای «آتش» بود. توضیح معمای دوم به این صورت است که: «حالا که معما حل شد، میخوام یک داستان کوچولو از آتش براتون بگم. شعله بزرگی بود که همه جا رو گرم می کرد. آتشی که بدون این که دلش بخواد، داشت همه جا رو نه گرم که نابود می کرد. اطرافش سیاه شده بود. اون نمی تونست بدون اجازه وارد خونه کسی بشه. آخه بچه ها، آتش هم حتی روز قیامت اجازه نداره به محبین امیرالمؤمنین علی علیه السلام اذیت و آزاری برسونه. اما الان به اجبار اون جا قرار گرفته بود و با اینکه آتیش بود، داشت از درون خودش می سوخت و نمی خواست شعله هاش رو به سمت دیگه ای ببره ولی به اجبار یک آدم بدجنس داشت حریم خاصی رو می سوزوند». باز هم اگر بچه ها سؤالی پرسیدند یا اشاره ای کردند، شما جوابی نمی دهید که موضوع در رابطه با فاطمیه است.
معمای سوم ما «میخ» بود. در خصوص معمای سوم این طور توضیح می دهیم: «مثل همیشه دور هم دیگه جمع شده بودیم. معمولا ما میخ ها قبل از این که استفاده بشیم، کنار همدیگه جمع می شیم و از آرزوهامون میگیم. یکی داشت از آینده خیالیش تعریف می کرد و این که دوست داره کجا ازش استفاده بشه. یکی می گفت: دوست داره به دیوار زده بشه و یک قاب عکس خوشگل ازش آویز کنن. یکی دیگه می گفت: دوست داره باهاش یک در ساخته بشه؛ یک درِ محکم. اونقدر محکم که باعث امنیت اون خونه بشه. میخ پیر و کهنه ای که کنار ما نشسته بود، با یک صدای لرزون شروع به گریه کردن کرد. من به سمتش رفتم و ازش پرسیدم چی شده که این قدر ناراحتی؟! واسه چی گریه کردی؟! بهم گفت: بعد شنیدن آرزوی میخ قبلی یاد گذشته های خیلی دورم افتادم و خونه ای که اونجا توش زندگی می کردم یادم آمد. از دری که با میخ محکم شده بود و باعث امنیت یک خونه بود … از اون اتفاق … اون اتفاقی که باعث شد، بدن مهربونترین مادر دنیا مجروح بشه. این حرفا، تلخ ترین حرفایی بود که تا به حال شنیده بودم. خیلی دوست داشتم اون اتفاق رو بدانم. اما اون میخ پیر آنقدر گریه کرد که دیگه نتونست به صحبتش ادامه بده».
در توضیح بخش چهارم بخش «طناب» این دیالوگ را بیان می کنیم: «خوب بچه های گل! حالا که فهمیدید معما چی بوده و امتیازتون رو گرفتین، در رابطه با طناب می خواهیم صحبت کنیم. باز بریم از یه طناب صحبت کنیم که وضعیت خیلی خوبی نداشت. یه روزی یه اتفاقی براش می افته که اگه من بجای طناب بودم، دوست داشتم هیچ وقت ساخته نمی شدم. یه روز سر یکی از این طناب ها رو دور مچ های قدرتمندترین، مهربان ترین و پاک ترین دست های دنیا می پیچند و یک سر دیگه طناب رو دست همان آدم شرور و بدجنس که قبلا هم گفته بودیم، می دهند. اون آدم ملعون دست های مهربونی که توسط این طناب پیچیده شده بود رو زخمی کرده بود و با اجبار ایشون رو به جایی می برد که دوست نداشت». خوب این توضیح بخش چهارم شد. همانطور که توضیح داده شد، می توانید این توضیحات را در پایان ارائه کنید و یا بعد از هر معما این توضیحات را ذکر کنید.
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
در بخش پنجم روی LCD یا صفحه لپ تاپ تصویری نمایش داده می شود که در آن جواب چهار معما را کنار همدیگر گذاشته ایم. بعد از بچه ها می پرسیم که این عکس ها شما را به یاد چه واقعه ای می اندازد؟ اگر جواب دادند «فاطمیه» که چه بهتر و اگر جواب ندادند، خودتان اشاره ای کنید و بعد این متن را بخوانید. البته شما باید خودتان این متن ها را از قبل تمرین کنید و حفظ باشید. نباید در حین اجرا کاغذ دستتان باشد و برای بچه ها از روی کاغذ چیزی بخوانید. کلیتش این است که می خواهیم در رابطه با فدک صحبت کنیم و جریان این سند و میخ و آتش و طناب را برای بچه ها بازگو کنیم. «سندی که راجع بهش صحبت کردیم و داستانی که درباره گفتیم، حقایقی پشتشه که الان وقتشه که بدونید که چی بوده و چه طوری رخ داده؟ فدک نام باغ ارزشمندی بود که پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان حیات خودشون به دخترشون حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه دادند، اما بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله، خلفای غاصب فدک رو که از لحاظ اقتصادی و سیاسی خیلی مهم بود، به زور گرفتن و کارگزارهای حضرت رو از اونجا بیرون کردند. حضرت زهرا سلام الله علیها برای پس گرفتن سند فدک که حق مسلم شون بود، شاهد آوردند. خلیفه غاصب هم برای حفظ ظاهر، با نوشتن نامه ای فدک رو به ایشون باز گردوند. حضرت زهرا سلام الله علیها در حال بازگشت به خونه بودن که خلیفه غاصب دیگه ای از ماجرا با خبر شد و نتونست تحمل کنه که چنین مدرک ارزشمندی در دست حضرت زهرا سلام الله علیها باشه. برای همین با عجله به سمت ایشون رفت و در کوچه نامه رو از ایشون گرفت و پاره کرد و به حضرت زهرا سلام الله علیها جسارت کرد». (با توجه به فضایی که کلاس دارد، می توانید این ماجرا را بازتر یا بسته تر بیان کنید).
در نهایت به بخش ششم و پایانی و جمع بندی می رسیم. البته بخش پایانی جدا از بخش قبلی نیست، فقط تفاوت آن در این است که در این بخش حتما یک وله پخش در کنار تصویر روی LCD یا مانیتور لپ تاپ پخش می شود. به این ترتیب فضای سنگین و غم انگیزی ایجاد می کنیم. چراغ ها را ترجیحا خاموش می کنیم. صدای خود را محزون تر می کنیم. به هر شیوه ای که می توانیم، باید بچه ها را در این قسمت به فضای روضه و شهادت ببریم و این دیالوگ که برای شما قرائت می کنم را می خوانیم: «صدای شکستن در میومد، می خواستند اونو با لگد از جا بکنند. میون چوب های اون در، میخ بلند و هلالی شکلی وجود داشت و پشت در، بانویی باردار که با تمام وجودش از امام زمانش دفاع می کرد، بود. اون حضرت اومده بود تا حجت رو بر همه تموم کنه. تا بگه اگر غدیر رو فراموش کردین و بیعتی که با امیرمؤمنان علیه السلام بستین رو فراموش کردین، امروز این فاطمه است که به پشت در اومده. این پاره تن پیغمبره که پشت در اومده و کی بود که حضرت زهرا سلام الله علیها رو نشناسه. خلیفه دوم دستور داد که جلوی در و اطرافش آتش به پا کنند و درب خونه رو به آتش بکشند. یکی از اطرافیان خلیفه گفت: در این خانه فاطمه سلام الله علیها است. ولی او گفت اگر چه فاطمه سلام الله علیها باشد. خلیفه دوم با پا به درب لگد می زد به طوری که درِ خانه حضرت زهرا سلام الله علیها از جا کنده شد. حضرت زهرا سلام الله علیها در اون لحظات بین در و دیوار قرار داشتند تا مانع بشن که کسی داخل خونه نشه ولی متأسفانه میخ گداخته درب با تمام ضرب به سینه ایشون فرو رفت و حضرت زهرا سلام الله علیها بر اثر درد بیهوش شدند و فرزندشون محسن علیه السلام را از دست دادند. بعد از این اتفاق حضرت علی علیه السلام با تمام شدت از جا بلند شدند و یقه خلیفه دوم را گرفتند و بر زمین زدند و گفتند: «اگر پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از شهادت شون منو به صبر سفارش نکرده بودن، می دانستی علی علیه السلام کیست و تو کیستی و کسی مثل تو نمی تواند بدون اجازه وارد خانه من شود.» بچه های گلم پیامبر صلی الله علیه و آله تا قبل از اینکه به شهادت برسند، یه روز تمام این اتفاقات تلخی رو که گفتیم، عنوان کرده بودند و گفته بودن که علی جان؛ اگر چهل یار پیدا کردی، بر ضد اونا قیام کن و با اونا بجنگ، اما اگر یاران کافی پیدا نکردی، صبر پیشه کن. خب بچه ها بعد از این که حضرت علی علیه السلام حضرت فاطمه سلام الله علیها را به فضه سپردند، آدم های بد طناب آوردن و با اون دستان امیرالمؤمنین علیه السلام رو بستند و ایشون رو به سمت مسجد بردند تا با خلیفه انتخابی شون بیعت کنند. در این هنگام حضرت زهرا سلام الله علیها با اون همه درد و جراحتی که داشتند، به نزد امام زمان شون رفتند تا از ایشون دفاع کنند ولی آن دشمنان پلید به زور حضرت علی علیه السلام رو بردند. البته حضرت بیعت نکردند ولی حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از مدتی بر اثر تمامی دردها و جراحاتی که لحظه به لحظه بعد از شهادت پیغمبر صلی الله علیه و آله بر ایشون وارد شده بود، شهید شدند و با پهلوی شکسته و خون آلود و سینه ای مجروح و دلی پر از درد از این دنیا رفتند. خدا هیچ وقت قاتلان اون حضرت رو نمی بخشه و هیچ وقت از قاتلان اون حضرت راضی نمی شه؛ همون طوری که خود حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: بعد از هر نمازم شما رو نفرین می کنم».
بعد از این که این بخش را خواندیم، فضا را همین طور محزون نگاه می داریم. چراغ ها هنوز خاموش باشند. بعد این دیالوگ را می گوییم: «چیزی که واضحه، اینه که حضرت بقیه الله، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میان و انتقام حضرت زهرا سلام الله علیها رو می گیرن. حتی این موضوع رو حضرت علی علیه السلام وقتی جلوی در خونشون بودن و آتیش آورده بودن، به اون آدم بده گفتن که در زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف همین آتش رو میارن و تو رو مجازات می کنن. پس به خاطر تمام زجرهای حضرت زهرا سلام الله علیها بیایید دعای فرج رو از ته دل مون بخونیم تا پسرشون، پدر مهربانمون، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بیاد و انتقام دردهای ایشون رو بگیرن». در این جا می توانیم دعای فرج پخش کنیم و یا خودمان دعای فرج را بخوانیم و بچه ها با ما دعای فرج را زمزمه کنند. بعد از این که دعای فرج خوانده شد، اگر می بینید نوحه و سوگواری ای هست که فضا کشش اون را دارد و بچه ها تمایل دارند که ادامه بدهید، می توانید در صورت تمایل بگذارید، اما اگر دیدید حوصله بچه ها سر رفته، طولانیش نکنید.
سؤال پرسیدند که اگر در ابتدای برنامه نگوییم مراسم به مناسبت فاطمیه است و سؤال ها در مورد فاطمیه است، پس چطور بچه ها در فاز فاطمیه قرار بگیرند؟! ببینید شکل کلی کار بچه ها را به سمت فاطمیه می برد. یعنی چهار معمای ما به همراه توضیحاتی که در بخش پنجم می دهیم، آنها را به سمت فاطمیه می برد. ضمنا ما نمی خواهیم بچه ها از ابتدای کار در فضای فاطمیه قرار بگیرند که مثلا گلایه کنند که می خواهند روضه بخوانند یا هر چیز دیگر. می خواهیم با یک حالت سرگرمی و شادی بعد از خنده از بچه ها اشک روضه رو بگیریم. می خواهیم فضای کلی کار به این شکل باشد، البته اگر خودتان دوست داشتید، می توانید همانطور که قبلا گفته شد، توضیحاتی که مربوط به هر بخش می شود را بعد از معما مطرح کنید و یا اگر خیلی اصرار دارید که بچه ها در فضای فاطمیه قرار بگیرند، روضه خود را بازتر کنید؛ اما پیشنهاد ما این بود که حداقل در نیم ساعت شروع برنامه فضا نسبتا شاد باشد.
این طرح هنوز طرح خیلی جای کار دارد و البته می توانید در بخش های مختلف به سلیقه خودتان تغییراتی در آن ایجاد کنید و می تواند بهتر از این بشود.
خیلی خوشحال شدم که در خدمتتان بودم. امیدوارم موفق و موید باشید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
جهت دانلود صوت، متن و فایل های کارگاه، از قسمت دانلود فایل استفاده نمایید.
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید