کارگاه آموزشی شماره ۱۴۰ – مجالس مینیمال مهدوی – جلسه دوم

صوت کامل کارگاه
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام بر دوست عزیز، همراه گرامی، خدمتگزار دوست داشتنی امام زمان علیه السلام، راجع به مجالس مینیمال در نوروز می خواهیم صحبت کنیم. در جلسه قبلی هم گفتم که از همین الان برنامه ریزی مجلست را شروع کن. با دعوت کردن، لیست کردن افرادی که دوست داری در مجلس تو شرکت کنند، پسرخاله، دخترخاله، بسته به اینکه خانم یا آقا باشی، همکارت، اصلاً اگر کسی را پیدا نمی کنی، همسرت، فرزندانت را دعوت کن به یک مجلس مینیمال. اسم نیمه شعبان روی آن باشد یا نباشد، مهم نیست. مهم این است که قرار است پیامت را برسانی. در مجالس مینیمال نوروز، ما یک کار استثنایی می خواهیم انجام بدهیم. مگر نمی خواهیم آنها را با لذت زیستن با امام زمان علیهالسلام آشنا کنیم؟ قبلاً هم گفته ایم که فقط پیوند خالی صرف هدف ما نیست. ما دوست داریم این پیوند با امام زمان علیه السلام منجر به تحقق یک معجزه در زندگی افراد بشود. ما یک پیام رفتاری داریم، پیام این است که اگر می خواهی در زندگی لذت ها را تجربه کنی، دل بده به قانونهای الهی و سنت های خداوند که در روایات آمده است. چندتا را گفتیم باز هم خواهیم گفت، در نوروز آن کاری که قرار است انجام بدهی، منظورم از نوروز، ایام عید نیست. منظورم آن لحظه است که می خواهی شروع کنی برای دعوت افراد. شروع کن برای خودت به نیابت از امام زمان علیه السلام استغفار کردن، یعنی خدایا من هر کاری کردم که من را از رسیدن به موهبت های استثنایی تو که یکی همین مجالس مینیمال است، وا میگذارد و نمیگذارد که به آن موقعیت های استثنایی برسم، نمی گذارد لحظات طلایی را به آغوش بکشم، خدایا اگر اینگونه کاری کرده ام، با لطف و رحمت خودت ببخش تا تأثیرش در زندگی من رفع بشود و بتوانم این مجالس مینیمال را بگیرم، این یعنی استغفار!
به نیابت از امام زمان علیه السلام برای خودت استغفار کن. اصلاً می توانی به صاحب الزمان علیه السلام بگویی از خدا بخواهد که خدا تو را ببخشد و بعد برای تک تک مهمانان عزیزی که قرار است بیایند، استغفار کن و از خداوند بخواه که اگر آنها هم خطایی کرده اند که باعث می شود این موقعیت استثنایی تغییر در زندگی را از دست بدهند، خدا آنها را هم ببخشد.
کار سوم این است که یک هدیه از طرف خودت و مهمان ها به امام زمان علیه السلام بفرست، چه هدیه ای؟ سلامی، صلواتی بفرست، سلام به امام حسین علیه السلام، سلامی به حضرت ختمی مرتبت، صلوات، دعای بر فرج، هر چه که خواستی تهلیل، تکبیر، تسبیح، هر چه خواستی انجام بده، هدیه کن به امام زمان علیه السلام، صدقه بده، برای فرجش دعا کن، از طرف خودت و مخاطب هدیه بده و به خدا بگو خدایا تو به هزار و یک طریق می توانی بنده هایت را متحول کنی، زندگیشان را تغییر بدهی، بگذار عامل این تغییر من باشم! این هم گام چهارم!
اینها یعنی مجالس مینیمال نوروز!
شروع کنید، اگر سوالی هم توی ذهنتان هست، از من بپرسید. مطمئن باشید شما امسال خودتان به تنهایی یک مجلس مینیمال برگزار خواهید کرد. پایان و پختگی در مجالس مینیمال، مجالس ماکسیمال است! اینها جمعبندی و مقوله هایشان با هم متفاوت است، پایان مجالس مینیمال یعنی اینکه شما صد نفر را تشویق کنی که صد تا مجلس مینیمال توسط آن صد نفر گرفته بشود. به امید آن روز و بهار دل انگیز!
مجالس مینیمال چیست؟
بهار دل انگیز مجالس مینیمال بعد از تماس تو شروع می شود. تماس گرم تو، زنگ می زنی به دایی، عمه، زن دایی، پسرخاله، پسردایی، همکار، پسرعمه، هم کلاسی که سالها ندیدیاش، واقعاً به این فکر کن که اگر او را ببینی چقدر خوشحال می شوی، حالا به اینکه راجع به امام زمان علیه السلام هم با او حرف خواهی زد یا نه، به آن هم فکر کن، اما سعی کن بفهمی، درک کنی، اجرا کنی. چقدر این دیدن ها لذت بخش است. زنگ بزن و بگو دلت برایش تنگ شده، بگو دوست داری ببینی اش، با او حرف بزن. درد و دل کن. از دلتنگیت بگو. از آن خاطرات روزهای خوشی که داشتی بگو. اگر همسرت هست، اگر فرزندت هست، بگو دوست داریم دور هم جمع شویم با هم از خاطراتمان بگوییم، خاطرات مهم است، دیدن ها مهم است، در بستر این دیدن و نقل خاطرات است که می خواهیم آن هدیه استثنایی که پیوند با امام زمان علیه السلام است را رو کنیم. اینقدر باید هیجان زده باشی برای دیدن دوستانت، عزیزانت، حتی همسرت، در قالب یک مجلس مینیمال که از لابه لای صحبت هایت این اشتیاق و علاقه تو بروز پیدا کند و مخاطب تو بفهمد که دوستش داری، اگر دوستش نداری دعوتش نکن و اگر دوستش داری ابراز کن! اگر شاد می شوی از دیدنش به او بگو، تا ارتباط مؤثر یا همان بهار مجالس مینیمال شکل بگیرد. روزی هم که دعوتش کردی آمد خانه ات، کافی شاپ، بیرون شام، هر جا، پیک نیک، صرف چای و کیک، نسکافه، قهوه و پای سیب، هرچی. می نشینی با او صحبت می کنی، مبادا بخش خاطرات را فراموش کنی، مبادا از مرور دل انگیزی که با او داشتی، همسرت، بچه ات، فرزندت، همکارت، غافل بشوی!
بله می دانم امام زمان علیه السلام مهم است، می دانم که مهم است، قطعاً مهم است، قطعاً بالاترین گوهر ماست، اما بگذار کادوی این گوهر هم فاخر باشد، بگذار کاغذ کادوی آن، خاطرات خوش تو با مخاطبت باشد، آن قدر از خاطرات بگو که مخاطبت به اندازه تو و با شوق تو و به علاقه تو خاطره بگوید، دو جمله تو خاطره می گویی، بعد او هم خاطره بگوید، آن وقت ارتباط شکل گرفته و از بهار مجالس مینیمال می توانیم عبور کنیم.
حال می خواهم راجع به تابستان مجالس مینیمال صحبت کنم، یعنی فصل پختگی، شما بهار را گذراندی، ارتباط برقرار شده، در مجالس مینیمال خاطرات را گفتید و او هم به اندازه تو خاطره گفته، از دیدن هم ابراز شادی کردید، همدیگر را در آغوش کشیدید و حالا موقع تابستان مجالس مینیمال است، خدا وکیلی از دوستت، همکارت، همسرت، فرزندت، هر کسی آیا تا حالا چیز خوبی ندیدی که به یاد داشته باشی؟ تا حالا چیزی از او یاد نگرفتی؟ آقای محترم با شما هستم! آیا شما تا حالا از همسرت وفاداری، صداقت، پاکی یاد نگرفتی؟ وقتی دیدی خیلی عاشقانه دارد به تو خدمت می کند، یاد نگرفتی که تو هم عاشقانه باید به او خدمت کنی؟ خانم عزیز از فداکاری های شوهرت چیزی یاد نگرفتی؟ از دوستان، همکاران چیزی یاد نگرفتیم؟ وای بر ما! اگر از اطرافیان خود چیزی یاد نگرفته باشیم! آن وقت باید بگوییم که وای بر ما!
حتماً چیزهای خوبی از اطرافیانمان دیده ایم، آنها را بازگو کنیم، چیزهایی را که یاد گرفتیم را به او بگوییم، بگوییم دایی عزیزم این جمله از شما توی ذهنم مانده، همسر مهربانم، اینکه خانه را جمع می کنی، یعنی توی مشتت هست، تربیت بچه ها، مرتب کردن خانه، رسیدن به مهمانان. شوهر عزیز من! از اینکه این همه خوب کارهای بیرون را ردیف می کنی، به سفرمان برسیم، اجاره خانه را بدهیم. همکار دوست داشتنی! اینکه یک اتفاق مهم می افتد، یک ارتقاء شغلی، یک دوره آموزشی، یک امکان جهش به من هم می گویی و گفتی، این برای من درس آموز بوده! بگوییم چی یاد گرفته ایم، از تو آموختم یعنی تابستان مجالس مینیمال. این یک مهارتی است که باید شروع کنید به تمرین کردن تا مخاطب تو بداند که قرار نیست به او چیزی یاد بدهی، تو قرار نیست معلمش باشی، موعظهگر باشی، تو کسی هستی که خودت از او یاد گرفتی و حالا می خواهی یک تجربه جدید را از کسی که خیلی چیز از او یاد گرفتی به اشتراک بگذاری.
میرسیم به پاییز رنگارنگ مجالس مینیمال، یک حرکت استثنایی. شما ارتباط موثر را برقرار کردی، از بهار آن عبور کردی، در تابستان پخته شدی و به مخاطب گفتید از او چه یاد گرفتید و دوستی خود را تثبیت کردید و گفتید که اهل یادگیری هستید. حالا این را میخواهم بگویم که آن صفت مثبتی را که از همسرت، همکارت، فرزندت دیدی، آیا آن صفت مثبت مورد رضای خداوند نیست؟ آیا غیر از این است که خداوند تمام صفت های مثبت دنیا را دوست دارد و پاداش می دهد؟ آیا غیر از این نیست که اهل بیت علیهم السلام ما را توصیه کردند نیکی کنیم، مهرورزی کنیم، آیا مصادیق نیکی و مهرورزی را در تابستان مجالس مینیمال به دوستت نگفتی؟ گفتی! گفتی آموختی و گفتی یاد گرفتی! حالا اینجا باید رو کنی که دین ما، مذهب ما تکیه می کند روی خوبی ها و بیشتر کردن خوبی ها و مهرورزی و نیک بودن، احسان کردن و کار خوب را خوب انجام دادن، اگر آیه مربوط را می دانستی بگو و اگر روایتش در خاطرت بود بگو، اما اگر نمیدانستی تماس بگیر ما کمکت می کنیم. هر کار خوبی مطمئن باش پشتوانه اش آیات و روایات است، اگر هم وقت نکردی به ما زنگ بزنی کافی است بگویی خداوند دوست دارد. تابستان گفتی که تو، کار او را دوست داری، در پاییز و در ادامه صحبت ها حتما بگو خدا هم کار او را دوست دارد!
دوست عزیز من، در زمستان سپید مجالس مینیمال هستیم. شما بهار و تابستان و پاییز را گذراندی، اینجا دیگر فصل تغییر است، اینجا فصل سپید دامن شدن است، اینجا فصلی است که باید مخاطبت را با یک تغییر آشنا کنی، ارتباطت را در بهار برقرار کردی، در نوروز برایش دعا کردی، در تابستان او را ستایش کردی و آنچه را که آموختی به او گفتی، در پاییز یادآور شدی که خدا هم عاشق مخاطب توست. پس اینجا فصل تغییر است، این جا آن تحول شگفت انگیز زندگیات را که باید بگویی تغییر است، اینجا آن سنتی را که از اهل بیت علیهم السلام یاد گرفتی، انجام دادی و خیر آن را دیدی باید بگویی، اگر از حضرت زهرا سلام الله علیها یاد گرفتی که از این به بعد فقط سر یک نفر منّت بگذاری، آن را انجام بده. بروید مطالب قبلی را که در مجالس مینیمال فاطمی گفته شد، پیدا کنید و گوش بدهید. به مخاطب بگو از وقتی که این رفتار را توی زندگی ات شروع کردی و فقط سر خدا منّت می گذاری، چقدر خدا توجه اش به تو بیشتر شده، وقتی اخلاص را با خودت مرور کردی و به هیچ بنده ای نمی گویی این کار را بخاطر تو کردم و فقط به خدا می گویی، خدایا این کار را بخاطر تو کردم و از خدا پاداش و انرژی و انگیزه و خیر و برکت گرفتی و می گیری، این تجربه را با مخاطبت در میان بگذار، بگو وقتی این تجربه را نداشتی، وقتی این مطلب را از حضرت زهرا سلام الله علیها نگرفته بودی، زندگی ات چقدر کم رنگتر بود. اگر از حضرت زهرا سلام الله علیها یاد گرفتی برای بیشتر شدن چیزی آن را به اشتراک بگذار، باز به مجالس مینیمال فاطمی ما مراجعه کنید، راز زیاد شدن نعمت ها را حضرت زهرا سلام الله علیها گفته اند، ما یک مقدار توضیحش دادیم.
اگر این قانون را داری انجام می دهی، به مخاطبت هم بگو او هم برود انجام بدهد، قرار است تغییر کنی، تغییر کند، تغییر کنیم و بداند و بدانیم و بدانند که راز هر تغییری در درون دستان پر برکت امام زمان علیه السلام است! باید از امام زمان علیه السلام خواهش کنیم، از ایشان بخواهیم همراه ما بشود، معلم و مربی ما بشود، که تغییر کنیم. صفت های خوب را در خودمان ایجاد کنیم. آنچه که اهل بیت علیهم السلام گفته اند از الف تا یاء، می توانیم توی خودمان پیاده کنیم. کافی است انتخاب کنی، می خواهی چی بشوی؟ کدام گفته را می خواهی جامه عمل بپوشانی؟ بعد برویم سراغ امام زمان علیه السلام و کمک بخواهیم. امام زمان علیه السلام عاشق این است، دوست دارد به تو کمک کند تا بهتر بشوی و یادمان باشد هر وقت می رویم پیش امام زمان علیه السلام باید تحفه و هدیه ای ببریم و چه هدیه ای زیباتر از دعای فراوان برای تعجیل امام زمان علیه السلام.
دیدگاهتان را بنویسید