کارگاه آموزشی شماره ۱۴۲ – مجالس مینیمال مهدوی – جلسه سوم

صوت کامل کارگاه
بسم الله الرّحمن الرّحیم
سلام، امیدوارم که از مجالس مینیمال قبلی ما استفاده کرده باشید. امروز راجع به خواندن یا خوانش در بهار می خواهیم با هم صحبت کنیم.
شوق دارید، اشتیاق دارید، دوست دارید که یک مجلس برای امام زمان علیه السلام بگیرید. شاید تا حالا بیشتر شرکت کننده بودید، شاید در کنار بقیه دوستان خود مجالس خیلی پر و پیمان و مفصلی میگرفتید. همه را خدا قبول کند و توفیق بدهد باز هم از این کارهای خوب انجام دهید. منتهی این دفعه قرار است، یک مجلس مینیمال را خودتان برگزار کنید. قرار است خودتان مهمان های خود را دعوت کنید و این افتخار همه جانبه و تمام و کمال برگزاری جشن، یک مراسم به نام شما ثبت شود. قبلاً صحبت کردم وقتی شما دوست، فامیل، همسایه، همکار یا همکلاسی خود را دعوت می کنید، چقدر بهره وری بالا میرود. یعنی چقدر راحت آنها در مجلس شما شرکت میکنند. چون به طور معمول با شما ارتباط دارند و چقدر از دوست خود که شما باشید راحت حرف میشنوند. چون میدانند قرار است رفتارهایی که آنها را آزار میدهد را هرچه بیشتر، کمتر کنید و در دعوت قرار است که به آنها زنگ بزنید. البته قبل از این تماس، قبل از تلفن شما قرار است برای تک تک آنها دعا بکنید. اما قبل از دعا، برای خودتان استغفار کنید. یعنی چه؟ یعنی اینکه از خداوند متعال بخواهید هر چه خطا و گناه یا چیزی دارید که مانع توفیق برگزاری این مجالس میشود، خدا آن را برای شما ببخشد و بیامرزد و به جای آن تمام صفت ها و کارهای خوب را بنویسد.
اولین گام این است که به نیابت از امام زمان علیه السلام برای خودمان استغفار کنیم. گویا امام زمان علیه السلام به ما پول داده، هدیه داده یا نه، تقاضا کرده که برای بنده من از خداوند بخشش بخواه. از طرف من، از طرف من امام زمان و الان شما از طرف امام زمان علیه السلام برای خودت از خدا طلب بخشایش میکنی. چون می خواهی یک اتفاق استثنائی را رقم بزنی. تو می خواهی بزرگترین مجلس را بگیری، بزرگترین مذاکره دنیا را انجام دهی و با یک نفر سر یک میز راجع به امام زمان حرف بزنی. پس باید پاک باشی. در سرزمین مقدس طوی هستی و باید پاک باشی. باید نعلین خوف و تنهایی و ترس از هر آنچه که میتواند تو را ناموفق کند، از بدن، لباس و فکرت بیرون آوری. استغفار کن، پاک شو.
در گام دوم باز به نیابت از امام زمان علیه السلام برای مخاطب خود استغفار کن تا اگر او هم خطایی دارد، خطای او هم بخشیده شود و بتواند از چنین مجلسی استفاده کند، یک قدم رشد کند و صفت های خوب را در خودش پیاده کند.
در گام سوم از طرف خودت و مخاطب به اسم، یک هدیه برای امام عصر علیه السلام تدارک ببینید. حتماً در این هدیه باید یک بخشش مالی باشد، هزار تومان، دوهزار تومان، پنج یا ده هزار بگذار کنار برای کسی که بیش از تو به پول تو نیاز دارد، به اسم صدقه برای سلامتی امام زمان علیه السلام و به دست آن فقیر یا ندار برسان یا آن کسی که به این پول احتیاج دارد. می تواند کتاب باشد. می تواند غذا یا پول نقد باشد، می تواند کارت به کارت باشد. فرقی نمی کند ولی از طرف خودت و مهمان ها و مخاطبین خود این صدقه را کنار بگذار و به خدا بگو خدایا من این پولی را که به آن نیاز دارم به کسی دادم که بیش از من نیاز دارد و از تو می خواهم به من و امام زمان من سلامتی بدهی و از گزند حوادث، من و خانواده من و امام زمان علیه السلام را حفظ کنی و در گام چهارم بگو یا صاحب الزمان جور کن، کمکم کن تا بتوانم این مجلس را برگزار کنم و من گوینده اسم شما باشم و من هدایت کننده افراد به سمت شما باشم و من یک تسهیلگر برای برقراری پیوند بین شما و مردم باشم. بعد گوشی را بردار و به مخاطب خود زنگ بزن. بگو دلتنگ او هستی. بگو دوست داری او را ببینی، چون یادتان باشد (در مجالس قبل گفتیم) اصلاً باید یکی از نیت ها و انگیزه های تو دید و بازدید و دیدار دوستان و آشنایان و همکلاسی ها و همکاران باشد. زنگ بزن بگو دلتنگ دیدار او هستی. بگو مشتاق او هستی. اگر نیستی سعی کن این اشتیاق را در خودت ایجاد کنی.
چرا باید دخترخاله، پسرخاله، پسرعمو، پسرعمه، همکار، همکلاسی خود را سالیان سالیان بگذرد و یک نشستی صرفاً به خاطر دید و بازدید نداشته باشی؟ پس به این فکر کن که دوست داری همکارت، همراهت، همسرت، فرزندت را در یک موقعیت دیگر خارج از دغدغه های روزمره ببینی و با او گفتگو کنی.
پس به او زنگ بزن و به او بگو دوست داری او را ببینی. به او بگو که این دیدن را می خواهی با یک پذیرایی ساده همراه کنی. دوست داری ۲ ساعت، رو در رو با او بنشینی و از خاطرات بگویی. با او دیالوگ داشته باش. تلفنی که می زنی، خیلی مهم است. قبل از آن دعا و استغفار کردی، صدقه دادی. در مرحله سوم هدیه دادید. در قسمت سوم گفته شد حتماً هدیه مالی باشد. کنار هدیه مالی می تواند دعا بر فرج امام زمان علیهالسلام باشد. می تواند یک صلوات، تکبیر، تهلیل، تسبیحات اربعه و هرچه که دوست داشتی باشد. این هدیه هم از طرف خودت و هم از طرف مخاطب تو به امام زمان علیه السلام است. حالا هدیه هم دادی. از امام زمان علیه السلام هم خواستی که در این مجلس موفق شوی. حالا وقت آن هست که به او زنگ بزنی و بگویی دوست داری او را ببینی. می توانی به همسرت بگویی. به او زنگ بزن و بگو ما سال های سال است با هم خارج از فضای خانواده ننشسته ایم که صحبت کنیم. به دوستت، به همکارت بگو که ما همیشه هم را در فضای کار دیدیم. می خواهیم دو ساعت با هم حرف بزنیم و با هم باشیم. از اشتیاقت بگو. اگر مشتاق آن نیستی، روی قلب و دلت کار کن که بتوانی مشتاق آن بشوی. می دانم و می دانید هدف بالاتر، پیوند با امام زمان علیه السلام است. بسته به حال مخاطب، می توانی از این نیت برتر که پیوند با امام زمان علیه السلام است، خبردارش کنی یا نکنی. روز دقیق و محل آن را معین کن اما نه دقیق و کامل، چون تماس اول است. اگر تعداد تماس ها بیشتر باشد، بهتر است. تماس دوم را بهتر است دو یا سه روز قبل از مراسم بگیرید و به او یادآوری کنید. تماس سوم برای زمان و مکان دقیق باشد. می تواند تماس دوم برای زمان و مکان دقیق باشد. برای تماس گرفتن بهانه داشته باشید و هر تماس را به مناسبت شاد کردن دل خودتان و او انجام دهید. از امروز که تماس می گیری، فردا که تماس می گیری و پس فردا که تماس می گیری، کلیت و یک زمان و مکان تقریبی را می گویی. چهار یا پنج روز یا یک هفته مانده تماس می گیری، زمان و مکان دقیق را می گویی. دو یا سه روز مانده به مراسم، یا یک روز مانده به مراسم، یادآوری می کنی که چقدر مشتاقی برای دیدنش. واقعاً مشتاق باش.
اما نکته دوم، راجع به بهار مجالس مینیمال و خوانشی که انجام می شود. خواندن، دعوت کردن، صدا زدن. قرار است دوستت را صدا بزنی و راجع به امام زمان علیه السلام صحبت کنی. قرار شد که اول از همه به دلتنگیت برای دیدن آن عزیزی که می خواهی دعوت کنی، بپردازی. بعد بسته به روحیه، سلیقه و باورهایش، در همان دعوتت به صورت شفاهی به او بگویی و یا نه، همه چیز را در خود مجلس بگویی. اما چیزی که مهم است، این است که باید شوق دیدن تمام کسانی را که دعوت میکنی را داشته باشی. بعضی ها همسرشان، بعضی فرزندشان، بعضی پدر یا مادرشان، بعضی یک همکلاسی، بعضی یک نفر، بعضی سه نفر و بعضی ده نفر را دعوت می کنند. فقط مهم است که قرار شد سه تماس تلفنی بگیریم. اولی روز کلی، با اختلاف دو سه روز و ساعت. شاید روزش را مشخص کنی و ساعت دقیق را نگویی. شاید ساعت را بگویی و آدرس را نگویی. ولی یک بهانه برای تماس دیگر داشته باش. تماس دوم، ساعت و زمان و مکان دقیق که دو سه روز به برنامه مانده. تماس اول امروز فردا یا پس فردا. تماس دوم دو سه روز قبل از برنامه است. حتماً شب قبل از برنامه زنگ بزن و اشتیاقت را به او بگو. حتماً از شادی و اشتیاقت برای دیدنش بگو، چون مهم است. حتماً از امام زمان کمک بخواه. همانطور که در مرحله چهارم گفته شد که دیالوگ راجع به امام زمان علیه السلام هم شکل بگیرد. حتماً به او بگو که می ارزد که بیاید، بنشیند و ببیند. خودت هم به این باور داشته باش. حتماً بدان که همین صحبت های تلفنی تو یک عبادت، یک جشن و یک مراسم است. ولو تلفنی باشد یا فقط پنج دقیقه باشد. ولو به اسم دعوت باشد. همه اینها را لطف خداوند متعال حساب کن و به حساب لطفش بگذار. الحمدلله بگو و پیش برو.
معجزه پاییز، میخواهیم با هم مرور کنیم، چطور پیام بدهیم که مخاطب تاثیر بگیرد. ما نهایت می توانیم انگیزه بدهیم. شوق بدهیم و باور را در آنها باور پذیر کنیم. کاری کنیم که به تمام چیزهای نیک، شوق باور پیدا کنند. می توانیم آگاهی و شعور دهیم ولی هیچ وقت هیچ کس را نمیتوانیم مجبور کنیم. پس در پکیج پیام، گفتار و رفتارمان، باید یک سری چیزهایی باشد که مخاطب به راحتی به سمت نیکی و خیر قدم بردارد. یک فرمولی هست که میگویند معجزه می کند، من خودم آن معجزه را دیدم. امروز می خواهم آن فرمول را با شما در میان بگذارم. یک رمز واژه در بهار و در خواندن به شما گفتم، در کارگاه قبلی هم گفتم، آن چهار مرحله استغفار برای خودم، برای مخاطبم، هدیه از طرف خودم و مخاطبم به امام زمان علیه السلام و خواستن از امام زمان علیه السلام برای تحقق پیوند بین مخاطبم و امام زمان علیه السلام. این یک رمز واژه بود، واقعاً رمز و راز زیاد دارد. امروز می خواهم راجع به معجزه با شما صحبت کنم.
اگر دوست دارید، مخاطبتان به پیام شما عمل کند، سه عنصر فرمول معجزه گر را در پیام های رفتاری وگفتاری خود رعایت کنید.
١) عنصر اول فرمول معجزه گر، مجرب بودن پیام است. به مخاطب بگویید و نشان دهید و اغناء عاطفی و منطقی اش بکنید و آماری که هرکس این کار را کرده، خیر دیده. باید بداند که توصیه شما تجربه شده است. شما یک انسان به عنوان دعوت کننده، به عنوان صحبت کننده که قرار است عادی صحبت کنید. شما می خواهید چیزی را ارائه کنید که خیلی از افراد تجربه کرده اند. ما در قسمت قبلی یکی از پیامها را گفتیم، از عهدنامه مالک اشتر. حضرت علی علیه السلام به مالک می گوید: مالک یادت باشد، شبها وقتی پی به خطاهایت می بری، چطور انتظار داری خدا جبران گذشته را بکند؟ کمکت کند که بالا بیایی و سرحال شوی؟ خطاها جبران شود؟ آسیب هایی که به زندگیت زدی ترمیم شود و حتی به جای لحظاتی که داشتی آسیب می زدی، می توانستی فعالیت کنی؟ خدا کمکت می کند طوری رشد کنی که انگار در آن لحظات فعالیت کردی. حضرت علی علیه السلام به مالک می گوید: اگر دوست داری خدا با تو اینگونه رفتار کند، پس با خلقش اینگونه رفتار کن. به عنوان پیام قرار شد، من همین طوری رفتار کنم. شما دوستان مخاطب من هم، اینجوری رفتار کنی و کسی که دعوت می کنید را هم دعوت کنیم اینطوری رفتار کند. قسمت اول این است که بگوییم مجرب بوده. پس به مخاطب بگویید: از وقتی از امام زمان علیه السلام یاری خواستی که با مردم اینطوری رفتار کنی، چقدر لحظات طلایی این رفتار در زندگیت ثبت شده؟ مجرب بودنش را باید به او بگوییم. باید بگویید خودت صاحب تجربه بسیار بسیار زیادی هستی و باید بگویید. به هر کسی هم توصیه کردی که برای تحقق نیکی و دوری از پلیدی در زندگی به امام زمان علیهالسلام متوسل شده موفق شده است. باید بگویید مجرب و تجربه شده است و مخاطبت اولین نفری نیست که دارد تجربه می کند. شما اگر میخواهی به یک نفر بگویی فلان شامپو را مصرف کند، اگر به او بگویی تو اولین نفری هستی که این فرمول دارد روی سرش امتحان می شود، آیا جرأت می کند اقدام کند؟ ولی اگر بگویی خیلی افراد از این شامپو استفاده کردهاند، چطور؟ پس عزیز دل من؛ کسی که می خواهی مجلس مینیمال بگیری، حتماً خودت و اطرافیانت باید تجربه کنید که هر کار خیری را میشود از فهرست کارهای خیر یعنی نهج البلاغه، یعنی دریچه ورود به عمق قرآن انتخاب کرد و از صاحب الزمان علیه السلام خواست که تقدیر کند آن مطلب در وجود ما پیاده شود. نه تنها ما باید این قضیه را تجربه کنیم و دیگرانی را هم توصیه کنیم، تجربه کنند تا در روز نیمه شعبان وقتی داریم صحبت می کنیم، بگوییم من و خیلی افراد برای تحقق کارهای نیک، به امام زمان علیه السلام مراجعه کردیم و جواب گرفتیم.
۲) عنصر دوم فرمول معجزه گر، پیام باید صریح و آشکار باشد. خیلی صریح و آشکار باید بگویید چه بکند، چه کاری باید انجام دهد، خیلی مواقع پیام های ما گنگ است، صریح و آشکار و قابل اندازه گیری نیست. در مثال باید به او بگویید. اگر می خواهی در زندگیش پیاده کند، باید مثال از خودش و همسرش، خودش و همکارش، خودش و همکلاسیاش بزنی. اگر در کلاس یک کاری کرده، یک سؤالی پرسیده، آبرویش رفته، نباید آبرویش را ببری. باید اتفاقاً کمکش کنی تا دانش و سطح معلوماتش بالا بیاید و اتفاقاً سؤال های جلسه بعدی را او جواب بدهد تا آبرویش جبران شود. این همان چیزی است که ما از خدا انتظار داریم، پس صریح و آشکار بگویید که قرار است در زندگیش چکار بکند؟ اگر برادر است، خواهر است، برادر خواهر کوچکتر دارد، شاگردی دارد، کوچکتر است، خطایی می کند، باید خطایش را جبران کند و او را پیش بیندازد. این توصیه حضرت امیر المؤمنین علیه السلام است. صریح و آشکار! کمک خواستن از امام زمان علیه السلام؛ به سادگی صدا زدن اسم ایشان است، پس صریح صحبت کردن، آشکار صحبت کردن، حتی جمله ساختن در تحقق فعل در مخاطب ما تاثیر دارد. اگر قرار است از امام زمان علیه السلام، کمک بخواهد، جمله های اولیه را تو بساز. به او یاد بده، تا بتواند بگوید، یا صاحب الزمان، کمکم کن. یا صاحب الزمان جورش کن! من می خواهم این صفت را در مورد فرزندم، همسرم، مادرم، پدرم و هم کلاسیام به این سادگی تحقق بدهم. خدایا فرج امام زمانم، فرج صاحب الزمان علیه السلام را هرچه زودتر برسان و این دعا را هدیه بدهد به امام زمان علیه السلام!
۳) عنصر سوم فرمول معجزه گر، بیان آثار پیام است. اگر یک شامپو می فروشی، باید اثر آن را بگویی که اگر این شامپو را بزند، چه اتفاقی میافتد؟ اگر این رفتار را حالا در زندگیش پیاده کند، چه اتفاقی می افتد؟ اولین اتفاقش این است که می تواند انتظار داشته باشد، خداوند هم او را اینگونه ببخشد و بیامرزد، خداوند هم زندگی را برای او جبران کند، اگر برای امام زمان علیه السلام دعا بکند و دعا برای امام زمان علیه السلام را هدیه ببرد، حتماً امام زمان علیه السلام او را یاری خواهد کرد که این رفتار را در خودش پیاده کند. مگر می شود؟ این همان گام سوم است: گفتن آثار؛ مگر میشود برای امام زمان علیه السلام دعا بکنم و او قدمی برای من بر ندارد؟ مخصوصاً وقتی خواستم تحقق پیدا کردن فرمایش مولی الموحدین امیرمؤمنان علیه السلام باشد.
در مجالس مینیمال، جنس پیاممان، پیام مهر و محبت است، پیام تغییر رفتار است. ما از این موارد در مجالس مینیمال راجع به دید و بازدید، راجع به خاطرات، راجع به تمام احساسات پاک و دوست داشتنی که نسبت به مخاطب مان داریم، صحبت کردیم. اگر همسرمان است از عشق و علاقه مان به او بگوییم. اگر پدرمان هست از دین خود به او بگوییم که می تواند باشد. پیام اول در مجلس مینیمال از چیزهایی که یاد گرفتید به مخاطب تان بگویید. حتی اگر شده در همان تماس تلفنی دعوت. ولی حتما یک برنامه ۵ دقیقه ای، ۱۰ دقیقه ای، یک ربع، راجع به چیزهایی که از مخاطب یاد گرفتید، داشته باشید. اگر ۱۰ تا مخاطب داشته باشید، یک کاغذ یادداشت بردارید و برای هرکدام بنویسید. از این فرد، من این را یاد گرفتم و در جمع کنار بقیه به او بگویید، به او بگویید از تو یاد گرفتم صادق باشم. یادم هست آن روزی که خیلی راستگویی می توانست برای تو گران تمام بشود، تو راست صحبت کردی و من از آن روز تصمیم گرفتم حتی اگر برایم گران تمام شود، راست صحبت کنم. یا به آن یکی بگویید از تو فداکاری یاد گرفتم. همیشه توی جمع خواسته های خودت را کنار گذاشتی و سعی کردی خواسته های دیگران را برآورده کنی! شاد بودن را از تو یاد گرفتم، اینکه برای خودم شادی های اختصاصی داشته باشم. سلیقه را از تو یاد گرفتم، خاطرات خوش تان را نسبت به این افراد و آنچه را که آموختید، حتماً در داخل خود مجلس بگویید. ۵ دقیقه،۱۰ دقیقه، یک ربع، شاید بیشتر، یک ساعت! اگر تعداد افراد بیشتر است، سعی کنید راجع به هر کس حداقل ۳ دقیقه تا ۵ دقیقه و چه بهتر ۷ دقیقه صحبت کنید و بگویید دقیقاً چه چیزی از او یاد گرفتید! این پیام اول شما تو مجلس مینیمال است.
پیام دوم مجلس مینیمال، پیام تغییر و تحول در رفتار است. یک چیزی که از اهل بیت علیهم السلام یاد گرفتیم را قرار است به آنها بگوییم و قرار است در نیمه شعبان این عید بزرگ از امام زمان علیه السلام یاری بخواهیم، کمک بخواهیم، کمکمان کند تا در زندگیمان پیاده کنیم. تحقق بدهیم و تحقق ببخشیم. مثال از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر، به مالک می گوید: ای مالک! اگر مالک سرزمین مصر شدی با اینکه فرمانده هستی، با اینکه همه کاره هستی، با این که کشور به دست توست (کل کشور)، بالاترین مقام کشور هستی، اما در دل آن شبهایی برو که ناله میکنی و دوست داری خدا تو را ببخشد، خطایت را، کوتاهی هایت را، کاستن هایت را، شکستن هایت را، دوست داری خدا ببخشد و گذشته ات را جبران کند و کاری کند در آینده شرمنده نباشی، آن حالت را در نظر بیاور. دوست داری خدا با تو چطور رفتار کند؟ چطوری چشمپوشی کند؟ از تمام کسانی که فرمانروایشان هستی، از خطاهایشان اینگونه بگذر، گذشته شان را اینطور جبران کن، دنبال انتقام نباش. این پیام در زندگی من یعنی چه؟ پیام هایمان از این جنس است. قرار است از این توصیه های طلایی اهل بیت علیهم السلام بگوییم. قرار است روی هندسه رفتار کار کنیم. در مجلس بعدی چند تا از این پیام ها برایتان خواهم گفت. همانطور که در مجالس مینیمال فاطمیه گفتم، می توانید از پیام های خطبه فدک استفاده کنید. اصلاً مهم نیست فدک است یا نهج البلاغه است. بیان یک معصوم زندگی را عوض میکند. اگر من از امروز تصمیم بگیرم اگر همسرم خطایی کرده است، همانطور که دوست دارم خدا خطای من را بپوشاند، خطایش را بپوشانم. اگر ضرری به من و خودش زده است، مسیر زندگی را طوری بچینم و طوری یاریش کنم که آن خطا و ضربه هایی که به او زده، یا به من زده و به هرکس دیگر زده جبران شود. اگر با عفو و گذشت رفتار کنم، چقدر زندگی من با او زیبا می شود و او چقدر مرا بیشتر دوست خواهد داشت. اگر دوستم در دوستی خطایی داشته است، اگر همکارم کاری کرده در شرکت موقعیتش پایین آمده است، به جای اینکه بروم لو بدهم، کمکش کنم موقعیتش برگردد، پشت سرش بایستم و حمایتش کنم و المان هایی را به او پیشنهاد کنم، کارهایی را به او پیشنهاد کنم که حتی اگر اعتبارش کم شده است، زیاد و بیشتر شود. این همان چیزی است که دوست داریم خدا با ما رفتار کند. پس پیام ما در مجالس مینیمال پیامی برای تغییر رفتار است. پیام تغییر رفتار در فرمایشات معصومین علیهم السلام است. یک نمونه را خدمتتان گفتم و برای اینکه پیاده شود، برای اینکه من به این مقام برسم و آن توصیه حضرت امیر علیه السلام برای مالک را عمل کنم، باید به گدایی در خانه صاحب الزمان علیه السلام بروم. باید بگویم: یا صاحب الزمان کمکم کن! این، آنجایی است که مجلس ما با امام زمان پیوند مستقیم می خورد. از امام زمان می خواهم، کمک کند این صفت را بر روی خودم پیاده کنم. زندگیم را طوری بچیند، طوری از خداوند تقدیر طلب کند که بتوانم این مقدار و اینگونه از عفو و گذشت را بروز دهم و جلوه پیدا کند و کار امام زمان کمک کردن و طلب برای تقدیر است. زندگی بر اساس عفو و مهر و مهرورزی بر اساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام است. هر دفعه می روم میگویم یا صاحب الزمان جورش کن، کمکم کن اینطوری زندگی کنم. قبل از آن برای فرجش دعا می کنم و می گویم: خدایا ظهورش را زودتر برسان و این دعا برای ظهور یا صدقه برای سلامتی را هدیه می برم و می گویم: یا صاحب الزمان! از خدا بخواهید زیستی داشته باشم که حضرت امیر علیه السلام فرموده است. این، آن چیزی است که به عنوان پیام قرار است بدهیم. خوب زندگی کنید. دقیقاً مختصات خوب زندگی کردن را ساده و روشن بر اساس آموزه های اهل بیت علیهم السلام در همان مجلس می گوییم. می گوییم راه خوب زیستن، تمسک و خواستن مداوم از امام زمان علیه السلام است و قبل از خواستن دعایی برای فرجش بخوانیم و هدیه کنیم.
بخش آخر بحث توانمندسازی:
در این لحظه من نمیدانم با کدام ادبیات شروع کنم که بگوییم چقدر، چقدر و چقدر خاطره شخصی شما برای مخاطب مجلس مینیمال مهم است! عزیز دل من! بزرگواری که قرار است توفیق داشته باشی! من یک چیزی بگویم. همین لحظه که نیت کردی برای امام زمان علیه السلام قدمی برداری، بدان مورد توجه صاحب الزمان علیه السلام بودی و بدان صاحب الزمان علیه السلام محل جلوه پیدا کردن رضای خداست. خیلی چیز عجیبی است! یعنی خدا راضی است تو برای امام زمان علیه السلام برنامه بگیری، برای موعودی که خدا خودش به همه انبیاء گفته است: روزی خواهد آمد و یقیناً خواهد آمد. پیامبر آخرالزمان به تو، به من، به مخاطب گفته است، شماهایی که امامتان، حجت بن الحسن العسکری علیه السلام است، حواستان باشد هر لحظه امکان دارد ظهورکند. انبیای قبلی منتظر نوه خاتم بودهاند و تو منتظر وصی خاتم هستی. نمیدانم خدا چرا این قدر من و تو را دوست دارد که اجازه داده این نیت پاک برگزاری در ذهنمان شکل بگیرد. دیگر بقیهاش را نه میدانم نه میفهمم نه میتوانم بگویم.
اما خاطره شخصی:
خاطره تو با امام زمان علیه السلام برای مخاطبت خیلی مهم است. برای کسی که دعوت میکنی حتی از مثال هایی از زندگی اهل بیت علیه السلام و رفتاری که آنها با مخاطبین کردهاند، مهمتر است. چون خاطره تو خاطرهای است که بر اساس پیوند تو با امام زمان شکل گرفته. خاطره شخصی یعنی آنچه می گویم را باور دارم و در زندگی انجام داده و تاثیرش را دیده ام. خیلی راحت بگویم در مجلس مینیمال چند تا بخش داشتیم. دعوت را که گفتیم، ۲ بار هم تکرار کردم در کارگاه قبلی. لطفاً آن را مرور کنید و راجع به پیام هم در قسمت دوم با شما صحبت کردم. یک مثال از نهج البلاغه زدم. اگر به پیج اینستاگرام من مراجعه کنید سعی کردهام یک عالم از این پیامها از اهل بیت علیهم السلام و از اساتید گدایی کرده و آنجا به عنوان یک نوار ارائه کنم. خیلی پیام است. حداقل آنجا نزدیک به ۱۰۰ پیام از اهل بیت علیهم السلام و کلام خداوند هست. یکی از آنها را در این کارگاه با هم صحبت کردیم. و اینکه آن طور ببخشید که فقط بخشیدن هم نه، آن طور جبران کنید خطاهای دیگران را، جبران کنید خطای همسرت را، جبران نه، او راببخش. بالاتر از بخشش، اگر خطایی کرده، به زندگی تو و خودش آسیب زده، خطای او را از زندگی خودت و خودش جبران کن. فرزندت خطا کرده، جبران کن. همکارت خطا کرده، جبران کن. هم کلاسیت خطا کرده، جبران کن. اگر همکلاسیت از درسش عقب افتاده، به خاطر حسادتش به تو، به خاطر اینکه وقتش را برای آزار به تو صرف کرده، جبران کن. ببخش و عقب افتادگی درسش را جبران کن. اگر همکارت کار تو را خراب کرده، کار خودت را درست کن و کار او را جبران کن. یعنی با جلو انداختن خودت در موقعیت شغلی کار او را هم جبران کن. متذکر خطایش بکن و خطاهای دیگران را ببخش. این چیزی بود که از نهج البلاغه، از عهدنامه مالک اشتر یاد میگیریم.
حالا سراغ امام زمان علیه السلام می رویم. یا صاحب الزمان! کمک کن من این صفت را در خودم پیاده کنم. کمک کن توصیه شما را، توصیه جد شما حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به مالک اشتر را در خودم پیاده کنم. مرحله بعد بگو حضرت چه کرد و چه لطف هایی کرد که توانستی در زندگیت آن توصیه را پیاده کنی. این می شود خاطره شخصی تو. در خود مجلس مینیمال این خاطرهات را بازگو کن، که امام زمان علیه السلام چقدر به تو یاری کرد. به مردم بگو هر دفعه قبل از اینکه از امام زمان علیه السلام بخواهی، چطور می رفتی از خدا فرج امام زمان علیه السلام را طلب و تمنا میکردی و حضرت چطور به تو کمک میکرد که پیام امام زمان علیه السلام را در زندگیت پیاده کنی که یکی از پیام هایش مراجعه به خطبه فدک است. یکی از آنها نهج البلاغه است. ۵ تا از خطبه فدک گفتیم. یکی از نهج البلاغه گفتیم و در کارگاه بعدی ۴ تا پیام از نهج البلاغه را باز خواهم کرد. اما خاطره تو از پیاده کردن دو مطلب برای مخاطب خیلی مهم است. یکی آن توصیه برای تغییر است. برو از هر کجای روایت که میخواهی استفاده کن. برو از کلام خداوند بهره ببر و بگو که آن را در زندگیات پیاده کردی، چه اتفاقات خوبی برایت افتاد. توصیه دوم که چه بسا مهمتر است، اینکه چطور در پیوند با امام زمان علیه السلام این توصیه در زندگیت تحقق پیدا کرد. چطور امام زمان علیه السلام تو را یاری کرد و توانستی جامه عمل بپوشانی. بگذارید یک پله بالاتر،از خدا تمنا میکنم. نه! بگذارید یک پله بالاتر، از امام زمان علیه السلام بخواهیم. بگذارید قبل از اینکه از امام زمان علیه السلام بخواهم، که برود جای من از خدا طلب و تمنا و گدایی کند، اول میگویم خدایا فرج و ظهور صاحب این امر را هرچه زودتر محقق کن و بعد میگویم یا صاحب الزمان! این هدیه من به درگاه شماست. از خدا بخواهید کمکم کند مجلس مینیمالی با کیفیت بالا و پیوند مناسب بین مردم و شما و پیوند مناسب بین مردم و توصیه های خداوند و اهل بیت علیهم السلام برقرار کنم. ان شاءالله.
یا علی
خدانگهدار
دیدگاهتان را بنویسید