کارگاه آموزشی شماره ۲۰۷ – اهمیت غدیر از نظر اعتقادی (جلسه دوم)

صوت کامل کارگاه
بِسمِ اللهِ الرحمَنِ الرحیم
اَلحَمدُ لِلهِ وَ صلی الله عَلَی مُحَمدٍ وَ آلِهِ الطاهِرین
با عرض سلام و ادب خدمت همه بزرگواران و شنوندگان عزیز. این جلسه، دومین جلسه تحلیل غدیر از دیدگاه تاریخی و اعتقادی است. در جلسه قبل، در مورد اهمیت غدیر به عنوان یک واقعه تاریخی در بین وقایع اسلامی گفتگو کردیم. این جلسه را به بررسی اهمیت غدیر از نظر اعتقادات اسلامی اختصاص می دهیم. اگر کارگاه قبلی را شنیده باشید، در مورد برگزار شدن برنامه غدیر توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و به امر خدا، با عظمت بسیار و به صورت غیر عادی مفصلاً صحبت کردیم. واقعه غدیر از نظر مکان و زمان در شرایط بسیار ویژه ای شکل گرفت. مخاطبان پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر و توجه خاص الهی به این واقعه، همه شرایط غدیر را استثنایی می کند. از این مسائل و وقایع آنچه به ذهن ما خطور می کند، این است که خداوند متعال و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قطعاً اهداف بسیار بلند و فوق العاده ای داشته اند که غدیر را با این شکوه و عظمت برگزار کردند. نگاه تحلیلی به این اهداف بلند و فوق العاده، نشان می دهد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بخشی از آن اهداف را ضمن، قبل و یا بعد از برنامه به صراحت بیان کرده بودند، اما نباید مستقیماً به بخشی از این اهداف اشاره می کردند و ما در لا به لای تاریخ و در مواجهه با مواردی، می فهمیم که آن موارد از آثار غدیر و حرکتی هستند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انجام دادند.
در این کارگاه، قصد داریم ثمرات غدیر را از سه جهت مختلف بررسی کنیم:
۱- مقایسه های اعتقادی غدیر
۲- آثار کوتاه مدت غدیر
۳- آثار بلندمدت غدیر
به عنوان بخش اول، در مقام بیان مقایسه اعتقادی غدیر هستیم. به این معنا که می خواهیم بگوییم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با برگزاری غدیر به امر خداوند متعال، امامت امامی را اثبات کردند که با ریاست او در جامعه اسلامی، تمام الگوهای دینی شکل ضمانت شده به خود می گیرد. در مقابل، امتی که امامت غدیری امام معصوم را نپذیرد و به دنبال امامت امامان سقیفه باشد، خواه یا ناخواه، در معرض اشتباهاتی عمدی یا غیر عمدی قرار خواهد گرفت که نتایج و آثار دینی آنها متفاوت خواهد بود. به بیان دیگر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با برگزاری غدیر، دست مردم را در دست امامی گذاشتند که تضمین کننده رسیدن آنها به نتیجه و مقصد نهایی، یعنی سعادت ابدی، است؛ اما کسانی که غدیر را جدی نگرفته و یا به آن اهمیت ندادند، در واقع، در دام امامان کفر و ضلالت و گمراهی گرفتار شدند. با بررسی تاریخ، متوجه می شویم که دقیقاً همین اتفاق در تاریخ منعکس شده است. پس بیایید جنبه های مختلف فراهم آورنده زمینه مقایسه را بررسی کنیم و ببینیم غدیریان و سقیفیان، بعد از ماجرای غدیر، چه تفاوت هایی پیدا کردند:
مورد اول، توحید غدیر در برابر توحید سقیفه است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطابه غدیر با این عبارت شروع کردند:
اَلْحَمْدُ لِلهِ الذی عَلا فی تَوَحدِهِ وَ دَنا فی تَفَردِهِ وَ جَل فی سُلْطانِهِ وَ عَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَ اَحاطَ بِکُل شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِه.
بالطبع، تمام تعالیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در طول رسالت شریفشان، در خطابه غدیر با همان سبک و سیاق مطرح شده است. در این فراز از خطبه، ایشان خداوند بی مثل و مانندی را به مردم معرفی می کنند و به وجود خدایی تذکر می دهند که در یکتایی اش یکتاست. یعنی هیچ شبیه و نظیری ندارد و حتی در شبیه نداشتن، شبیه هیچ چیزی نیست. مثال می زنم: کعبه، خانه ای است که در دنیا هیچ شبیهی ندارد. هیچ خانه ای در دنیا، شبیه خانه کعبه نیست. خدای متعال، شبیه و نظیر ندارد. پس باید بگوییم خدا، از این جهت که شبیه و نظیری ندارد، مانند کعبه یا مانند امیرالمؤمنین علیه السلام است (که مادرِ خلقت مثل او نزاییده است) اما خداوند متعال، در مثل و مانند داشتن، همچون اشیاء منحصر به فرد مانند اثر انگشت، شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام و مثل خانه کعبه نیست، به این معنا که برای هر چیز دیگری می توان شبیهی فرض کرد اما تنها خداوند متعال است که برای او نمی توان شبیهی فرض نمود و تنها یکتایی است که فرض دومی برنمی دارد. چون به محض این که دو خدا در نظر بگیریم، دیگر خدا نیست بلکه دو مخلوق است که دو شکل یا دو اندازه دارند، یا محدود به دو رنگ هستند و بالاخره در خصوصیاتی مشابه اند و در خصوصیاتی دیگر، تفاوت دارند. یعنی این دو خدا، حداقل در یک چیز مشترک هستند و باید حداقل در یک چیز متفاوت باشند تا دو بودن در مورد آنها معنی دهد. پس جزء بردار وجه بردار می شود و از نظری به آن خدا شبیه شده و از نظری دیگر با او متفاوت می شود. خلاصه نتیجه این که دیگه این خدا، خدا نیست بلکه دو مخلوق است که آفریده شده اند. شاهد این مدعا را می توانیم در صحیح ترین کتب اهل سنت بعد از قرآن، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم پیدا کنیم. چون بحث ما در این زمینه تخصصی نیست، فقط اشاره مختصری می کنم به این که در اصح کتب بعد از قرآن، فصل ها و روایاتی داریم که خدا می خندد، چشم دارد، گوش دارد، الاغ دارد و شب های جمعه روی پشت بام کعبه می آید و نزول می کند! انگشت دارد، در قیامت دیده می شود و امثالهم؛ مزخرفاتی که در اصح کتب اهل سنت، به عنوان روایات صحیح آمده است. این، نتیجه بی صاحب بودن دین بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله است. نتیجه این که دین، به امامت امامانی واگذار شود که در غدیر معرفی نشده اند. حالا به دست مردم انتخاب شدند، یا خودشان، از بین خودشان کسی را انتخاب کردند و با زور و سلطه به روی کار آوردند و غیره. اما وقتی دین با امام و امامان غدیری ضمانت شد، همیشه مستقیم خواهد ماند. در روایات توحیدی که در نفی تشبیه از خدا از امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان ایشان به ما رسیده است، ما را راهنمایی کرده و متذکر شده اند که به خدایی توکل کنیم که هرگز ما نسبت به او غریبه نبوده ایم و همیشه با او آشنا و از نعماتش بهره مند بوده ایم و خودمان را به او وابسته می دیدیم و می یافتیم. البته گاهی غافل می شدیم.
این بحث مفصلی است که نمی خواهیم به آن بپردازیم اما خلاصه اش این است که توحید غدیر، در برابر توحید سقیفه، به ما نشان می دهد که این، غدیر بود که توحید حقیقی را ضمانت کرد و اگر غدیر نبود و نباشد، مردم همچون پیروان سقیفه، گرفتار مهملات اعتقادی خودشان خواهند بود.
جهت دومی که باید مکتب غدیر و مکتب سقیفه مقایسه شوند، بحث عدالت خداست.
تاریخ به خوبی نشان می دهد که اهل سقیفه، کسانی هستند که در بحث جبر و اختیار، قائل به جبر از سمت خداوند متعال و عدم اختیار واقعی بندگان خدا هستند. یعنی اهل سقیفه اعتقاد دارند آنچه از جانب خدا رقم می خورد، فعل خداست و بشر در فعل خدا نمی تواند هیچ تأثیری بگذارد. به عبارت دیگر آنچه در عالم (از انواع ظلم، شکست، درگیری، تجاوز و تعدی به حقوق بندگان) رقم می خورد، نَعوذُ بِالله همه به اراده و از روی رضایت پروردگار عالم رقم می خورد. همه ما در روضه ها و مصائب شنیده ایم که وقتی کاروان اسرا را بر یزید وارد کردند، یزید گفت: «دیدید خدا با شما چه کرد!» یعنی اعتقاد یزید و یزیدیان این بود که خدا خواسته این اتفاقات بیافتد و اگر خدا نمی خواست، چنین نمی شد. این کج اعتقادی، ثمره عدم پیروی از رویداد غدیر و سخنی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر به مردم رساندند. این که همه ما، برای یاد گرفتن آنچه قرار بود از مکتب پیامبر صلی الله علیه و آله بیاموزیم، باید پیرو امیرالمؤمنین علیه السلام باشیم، چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله به دلیل درگیری هایی که ایجاد شد، مثل جنگ ها و مسائل مختلف، نتوانستند رسالت الهی شان را به مردم برسانند. پیامبر صلی الله علیه و آله آنچه خداوند متعال می خواست و اراده کرده بود را به مردم می رساندند، اما آنچه مردم احتیاج داشتند، خیلی بیشتر از این ها بود و هست. لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «آنچه خدای متعال به من تعلیم داده بود، همه آن را به علی علیه السلام آموزش دادم (فَقَد عَلمتُهُ عَلیاً). او همان امام مبینی است که در او همه چیز ثبت و ضبط شده است. از او طلب کنید، تا او برای شما، حکم هر چیزی را بیان کند.» لذا، ما در پیروی از مکتب غدیر، به جبر و اختیار قائل بوده و به «لا إکراهَ فِی الدینِ» معتقدیم. این که و ما مجبور نیستیم و خداوند متعال در تبعیت و راه و روش دست ما را باز گذاشته است. هرکس بر اساس اختیار خودش کار خیر انجام دهد و هرکس خواهد بر اساس سوء اختیار خودش کار را پیش ببرد، شر او و دیگران به خداوند متصل نخواهد بود.
جهت سوم از مقایسه های اعتقادی غدیر و سقیفه، بحث معصوم بودن پیامبر صلی الله علیه و آله در مکتب اعتقادی غدیر است.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مسیر غدیر و با خطابه غدیر، این اعتقاد را برای ما به جا گذاشتند که پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم بودند و آنچه انجام دادند، منتسب به خداست. حتی غدیر را هم به امر الهی برگزار کردند و خداوند، همه جا از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دفاع و پشتیبانی می کند. چون حرف او در همه جا حرف خداوند است؛ اما در اعتقاد اهل سقیفه، پیامبر صلی الله علیه و آله آن قدر هم اهل اعتماد نیست. زیرا همان طور که امتی را با همه احتیاج و نیازی که به امام داشتند، تنها رها کرده و حتی به آن ها توصیه نکرده است که نزد بزرگان و اهل حل و فصل بروند یا صندوق های آرا بگذارند و از عموم مردم رأی گیری کنند و حکومت دموکراسی تشکیل دهند، پیامبری که راجع به اولیات مسائل فکر نکرده و امت خودش را رها کرده است، طبیعتاً اشتباهات دیگری را نیز مرتکب شده است. با رجوع به صحیحین، مثل صحیح مسلم یا بخاری (که ادعا می کنند اصح کتب بعد القرآن هستند) متأسفانه می بینیم که در احوالات پیامبران، توهین ها و بی ادبی های بسیار شده است. پس خیلی عجیب نیست. عجیبتر آن است که در مورد شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز از نزدیک ترین کسان پیامبر صلی الله علیه و آله، از همسران و نزدیکترین اصحابشان، بی ادبی ها و نارواهای فراوان نسبت داده شده است. در مورد اخلاق و رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چیزهایی گفته شده که اصلاً قابل بیان نیست. گویی ایشان حتی اولیات را نمی دانستند یا عمل نمی کردند و اشتباهات سهوی و حتی اشتباهات عمدی به پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت داده شده است. نمونه ای که تا حدی قابل بیان است، ماجرای درخت خرماست که می گویند روزی پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه راه می رفتند که دیدند مردم بالای درختان خرما، مشغول گرده افشانی از درختان خرما هستند. گفتند: چه می کنید؟ آن بالا خطرناک است! بیایید پایین! مردم گفتند: یا رسول الله، فصل گرما و زمان گرده افشانی درختان است. نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: نیازی نیست. خداوند متعال خودش این کار را انجام دهد! شما چرا خودتان را به اذیت می اندازید! بیایید پایین. آنها خودشان به خرما تبدیل می شوند. مردم هم گفتند که لابد پیامبر صلی الله علیه و آله چیزی می دانند. پایین آمدند و گرد افشانی نکردند. خلاصه در فصل برداشت خرما، از محصولات مدینه خبری نبود و تمام محصول ها از بین رفت و آنها نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفتند و گفتند: آقا، شما فرمودید این ها خودشان گرده افشانی می کنند، ولی این طور نشد و درختان ثمره لازم را ندادند. پیامبر صلی الله علیه و آله گفتند که آنچه در مورد آخرت است، از من سؤال کنید که من در آن تخصص دارم، ولی آنچه مربوط به دنیای خودتان است، به من ربطی ندارد و من در آن تخصصی ندارم و همین طوری نظر خودم را گفتم! به این نقل توجه کنید: پیامبری که اولاً از بدیهیاتی که یک کودک در شبه جزیره عربستان می داند که درختان نخل را گرده افشانی می کنند اطللاع ندارد و در مورد آن سؤال می کند تا ببیند چگونه است و ثانیاً در جایی که تخصصش را ندارد، نظر می دهد. وقتی هم که به ایشان مراجعه می کنند، به جای پرداخت خسارت و یا عذرخواهی می گوید به من چه! شما می خواستید همان کاری که خودتان فکر می کردید درست است را انجام دهید. این نقل، از مؤدبانه ترین چیزهایی است که به پیامبر صلی الله علیه و آله منتسب می کردند.
مورد چهارم این که بدون غدیر، راه بدون ضمانت است.
سه مورد قبلی، بسیار اعیان و واضح به تفاوت های مکتب اهل سقیفه و مکتب غدیر می پردازد. دلیل اتفاقات سقیفه، عدم وجود امام مبین از جانب پروردگار بوده است تا صحت مسیر را ضمانت کند و این امر باعث شده اعتقادات بسیار زیادی در معرض خطر قرار گیرد، به این صورت که راه بی ضمانت باشد و امامی از جانب خدا، پیگیر این مسأله نباشد. امروزه، می بینیم وهابیت یا بعضی فرق شیعه غیر اثنی عشری چه قدر اعتقادات بی ربط دارند! تصوف همین طور؛ همه این ها هم به اسلام منتسب هستند. اما متأسفانه به علت پیروی از مکتب سقیفه و مثال سقیفه و پیروی نکردن از آن امامی که پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر مشخص کردند.
آثار کوتاه مدت غدیر
بخش دوم از ابعاد اعتقادی غدیر، بحث آثار کوتاه مدت غدیر است. منظور از آثار کوتاه مدت این است که با نزدیک شدن زمان رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله (که طبعاً در روزها و ماه ها و سال های بعد از رحلت ایشان، خطرات متعددی دین و اسلام و شریعت را تهدید می کرد) ایشان با غدیر بسیاری از این تهدیدها را به فرصت تبدیل کرده و بسیاری از این تهدیدها را خنثی کردند. بیایید این مسأله را از جنبه های مختلف بررسی کنیم. چهار جهت مهم، به عنوان آثار کوتاه مدت غدیر، باید مورد توجه قرار گیرد. جهت اول، ثمرات سریعی داشت و اهداف فوری غدیر شمرده می شد که پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان غدیر و خطابه شان، آنها را با دقت پیگیری کردند:
مورد اول، پیشگیری از بهانه های ارتداد مردم بود. به این معنا که اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بعد از خودشان، کسی را به عنوان رهبر و جانشین معین نمی کردند، مردم بهانه داشتند که بگویند چون رسول الله صلی الله علیه و آله ما را هدایت و راهنمایی نکرد، مرتد شدیم و از بین برگشتیم.
مورد دوم، حفظ قوام امت اسلامی است. وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به انتخاب خود خدا، دست جامعه و امت خودشان را در دست رهبر و امام و شایسته ترینِ افراد گذاشتند، این امر باعث می شود که جامعه بعد از ایشان، دچار گیجی و سردرگمی نشود و هرکس مسیر خودش را پی نگیرد و مدعی نشود و افراد را دنبال خود نکشاند و جامعه یکپارچگی خود را بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله از دست ندهد.
مورد سوم، خنثی کردن اقدامات منافقان است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با غدیر، اقدامات منافقان مبنی بر عهد و پیمان بر سر جلوگیری از جانشینی قریش و بنی هاشم بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را خنثی کردند و مُهر بطلانی بر کار آن ها زدند.
مورد چهارم، نشان دادن پابرجایی اسلام به ملل جهان است. طبیعتاً با فعالیت های تبلیغی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که صدای اسلام و نهضت خودشان را به اقصی نقاط اطراف خودشان فرستاده بودند، خیلی از آنها منتظر مشاهده اتفاقات بعد از ایشان بودند و غدیر، پاسخ دندان شکنی برای آنها بود که نشان داد اسلام بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جانشینی بسیار صاحب نام خواهد داشت.
نکته پنجم، مقابله آسان با طاغیان است. بسیاری از اقوام، قصد جنگیدن با اسلام و مسلمانان را داشتند. همه شما شنیده اید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در اواخر عمرشان سپاه اسامه را فرستادند. در واقع پیامبر صلی الله علیه و آله این درگیری ها را با غدیر پاسخ دادند. یعنی می خواستند بگویند گرچه پایان عمر من نزدیک است، اما بعد از خودم، پهلوانی همچون امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان ایشان را جانشین قرار داده ام تا این سنگر را برای همیشه حفظ کنند.
مورد آخر، اتمام حجت بر پیروان سقیفه است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با برگزاری غدیر، دیگر جای عذر و بهانه برای کسی نگذاشتند که بگویند ما نمی دانستیم و چه طور شد. این خود مردم بودند که با پیروی نکردن از غدیر، به این مشکلات دچار شدند. ممکن است من بگویم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این آثار را پیگیری کردند تا از بهانه ها پیشگیری نموده، دوام امت اسلامی را حفظ و اقدامات منافقان را خنثی کنند و شما بفرمایید منافقان تلاش بسیاری کردند تا مردم مرتد شدند و بسیاری هجوم بردند و اسلام را پاره پاره و فرقه فرقه کردند. پاسخ این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وظیفه ای جز ابلاغ نداشتند: (وَ ما عَلَی الرسولِ إلا البَلاغُ المُبینُ)
پیامبر صلی الله علیه و آله باید کار خودشان را انجام می دادند و بستر هدایت را برای همگان فراهم می کردند و جایی برای بهانه تراشی باقی نمی گذاشتند، اما همیشه دست مردم باز است و همان طور که قبلاً عرض کردیم، ما به اختیار معتقدیم. مردم بر اساس اعتقاد خودشان می توانند پیرو غدیر باشند و راهی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جلوی پای مردم گذاشتند را انتخاب کنند تا از تفرقه و گمراهی و شر منافقان در امان باشند؛ یا این مسیر را طی نکنند و به سقیفه و امثال سقیفه گرفتار شوند. این به اختیار خود مردم است که می خواهند چه کنند و تقصیر پیامبر صلی الله علیه و آله نیست.
در غدیر، پیامبر صلی الله علیه و آله تمام این ها را جواب دادند و برای تمام این اقدامات برنامه ریزی کردند. هرکس پیرو پیامبر صلی الله علیه و آله باشد، در امان است و هرکس پیروی نکند، در امان نخواهد بود. حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها این قسمت را در خطبه فدکیه شان خیلی زیبا اشاره کرده اند:
فَلَما اختارَ اللهُ لِنَبیهِ دارَ أَنبیائِهِ وَ مَأوَی أَصفیائِهِ وَ أَتَم عَلَیهِ ما وَعَدَهُ …
حضرت می فرمایند: «خداوند، جایگاه انبیا و منزلگاه برگزیدگانش را برای او اختیار نمود و آنچه به او وعده داده بود را به اتمام رساند. کینه و دشمنی ناشی از نفاق شما ظاهر شد و شیطان از کمین گاه خود سر برآورد و شما را به سوی خود خواند و شما را دعوت نمود و دید که شما دعوت او را اجابت می کنید و چون شما را بر قیام علیه حق خواند. قیام و سرعت قبول شما را یافت. تمام این قضایا در حالی بود که فاصله زیادی نشده بود و زخم هنوز وسیع بود و جراحت هنوز التیام نیافته بود و پیامبر صلی الله علیه و آله هنوز دفن نشده بود. سپس شروع به برافروختن شعله های فتنه و هیزم های آن کردید و ندای شیطان مکار را اجابت کردید و خاموش کردن انوار دینی روشن و بی اعتنایی به سنت های پیامبر صلی الله علیه و آله برگزیده را آغاز کردید.» پس این ها اهدافی بودند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پی ریزی کرده بودند و پیروان غدیر از این ها در امان ماندند؛ و کسانی که پیرو غدیر نبودند، به این امور گرفتار شدند.
نکته دوم در بررسی آثار کوتاه مدت غدیر بعد از بررسی ثمرات سریع آن، توجه به این نکته است که واقعاً هیچ راهی بهتر از غدیر نبود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بهترین روش و طریق را برای دین و حفظ جامعه اسلامی انتخاب کردند و با این برنامه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ادامه مسیر به گونه ای شد که هرکه بنای انتخاب حق را داشت، مسیر حق برای او آزادانه قابل دید و مطرح باشد؛ و هرکس می خواهد به راه باطل برود، بی خبر و از آنجایی که خودش نمی خواهد، گمراه نشود، بلکه راه باطل را با آگاهی انتخاب کند.
لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِنَهٍ وَ یَحْیَی مَنْ حَی عَنْ بَیِنَهٍ
همان طور که می دانید، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پنجشنبه پیش از هفته ای که در دوشنبه آن به شهادت رسیدند، می خواستند وصیتی بنویسند که ماجرای معروف توهین به پیامبر صلی الله علیه و آله و نسبت هذیان گویی به ایشان رخ داد و این کار باعث شد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله منصرف شوند و آنچه می خواستند تنها همین یک بار از عمر شریفشان بنویسند و یک نوشته کتبی از ایشان باقی بماند، محروم شدیم. در واقع این متن پیامبر صلی الله علیه و آله نوعی وصیت نامه بود. با تأکیدات پیامبر صلی الله علیه و آله و اسلام بر لزوم وصیت کردن، نمی توان گمان کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله با جایگاه و عظمتی که داشتند، وصیت و وصیت نامه ای نداشته باشند؛ بلکه غیر از وصیت معمول همه مردم درباره خیرات و برکات بعد از خودشان و توصیه های مالی و عبادی، باید وصیتی عمومی نیز خطاب به همه مردم داشته باشند. آیا پیامبر صلی الله علیه و آله چنین وصیتی داشتند؟ بله، غدیر همان وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله بود. پیامبر صلی الله علیه و آله بهترین راه را برای انتقال وصیتشان به اکثریت مسلمانان انتخاب کردند تا دستخوش تحریف نشود و نتوانند جلوی ثبت شدن وصیت ایشان را بگیرند. ایشان در حضور صد و بیست هزار نفر راه را از چاه نشان دادند، وصی خودشان را معرفی کردند، توصیه های لازم را داشتند و دست مردم را در دست امیرالمؤمنین علیه السلام گذاشتند. امام باقر علیه السلام در بیان ماجرای غدیر، به اینجا می رسند که خدای متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله امر کرد که به مردم وصیت کنند؛ و پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر این کار را انجام دادند و در محضر صد و بیست هزار نفر یک وصیت نامه رسمی برای همه به جای گذاشتند.
نکته سوم در آثار کوتاه مدت غدیر، این است که کسانی که لایق ولایت نبودند، صفشان جدا شد و به عبارتی غربال شدند. با این توضیح که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با بیان آیه شریفه «اَلیَومُ أَکمَلتُ لَکُم دینُکُم» در واقعه غدیر، دین را به امر خداوند متعال کامل کردند. کسانی که زیر بار غدیر نرفته و غدیر را نپذیرفتند، دین ناقص را برای خود کافی می دانند و با عدم پیروی از غدیر و امام غدیر و بی توجهی و به فراموشی سپردن غدیر، محرومیت خودشان را موجب شدند. خلاصه سکه ولایت قیمت خودش را حفظ کرد تا به دست هر نااهلی نیافتد. پیامبر صلی الله علیه و آله این سکه را ضرب کردند. کسانی که نخواستند و لیاقت نداشتند، از این گوهر ارزشمند بی بهره ماندند و خودشان هم از آن فاصله گرفتند. نمونه بارز آن، پنج سال حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام است. در نظر بگیرید این مردم (که بعد از بیست و پنج سال بدبختی و مورد ظلم خلفای پس از پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفتن، به امیرالمؤمنین علیه السلام هجوم بردند و از ایشان خواستند که زمام کار را به دست بگیرند) با کینه هایی که نسبت به ایشان بروز دادند، اگر بلافاصله بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله به خلافت می رسیدند، چه مخالفت هایی با ایشان می کردند! می بینیم که در این پنج سال، امیرالمؤمنین علیه السلام چه خون دلی خوردند و چه قدر ایشان را اذیت کردند. پس پیامبر صلی الله علیه و آله به این صورت امیرالمؤمنین علیه السلام را معرفی کردند و مردم را در معرض این انتخاب قرار دادند که اگر می خواهید دینتان کامل باشد، پیرو علی بن ابیطالب علیه السلام و فرزندان ایشان باشید. وگرنه این دین ناقص برای شما بماند، چرا که لایق دین کامل نیستید.
مورد چهارم در بحث ثمرات کوتاه مدت غدیر، این است که بدانیم بالاخره، فتنه ای به نام «سقیفه» انجام شد، اما این فتنه به نام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام نبود و اهل سقیفه بودند که این فتنه را ایجاد کردند. اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خواستند با منافقان در زمان عمر شریفشان صریحاً مقابله کنند، می توانستند. بارها و بارها خداوند دست آنها را رو کرده بود، اما چنان که در خطابه غدیر هم می خوانیم، ایشان با کرامت و بزرگواری، البته با صلاحدید خدا، از کنارشان عبور کرده بودند و دستشان را رو نکرده بودند. یکی از فایده های مهم چنین کاری این بود که نگویند مسلمانان در زمان حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز به جان یکدیگر افتاده بودند و درگیری و اختلاف داشتند. در حالی که حداقل تا زمان وجود پیامبر صلی الله علیه و آله یکپارچگی مسلمانان حفظ شد. چه کسی فرقه ایجاد کرد، داستان را عوض کرد و تفرقه انداخت؟ کسانی که در سقیفه جمع شدند و تصمیم گرفتند امر پیامبر صلی الله علیه و آله را نادیده بگیرند و برای خودشان برنامه جدیدی را رقم بزنند. پس آنچه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اتفاق افتاده، به حساب امت است و به حساب امیرالمؤمنین علیه السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گذاشته نمی شود. این ها ثمرات کوتاه مدت غدیر بود.
بحث ما در این زمینه بود که چرا غدیر تا این اندازه برای ما شیعیان مهم است و اهل بیت علیهم السلام روی آن تأکید کرده اند. به عنوان مورد سوم از جهات اهمیت اعتقادی غدیر، به اهداف بلندمدت غدیر اشاره می کنیم. غدیر برای ما مهم است، چون آثار بلندمدتی را تا پایان دنیا خواهد داشت و به بیان قرآن قرار است دین اسلام بر همه ادیان چیره شود (لِیُظهِرَهُ عَلَی الدینِ کُلهِ).
اراده خدای متعال بر این بوده که این دین چیرگی پیدا کند و پس از آن دین دیگری نباشد؛ لذا خدای متعال با غدیر، مسیر سعادت و هدایت را برای همگان گشوده و باز کرده است.
آثار بلندمدت غدیر
اولین اثر بلندمدت غدیر، بحث امامت است. امامت، در نظام اعتقادی شیعه مسأله ای بسیار استثنائی است که نمونه و مانند آن در هیچ یک از ادیان بشری و غیر بشری و الهیِ تحریف شده وجود ندارد. امامت، بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر تصویر و تصویب شد و با امامتی که شیعه ترسیم کرده است، شکل کامل به خود گرفت. یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با غدیر، امامت را جا انداختند. امامت، ویژگی های منحصر به فرد و مهمی دارد که اکنون می خواهیم بررسی کنیم:
۱- انتخاب بهترین مولا:
وقتی قرار باشد برای هر مرام و مکتبی جانشین تعیین شود، اگر در اختیار بشر باشد، احتمال خطا بسیار بالا می رود. وقتی صحبت از مسأله جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله باشد، به خاطر عظمت زیاد این مسأله، کوچک ترین اشتباهی باید بزرگ ترین ضررها را به دنبال داشته باشد؛ اما غدیر، در واقع این را برای ما ضمانت کرده است که وقتی خداوند متعال کسی را به عنوان وصی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انتخاب کند، این انتخاب، بهترین خواهد بود و بالاتر از آن، انتخابی قابل تصور نخواهد بود.
نکته مهم دیگر در بحث امامت، این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با برگزاری غدیر، تکلیف ماجرای امامت را تا آخر دنیا مشخص کردند. یعنی نفرمودند فعلاً پس از من، علی بن ابیطالب علیه السلام خلیفه و جانشین خواهد بود؛ بلکه تکلیف امامت را برای همیشه تا قیامت مشخص کردند و دوازده امام معصوم علیهم السلام را به عنوان سلسله لاینقطع امامت، کاملاً معین و مشخص کردند. بارها و بارها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در خطابه خود به این مسأله اشاره می کنند که تا قیام قیامت، امامان از فرزندان من اما از نسل علی بن ابیطالب علیهم السلام خواهند بود؛ و آخرینِ آن ها، قیام کننده هدایت شده است.
أَلا إن خاتِمَ الأَئِمهِ مِنا اَلقائِمُ المَهدی
نکته سومی که باید به آن توجه کنیم، بحث عصمت امام است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر، دست ما را در دست امامان معصوم علیهم السلام گذاشتند. در هیچ مذهب و مللی ادعا نشده است که رهبران آن ملت و مذهب و مرام معصوم هستند و هیچ خطایی در آنها راه ندارد. تنها شیعیان هستند که به عصمت کامل و الهی امامان معصوم علیهم السلام و ضمانت خداوند متعال به مبرا کردن آنها از هر خطایی معتقدند.
مورد بعدی این که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مردم را به معدن علم وصل کردند. بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دسترسی مردم به ایشان قطع می شد و از آنجایی که می خواستند توسط پیامبر صلی الله علیه و آله آگاه شوند تا بتوانند مسیر سعادت را به درستی طی می کنند و به خطر نیافتند. بنابراین پیامبر صلی الله علیه و آله دست مردم را در دست ائمه هدی علیهم السلام گذاشتند و از این طریق ضمانت کردند که با پیروی از آنها می توان مسیر سعادت را آگاهانه پیدا کرد و از سرچشمه علم بدون هیچ آلودگی بهره مند شد.
نکته آخر این که گرچه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام را مشخص کردند، اما ممکن بود برخی از افراد ضعیف الایمان بگویند که با وجود مشکلات و کارشکنی های بسیار منافقان در زمان خود پیامبر صلی الله علیه و آله، معلوم نبود این اتفاق بیافتد، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیشاپیش امامان را مشخص کردند. حتی آخرینِ آن ها امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف که ظهور خواهند کرد و زمین را پر از عدل و داد می کنند و امامت را به سرانجام و نتیجه نهایی خودش می رسانند. بنابراین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با بحث غدیر، امامت کامل و همه جانبه ای را تا قیامت برای ما به ارمغان آوردند و چنین مسیر روشن و پاکی را برای ما رقم زدند.
دومین اثر از آثار بلندمدت غدیر، این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در وصیت نامه خود (که همان خطابه غدیر است) منبع و مرجع دینی را برای مردم تا قیام قیامت مشخص کردند. امروزه مشکل ما بعد از قرن ها که از غدیر می گذرد، این است که روش های سیر و سلوک و انواع طرق به سوی خدای متعال، به عنوان طریق الی الله و مسیر لقاء الله و به سعادت رسیدن معرفی می شود که همه این ها به جز یک طریق، باطل است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با ماجرای غدیر، منبع و مرجع را برای همه مشخص کردند و بارها در خطبه تصریح کردند که حلال و حرام، آن چیزی است که خدای متعال معرفی کرده و رسول او فرموده و اهل بیت علیهم السلام (یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام و فرزندان ایشان) که در خطابه معرفی شده اند، حلال و حرام را تا قیامت مشخص می کنند و پیامبر صلی الله علیه و آله بر این نکته تأکید داشتند که قرآن و عترت، تنها مرجع دینی مردم هستند و حتی به کیفیت مراجعه نیز اشاره کرده و فرمودند: امامان در کنار قرآن هستند و آن ها دو نقش اساسی دارند: اولاً مفسر و مبین قرآن اند. چون معصوم هستند و در قرآن نیز خطایی راه ندارد. لذا این افراد معصوم، مفاهیم و معارف مختلف قرآن را در اختیار مردم قرار می دهند. ثانیاً آنچه ما در ظواهر قرآن نمی توانیم بیابیم و خدا، رمزگونه و مجمل بیان کرده است، ائمه هدی علیهم السلام بدون هیچ تحریف و اشتباهی از قرآن برای ما بیان خواهند کرد. لذا پیامبر صلی الله علیه و آله تعبیر «لَنْ یَفْتَرِقا» را به کار برده اند. تعبیر«کُل واحِدٍ مِنْهُما فِی صاحِبِهِ» (هرکدام از این ها از صاحبش خبر می دهد. یعنی قرآن، از اهل بیت علیهم السلام خبر می دهد و بالعکس). این، دومین نتیجه مهمی است که به عنوان اهداف بلندمدت غدیر باید به آن اشاره کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله، در آنجا ظاهراً روی این مطلب تأکیدی نکرده بودند، اما در واقع تکلیف ما را تا به امروز مشخص کرده اند و این روزگار را دیده اند که مرجعیت دینی تا این حد به مشکل خورده و هرکسی به دنبال طریق و راهی است. پیامبر صلی الله علیه و آله از همان روز، راه را برایمان مشخص و مبین کردند.
سومین و آخرین ثمره از اهداف بلندمدت غدیر که می توان به آن اشاره کرد، این است که پیامبر صلی الله علیه و آله آینده مسلمانان را کاملاً پیش بینی و بیان کرده اند. مهم است که کسی آینده را پیش بینی و به آن اشاره کند؛ این کمک بزرگی به افراد است که با اگاهی نسبت به آینده، بتوانند مسیر دقیق را انتخاب کنند و از گمراهی در امان باشند. اما پیامبر صلی الله علیه و آله چگونه این راه را در غدیر و خطابه غدیر جلوی پای مسلمانان گذاشتند؟ به این صورت که از وجود امامان ضلالت پیشگویی کردند. خود پیامبر صلی الله علیه و آله در خطابه غدیر، فرمودند که آگاه باشید که پس از من امامان ضلالت می آیند و مردم را گمراه می کنند. مواظب باشید که به فتنه آن ها دچار نشوید. علاوه بر آن، از نفاق و ضعف ایمان مردم بعد از رحلتشان پیشگویی کردند که گروه های منافقی در بین شما وجود دارد و مواظب باشید که اعوان و انصار و گرفتار آنها نشوید. به آن ها در این مسیر کمک نکنید و گرفتار این فتنه نشوید. این اعلام خطر، از زیباترین چراغ های هدایتی بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، تکلیف ما را تا به امروز روشن کردند تا مؤمنان حقیقی را بیدار کند و همیشه آماده مقابله با گمراهان باشند و همیشه در نظر داشته باشند که پیامبر صلی الله علیه و آله ظهور انحرافات و نفاق ها را بعد از خودشان اعلام کرده اند.
در این کارگاه، ما در مورد اهمیت غدیر در اعتقادات اسلامی، نتیجه غدیر و اعلام وصایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفتگو کردیم. سپس در مورد جبر و اختیار و مباحث مهم اعتقادی در سایه ضمانت ائمه علیهم السلام صحبت کردیم. نکته بعدی، آثار کوتاه مدت غدیر بود که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با برگزاری غدیر چه نتایجی را پیگیری کردند. مثل پیشگیری از ارتداد مردم و قوام امت اسلامی و خنثی سازی نقشه منافقان و غیره.
نکته بعدی در بحث غدیر، این بود که بهتر از غدیر هیچ راهی نبود و با برگزاری غدیر، راه ولایت مشخص و بقیه از گردونه حذف شدند و در آخر فتنه به نام سقیفه تمام شد. همچنین درباره اهداف بلندمدت غدیر تا به امروز بحث کردیم: اولاً، تببین جایگاه امامت و مشخص شدن دوازده امام معصوم علیهم السلام و عصمت و علم داشتن امامان و مشخص کردن منابع و مراجع تا قیامت برای حلال و حرام و غیره که همان قرآن، با تفسیر و تبیین عترت است؛ و بعد پیشگویی آینده مسلمانان توسط پیامبر صلی الله علیه و آله از فتنه هایی که پیش می آید؛ و هشدار ایشان، تا گرفتار این فتنه ها نشویم.
به حق محمد و آل محمد علیهم السلام و لطف و آقایی امیرالمؤمنین علیه السلام امیدوارم خداوند ما را جزء پیروان و خدمتگزاران غدیر قرار داده و ثبت بفرماید و ما را با معارف اهل بیت علیهم السلام بیش از پیش آشنا کند؛ و با تعجیل در فرج امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نعمتش را به بهترین وجه بر ما کامل کند و ما را از حضور گرم و پر از محبت پدرمان بهره مند بفرماید.
دیدگاهتان را بنویسید