کارگاه آموزشی شماره ۴۶ – بررسی شبهات مهدویت – جلسه اول

صوت کامل کارگاه:
بسم الله الرحمن الرحیم
{الحمد الله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین لا صی ما علی مولانا بقیه اله فی الارضین و لعن الله علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین}
{اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا}
عرض سلام خدمت همه عزیزان.
یکی از سؤالاتی که مطرح می شود این است که آیا این اعتقادی که شما راجع به مهدی موعود دارید، از اختصاصات خود شما شیعیان است یا خیر؟ و می توان این عقیده را به دیگر مذاهب اسلامی هم نسبت داد؟
در فرق سنی ها و در فرق شیعه افراد زیادی در موضوع امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف آثاری نگاشته اند و می نگارند و سخنانی گفته اند و می گویند. هرچند کسانی بوده اند که خواسته اند این اعتقاد را به شیعه منحصر کنند و از این رهگذر بتوانند بر شیعه خرده بگیرند یا این اعتقاد را تضعیف و تحقیر کنند ولی با این سخن در واقع جهل خودشان را فریاد کردند.
روایتی را از ام سلمه و از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل است که ام سلمه گفت که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حق است و او از فرزندان فاطمه سلام الله علیها است.»
بنابرین اصل وجود شخصی به نام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که یک حقانیت است و این که از فرزندان صدیقه طاهره سلام الله علیها است، چیزی است که در متون خود اهل سنت به خوبی قابل مشاهده است.
نکته دوم این که علاوه بر این، راجع به اصل وجود مقدس حضرت سخنانی گفته شده است، در اوصاف او نیز آثاری در میان اهل سنت می توان دید. به عنوان مثال احمد ابن حنبل بزرگ می نگارد: از امیرالمؤمنین علیه السلام که از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله نقل فرمودند: «مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از ما اهل بیت است و خدا امر ظهور او را در یک شب اصلاح خواهد کرد.»
می بینید علاوه بر این که از اهل بیت علیهم السلام بودن مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در این روایت به نقل اهل سنت تصریح شده است، به امر اصلاح ناگهانی و دفعی ظهور آن حضرت هم اشاره شده است. از اوصاف مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف سخنان فراوان نقل شده است. به عنوان مثال صحیح بخاری که می توان گفت معتبرترین کتاب احادیث اهل سنت است، می نویسد که ابوحریره گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «شما چگونه خواهید بود و در چه حالی به سر خواهید برد، آن هنگام که فرزند مریم سلام الله علیها (حضرت عیسی مسیح علیه السلام) نزول کند و امام شما در میان شما باشد؟»
پیغمبر صلی الله علیه و آله درباره مؤمنان زمان دجال توضیحاتی می دهند و می فرمایند:
«امام آنان (مؤمنان) که در دوران دجال هستند، فردی صالح است (به امامت و پیشوایی شخصی که از صالحین است، این امام در دوران آخر الزمان هم است) و سپس می فرماید: این امام صالح جلو می رود تا نماز صبح را اقامه کند. در همین هنگام عیسی ابن مریم علیهم السلام از آسمان نزول پیدا می کند.
امام عقب عقب برمی گردد و صورت مبارک خود را به سمت عیسی علیه السلام برمی گرداند و به عیسی علیه السلام اشاره می کند که او نماز را بگذارد. در این هنگام عیسی علیه السلام دست خویش را بین دو کتف مبارک او می گذارد و به او اشاره می کند که شما نماز را بخوانید و عرضه می دارد شما پیش بروید. این نماز با این عظمت و شکوهش برای شما و به افتخار شما اقامه شده است. امام برای آنها نماز می گذارد.»
روایاتی که درباره مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است و روایاتی در مورد نماز خواندن او و نماز خواندن عیسی علیه السلام پشت سر اوست، متواتر است. اگر روایات به حد تواتر برسد، بهترین و بالاترین درجه اعتبار را پیدا می کند.
جالبتر از همه این است که این اعتراف از شخصی مثل ابن حجر اسقلانی که بسیار مورد توجه و قبول عامه اهل سنت است، بوده و اعتراف ارزشمندی می باشد.
پس می توان نتیجه گرفت روایاتی با این موضوع که «زمین هیچگاه از یک قائم خدایی که حجت های الهی را برپا بدارد، خالی نیست» همگی صحیح هستند. اعترافی عجیب و تعبیری شگفت انگیز از ابن حجر اسقلانی است که اولا روایاتی درمورد وجود مقدس حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نماز او و نماز عیسی علیه السلام پشت سر او را صحیح و متواتر می داند و ثانیا از این تواتر نتیجه می گیرد که آن روایاتی هم که درباره وجود همیشگی یک حجت در میان خلق و بر روی زمین می باشد، همگی صحیح هستند. نه تنها اصل وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و نه تنها اوصافی دقیق از آن وجود مقدس در میان شیعه و سنی مشترک است بلکه حتی اعتقاد به ظهور او هم چیزی نیست که سخن آن را تنها شیعیان مطرح کرده باشند. بلکه اهل تسنن فراوان از ظهور مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف احادیث فراوانی نقل کرده اند:
«اگر از عمر روزگار فقط یک روز باقی مانده باشد، خدا قطعا مردی از اهل بیت مرا خواهد فرستاد و او زمین را از عدل و داد پر می کند، همانطور که از ستم پر شده است.»
روایاتی با اینگونه تعابیر در شیعه و سنی بسیار زیاد یافت می شود که اگر فقط یک روز از روزگار دنیا باقی مانده باشد، خداوند آن روز را آنقدر طولانی می کند تا بالاخره حتما مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند. این تعبیر کنایه است از این که ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از قطعیات بوده و هرگز در آن تردید و تغییری رخ نخواهد داد. این سخن از راستی ها و درستی های اعتقاد اسلامی است. هر آن کس که مسلمان است، در میان تمام آثار مذاهب مختلف اسلامی می تواند ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببیند و اوصاف طلایی که برای آن ظهور مقدس ترسیم شده است را پیگیری کند. به عنوان مثال در «مسند احمد» که کتابی معتبر و مورد توجه اهل سنت است، روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می شود که می فرماید:
قیامت برپا نمی شود مگر اینکه زمین از ظلم و جور پر شود و سپس (بعد از فراگیری ظلم و جور) مردی از عترت من خروج خواهد کرد و قیام خواهد کرد، همان طور که همه جای زمین را و همه گیتی را ظلم و جور فراگرفته بود، قسط و عدل به دست او فراگیر می شود و همه جا را پر خواهد کرد.
بنابراین این ویژگی که شیعه بارها و بارها در آثار خود و سخنان خود اظهار داشته است که زمین از آن مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف است و به دست با کفایت او عدل فراگیر خواهد شد و ظلم از میان خواهد رفت.
همگی ریشه هایی روشن در آثار سنیان و غیر شیعیان هم دارد. نکته دیگر اینکه شیعه بسیار و با افتخار از مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف سخن گفته است و گفته که به دست با کفایت او نعمت بر گستره زمین فراوان خواهد شد و وفور خوبی ها و خیرات و برکات به دست او محقق می شود. دقیقا چنین سخن و عقیده و باورداشتی را می توان در آثار سنیان هم دید. به عنوان مثال ابن ماجح صاحب یکی از صحاح سته در سنن خود روایتی را از پیغمبر صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمودند:
«در میان امت من مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد آمد. چنان نعمت بر امت من در دوران او سرازیر خواهد شد که هیچ کسی مثل آن نعمت را هرگز نه دیده و نه شنیده باشد. در هنگام تشریف فرمایی مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف به مردم خوردنی ها و نعمت ها خواهد رسید و از مردم چیزی دریغ نمی شود. اموال در دوران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انباشته خواهد بود.»
یعنی نعمت فراوان بوده و آنقدر زیاد است که شخصی به نزد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف می آید. مهدی جان! به من مالی بده. امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در نهایت سخاوت به اموال فراوانی که قرار است در اختیار مردم قرار بگیرد، اشاره می کنند و می فرمایند: بفرما و بردار (این روایت را اهل تسنن نقل کرده اند و ما نیز مشابه آن را فراوان در روایات خود داریم).
طبیعی است که زیبایی، امنیت، آرامش و تمام کمالات مادی و معنوی در دوران طلایی ظهور او ظاهر می شود. در چنین شرایطی قطعا زیباترین دوران حیات بشریت می باشد. شخصی به نام «صنعانی» که استاد بخاری است، می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «بلایی به این امت خواهد رسید. این بلا آنقدر عظیم است که انسان پناهگاهی پیدا نمی کند. آنقدر ظلم شدید است که کسی پناهی پیدا نمی کند. در چنین شرایط سختی خدا مردی از عترت و اهل بیت مرا برخواهد انگیخت. زمین را از قسط پر می کند؛ همانگونه که از ظلم و جور پر شده بوده است. ساکنان آسمان اعم از ملائکه، جنیان، پرندگان آسمان و ساکنان زمین اعم از تمام انسان ها، وحوش، ماهی ها از دولت و حکومت او راضی خواهند بود.»
پس اولا اصل اعتقاد به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اعتقادی است که در سایر مذاهب اسلامی هم می توان دید. اصل ظهور را می توان به خوبی در آثار دیگران مشاهده کرد و ویژگی هایی که شیعه ترسیم کرده است را می توان در آثار غیر شیعیان به خوبی تعقیب کرد. چیزی که باید به آن اشاره کرد، این است که در واقع تفاوت اصلی میان شیعه و سنی درباره وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بحث غیبت ایشان است و درباره اصل وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ، اوصاف او، اصل ظهور او اختلافی نیست و اگر کسی منکر بشود، جهالت خود را فریاد کرده است. اگر بخواهید آثاری را که سنیان درباره وجود امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف نگاشته اند، ببینید، بسیار فراوان است. امام حسن عسکری علیه السلام غیر از فرزندش ابوالقاسم محمد حجه عجل الله تعالی فرجه الشریف کس دیگری را به یادگار نگذاشت. عمر این فرزند حسن عسکری علیه السلام هنگام فوت پدرش، ۵ سال بوده است. ولی خداوند در همان فوت پدرش با این که ۵ سال بیشتر نداشت، علم و حکمت را به او بخشید و او نامیده می شود به قائم منتظر.
شخص دیگری به نام عبدالله بن محمد شبراوی که شافعی مذهب بوده و اهل مصر است، می گوید: مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، محمد ابن الحسن العسکری علیهم السلام در شب نیمه شعبان در سال ۲۵۵ چشم به جهان گشوده، شخص دیگری به نام ابراهیم حنفی می نویسد:
خبری که معلوم است و همه سقات آن را می دانند، این است که ولادت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف در شب پانزده شعبان سال ۲۵۵ هجری در شهر سامرا بوده است.
سؤال دومی که مطرح می شود، این است که: ما پذیرفتیم که وجود مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف قطعی بوده و تردیدی در آن نیست، اما غیبت او نارواست و نمی توانیم بپذیریم شخصی غایب بشود. خصوصا که در عقیده شیعه این شخص امام بوده و چگونه می خواهد در غیبت باشد و امامت کند؟
در پاسخ باید عرض شود که فراموش نکنیم چه شیعه و چه سنی همه می پذیریم که وجود امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف حق است و ظهورش حق است و اوصافی که برای او ذکر شده، اختصاصی به شیعه ندارد. تنها چیزی که باقی می ماند این است که آیا کسی می تواند غیبتی چنین طولانی و در حدود بیش از ۱۱۷۰ سال داشته باشد؟ و آیا قابل قبول است؟! واقعیت این است که شیعه در این اعتقاد از دیگر مذاهب اسلامی جدا شده است و مذاهب اسلامی دارای باورهای مختلفی در این مورد شده اند: برخی گفتهاند که مهدی موعودی که وجودش مورد بشارت پیغمبر صلی الله علیه و آله بوده، هنوز متولد نشده است. او در آخرالزمان متولد خواهد شد و وعده های گفته شده را محقق خواهد کرد. دسته ای دیگر گفته اند که متولد شده است ولی از دنیا رفته و دوباره به دنیا برخواهد گشت و وعده ها را محقق خواهد کرد. بعضی دیگر گفته اند که او هست اما غایب است که این دسته همان شیعیان هستند. در پاسخ به این افراد باید دو مرحله طی شود. مرحله اول اینکه اثبات کنیم که زمین نیازمند حجتی الهی در هر دوره و زمانی می باشد (به صورت پیوسته) و در مرحله دوم باید پاسخ این سؤال را بدهیم که اگر حجت الهی بود ولی غایب بود، چه فایده ای دارد و این آیا با حکمت امامت منافاتی دارد یا خیر؟! اثبات اینکه باید همیشه امامی در هر دوره ای باشد، بحث مفصلی است که به مباحث امامت بیشتر مربوط است. بنابراین باید هر قوم و مردمی امام و ولی و منذر و هادی داشته باشند. روایتی بسیار مشهور که شیعه نقل کرده است که زمین هیچگاه از حجت خالی نمی شود؛ مگر اینکه همه چیز را در خود فرو می برد و در میان اهل سنت روایتی که معروف است به روایات اثنی عشر خلیفه یا اثنی عشر امام که مضمون آن روایات هم همین است که بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله دین عزیز خواهد بود. مادامی که ۱۲ خلیفه پشت سر هم خواهند آمد و خلافت پیغمبر صلی الله علیه و آله را تصدی خواهند کرد. نشان خواهیم داد که عقیده به وجود امامت متصل عقیده ای است که اختصاصی به شیعه ندارد. تعبیر این است که:
(لا یزال الاسلام عزیزا حتی یقوم اثنی عشر خلیفه کلهم من قریش)
بنابراین یک اتصال امامتی باید در جریان باشد و آن کسانی که به وجود مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف معتقدند و می گویند مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف وجود دارد ولی غایب است، تکیه بر چنین دلایلی دارند. اما پاسخ به سؤال مهم تر که آیا وجود امام غایب با اعتقاد به امامتی که باید اداره امور بکند، منافاتی ندارد؟! قبل از ورود به این جواب باید نکته ای گفته شود و آن اینکه اهل سنت تعریفی از امامت ارائه داده اند که با آن تعریف نمی توانند اعتقاد به مهدویت شیعه را دریابند و تحلیل کنند. حق دارند وقتی که امامت را غلط تعریف کرده اند، در اعتقاد به مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف هم آنچنان که شیعه باور دارد و از روایات رسول خدا صلی الله علیه و آله برگرفته است، در می مانند. زیرا آنها معتقدند که امامت چیزی جز حکومت نیست و حاکم کسی جز امام نیست و امام کسی جز حاکم نیست. بنابراین هر آن کس که به حکومت رسید، صاحب مقام امامت می شود و هر آن کس که از حکومت بازماند، از امامت خلع می شود و کسی که حکومت ندارد، نمی تواند امامت داشته باشد. وقتی همچنین قاعده غلط و ناروایی را پذیرفته باشند، غلط بزرگتری را در اعتقاد به مهدویت به دنبال می آورد. اگر آنها امامت را آنچنان که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود، می فهمیدند و می پذیرفتند، هرگز دچار چنین اشتباه و تناقضی در مهدویت نمی شدند.
امامت چیست؟
امامت یعنی اولویت و سرپرستی؛ در همه امور چه در بعد تکوینی و چه در بعد تشریعی. امام آن کسی است که ولایت دارد و آن کسی که ولایت دارد، امام است. بنابراین اگر این امام با این مقام و قدرت و نفوذ خانه نشین هم بشود، باز هم امام است. مثل آن است که بگوییم قاضی آن کسی است که قوه قضاوت دارد. حالا اگر این قاضی را حبس کنید، از مقام قضاوت خلع کنید، در خانه او را خانه نشین کنید، او از قضاوت باز نمی ماند. اگر کسی که قوه قضاوت را ندارد و علم قضاوت را دارا نیست، بر مسند بنشانیم، او قاضی نمی شود. امام آن کسی است که صاحب مقام و توانایی الهی غیبی است که بتواند بر بشریت ولایت داشته باشد و این حرفی بس بزرگ است. یعنی بتواند بر مردم امر و نهی کند، امر و نهی او را هر مسلمانی واجب الاطاعه بداند. پس باید علم غیب داشته باشد، باید معصوم از خطا باشد. مثل پیغمبر صلی الله علیه و آله الا اینکه به او وحی نمی شود و از طرفی اگر فرض اطاعت او را تا کل خلقت گسترده کرده و کشاندیم که بر اساس روایات می توان چنین وسعتی را برای وجود مقدس امام دریافت، امام صاحب ولایت بر تمام مخلوقات الهی می شود. حال به این شخص حکومت را بسپارند یا نسپارند، او را خانه نشین کنند یا نکنند، چنین قوت و توانایی الهی را از دست نمی دهد. بنابراین امام از مقام امامت خلع نمی شود. اگر حکومت را از او گرفتیم، طبیعتا امام در مسند حکومت می توانست عدالت الهی را بهتر برقرار کند و رواج بدهد و راحت تر به همه برساند و ما مانع این فیض شده ایم. اما می توانست در این مصدر علم الهی، تفسیر قرآن بهتر بگوید. ما این منسب را از او گرفته ایم. امام از امامت خود خلع نشده است بلکه مردم محروم شده اند. به طور مثال ما در زیر چتر قرار گرفته ایم و از باران محروم شده ایم. ما در پستویی سکنا گزیدیم و همه روزنه ها را بستیم و از نور خورشید محروم شدیم. آیا خورشید را از خورشید بودن خلع کرده ایم؟! آیا باران را از باران بودن و لطافت و برکتش سلب کرده ایم!؟ خیر. امام، امام بوده و امامت می کند و ما هستیم که خود را محروم می کنیم. اگر حکومت را از او گرفته ام، جامعه را هم از او محروم می کنیم. امام غایب، امام است. اگر مردم را به سوی او حرکت دادیم، مردم فیض بهره مندی از حضور او را داشتند و این توفیق را از خود سلب نکردند. فیض وجود مقدس امام به آنها خواهد رسید. اما اگر از خود سلب کردند، امام از امامت خلع نمی شود. اگر امام غایب شد، این غایب شدنش چیزی است که نتیجه بندگان و رعیت است. رعیت او را به سراپرده غیبت فرو برده است. دقیقتر اینکه بگوییم خود را از وجود امام مخفی کرده ایم و در پرده غیبت فرو رفته ایم. اما امام را از امامت خلع نکرده ایم. در واقع آن چیزی که امامت را نقد می کند و ناسازگار است، این است که امامی ویژگی های امامتی را نداشته باشد اما اگر امام ویژگی ها را داشت و مردم ناسالم و ناسازگار بودند، امامت امام را خدشه ای وارد نمی شود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
دیدگاهتان را بنویسید