کارگاه آموزشی شماره ۱۱۷ – کارگاه انگیزشی و آموزشی مباهله جهت برپایی مراسم و مجالس

صوت کامل کارگاه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
سلام؛
بسیاری از افراد بزرگان، علما و فقهایی بودند که برای اعتلای نام اهل بیت بزرگوار، برای بزرگداشت و تکریم پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام کارهایی را انجام و خدماتی داشته اند و هرکس در این راستا در تکاپوست، این تلاش بسیار ارزشمند است.
روایت شریفی از امام حسن عسکری علیه السلام که از موسی بن جعفر علیه السلام نقل فرمودند را بیان می کنم. امام حسن عسکری علیه السلام از امام موسی بن جعفر علیه السلام نقل فرموده اند: یک دین شناس که یتیمی از یتیمان ما را که از ما بریده و ما را نمی بیند، با تعلیم آنچه نیازمند آن است، نجات دهد، تحملش برای شیطان از هزار عابد سخت تر است. زیرا همت عابد فقط خود اوست اما همت آن فقیه غیر از خودش، بندگان و کنیزان خدا هستند. برای اینکه آنها را از دست ابلیس و سرکشانی که از او پیروی می کنند، نجات دهد و این عمل نزد خداوند از عمل یک میلیون مرد و یک میلیون زن عبادت کننده بهتر است (بحار الانوار جلد ۲، کتاب العلم، صفحه پنج، حدیث ۹) چه کار بزرگی در پیش داریم و این خدمت ارجمندی که یک یتیم از یتیمان بریده از اهل بیت صلی الله علیه و آله را که آنها را ندیده اند و تعلیم آنچه که نیازمندند برای نجات، شما انجام می دهید، تحمل این کار برای شیطان از هزار عابد سخت تر است و این کار از عمل یک میلیون مرد و یک میلیون زن عبادت کننده برتر است. گوارای وجودتان باشد این عبادت خالصانه.
اگر بخواهید قدمی در راه خدمتگزاری بردارید، در راه تقرب و اعتلای نام حضرت ولی عصر، بدانید که آن بزرگوار در مقابل آن یک قدم، ده ها قدم برای شما برخواهند داشت. شک نکنید!
کاری مهم که در حال حاضر ارزشمندترین کار روی زمین است، دستگیری از ایتام امام زمان و اینکه ما بتوانیم خودمان و مردم را، به امام زمان بیشتر نزدیک کنیم و بیشتر در این خانه، خادم بدانیم.
در جشن نیمه شعبان، جشن بزرگی برگزار کردیم. قرار بود که پایان این جشن، به مردم یک شاخه گل دهیم و شب اول انجام دادیم، فوق العاده استقبال بی نظیر بود. مردم گل را می گرفتند، خیلی جذاب و شیرین و هدیه ای به یاد ماندنی بود. هرکاری که در جشن می کنیم، هر هدیه که می دهیم، یک پیام جذاب و دلنشین باید داشته باشد. از گلی که دادیم، کارت خیلی کوچکی آویزان بود و اسامی خاص نداشت. فقط مثلا نوشته بودیم: بیشتر دعا کنیم، دست فقیر را بگیرم، یک یتیم را نوازش کنیم و… این جملات تأکیدی و خوشی که در نیمه شعبان می توانیم استفاده کنیم. این کارت به همراه یک روبان از گل آویزان بود. روبان های بسیار زیبایی که دوستان خوش سلیقه من انجام دادند و رزهای رنگی را به مردم هدیه کردیم؛ سفید، صورتی، قرمز... بسیار زیبا بود و با وجود ازدحام شدید در خروج، حدود هزار و خورده ای نفر را در هر جشن میزبانی می کردیم. الحمدلله رب العالمین کار بسیار جالبی بود و دوستانی که غذا را سرو می کردند، هنگام خروج می گفتند: این ایده فوق العاده ای است. به این دلیل که هجمه و هجوم مردم را کنترل کردیم و افراد هم با لبخند و با دل خوش غذا را می گرفتند؛ شب همانجا برنامه داشتیم. شب نیمه شعبان گل ها را دادیم، صبحش هم خانم ها برگزار کردند و گل ها را هدیه کردند به مردم. عصر نیمه شعبان دوباره نوبت جشن آقایان بود و قرار بود مجددا گل به مردم هدیه دهیم.
آن شب آماده شدیم تا این گلها را تقدیم دوستان کنیم. نزدیک ساعت شروع جلسه بود. مردم آرام آرام می آمدند و نگاه کردیم که گلها را آماده کنیم و کارتها را به آن ها بزنیم اما هرچه گشتیم، دیدیم که این گلها نیست. خلاصه سبدهای مختلف، جاهای مختلف، آقا این گلهای گروه تبلیغ کجاست؟ آقا این گلها کجاست؟ خلاصه هر چه گشتیم، گلها را پیدا نکردیم. قرار بر این شد که ببینیم تدارکات گل دارند یا خیر. خلاصه زنگ زدم به مسئول خانم ها که خانم ما تقریبا هزار تا گل سفارش داده بودیم برای صبح، دیشب حدود هزار و پانصد تا گل ما سفارش داده بودیم. گلها نیست! ایشان فرمودند که راستش مهمانان امروز بیش از هزار و پانصد نفر بودند و ما گلها را همه را دادیم به دست مردم و برخی دو تا گرفتند. خلاصه گل ها تمام شد. قرار بود به شما بگویند که مجدد گل تهیه کنید. من عرض کردم که خانم من الان روز نیمه شعبان، عصر، ساعت هفت شب، مهمان ها اینقدر دارند می آیند. از کجا ما بتوانیم هزار شاخه گل بگیریم؟ حالا بگوییم هفتصدتا بگیریم و به بعضی ها ندهیم یا کم بدهیم… خلاصه همه را اضطرابی گرفته بود که خدایا چه کنیم؟ همه منتظر بودند این طرح انجام شود که با بچه ها قرار گذاشتیم هر کدام سر چهارراهی برویم. چهارراههایی که می دانستیم دست فروشها گل می فروشند. از آنها بلاخره صد تا، دویست تا، هرکسی تهیه کند و بشود حدود هفتصد، هشتصد تا. چون هیچ چاره دیگری نبود. اگر از گلفروشی می گرفتیم هزینه این تعداد گل بسیار سنگین می شد و اصلا امکان پذیر نبود. ارزانترین شکلی که می توانستیم جمع کنیم، همین کار بود. من هم با چند نفر از دوستان حرکت کردم. هر کسی سر چهار راهی رفت. من هم سر آن چهارراهی رفتم که می دانستم حتما هست و دیدم بله دست فروشها ایستاده اند و گلهای مختلفی دارند. گفتیم حالا هر گلی هم بود، می دهیم. مریم بود، رز بود، به آن بزرگواری که آمد گلها را دسته کرد، گفتنم که عزیز چند تا گل داری؟ ما امشب می خواهیم. گفت داریم چند تا می خواهی؟ پنجاه تا بیست تا، صد تا؟ گفتم تعداد بیشتری می خواهم امشب چقدر داری؟ گفت: خیلی دارم! بیا ببین. برای چه می خواهی؟ گفتم برای یک مراسمی می خواهم. خیلی می خواهم. همه را می خواهم آقا. این آقا سر از پا نمی شناخت. گفت بیا! بیا! خب خوشحال می شد. من همه گلها را من یکجا بخرم. رفتیم قسمتی که گلها را انبار کرده بودند. گفت من حدود هفتصد شاخه گل دارم. ما هم دقیقا حدود همان ششصد تا، هفتصد گل نیاز داشتیم. گفتیم یک جوری جفت و جور می کنیم، تعدادی می گیریم. گفتم هفتصد تا برای من کافیست. بعد که این گلها را می گذاشت پشت صندوق عقب ماشین من، دیدم همینطور مثل ابر بهار گریه می کند و صحبت می کند. گفتم عزیز! چرا اینطور می کنی؟ فکر کردم از خوشحالی گریه می کند. گفت من دیدم امشب، شب عیدی که دارد می گذرد. ساعت هفت، هشت؛ تا امشب مگر چقدر می توانم گل بفروشم که بتوانم برم خانه و الان که شما آمدی این ها را خریدی، من با حضرت عباس علیه السلام صحبتی کردم. همین که حرفم تمام شد، شما گفتی آقا گلها را من می خواهم. گفتم به حضرت عباس علیه السلام چه گفتی؟ گفت: گفتم یا حضرت عباس علیه السلام امشب، شب تولد پسرتان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است، شب نیمه شعبان. من این همه گل تهیه کردم. تا الان ده شاخه، پنج شاخه، بیشتر نفروختم. امشب با چه رویی به خانه بروم؟ گفتم چرا؟ مگر در خانه چه شده است؟ گفت: چند وقتی است که اجاره خانه ام را نداده ام و همسایه ام، هر وقتی که می روم، حتی دیروقت هم که می روم، می آید دم در، می گوید اجاره خانه چه شد؟ امشب پدر و مادرم از شهرستان آمده اند مهمان من هستند. می ترسیدم که بروم این صاحبخانه بیاید، آبروریزی راه بیندازد. جلوی پدر و مادرم سرافکنده شوم. زن و بچه ام خجالت بکشند و شما را خدا و حضرت عباس علیه السلام رساند که همه گل های من را بخرید که هم من زود بروم خانه، هم دستم پر باشد که یک خرده از اجاره خانه ام را بدهم، هم او آبروریزی نکند و واقعا برای ما درس بزرگی بود. فکر کنید که ما در آن شب مستأصل بخواهیم بچرخیم. هیچ کس نتواند هماهنگ کند که گل را بگیرد و ما هفت صد شاخه گل از آنجا، از این چهار، پنج دستفروش گرفتیم و جشنمان را برگزار کردیم. همواره می گفتیم یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ببین چگونه شما حاجت دل آن دست فروش به ظاهر بی معرفت، به ظاهر هیچ چیزندان (فکر می کردیم دست فروش است دیگر! مگر چه می داند؟ از جنوبی ترین نقطه شهر بیاید و این گونه بگوید ولی دیدیم که چه معرفتی داشت این مرد! چه سیم وصلی داشت این مرد و فوق العاده بود!) را به او دادید.
این موضوعات را برای شما گفتم که به این دو سؤال اساسی پاسخ دهم. همان طور که می دانید، هیچ کس شکی ندارد که ما در این حال و روز، در برزخی به سر می بریم که دوستانمان مردد هستند که آیا جشن بگیریم یا نگیریم؟ دو اتفاق مهم امسال در پیش روی ما بوده است. یک این که اوضاع خراب اقتصادی و این هجمه و حمله این کشورهای ظالمی بوده است که دوباره مجدداً تحریم ها را می خواهند برقرار کنند که به لطف خدا، ان شاءالله به حول و قوه الهی، همه عزتمندانه از این دوران گذر خواهیم کرد. ولی به هر حال این شرایط اقتصادی که به وجود آمده است و اضطراب و استرسی که در مردم به وجود آمده، باعث شده است که کمی منقبضانه برخورد کنیم. دومین مطلب هم این که تعطیلات تابستانی است. شهریور ماه است و گرمای شدید را گذراندیم و هوا کمی خنک تر شده و مسافرت در دستور کار اکثر افراد است. این دو علت باعث شده که امسال در غدیر و مباهله نتوانیم آن انرژی که لازم است را داشته باشیم. دو نکته خدمتتان عرض می کنم که می خواهم هم از این حدیث و هم از این خاطره نتیجه بگیرم. بعد هر کاری خواستید، انجام دهید. خواننده بزرگواری که از خوانندگان بسیار معروف و مشهور است، بسیار هم طرفدار دارد، گفته بود که من آماده ام که برای این که حال مردم را خوب کنم، بیایم در میدان های شهر کنسرت رایگان راه بیندازم. و برای مردم این برنامه را اجرا کنم که حالشان خوب شود. سؤال: آیا ما از خوانندگان سنتی و پاپ جامعه کمتریم که نتوانیم با جشن و سرور به پا کردنمان، نتوانیم با حدیث و آیه و روایت خواندنمان، نتوانیم با آن انرژی های درونی که داریم و خیلی هم دوست داشتنی و مغتنم است، حال مردم را خوب کنیم؟ در روزی که روز لبخند و سرور و ضیافت و امید و امان است. آیا ما نمیتوانیم حال دل مردم را خوب کنیم؟ آیا ما هم باید بنشینیم آیه یأس بخوانیم؟ رها کنید این صحبت ها را! رها کنید این حرفها را! همان طوری که پارسال، نیمه شعبان در ایام فرخنده و خجسته گذشته یا در مراسم سوگواری و عزاداری که انجام داید، همان انرژی، بلکه بیشتر و افزون تر، چون معرفتمان، تجربه مان، علممان بیشتر شده است، باید امسال بیشتر در غدیر و مباهله تلاش کنیم. با روش های خاص خودش. اگر پارسال فلان قدر ریخت و پاش داشتیم که هیچ وقت نداشتیم و اسراف اصلا نداشتیم، الحمدلله، خیلی کم داشتیم، یا اصلا شاید داشتیم، از امسال با یک برنامه ریزی قوی تر، یک نیروی بیشتر، با دید اقتصادی نکوتر وارد میدان شویم. ما باید حال دل مردم را خوب کنیم، چون می دانیم چگونه حال دل مردم خوب می شود. با این: وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا، کسی که تقوای خدا پیشه کند، خدا راه گشایش برای او فراهم خواهد کرد. وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ، به خدا توکل کنید که خدا کفایتمان می کند.«حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلت وهو رب العرش العظیم» مردم به خدا توکل کنید «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد» امر را به خدا واگذار کنید. اگر ما تقصیر داریم که موضوع دیگری است. استغفار کنیم، ما که اهل احتکار و اهل گرفتن ارز دولتی و به قیمت آزاد فروختن نبودیم. ما که مسبب این کار نبودیم، ما که از تحریم ها خوشحال نشدیم، ما که مقصر نیستیم. پس بیائیم به درد دل مردم برسیم. بیاییم مردم را شاد و امیدوار و متوکل تر کنیم. با تلاش بیشتر و همت افزون تر، دست بگیریم و دست برسانیم، انفاق کنیم، اطعام و احسان دهیم. ما می توانیم این کارها را انجام دهیم. آیا از آن خواننده مشهوری که رپ و سنتی می خواند کمتریم؟ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای خوش کردن حال دل مردم به آنها احتیاج دارد یا به ما؟ آنها هم خوب هستند، اما می گویم رسالت ما چه می شود؟ دوم: اگر ما جشن غدیر و مباهله را کم رنگ تر و خاموش کنیم و کمتر برگزار کنیم و بگوییم الان صلاح نیست، الان دل مردم مضطرب هست، استرس زیاد هست، پول نیست، الان همه می گویند بروید دلتان خوش است، شماها به جایی وصل هستید، نه این حرف ها نیست. این کارها را کنیم، چه کسی خوشحال می شود؟ سؤال من این است که چه کسی اولین نفر است که در دلش سرور ایجاد می شود؟ شیطان لعین رجیم آیا اینطور نیست؟ چه کسی ازهمه بیشتر خوشحال می شود که غدیر خاموش شود؟ ابلیس، آیا اینگونه نیست؟
بحث بعدی، بحث مباهله است. روز مباهله بزرگترین و پر فضیلت ترین است و به فرموده امام رضا علیه السلام پر فضیلت ترین آیه قرآن در شأن اهل بیت علیهم السلام آیه مباهله است. روز ۲۴ ذی الحجه، یک هفته بعد از عید غدیرخم است و این شاه چراغی که در هجدهم ذی الحجه به نام روز غدیر خم هست، در کنارش روز عید قربان را در این سو و روز مباهله را درآن سو پیش رو دارید. این پانزده، بیست روز خجسته و فرخنده را باید بزرگ داشت. پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه و آله پس از نزول آیه مباهله بر ایشان و تجهیز سپاه و لشکرشان به سمت مسیحیان نجران که آن ها می گفتند ما بر حق هستیم و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: حقیقت از آن ماست. و خدای متعال فرمود: مباهله کنید، دعا کنید و دعا کنید. هرکس که صادق است، دعایش گیرا می شود و بر آن طرف مقابل عذاب نازل می شود. قبول است؟ این خلاصه مباهله است. بیاییم دعا کنیم. شما دعا کنید، ما هم دعا می کنیم. هرکس دروغ گفت، عذاب الهی بر او نازل شود و نیست و نابود گردد. قبول؟ دوم: مباهله جنگ چه کسی با چه کسی است؟ جنگ بین اسلام، اسلام کامل، ایمان کامل، حقیقت کامل با کفر محض با شرک مطلق با مسیحیان سه گانه پرست نجران، اسلام با مسیحیت است. پس بحث شیعه و سنی هم نداریم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور می دهند که در فلان روز ما می ایستیم. فلان جا قرار می گذاریم و سپاهشان را تجهیز می کنند. آیه قرآن، تواتر تاریخی، حرکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یعنی تأویل آیه قرآن، تفسیری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از این آیه قرآن ارائه می دهند «انفسنا وانفسکم، ابناءنا و ابناءکم، نساءنا و نساءکم» این حرکت پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی تأویل آیه، آیه این را می گوید و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشان می دهند که آیه چه می گوید.
فرض بفرمایید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این روز مباهله، سه، چهار نفر دیگر از صحابی، خلفا، یاران خودشان، مهاجرین و انصار را می بردند و در مباهله مقابل مسیحیان می ایستادند و این کار را انجام می دادند. دو حالت بود: ۱- سپاه اسلام شکست می خورد. ۲- پیروز می شد. در مباهله چه اتفاقی می افتاد؟ پیروز شدیم؟ بله! پیروز شدیم. نصرانی ها شکست خوردند؟ بله. صلیب شکست؟ بله. مسیحیت باخت؟ بله. یعنی اسلام پیروز، سربلند و عزتمند شد. فرمانده سپاه اسلام پیامبر صلی الله علیه و آله، شخص اول جهان اسلام است. شخص اول آفرینش است. رسول خاتم صلی الله علیه و آله است. فرمانده ایشان است دیگر. پس بحث سر این نیست که فرض بفرمایید ما بگوییم امام هادی علیه السلام تشریف بردند و شما بگویید نه، فلانی رفت. اصلاً دعوا و نزاعی نداریم. پیامبر صلی الله علیه و آله، آیه قرآن، تواتر تاریخی، تعبیر و تفسیر آیه؛ پیامبر صلی الله علیه و آله این چهار بزرگوار، حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام، امام حسن مجتبی علیه السلام و حضرت سیدالشهداء اباعبدالله الحسین علیه السلام را با خودشان بردند که آن روز، روز مباهله شد و پرفضیلت ترین آیه قرآن به فرموده امام رضا علیه السلام در شأن اهل بیت علیهم السلام نازل شد. اگر پیامبر صلی الله علیه و آله کسان دیگری را با خودشان می بردند، آیا ما امروز می توانستیم سر بلند کنیم و از غدیر سخن بگوییم؟ هیچ وقت! هرگز!
ما در مباهله آنقدر سخن داریم برای مردم بگوییم که مردم دهانشان باز بماند و هاج و واج نگاه کنند و بگویند چرا تاکنون، این روز را به ما نگفته بودند؟ آنقدر صحبت داریم از تواترهای تاریخی، از آیات قرآن، از بحث عدم وحدت آفرین، از بحث اینکه تأویل و تفسیر بیان شده، از اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله فرمانده بوده، از اینکه سپاه اسلام پیروز شده است، همه اینها یعنی مباهله، روز بزرگی است. یعنی بعد از غدیر سیاهی نزنید. یعنی بعد از غدیر زود تکیه ها را برپا نکنید. یعنی بعد از غدیر، روزهای خجسته و فرخنده دیگری وجود دارد. یعنی خاتم بخشی آقا امیرالمؤمنین علیه السلام و نزول آیه مبارک تطهیر که در هنگام رکوع امیرالمؤمنین علیه السلام آن احسان را به آن فقیر کردند و آن آیه نازل شد، در همین روز ۲۵ ذی الحجه است. باید این روز را سرورآمیز برگزار کنیم، نه اینکه به استقبال ماه محرم برویم، همه جا را سیاه بزنیم و کسی اصلاً نداند که این روز، چه روزی است. این روزها در تاریخ محو می شود. معلوم است که محو می شود. خیلی راحت می توانیم از بیست و ششم و بیست و هفتم، آرام آرام مقدمات را فراهم کنیم. ولی اینکه ما بعد از غدیر به پرچم عزا بلند می کنیم، در روزهایی که روزهای سرور و عزت و افتخار و مباهات ما به اهل بیت علیهم السلام است، نزول آیات مطهّر و متعدّد قرآن در شأن امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام است، خطاست.
برای چه این را فنا کنیم؟ برای چه قربانی کنیم؟ قربانی چه کنیم؟ عزّت اهل بیت علیهم السلام را فدای چه کنیم؟ مگر به ما دستوری دادند که فردای غدیر، عزاداری کنید؟ مگر به ما دستوری دادند که فردای غدیر، سیاهی به در و دیوار بزنیم؟ نه! ما می توانیم بیست و ششم یا بیست و هفتم این کار را بکنیم و مقدمات محرم را فراهم کنیم. جبهه ناخواسته ای دارد شکل می گیرد. ما به خاطر عشق و ارادتمان این کار را می کنیم. حال آنکه داریم مباهله را زیر چرخ این خطای استراتژیک می گذاریم. دیگران می گویند اینها هنوز عیدشان تموم نشده، عزاداری شروع شد. در حال ما چرا باید این کار را کنیم؟ می توانیم این کارها را انجام ندهیم و آن روز را بزرگتر بگیریم، خجسته بگیریم، جشن بگیریم.
اگر خدا بخواهد که ما امسال بیشتر از پارسال دل مردم را بدست بیاوریم و عزت نفس دهیم، اضطراب را دور کنیم، آرامش دهیم، می توانیم آرامش دهیم و به همدیگر انفاق کنیم. گشایش فراهم می شود. استغفار کنیم، خدا باب گشایش را باز می کند. تقوا پیشه کنیم، خدا باب گشایش را باز می کند. از جایی که هیچ کسی فکرش را نمی کند. خدا که دستش بسته نیست. خدا که عاجز و بخیل و خسیس نیست (نعوذبالله). پس با استغفار می توانیم راه ها را باز کنیم. با تقوای بیشتر می توانیم راه ها را باز کنیم. با انفاق کردن از آنچه دوست داریم، می توانیم گشایش فراهم کنیم. با اطعام، با احسان با همدردی، با دستگیری می توانیم کارهای بزرگی انجام دهیم. با شکر، با همین الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه معصومین علیهم السلام که می گوییم. شکر ما باعث ازدیاد نعمت می شود و این کفران نعمتی که می کنیم، (غدیر و مباهله را بپوشانیم) مطمئن باشید لان کفرتم انی عذاب الیم، انی عذاب شدید عذاب شدید الهی در پیش خواهیم داشت و در این امر شکن نداشته باشیم. هیچ شکی نداشته باشید. ما شکر خدا زیاد خواهیم کرد. لان شکرتم لازیدنکم، اگر هم کفران کنیم، عذاب شدید الهی خواهد بود. کفران یعنی پوشاندن، یعنی پوشیدن، ما می پوشانیم این نعمت بزرگ ولایت را، عذاب خواهد بود و لان کفرتم ان عذابی لشدید و کسی که کفران می کند، بدرستی که حتما عذاب من برایش شدید خواهد بود. و این انذار خیلی سخت و بهت آوری خواهد بود که این کفران نعمت ما امسال در غدیر و مباهله خدای نکرده مستوجب عذاب بزرگ نباشد.
ان شاءالله موفق، قوی، قدرتمند، پیروز با همه توان، با همه نیرو و توشه بجنگید. انگار که در نهروان و جمل و صفین می جنگید. بجنگید، در مقابل این معاویه های امروزی و پوشالی بجنگید و پشت جمیع ابلیس را به زمین بزنید. مردانه تر بجنگید. امسال باید بجای یک نفر ۱۰ نفر باشیم بجنگیم و می توانیم موفق بشویم.
مسیحیان وقتی این حادثه را دیدند، در مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله کرنش کردند. گفتند ما باختیم، نمی خواهیم دعا کنیم. سر فرود آوردند. این سر فرود آوردن باعث شد که نابود و نیست نشوند و قوام و دوام بیابند و بتوانند ادامه حیات دهند به مرحمت رحمه العالمین. بیاییم سر بگذاریم به راه علی علیه السلام، سر بگذاریم به راه پیامبر محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، به دامن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و کرنش کنیم و بگوئیم که آقا ما مخلص و نوکرتیم، ما فدایی شما هستیم. چه کنیم؟ کرنش راه نجات مسیحیان شد. کرنش به درگاه پیامبر و اهل بیت علیهم السلام خصوصا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف راه نجات ما خواهد بود. خدا به ما حیات و امید دوباره خواهد داد. این یعنی فرمول. یعنی یک الهام که آقا اگر بیاییم، اینجا سر بگذاریم، کار درست می شود! اگر پا در راه اهل بیت علیهم السلام بگذاری، راهت باز می شود. اگر بگوییم یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف المستغاث بک، صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف راه را باز می کند برای کسانی که بخواهند امر و دستور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را انجام دهند و فدایی ایشان باشند. نجات خواهد بود ان شاءالله. یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چه امر و دستوری دارید! چه چیزی شما را خوشحال خواهد کرد؟ آن کار را انجام دهم. چه چیزی شما را از این دل خونی نجات می دهد؟ آن کار را انجام دهم. این غدیر تا مباهله، تا محرم، تا عاشورا، تا اربعین، ما باید دل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را بدست بیاوریم و دلشان را خوش کنیم. می توانید، موفقید ان شاءالله!
قسمتی از دکلمه مباهله را تقدیم می کنم:
صدای زنگ صلیب اهل نجران، از پس کوهساران به گوش می رسد
و درای کاروان راهبان کلیسای اهل تثلیث سکوت دشت را می شکند. آنان آماده اند تا مهیای پیشنهادی شوند که پیامبر آخرالزمان رسول خاتم صلی الله علیه و آله به آنان داده است. نبردی بی مانند، با سلاحی شگرف و عرصه ای شگفت انگیز به نام مباهله
ستیزی که ستیغ و سنان و شمشیر و تیر و کمان ندارد
هماوردی که حمله، هجمه، خون و خود ندارد
رویارویی، رؤیایی به نام مباهله
مسیحیان سه گانه پرست آمده اند تا تمام توان شان را برای تباهی این سپاه صرف کنند. نصرانیان با همه بزرگان و نامداران شان به میدانی پای نهاده اند که اگر پیروز این روز باشند، تا ابد فیروزه بخت اند و سرافراز و بی فروغ در تمام تاریخ، کشیشان صلیب های شان را کشان کشان به سینه و پیشانی و پشت شان همراه دارند تا از این کشته، پایگاهی و جایگاهی افراشته برای گذشته و آینده شان دست و پا کنند. لشکر این سوی عابدان و زاهدان و عیسوی با همه هستی شان ایستاده و آرایش شده و آماده اند. آنان آمده اند به اهل نبردی بی مانند با سلاحی شگرف، به نام دعا
و عرصه ای شگفت انگیز به نام مباهله
و نسائنا و نسائکم
روح و ریحانم، باران نو بهارم، لطافت صبح سحرگاهی
ترنم شبنم های بلورین، تبسم طراوت فروردین
حقیقت ترنم باران ها، فاطمه جانم! تو هم برخیز
برخیز که پروردگار عالم، جبروتش را، مفهوم تمام اسلامش را
به گام های تو بسته است
جلالت این لشکر، بی نزول اجلال تو ناقص است فاطمه جان!
و نور این سپاه بی حضور تو کم فروغ است زهرا جان!
برخیز بانوی عزیزم این مباهله، مباهات آل محمد صلی الله علیه و آله است!
برخیز که تفسیر و تأویل و تعبیر نسائنا
در کتاب الله، در امت مصطفی صلی الله علیه و آله فقط و فقط تویی
برخیز برگزیده بانوان خلقت که ابهت و هیبت و شوکت
فقط قامت بالا بلند توست و بس!
برخیز که آیه، آیه قرآن در فضیلت و برتری زنان
فقط و فقط تویی فاطمه جان!
تو مرکز و محور لشکرم بایست!
تو ستون استوار پیکرم بایست!
تو ستون استوار پیکرم بایست!
تو بایست اینجا تا همه عالم، از آدم تا خاتم
بدانند که قلب تپنده هستی تویی
بیا که همه بفهمند هر کس قلب تو را بشکند
قلب مرا شکسته و هرکس از تو بگسلد، از من گسسته!
بیا در قلب لشکرم بایست، تا همگان بفهمند
خشم خدای، خشم توست. سلام خدا، سلام توست. سخط الهی، سخط توست
برخیز پاره تنم، مهیای مباهله با محمد صلی الله علیه و آله شو!
و انفسنا و انفسکم جان جانان، میر ایمانیان، امیر مؤمنان، مولای متقیان سرور عالمیان، حقیقت ایمان، برادرم علی جان
تو هم برخیز و همراه شو! همراه با این جلال و جاه شو، برخیز بر این سپاه تو پناه شو!
بیا که حق تعالی فرموده است
نفسم را، جانم را، و وجودم را، همراه این سپاه کنم
بیا که بجای من، نفس کشی، کل نفاق را تو در قفس کشی!
برخیز که معنای نفس تمنای تو را می کند! تعبیر نفس نبوت محمد صلی الله علیه و آله تویی! برخیز که تعبیر نفس نبوت محمد صلی الله علیه و آله تویی! برخیز که تعبیر ابهت محمد صلی الله علیه و آله تویی، برخیز علی جان، همراه کن، همراه…
آقاجان مگر برای رویش شفقت می روید که این همه شکوفه و شور و نور با خود می برید؟ آقاجان مگر برای بارش باران می روید که این همه ابر رحمت را کنار هم گرد آورده اید؟
آقاجان!
لشکر به این جلالت، نوبر است به خدا!
از سپاه سلیمان و داوود و ابراهیم و موسی برتر است به خدا!
آقاجان! مگر برای بارش باران می روید که این همه ابر رحمت را کنار هم چیده اید؟
مگر برای رویش شفقت می روید که این همه شکوفه و شور و نور با خود می برید؟
آقاجان! لشکر به این جلالت نوبر است به خدا!
از سپاه سلیمان و داوود و ابراهیم و موسی علیهم السلام برتر است به خدا!
شگفتا! چه جمعی گرد هم به مهر آمده!
چه نبردی است!
چه نبردی است که به میدان زمین و زمان و ماه و سپهر آمده …
جهت دانلود صوت و متن دکلمه مباهله، به بخش «دانلود فایل» مراجعه نمایید.
جهت دانلود صوت و متن کامل کارگاه، از قسمت دانلود فایل استفاده نمایید.
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید