کارگاه آموزشی شماره ۱۲۸ – مجالس مینیمال فاطمی – جلسه دوم

صوت کامل کارگاه
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب دارم خدمت تمام بزرگوارانی که دوست دارند کاری برای حضرت زهرا سلام الله علیها انجام دهند و باید عرض کنم که در بخش دوم هستیم.
خطاب ما به سمت و سوی مجریان بسیار محترم این مجالس هست. مختصات و عناصر المان های این مجلس را در کارگاه قبلی بررسی کردیم. امروز روی صحبت با مجریان عزیز است و این سؤال را پاسخ خواهیم داد که چرا دعوت کننده، سخنران و برگزار کننده یک نفر است؟ در مجالس مینیمال که سابقه خیلی خوبی هم وجود دارد و اتفاقات خیلی خوبی رقم خورده، یک فرد تصمیم می گیرد که برگزار کننده یک مجلس مینیمال فاطمی باشد، خودش دعوت می کند و خودش صحبت می کند و این به خاطر این است که اصلاً دین این را از ما خواسته. هرکسی باید این توانمندی را داشته باشد که با دیگران وارد صحبت و گفتگو در حوزه مسائل دینی شود و بسیار بسیار هم توصیه شده که وقتی دو نفر، سه نفر با هم جمع می شوند هر سه نفر با هم راجع به فضائل اهل بیت علیهم السلام و راه ها و رازهای سعادت و خوشبختی که در دل این گفتگو راجع به فضائل اهل بیت علیهم السلام انجام می شود، بپردازند. یعنی هر کسی باید بتواند برای خودش خوشبختی را رقم بزند و به آرزوهای خود برسد و بالاترین و راحت ترین راه رسیدن به آرزوها و سعادت و خوشبختی ها، صحبت راجع به علوم و فضائل اهل بیت علیهم السلام است. این را از ما خواسته اند. در مکتب ما این نیست که یک نفر حرف بزند و بقیه گوش کنند، بلکه این است که با هم گفتگو کنند. بنابراین اینکه فرد توانایی صحبت راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها را داشته باشد، چیز عجیبی نیست. خواسته بزرگی هم نیست. خواسته ارزشمندی است اما این نیست که اختصاص به افراد خاصی داشته باشد. بنابراین در کنار اینکه صحبت می کند، خودش برگزار می کند و خودش دعوت می کند. آنجا صحبت شده، قرار است دوستان و بستگان خود را دعوت کنیم؛ در حد سه، چهار، پنج یا شش نفر و خودمان هم یک پذیرایی مختصر در حد چای و کیک و قهوه و نسکافه و نهایت آش یا نان و پنیر و سبزی یا چیزی دیگری که قرار است سرو شود تا این سنت ادامه پیدا کند. همه ما همیشه دیده ایم و دوست داشتیم که مثل خیلی از بزگترها و قدیمی ها یک سری مجالس روضه برگزار کنیم. در روضه نیاز نیست که حتماً ذکر مصیبت به شکلی باشد که همه به حالت گریه شدید و بکاء اتفاق بیفتد. هر چند که اگر باشد، خیلی هم عالی است ولی آن مهارت خاص می خواهد و توانمندی خاص می خواهد ولی همین که راجع به خود حضرت زهرا سلام الله علیها کلمات، بیانات و زندگی ایشان صحبت شود، فضائل زیادی ذکر شده. رحمت خداوند که مختص است، آن رحمت خاص مؤمنین را امام صادق علیه السلام دعا می کند و طلب می کند برای کسانی که توانایی گفتگو راجع به علوم اهل بیت علیهم السلام را دارند و مجالس مینیمال فاطمی با این هدف و عنوان تشکیل می شود.
در بحث استفاده از ترفندها و مفاهیم روز برای تغییر و تعالیم سبک زندگی گفتگویی که با مجریان عزیز داریم: امروز یکی از ترندهایی که مخاطب جذب می کند، مانند وبلاگ ها، صفحات اجتماعی، شبکه های اجتماعی، پیج اینستاگرام و چیزهای دیگر، زندگی افراد است. اصلاً لازم نیست آن فرد، فرد معروفی باشد. اگر زندگی جذابی داشته باشد و مخاطب بتواند همزاد پنداری کند، آن اینفلوئنسر را دنبال می کند و دوست دارد بداند در عکس های زندگی او چه اتفاقی می افتد. یکی از ویژگی های بسیار بسیار مثبت مجالس مینیمال علاوه بر اینکه تکرارپذیر است و اصلاً توصیه خاصی روی آن است، اصلاً سوره والعصر برای انسان هایی نازل شده و آنها را از خسران بری می داند که این ها همدیگر را توصیه کنند. یعنی انسان هایی که توانمندی ایجاد و برقرار کردن دیالوگ دارند و میتوانند با همدیگر در حوزه حق که ولایت حضرت امیر علیه السلام باشد، ارتباط برقرار کنند و علاوه بر این، چیزهای بسیار دلچسب و دوست داشتنی که در مجالس مینیمال به راحتی این اتفاق می افتد. به راحتی یعنی توفیق خاصی دنبالش هست و دعای امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دنبال این مجالس است و خیلی از ائمه ما شاید برخی روایت ها از ایشان رسیده و برخی نرسیده است، دعا کرده اند برای انسان هایی که فضای گفتگو را فراهم می کنند. در این مجالس مینیمال این فضای گفتگو ایجاد می شود. هم برگزار کننده، سخنران، دعوت کننده صحبت می کنند و هم سرورانی که مثل پسرخاله و پسرعمه و برای خانم ها، دخترخاله و دخترعمه و … آمده اند، صحبت می کنند. یعنی ویژگی اش این است که طرفین باید صحبت کنند.
ما پیام ها را در بخش آخر معرفی خواهیم کرد ولی نکته این است، فردی که پیام می دهد، پیام هایی که از زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها گرفته است یا از مجموعه فرمایشات ایشان گرفته و سنت هایی که آن بزرگوار توصیه کرده اند یا پایه ریزی کرده اند، وقتی راجع به این ها صحبت می کند، راجع به تحقق آن در زندگی خودش هم صحبت می کند. یعنی توصیه در مجالس مینیمال این است، به جای اینکه بیایم وقتی را بگذاریم؛ برای برخی مخاطب خاص نیاز هست این وقت را بگذاریم اما برای پسرخاله و دخترخاله و دوست و آشنا و همکار و همسایه با رعایت موازین شرعی آن، یک آقایی، برای پسرخاله و پسرعمه و همکارانش و همکارهای آقای خود یا خانمی برای همکلاسی های خانم خود، وقتی چنین مجلسی برگزار می کند، به جای اینکه بیاید بعضی مطالب را اثبات کند، اثبات های تاریخی انجام دهد، اثبات کند که حضرت زهرا سلام الله علیها شهید شده است؛ خیلی راحت می تواند بگوید این بانوی شهیده، این بانویی که به شهادت رسید و گفتن این کلمات و جملات وقتی در کنار برخی از مفاهیم روز زندگی اتفاق می افتد و اتفاقا بخش مهمی از سخنرانی به واژه شهادت پرداخته نمی شود ولی گفته می شود، در ناخودآگاه مخاطب می رود. اگر بقیه پیام ها در خودآگاهش به راحتی بنشیند. این تکنیکی است که بعداً و خارج از این کلاس برای عزیزانی که لازم باشد، می توان مکانیسم آن را توضیح داد. یک بار تا اینجای مطالب را خلاصه کنیم، منشی ای که مجلس مینیمال برگزار می کند، راجع به تحقق پیدا کردن یک جمله، یک سنت، یک توصیه از حضرت زهرا سلام الله علیها در زندگی خود می گوید. حالا از رفتار حضرت زهرا سلام الله علیها الگو گرفته یا کلام آن بزرگوار یا از توصیه آن بزرگوار الگو گرفته و در زندگی پیاده کرده است، این الگو را معرفی می کند و این پیاده سازی را شرح می دهد. می گوید: من این جمله را یاد گرفتم، این حقیقت را یاد گرفتم و در زندگی ام پیاده کردم. دارد از زندگی خود می گوید، از آنچه که خودش پیاده کرده. یعنی سخنرانی که با مخاطب خودش را هم سطح می داند و اتفاقا خودش را خاکستری می داند و اشاره می کند به روزهایی که به این توصیه عمل نمی کرد و امروز دارد عمل می کند و همین باعث میشود مخاطب گوش کند، گوش فرا دهد و ببیند در زندگی او چه اتفاقاتی افتاده که این همه شاد و این همه خوشحال و این همه مسرور است و می گوید. این همین اتفاقی است که در شبکه های اجتماعی روز به روز بیشترین و بالاترین میزان جذب را دارد، و در کنار این حرف ها که با خودآگاه او صحبت و گفتگو می کند، یک جمله، دو جمله هم می گوید و می گوید همه این ها را من از همان بانویی دارم که در این ایام به شهادت رسیدند. همین واژه، همین کلمه، واژه شهادت، جمله «به شهادت رسیدند» اصلاً نیاز نیست در این نوع مجالس وقتی رویش گذاشته شود. دو سه جمله با صلابت ادا شود، در ناخودآگاه او می نشیند و در کنارش هم آن توصیه را کرده، آن پیام را رسانده و این پیام برای مخاطب جذاب است. پیام های کناری را هم به جان می شنود و اگر تعداد شنیدن ها از ۱۰،۱۵،۱۶ تا به بالا برود، به باور تبدیل می شود.
اینجا سخنران، برگزار کننده، دعوت کننده راجع به آن سنت خاص، صحبت می کند و اتفاقات شگفت انگیزی که در اثر اجرای آن سنت، توصیه، جمله در زندگیش افتاده، صحبت می کند. اصلا لازم نیست بحث پیچیده ای مطرح کند و بَنا هم بر این بوده. حضرت زهرا سلام الله علیها صحبت های عجیبی کرده اند اما نه به این معنا که تحقق آن صحبت ها کار خیلی پیچیده ای باشد و البته اگر انسان به اتکای خودش بخواهد جلو برود، می تواند پیچیده باشد. اما اگر مخاطب جملات حضرت زهرا سلام الله علیها یا زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها کسی باشد که با شنیدن این جملات خدمت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برسد و بگوید یا صاحب الزمان؛ کمک کن در خودم پیاده کنم. حضرت «یُسر» را برای او پیش می آورد و به راحتی و به لطف حضرت و به یاری حضرت در زندگیشان پیام حضرت زهرا سلام الله علیها را پیاده می کند و آثار شگفت انگیزش را می بیند و این را به مخاطب انتقال می دهد که من با این پیام زندگی کردم و زندگی من با این پیام تغییر کرد. آن استفاده از ترفندها و مفاهیم به روز برای تغییر و تعابیر سطح زندگی مخاطب هست. حالا این پیام ها چه هستند؛ حدودا بین ١٧ تا ٣٠ پیام. منِ حقیر از یک خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها به اسم خطبه فدک استخراج کردم و قطعا می شود بیشتر استنباط و استخراج کرد و این را در بخش آخر خواهم گفت.
نقش دعوت کننده در تأثیرگذاری بیشتر
در قسمت قبل عرض کردم در مجالس مینیمال، دعوت کننده خود شما هستید و بستگانتان را دعوت می کنید. چون در این مجلس بستر ارتباط قبلا بین شما و مخاطب شکل گرفته. در مجالس دیگر مخاطب تازه می خواهد شما را بشناسد، برانداز و بررسی کند، ببیند اصلا شما را می پسندد، نمی پسندد. شما کبر دارید یا ندارید؟ شما خود را یک انسان کاملا سفید متعالی می دانید یا نه؟ خودتان را با دیگران یکسان می انگارید و خودتان را بالاتر نمی پندارید؟ اینها همان سؤال هایی است که مخاطب دارد و اصلا برای چه باید بیاید؟ شما باید بستر ارتباطی جدی فراهم کنید. بگویید ما همسایه شما هستیم، در این مناسبت کنار شما هستیم. ما یک انسان فرهنگی هستیم و دوست داریم پیام فرهنگی بدهیم اما اینجا مخاطب شما را می شناسد.
و بنابراین در تأثیرگذاری بیشتر خیلی مؤثر است. وقتی کسی دعوت می کند که مخاطب را می شناسد، بنابراین اثری که در خود دعوت می گذارد، خیلی بیشتر خواهد بود. در مجالس دیگر شاید شصت نفر دعوت کنند، شش نفر بیایند. وقتی شش نفر را دعوت می کنید، خیلی راحت می توانید بپرسید می آیید؟ نمی آیید؟ یعنی واقعا تأثیری که زندگی شما با این فرد، با آمدن او دارد، خیلی بالاست و خیلی راحت می توانید بفهمید که چه کسانی خواهند آمد و چه کسانی نخواهند آمد. اگر برای سه نفر برنامه ریزی کرده اید، عین سه نفر می آیند و واقعا هم می آیند. برای این که اگر شما را پذیرفته باشند، به عنوان آن نقشی که در آن نقش دارید دعوت می کنید، حتما می آیند. فقط بحثی که هست، کسی که دارد دعوت می کند، در نقش، در رُل، در شأن خود نسبت به مخاطب باید درست عمل کرده باشد. اگر آقایی هستی که پسر خاله ات را دعوت می کنی، باید نقش پسر خاله بودن را خوب ایفا کرده باشید. ویژگی یک پسر خاله خوب این هست که همراه پسر خاله اش است. مشکلی برایش پیش بیاید، تماس می گیرد، حضور پیدا می کند، در شادی، در غم و غصه هست. اگر همکلاسی تان هست، یک همکلاسی خوب وقتی جزوه خوب، کتاب خوب می نویسد، اطلاع خوب به دست می آورد. یک همکار خوب وقتی موقعیت خوب برای رشد شغلی و ارتقاء شغلی پیش می آید، اطلاع می دهد. به موقع می آید، به موقع می رود. کما این که یک همکلاس خوب، یک هم کلاسی که درس را خوب فهمیده باشد، یک همکار خوب، همکاری است که کار خوب انجام داده باشد. شما اگر شأن ها و نقش ها را در آن شأن ها و نقش ها، با مدعوتان و مخاطب تان ارتباط دارید، خوب ایفای نقش کرده باشید، با شوق و اشتیاق به این مجلس خواهد آمد و بنابرین، این هم یک نکته مثبت و یک تلنگر است که روابطمان را از الان تصحیح کنیم. اگر خطایی هست، جبران کنیم که مبادا مخاطبی را از دست بدهیم.
حالا من نقش سخنران و برگزار کننده را که خیلی مهم هست، مطرح کنم. معمولا این اصل وجود دارد که کسی که پیامی را می رساند، هرچقدر خضوع و خشوع بیشتری در عمل نشان دهد، هرچقدر خدمت بیشتری به مخاطب، به مستمع انجام دهد، مستمع با اشتیاق بیشتری گوش خواهد کرد، خودش را مدیون خواهد دانست و برای ادای این دین سعی می کند با تمام دقت گوش کرده و پیام را دنبال کند.
چون شما برگزار کننده اید، پذیرایی می کنید، تدارک پذیرایی دیده اید، مخاطب با خشوع خاصی نسبت به خدمتگزاری شما و خدمت شما و خدمت فیزیکی شما عکس العمل نشان می دهد و بنابراین پیام شما را دقیق تر می شنود. نکته بعدی اینکه شما را می شناسد و مخصوصا اگر همانطور که در قسمت قبلی گفتم، در شرح ها و نقش هایی که نسبت به مخاطب داریم، خوب و کامل و درست عمل کرده باشیم، اثر کلام شما بیشتر می شود. عمق کلام شما بیشتر می شود و اگر هزینه ای صرف می کنید، عمق تأثیر آن بیشتر خواهد بود. اگر تعدادی را دعوت می کنید، آن عده حتما خدمت شما می آیند و حتما سراپا گوش خواهند بود. و حالا عنصرهای دیگری هست که اگر رعایت شود، ما در قسمت های بعدی بیشتر و پررنگ تر خواهیم گفت، آن هم این است که می گویم نشان دهید و بیان کنید که زندگیتان تغییر کرده. تغییرات زندگیتان را بگویید. دقیقا چکاری را انجام داده اید؟ بگویید و این کار را از کدام توصیه حضرت زهرا سلام الله علیها گرفته اید را بگویید. احساس وام و احساس دین و قرضی که نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها دارید و وجدان می کنید را بیان کنید. اینها همه عنصرهایی هستند که کمک می کنند. وقتی فردی از درون آنها و از بین آنها و از جنس آنها صحبت می کند و یک تغییر را بیان می کند، مخاطب به راحتی می پذیرد. سخنرانی های دیگر، برگزارکننده های دیگر همیشه برای مخاطب ایجاد سؤال می کند. اینان برای چه چنین مجلسی می گیرند؟ این فردی که حرف می زند، اصلا حال من را می فهمد؟ زندگی من را می داند؟ می داند یک دانشجو چه زندگی دارد؟ می داند یک کارمند چجور زندگی دارد؟ یک معلم؟ ولی شما افرادی که دعوت می کنید را کاملا می شناسید، آنها هم کاملا شما را می شناسند. همین شناخت ها باعث می شود که با خودش بگوید: او تغییر کرد، پس من هم می توانم تغییر کنم. او وجدان کرد، یافت، من هم می توانم بیابم و وجدان کنم. او، این فرمایش را برداشت و عمل کرد، پس من هم می توانم عمل کنم. او می گوید سخنران من خودش عمل نمی کرده، دو هفته پیش، سه هفته پیش، یک ماه پیش و امروز بخاطر عمل به این توصیه زندگی بهتری دارد، پس من هم می توانم زندگی بهتری داشته باشم. اصلا معضل و مسئله همزادپنداری حل شده است. چون اصلا مخاطب همزاد شماست، لازم نیست پندارش را داشته باشد. کافی است فقط وجدانش را داشته باشد. پس اگر رابطه خیلی خوبی داشته باشیم و در شأنی که نسبت به مخاطب داریم، نمره بیست را گرفته باشیم، حتما می توانیم با همین هزینه های مینیمال، با وقت گذاری مینیمال که کارآیی را خیلی بالا می برد، اثر خیلی بیشتری داشته باشیم و پیام را به عمق جان او بنشانیم و تأثیرگذاری زیادی داشته باشیم و جمع اینها می شود بهره وری بالا که مختص مجالس مینیمال است. فقط خاطرمان باشد که اگر همکار هستیم، همکار خوبی باشیم. به موقع برویم و به موقع هم ترک کنیم. کارمان را به دیگران نسپاریم. سعی کنیم کار دیگران را انجام دهیم. اگر همکلاسی، یک همکلاسی تجدیدی، همکلاسی که نمره هایش پایین است، همکلاسی که به دیگران در فهم یا در امکانات تحصیلی جدید کمک نمی کند، در معرفی کتاب کمک نمی کند، نمی تواند خوب باشد. یک همسایه خوب باشیم. در هر صورت ان شاءالله که موفق باشید و از فضاها و مزایای مجالس مینیمال نهایت استفاده را داشته باشید.
یک مقایسه
همه ما دیده ایم و حس و حال آن را چشیده ایم. پدربزرگی، مادربزرگی، پدری، مادری، خاله، عمه، دایی، بزرگی، هیئت یا مجلسی گرفته می شود. کسی روضه می خواند. بزرگوار دیگری بعد از بزرگوار اول سخنرانی می کند. سینه زنی می شود. این ها مجالس خیلی خوبی هستند و واقعا هم همه ما مدیون این هیئت ها و مجالس خانگی بودیم، هستیم و خواهیم بود. سالیان سال فرهنگ تشیع به کمک این ها منتقل شده. معمولا مجالس که مجالس مفصلی است و تدارکات مفصلی دیده می شود و حتما یک سخنران سخنرانی می کند، مخاطب خاص خودش را دارد. قشر سنتی و قشر مذهبی و متدین معمولا تعداد زیادی از این مجالس را شرکت می کنند. بخشی از قشر امروزی جامعه که درصد زیادی هم هستند، تنها شاید یک یا دو تا از این مجالس را شرکت کنند و بعضی از آن ها هم شاید اصلا در سال یکی دو تا، چهار تا پنج تا شرکت کنند. در طول یک سال، از قشر مدرن یا خاکستری جامعه و یک عده شاید هیچ وقت شرکت نکنند.
یک سری مجالس مدرن هست که برگزار می شود. مثل تاکشوها، میز، غرفه و چیزهای مختلف که آنها هم در جذب مخاطب خاکستری خیلی موفق است. چون در محل حضور دارند و تجمع طبیعی این نوع مخاطب ها قرار می گیرند و آن ها را دعوت می کنند. مخاطبین شرکت می کنند، دچار تحول می شوند، مطالب را یاد می گیرند و می روند. در هر دوی این ها خیلی مزایا دارد. ما خیلی راجع به مزایا و دین مان نسبت به این مجالس امروز نمی خواهیم گفت و گو کنیم. اما در مجالس مینیمال که شعار آن less is more است که کمتر و کمترین، خودش زیاد است و هر چه کمتر، المان هایش کمتر و بهتر و تکیه روی پیام است.
خیلی ویژگی ها دارد. یکی هزینه پایین آن است. تدارکات آن چنانی نمی خواهد. دیگری اینکه به راحتی پیام شما در جان مخاطب می نشیند و بهره وری آن فوق العاده است و اصلا هم قرار نیست رقیب باشد. مقابل بقیه مجالس باشد. بلکه در کنار مجالس دیگر قرار می گیرد. یک ویژگی دیگر آن، این است که شما می توانید حس مادربزرگ و پدربزرگ ها و خاله و عمه و دایی را داشته باشید. خودتان برگزار کننده یک مجلس باشید. نکته دیگر این است که به مخاطب امکان گفت و گو می دهید و چون در سطح او هستید و خودتان را در سطح او می دانید و خدای نکرده وارد فضاهایی نمی شوید که دچار کبر شوید یا بالاتر بدانید و مخاطب به راحتی خودش را در سطح شما می داند، هم پایه شما می داند، هم ذات شما می داند، پیام خیلی راحت تر منتقل می شود. با گوش شنواتری می شنود. همین هم سطح بودن، هم دست بودن، یکنواخت بودن و هرکه باشد و هرچه باشد، حتما شرکت می کند. من در قسمت قبلی گفتم، در قسمت بعدی هم خواهم گفت. حتما موقع دعوت یکی از نیت های اصلی شما، تجدید دیدار باشد. یکی از نیت های اصلی شما، دور هم بودن و تجربه کردن فضای هم زیستی باشد. یعنی اگر می خواهید هم کلاسی هایتان را دعوت کنید، یک گردهمایی باشد، دوباره یک بازتجمیع باشد. اگر همکارتان است، دوست دارید خارج از فضای کار او را ببینید. اگر در واقع بستگان هستند، هم سن و سال های خودتان هستند، می خواهید گپ و گفت و گو داشته باشید. همین فضاها باعث می شود مخاطب شما خیلی راحت پیام بردارد. به عمق بیشتری در وجودش نفوذ کند و ساعات بیشتری به پیام هایی که گرفته، فکر کند. مخصوصا اگر موفق شوید او را به گفت و گو بیاورید، او را به صحبت بیاورید. او هم با شما گفت و گو و صحبت داشته باشد و راجع به موضوع حرف بزند. گفتن هزینه کم، تدارکات کم، این ها همه ویژگی های منحصر به فرد این نوع مجالس است. و مخصوصا شما پیامی می دهید که خودتان عمل کرده اید. مخاطب می گوید او عمل کرده، پس من هم می توانم. چیزی که معمولا در مجالس کلاسیک یا سنتی یا حتی در مجالس مدرن مورد غفلت واقع می شود، این است که پیام آنقدر راحت و ساده گفته شود و آنقدر با ادبیات راحت و خودمانی گفته شود که مخاطب واقعا بتواند برود انجام بدهد.
پیام مجالس مینیمال و میزان و جایگاه تأثیرگذاری آن
ما با یک مخاطب کاملاً خاکستری روبه رو هستیم. مخاطبی که از دین گریخته است و این که ما بخواهیم راجع به مقامات والای حضرت زهرا سلام الله علیها یا راجع به تاریخ تکیه کنیم، مخاطب ما اصلاً پذیرش آن را ندارد. و می توانیم به جای آن از توصیه های عملی و راهکارهایی که حضرت زهرا سلام الله علیها برای زندگی معنوی بسیار متعالی و خداپسند، فرمودند استفاده کنیم و مخاطب را سه بار دچار شادی زاید الوصف کنیم. دفعه اول، وقتی است که ما پیام را در مجلس می گوییم. مخاطب می گوید عجب جمله ای، عجب حقیقتی را این بانوی بزرگوار گفته اند. این جا است که ما می توانیم بگوییم این بانوی بزرگوار چه مقامی در درگاه الهی دارد و این رویکردی است که در نوع مجالس مدرن و سنتی گاهی نسبت به آن غفلت می شود. پس حالت اول و شادی اول، وَاو پوینت اول، همان لحظه ای است که عمق پیام را می فهمد. شادی دوم وقتی است که این توصیه را در زندگی خود عمل می کند و آثار شگرف و شگفت انگیز آن را می بیند. پاسخ توصیه های حضرت زهرا سلام الله علیها قرار نیست در قیامت دیده شود. در قیامت پاسخ اعظم و تعبیر اعظم آن رؤیت خواهد شد. ولی در دنیا هم آثاری شگفت انگیز دارد و خودش بینه صدق دعوت و ادعای خود آن بزرگوار و پدر آن بزرگوار است. اعجاز اصلی در آثاری است که در عمل به آن پیام دیده می شود. پس اول بزرگی آن پیام و کلام را تصدیق می کند و حالت دوم، اثر شگفت انگیز آن پیام و کلام است که با معنویت خاصی هم توأم خواهد شد. یعنی در زندگی می بیند که مسیر زندگی او در همین دنیا عوض می شود. آثار لطف خدا را در همین دنیا خواهد دید،. یعنی آن آثاری که حضرت برای توصیه هایشان فرموده اند، در همین دنیا به راحتی قابل رؤیت و تحقق است. این «به راحتی» و این یسری که صحبت می کنم که در کنار عسر است، این راحتی در همراهی و تمسک و توسل به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قابل تحقق است. و سومین نقطه شادی و تعالی وعده الهی است که هر کس به توصیه ای از توصیه های اهل بیت علیهم السلام عمل کند، علاوه بر این که آن اثری را که برای آن توصیه گفته شده، خواهد دید، خداوند وعده داده است اسماء حسنی و الطاف ویژه خودش را به عنوان جایزه هم به آن فرد در همین دنیا و در قالب معرفت خود اعطا می کند. برایتان مثال می زنم: حضرت در خطبه فدک می فرمایند: ایمان انسان را از افتادن در وادی شرک باز می دارد. ایمان یعنی چه؟ ما در نوع گفت و گوهایمان، نوع صحبت هایمان در مجالس مینیمال که من دیگر توصیه می کنم که اگر می خواهد بگیرند، با هم یک گفت و گویی داشته باشیم؛ یکی از توصیه ها همین است که ایمان انسان را نگه می دارد از این که در وادی شرک بیفتد. ایمان یعنی نقطه مقابل خوف، ایمان یعنی امنیت، ایمان یعنی آرامش خاطر. اگر کسی به خدا مؤمن شود. یکی از معانی این واژه هم تصدیق است. یعنی تصدیق بزرگی و لطف و رحمت خدا را کند و این که خدا کمک می کند. باور کند هیچ دست آویزی به غیر از خدا ندارد. در همین حدی که می فهمد و به این باور دل ببند، خداوند او را در زندگی به قدری یاری خواهد کرد و همراهی خواهد کرد که هیچگاه دل نگران نخواهد شد. وقتی دل نگران نمی شود، دیگر نیازی به چیزی غیر از خدا پیدا نمی کند که بخواهد آن را هم سطح و هم رده و هم جایگاه خداوند بداند. حالا فردی که این پیام را می رساند، می گوید از وقتی که من این پیام را شنیدم، هرجایی خوف در دلم بیفتد، هر جا احساس ناامنی کنم، هر جا احساس ناراحتی کنم، هر جا دل نگران شوم، یک لا اله الا الله می گویم و این واژه و ذکر شریف جزو آن واژه هایی است که خود حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه شان هم آورده اند، می گویم و دلم آرام می شود. می گویم و می دانم که خدا یاری ام خواهد کرد. دیگر اصلاً مجالی برای این که کسی را بخواهم در حد خدا بدانم، به خدا شرک بورزم، برای اسباب دنیوی در حد خداوند جایگاه قائل بشوم، نمی ماند و بلافاصله خوفم زائل می شود و خداوند یاری هایش در زندگی من جاری می شود. علی الخصوص هر دفعه که چنین اتفاق برای من می افتد، متمسک به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم می شوم. یعنی می گویم یا صاحب الزمان؛ من می دانم که خدا یار و یاور من است و خدا یاری ام خواهد کرد. کمکم کن و یاری ام کن که خداوند متعال این لطف را نشان دهد و من بر این باورم بمانم. برو از آن خدایی که ناامنی ها را رفع می کند، مشکلات را حل می کند، توی بزرگوار و توی پاک و منزه و مورد پسند الهی، برو از خداوند بخواه که این مشکل من را حل کند. اصلاً وقتی واسطه ای چون شما هست و خدایی چون الله است، من نیازی به دیگری احساس نمی کنم. اصلاً نیاز احساس نمی شود. یعنی بلافاصله وقتی فردی وارد وادی این باور می شود که انسان با خدا بی نیاز از هر چیزی است و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را به عنوان واسطه انتخاب کند که برود از خداوند آن نعمت ها را طلب کند، اصلاً حس نیازش از بین می رود و فردا و پس فردا آثار این توکل و ایمان را خواهد دید. این پیام خیلی راحت می تواند منتقل شود و آن برگزار کننده کافی است در زندگی چند بار این را تجربه کند و به دیگران توصیه کند.
حضرت زهرا سلام الله علیها اخلاص و برای خدا کار کردن و قیام لله را مطرح می کنند و می فرمایند: اگر کسی می خواهد قیامش لله باشد و کاری را فقط بخاطر خدا انجام دهد، بهترین راه آن روزه گرفتن است و روزه تمرینی است برای این خلوص و اخلاص. کافی است که یک نفر بخواهد اخلاص را در زندگی اش پیاده کند.
اول از همه این اخلاصی که حضرت زهرا سلام الله علیها می فرمایند را معنا کنیم. اخلاص یعنی خدا می گوید اگر کاری می کنی، هر کاری کردی، منّتش را روی سر من بگذار و روی سر بندگانم منت نگذار. هر دفعه و هر چقدر بگو خدایا این کار را به خاطر تو کردم، چون محتاج تو بودم و هیچ کسی هم به اندازه تو نمی تواند احتیاجات من را برآورده کند و خدایا تو اصلاً یک چیز دیگری. هر دفعه بگوید خدایا به خاطر تو این کار را کردم، من هم ثواب او را بیشتر می کنم، عطایم را بیشتر می کنم، عنایتم را بیشتر می کنم اما اگر یک بار به یکی از بندگانم بگوید کار را به خاطر تو کردم یا اصلاً نگوید ولی به خاطر او این کار را انجام دهد، خیلی چیزها را از دست می دهد و خدا می گوید اصلاً چرا سراغ بنده من می روی؟ بنده من مثل تو فقیر است و اگر کاری برای بنده ای از بندگان من کردی، بیا از من پاداش، پاسخ و جوابش را بخواه. بنده های من خسته اند و اصلاً نمی خواهم اذیت شوند. من آن ها را دوست دارم. هر جا احساس می کنی آن طوری که باید و شاید از تو تشکر و قدردانی نکردند، بیا از خودِ منِ خدا بخواه. بیا به خود من بگو. برای بنده هایم کار کن ولی از آنها چیزی نخواه، از من بخواه.
بعد برگزارکننده یا سخنران می گوید از وقتی من اینگونه عمل می کنم، اصلاً زندگی ام عوض شده. از دیگران دیگر انتظاری ندارم و چقدر الطاف ویژه خدا را دیدم و بگوید هر دفعه که انتظار داشتم به خاطر کاری که کردم، مثلاً شخصی پولی به من بدهد یا توجهی کند، آن را از خدا خواستم و صد برابر آن چیزی که انتظار داشتم آن بنده به من بدهد، خدا به من داد. این یعنی اخلاص و آنقدر لذت بخش و دلچسب بوده که تصمیم گرفتم، قضای روزه هایم را بگیرم (اگر قضایی بر گردنم هست). چون هر دفعه روزه می گیرم، این تعامل و معامله ام با خدا بیشتر می شود و این همان مطلبی است که جنس پیام ها این است. یا اگر روزه قضا ندارم، روزه مستحبی می گیرم (روزه روز اول یا آخر ماه قمری و…) و هزاران و هزار پیام که در کلام حضرت زهرا سلام الله علیها هست.
نکته آخر امروز، مجالس مینیمال مولد است. همانطور که گفتم، بیس و پایه دعوت آن گردهمایی (reunion) یا جمع شدن مجدد است. دوستان، فامیل و همکاران همدیگر را ببینند و وقتی برگزار شد، شما در یک حالت خوب و زیبا، تجربه خودتان را با پیام و کلام حضرت زهرا سلام الله علیها به دیگران منتقل می کنید.
همان جا توصیه کنید که مجلس بعدی را می تواند دوستتان بگیرد و به او بگوید نیازی نیست در آن مجلس من را دعوت کنی. من هر سال شما را دعوت خواهم کرد، شما دوستان دیگرتان را دعوت کنید. یا اصلاً ۳ – ۴ جلسه با این عزیزان برگزار شود (۲-۳ ماه یک بار) و بعد توصیه کنید بیایید و از این به بعد هر کسی برای بستگان خودش بگیرد و بیاییم اینجا به هم گزارش دهیم. چون از این مجالس فیض و برکت دیدیم و برکت خواهیم دید و اینکه توصیه کنید دیگران هم چنین مجالسی بگیرند. علی الخصوص کسانی که شرکت می کنند. آنها را تشویق کنید. منتها بگذارید ۳-۴ مجلس بگذرد و آن ها هم این مطلب را وجدان کنند که عمل کردن به توصیه های اهل بیت علیهم السلام اگر زمینی شود، یعنی تصویرش را روی زمین به مردم بتوانیم نشان دهیم و راحت بیان کنیم، بطوری که بتوانند عمل کنند، آن وقت آثارش را خواهند دید. یعنی از همان جلسه اول نمی خواهد مبلغ بودن را بگویید. بگذارید جلسه سوم و چهارم مینیمال برگزار شود، آثارش را ببینند، به وجد بیایند، سرور و شادی در آنها ایجاد شود و بعد توصیه مبلغ بودن را به آنها بگویید.
دیدگاهتان را بنویسید