کارگاه آموزشی شماره ۱۷۶ – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه بیستم

صوت کامل بخش اول
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین
انه خیر ناصر و معین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. و لعنت الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.
و انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی قو علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمه جوانحی
بحثی را که جلسه گذشته شروع کردیم، تحت عنوان وصایت در منابع اهل سنت از هفت طریق و هفت راه وصایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در منابع اهل سنت ثابت کردیم که یک طریق دیگر اضافه می کنم تا هشت طریق شود؛
وصایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام از دیدگاه تابعین
رسیدیم به بخش صحابه به چند نفر از صحابه اشاره کردیم برویم ادامه دهیم.
مالک اشتر:
مالک اشتر می فرماید:
احمدوا الله عباد الله و اشکروه اذ جعل فیکم ابن عم نبیه محمد صلی الله علیه و اله و وصیه و احب الخلق الیه اقدم هجره و اولهم ایمانا سیف من سیوف الله صبه علی اعدائه
الفتوح، جلد ۳، صفحه ۱۵۷
تعبیر وصی را در کلاماتش به کار برده. خدا را شکر کنید و ستایش کنید که پسرعموی پیغمبر صلی الله علیه و آله به عنوان وصی و جانشین او برای شما قرار داده است. باید ستایش کرد خدا را بر این نعمت بزرگ.
یا در جای دیگر نقل می کند از مالک که در یک خطابه ای فرمودند:
«ایها الناس هذا وصی الاوصیاء و وارث علم الانبیاء»
تاریخ یعقوبی، جلد ۲، صفحه ۱۷۸
تعبیر وصی اوصیاء را این جا در کلماتش دارد.
عمر و بن حمق خزاعی
زمانی امیرالمؤمنین علی علیه السلام مردم را در کوفه جمع و خطبه ای خواندند و برای حرکت به طرف صفین مردم را تشویق کردند. مردان خدا در موقعیت های خاص متذکر موقعیت خودشان می شوند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام در موقعیت خاص متذکر عناوین واقعی خودشان من جمله وصایت می شوند. در ادامه؛ عمرو بن حمق هنگام حرکت لشکر امیرالمؤمنین علی علیه السلام به سمت صفین خطبه ای خوانده و در آن امیرالمؤمنین علی علیه السلام را به عنوان وصی خطاب می کند:
وقال عمرو بن الحمق: انی واللَّه یا أمیرالمؤمنین ما أجبتک ولا بایعتک علی قرابه بینی وبینک، ولا اراده مال تؤتینیه ولا التماس سلطان یرفع ذکری به ولکن احببتک لخصال خمس: انک ابن عم رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم واول من آمن به، وزوج سیده نساء الأمه فاطمه بنت محمّد صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم وأبو الذریه التی بقیت فینا من رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه وآله وسلّم واعظم رجل من المهاجرین سهماً فی الجهاد. فلو أنی کلفت نقل الجبال الرواسی ونزح البحور الطوامی حتی یأتی علی یومی فی أمر اقوّی به ولیّک واوهن به عدوک، ما رأیت انی قد أدیت فیه کل الذی یحق علی من حقک.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد ۱، صفحه ۲۸۱
یا علی، یا امیرالمؤمنین علی علیه السلام من دوستت ندارم و با تو بیعت نکردم به خاطر قوم و خویش بازی که قرابت قوم و خویشی پیش من و تو باشد، به خاطر مالی که به من دهی. دیدید بعضی ها دست بیعت می گذارند و بعضی ها را دوست دارند به خاطر مال؟ «تا پول داری رفیقتم، قربان بند کیفتم!» در آن جمعیت، می رود طرف صفین، عمرو بن حمق خطابه ای دارد برای تشویق لشکر، خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام می کند، می گوید: یا علی! اگر من تو را دوست دارم و با تو بیعت کردم، به خاطر قوم و خویش بازی نیست. بخاطر این که به من پول بدهی، نیست. بلکه برای چیست؟ بخاطر این که یک جایی، پستی و مقامی به من دهی، بخاطر این تو را دوست ندارم. به خاطر این با تو بیعت نکردم. «و لا کننی احببتک بخصال خمس» به خاطر پنج ویژگی تو را دوست دارم: «انک ابن عم رسول الله و وصییه» اولین عنوانی که برای او ذکر می کند، پسر عموی رسول خدا صلی الله علیه و آله و وصی او هستی. همان اولش می گوید. چون وصایت خیلی مهم است، اولین ویژگی برای امیرالمؤمنین علیه السلام که بیان می کند، این است که چون تو وصی پیغمبری، تو را دوست دارم. چرا این ها را ذکر می کند؟ بیست و پنج سال گذشته از عصر پیغمبر صلی الله علیه و آله تا زمان حکومت امیرالمؤمنین علی علیه السلام حقایق وارونه جلوه داده شده، عمرو بن حمق معرفت واقعی دارد به امیرالمؤمنین علی علیه السلام در واقع خطابش به امیرالمؤمنین علی علیه السلام به خاطر توجه این لشکر است که ای لشکر! اگر به طرف صفین حرکت می کنید، با اعتقاد حرکت کنید. علی علیه السلام وصی پیغمبر صلی الله علیه و آله است، جانشین واقعی است، جانتان را با این عنوان در راه علی علیه السلام دهید، نه با این عنوان که حاکمی است مثل بقیه حاکم ها، یک رئیس جمهور است. نه! به عنوان این که ابن عم رسول خدا صلی الله علیه و آله است، به عنوان وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله. ببینید چقدر پتانسیل این عنوان بالا است که اولین عنوان برای تشویق این ها، عنوان وصی را ذکر می کند.
عبدالله بن عمر
نفر بعد عبدالله بن عمر است.
آدرس: مناقب ابن مغازلی شافعی، صفحه ۳۲۷
نافع می گوید به او گفتم: «من خیر الناس بعد رسول الله؟» خیر الناس بعد رسول الله صلی الله علیه و آله کیست؟
می گوید: عبدالله به من گفت: «ما انت و ذاک لا ام لک» چرا به صحابه توهین می کنی؟ خودشان به یک دیگر فحش می دادند، ای بی مادر! تو را چه ربط به این کارها که بپرسی خیر الناس بعد رسول الله صلی الله علیه و آله کیست؟! «ثم قال: استغفرالله» بعد خودش گفت: «استغفرالله خیرهم بعده من کان یحل له ما یحل له و یحرم علیه ما یحرم علیه» کلی گویی کرد گفت: خیر الناس می دانی کیست؟ آن کسی است که هرچه بر پیغمبر صلی الله علیه و آله حلال است، بر او حلال است و هر چه بر پیغمبر صلی الله علیه و آله حرام است، بر او هم حرام است. بر پیغمبر صلی الله علیه و آله چه حلال است؟ «و احل له من مسجده ما حل له» زکات بر پیغمبر صلی الله علیه و آله حرام است، بر امیرالمؤمنین علی علیه السلام هم حرام است. بر پیغمبر صلی الله علیه و آله حلال است حتی در حالت جنابت در مسجد وارد شود، «و سد الابواب الا بابه» این را عبد الله بن عمر به او گفت: کلی گویی می کنی. تو بگو کیست؟ «قال: قلت من هو؟» این کیست؟ «قال: علی سد ابواب المسجد و ترک باب علی» به امر خدا پیغمبر صلی الله علیه و آله همه درهای مسجد را بست، به جز در خانه علی علیه السلام که باز گذاشت. «و قال: له لک فی هذا المسجد ما لی» همانطور در مسجد می توانم وارد شوم، بر تو هم همین است. «و علیک فیه ما علی و انت وارثی و وصیی تقضی دینی و تنجز عداتی» این را من توضیح دادم. شاید در خیلی از روایات دیده باشید. بعد از وصایت و وراثت، پیغمبر صلی الله علیه و آله خطاب می کند: ای علی! «انت تقضی دینی و تنجز عداتی» کمی باز کنم: بالای منبر اگر خواستید مطالب را بگویید، برای مردم یک مقداری بیشتر شفاف سازی کنید.
از وظائف اوصیاء و جانشینان پیغمبر این است که دِین های شخصی پیامبران را ، نه دِین هایی که مربوط به دین و حاکمیت و حکومت است، جانشین پیغمبر ادا می کند.
مثلا به شخصی گفته است: آقا تو برو لب مرز دیدبانی بده، برگرد، این مقدار به تو جایزه می دهیم. مثلا این مقدار از زکات به شما می دهیم. دِین های مثل این، نه این که پیغمبر صلی الله علیه و آله دِین شخصی داشته باشند. دِین های دینی که فرضیه هایی را برای تفکر قرار دادند. تو این کار را انجام بده، اگر پیروز برگشتی، این مقدار به تو می دهیم و وعده هایی که داده شده است. دیون مربوط به دین و وعده هایی که به اشخاص مختلف داده شده است، در راستای اهداف حکومت اسلامی، جانشین پیغمبر صلی الله علیه و آله ادا می کند. پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: «انت تقضی دینی و تنجز عداتی» بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله، اولی و دومی به کمک یکدیگر فدک را از امیرالمؤمنین علیه السلام گرفتند. از فاطمه زهرا سلام الله علیها گرفتند که چی؟ که این ها نگویند این پست مال ماست. لذا اولی بالای منبر رفت و گفت: هرکسی که دینی از طرف پیغمبر صلی الله علیه و آله برای او به گردن پیغمبر صلی الله علیه و آله است، هرکس وعده ای از پیغمبر صلی الله علیه و آله داشته است، پیش من بیاید. چرا؟ می خواست این عنوان را برای خودش بگیرد. یعنی من جانشین پیغمبر صلی الله علیه و آله هستم، هرکسی پیغمبر صلی الله علیه و آله به او دینی بدهکار است و وعده هایی به او داده است، بیاید من ادا می کنم. تقضی دینی یعنی تو جانشین من هستی تو که تنجز عدتی این یک عنوان برای جانشین پیغمبر صلی الله علیه و آله است. این ها برای خودشان یدک کشیدند. پشتیبانی مالی را از امیرالمؤمنین علیه السلام گرفتند که دسترسی مالی نباشد که نتوانند این کار را انجام بدهند!
عباس بن عبدالمطلب
نفر بعدی عباس بن عبدالمطلب است.
آدرس: تاریخ دمشق
ابورافع می گوید: «کنت قَاعِداً بَعْدَ مَا بَایَعَ النَّاسُ أَبَا بَکْرٍ» من نشسته بودم، بعد از این که مردم با ابوبکر بیعت کردند. «سَمِعْتُ أَبَا بَکْرٍ یَقُولُ لِلْعَبَّاسِ: أَنْشُدُکَ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ جَمَعَ بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَوْلَادَهُمْ» عباس تو را به خدا قسم می دهم آیا می دانی که پیغمبر صلی الله علیه و آله عبدالمطلب و اولادش را جمع کرد. «وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ جَمَعَکُمْ دُونَ قُرَیْشٍ،» قریش را نیاورد. «فَقَالَ: یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنَّهُ لَمْ یَبْعَثِ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا جَعَلَ لَهُ مِنْ أَهْلِهِ» این را ابوبکر به عباس گفت: یادت هست که پیغمبر صلی الله علیه و آله اینها را جمع کرد، گفت: از قریش نباشند، از شما باشند. از بنی هاشم باشد. و این جمله را پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «لَمْ یَبْعَثِ اللَّهُ نَبِیّاً إِلَّا جَعَلَ لَهُ مِنْ أَهْلِهِ أَخاً وَ وَزِیراً وَ وَصِیّاً وَ خَلِیفَهً فِی أَهْلِهِ، فَمَنْ مِنْکُمْ یُبَایِعُنِی عَلَى أَنْ یَکُونَ أَخِی وَ وَزِیرِی وَ وَصِیِّی وَ خَلِیفَتِی فِی أَهْلِی! فَلَمْ یَقُمْ مِنْکُمْ أَحَدٌ» یادت هست در آن قصه هیچکس بلند نشد. ابوبکر به عباس می گوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «فَقَالَ: یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ کُونُوا فِی الْإِسْلَامِ رُءُوساً» در اسلام با این کارتان سردسته و سرور بشوید «وَ لَا تَکُونُوا أَذْنَاباً» دنباله رو نباشید «وَ اللَّهِ لَیَقُومَنَّ قَائِمُکُمْ أَوْ لَتَکُونَنَّ فِی غَیْرِکُمْ» یکی از شما آن کسی که باید باشد که پا می شود یا خلافت به دست دیگری می افتد «ثُمَّ لَتَنْدَمُنَّ!» بعد پشیمان می شوید. ابوبکر به عباس می گوید: (حالا ابوبکر دارد تعریف می کند، یادت هست!) «فَقَامَ عَلِیٌّ مِنْ بَیْنِکُمْ فَبَایَعَهُ عَلَى مَا شَرَطَ لَهُ وَ دَعَا إِلَیْهِ» طبق آن شرط و شروط را پذیرفت. «أَ تَعْلَمُ هَذَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ» آیا این قصه که شنیدم درست است؟ «قَالَ:نَعَمْ!» درست است! پس این روایتی که ذیل آیه و انذر عشیرتک یکی از روادش کیست؟ اولی. خطاب به عباس می کند و عباس می گوید: نعم! پس عباس بن عبدالمطلب هم از رواد حدیث وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام است.
عبدالله بن عباس
نفر بعدی پسرش عبدالله بن عباس
آدرس: المحاسن والمساوی بیهقی؛ ص ۶۴.
ابن عباس نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله خطاب به ام سلمه فرمود: «علیّ سیّد مبجّل، مؤمّل المسلمین، و أمیر المؤمنین، و موضع سرّی و علمی، و بابی الّذی یؤوى إلیه، و هو الوصیّ على أهل بیتی و على الأخیار من أمّتی؛ و هو أخی فی الدنیا و الآخره» تعبیر وصی دارد. هم اهل بیت علیهم السلام و هم نیکان از امت. این تعبیر دیگر از ابن عباس بود.
عبدالله بن مسعود
آدرس: مناقب ابن مغازلی، یعنی مناقب امیرالمؤمنین از ابن مغازلی شافعی، صفحه ۲۷۶.
این روایات را یا خودشان نقل کردند یا از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل کردند. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «فَانْتَهَتِ الدَّعْوَهُ إِلَیَّ وَ إِلَى أَخِی عَلِیٍّ لَمْ یَسْجُدُ أَحَدٌ مِنَّا لِصَنَمٍ قَطُّ، فَاتَّخَذِنیَ اللَّهُ نَبِیّاً، وَ عَلِیّاً وَصِیّاً» پیغمبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: وقتی دستور انذار و تبلیغ آمد، ما دو نفره دعوت را شروع کردیم. «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى و َفُرَادَى» ما دو تا تنهائی دعوت را شروع کردیم. من و علی علیه السلام هرگز بر هیچ بتی سجده نکردیم «کرم الله وجهه» می دانید یعنی چه؟ بعضی وقت ها سنی ها که اسم امیرالمؤمنین علیه السلام را می برند، می گویند: کرم الله وجهه. خداوند متعال پیشانیش را تکریم کرد. خودشان هم نمی دانند یعنی چه. «لَمْ یَسْجُدُ أَحَدٌ مِنَّا لِصَنَمٍ قَطُّ» آن موقع که دیگران بر بت سجده می کردند، امیرالمؤمنین علیه السلام بر هیچ بتی سجده نکرد. در اینجا پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: احدی از ما دو نفر بر هیچ بتی سجده نکردیم. این همجنس بودن است. این أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ است. «فَاتَّخَذِنیَ اللَّهُ نَبِیّاً، وَ عَلِیّاً وَصِیّاً» ما دو تا از یک ریشه ایم. نور واحدیم. خدا مرا نبی انتخاب نمود و علی علیه السلام را بعنوان وصی انتخاب نمود.
جابر بن عبدالله الانصاری
آدرس: همان ص ۸۹ تا به جمع بندی این روایت برسیم.
ایشان از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل می کند: پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «إنّ اللّه عزّ و جلّ أنزل قطعه من نور فأسکنها فی صلب آدم» روایت نور معروف است. خداوند عز و جل قطعه ای از نورش فرو فرستاد و این نور را در صلب آدم سکنی داد. «فساقها» این نور همینطور ادامه پیدا کرد از این صلب به آن صلب «أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَهِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَهِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّهُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ» سال ها همین طور از این صُلب به آن صُلب، «حتّى قسمها جزءین» تا رسید به یک جا که خداوند متعال این نور را دو جز کرد. جزئی از آن را در صُلب ابوطالب قرار داد و جزئی از آن را در صُلب عبدالله. «حتّى قسمها جزءین فجعل جزءا فی صلب عبد اللّه و جزءا فی صلب أبی طالب، فأخرجنی نبیّا و أخرج علیّا وصیّا» انشعاب در این دم آخر. مرحوم میر حامد حسین یک جلد کتاب مستقل نوشته راجع به حدیث نور، یک جلد کتاب. سندها و دلالت هایش همه از کتب اهل سنت که معروف است به حدیث نور. اما چیزی که خدمتتان عرض می کنم، این است که جای ضرورت این بحث را را خالی می بینیم. میر حامد حسین هندی با آن قدرت ید طولانیش در مسائل کلامی در دفاع از اهل بیت علیهم السلام مخصوصا امامت، اولین جلد کتابش عبقات حدیث نور است. چهار جلد آن حدیث مدینه علم است، چهار جلدش حدیث ثقلین است، ده جلدش حدیث غدیر است و همینطور حدیث منزلت، ظاهرا دو جلد، اما حدیث وصایت نیست. گویا اصلا نتوانسته چیزی از سنی ها جمع کند. چرا؟ چون تا توانستند کتمان کردند، حالا ما مقداری از آن را جمع کردیم. قسمتی از آن را برای شما می خوانیم تا بحث علمی کنیم. شاید یک کار نو برای شما در این قسمت باشد. این هم از حدیث نور از جمله راویان حدیث نور جابر ابن عبد الله انصاری است.
حجر ابن عدی
حجر ابن عدی: یکی از صحابه هست.
آدرس: مروج الذهب مسعودی، جلد ۲، ص ۴۲۸
حجر در غاری پناه بود و به عنوان مدافع امیرالمؤمنین علیه السلام گروهی داشت. گروه شورشی بر علیه معاویه. در راهی، او را توی غاری گرفتند و اسیرش کردند و کشتند. قاتل او درباره او چه قضاوتی می کند: قاتل او به او گفت: «ان أمیرالمؤمنین ( یعنی معاویه) قد أمرنی بقتلک یا رأس الضلال و معدن الکفر و الطغیان» میگوید که معاویه به من دستور داده تا تو را بکشم، ای سر دسته گمراهی و ای معدن کفر و طغیان «و المتولی لأبی تراب» ای کسی که دوست ابو تراب هستی «و قاتل لابی تراب و قتل اصحابک» قاتل می گوید: امیرالمؤمنین، یعنی معاویه، دستور دادند تو و اصحاب تو را بکشم. «الا أن ترجعوا عن کفرکم» مگر این که از کفرتان بر گردید. کفر یعنی چه؟ یعنی تمرد از دستور معاویه «و تلعنوا أصحابکم و تتبرّءوا منه» یعنی علی علیه السلام را لغو کنید و تبری بجویید از علی علیه السلام دَم دَمنَه به قول معروف هنگامی که لشکر محاصره شدند، یا کشتن یا تبری. اگر تبری از علی علیه السلام بجویید و تکفیرش کنید، شما را رها خواهیم کرد، لعنش کنید و تبری بجویید. «فقال: حجر و جماعته ممن کان معه ان الصبر على مرّ السیف لا یسر علینا مما تدعونا الیه» حجر پاسخ می دهد: صبر بر تیزی شمشیر. ببینید مردان خدا، شیرمردان چه بودند! ما حاضریم صبر کنیم بر آن تیزی شمشیر اما هرگز آن دعوت تو را نخواهیم پذیرفت و هرگز تبری از علی علیه السلام نمی جوییم، هرگز علی علیه السلام را لعن نمی کنیم. «ثم القدوم على اللّه و على نبیه و على وصیه أحب إلینا من دخول النار» اگر با شمشیر تیز کشته شویم، بر ما بهتر است از این که تبری بجوییم از علی علیه السلام و او را لعن کنیم! چرا؟ چون بعد از این که کشته شدیم، بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد می شویم، بر خدا و بر رسولش و بر علی علیه السلام وصی اش وارد می شویم.
در آن بحبوحه میگوید وصی، این معلوم می شود این قدر عنوان وصی معروف است. هر جایی صحبت علی علیه السلام هست، میگوید: وصی، روشن شد؟ این هم تعبیر حُجر «و على وصیه أحب إلینا من دخول النار» یعنی چه؟ یعنی این که من اگر از علی علیه السلام تبری بجویم، جایم در آتش جهنم است.
وصایت در نظر تابعین
تابعین چه کسانی اند؟ آن کسانی که پیغمبر را ندیدند اما صحابه را دیدند و درک کردند.
محمد ابن ابی بکر
محمد ابن ابی بکر فرزند خوانده امیرالمؤمنین علیه السلام بوده، اسماء مادرش است. ابتدا همسر جعفر بود، بعد ابوبکر گرفت. بعد از فوت ابوبکر امیرالمؤمنین علیه السلام بنا بر نقلی گرفت. از ابوبکر محمد را دارد. وقتی ابوبکر رفت آن جایی که باید برود، امیرالمؤمنین علیه السلام اسماء را گرفت. او آمد در دامان امیرالمؤمنین علیه السلام رشد پیدا کرد و از آن مردان ولایی خیلی پرو پا قرص شد. یکی از کسانی که در شورش بر علیه عثمان شرکت کرد، همین است. ابن کثیر قصه جالبی دارد. در البدایه النهایه قصه اش را نقل می کند. می گوید: چند روز که محاصره بود، یک مرتبه محاصره و در خانه را شکستند و داخل ریختند. اول کسی که وارد شد، همین محمد ابن ابی بکر بود. ریش طرف را گرفت، ابن کثیر نقل می کند، شاگرد ابن تیمیمه در کتاب البدایه النهایه ریش او را گرفت و گفت: ببین اگر پدرت بود، اینطور با من نمی کرد، (حالا این طور که او نقل می کند) خجالت کشید سرش را انداخت پایین و آمد بیرون، لاکن غلامی بود اسود، «کان غُلام اسود» این را حتما در قصه فتنه قتل عثمان ببینید. میگوید: یک غلام اسود چوبی در آورد. حالا این قصه را می خواستم بگویم. همین آقایان اهل سنت، روضه عثمان را می خوانند. می گویند: سی روز محاصره بود. ریختند در خانه اش، همسرش آن جا بود. آن غلام خواست با چوب بر سر عثمان بزند، این خانم خودش را انداخت روی عثمان، چوب بر سر خانمش خورد. خون بود که از سرش جاری شد. این روضه را میخوانند. چه کسانی؟ همین آقایانی که عده ای از صحابه در آن حاضر بودند، اما همین که نوبت به فاطمه زهرا سلام الله علیها شد، روضه حمله و هجوم به بیت میگویند: نه! مگر می شود؟ علی علیه السلام مرد شجاع میدان است، شیر بیشه است.
دیدم در یک سخنرانی یکی از این مولوی ها شلوغ می کند. ما علی ای را قبول داریم که فاتح خیبر است. علی علیه السلام که در گوشه خانه بنشیند، زنش را بفرستد پشت در خانه که نامحرم بیاید به او حمله کند و در را بزند، ما چنین علی علیه السلام را قبول نداریم. برای خودش شیطنت می کند که این مسئله را فرمالیته کند. نمیدانم حالا سِرّش چه هست که فاطمه زهرا سلام الله علیها آمده، اینها آمدند امیرالمؤمنین علیه السلام را به زور بِکش بِکش ببرند، فاطمه زهرا سلام الله علیها آمده بود واسطه گری کند، این اتفاق افتاد. او چگونه تعریف می کند؟ این روضه را قبول نمی کنند. مگر می شود صحابه این کار را بکنند؟! تصریح خودشان است. عده ای از صحابه در این شورش شرکت کردند. چرا آنها را انکار می کنید و این جا روضه اش را میخوانید؟ من تعجب می کنم. ما تا به حال یک بام و دو هوا ندیده بودیم. یک تکه دیگر دارد، این جا جایش نیست عرض کنم. بعد از جلسه برایتان ادامه اش را می گویم، یک تکه دارد سانسورش کردم. در خود همان کتاب آمده، مستند است.
«کتب محمد ابن ابی بکر الی معاویه» می گوید: محمد ابن ابی بکر نامه ای تند به معاویه دارد. همین الان با آدرس برایتان می خوانم. آدرسش این است: وقعه صفین نصر ابن مزاحم منقری، صفحه ۱۱۸ و ۱۱۹ حالا تحریفاتش را هم که شده، گوش کنید. در واقعه صفین نقل می کند و میگوید: نامه تندی به معاویه نوشته و حمله میکند و به او می گوید: «فَکَیْفَ یَا لَکَ الْوَیْلُ» وای برتو معاویه «تَعْدِلُ نَفْسَکَ بِعَلِیٍّ» خودت را در کنار علی علیه السلام می گذاری، در حالی که می دانی علی علیه السلام کیست؟ «وَ هُوَ وَارِثُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ وَصِیُّهُ وَ أَبُو وُلْدِهِ وَ أَوَّلُ النَّاسِ لَهُ اتِّبَاعاً وَ آخِرُهُمْ بِهِ عَهْداً یُخْبِرُهُ بِسِرِّهِ وَ یُشْرِکُهُ فِی أَمْرِهِ» علی علیه السلام این است. تو خودت را می گذاری کنار علیه السلام؟ طبری و ابن کثیر این را حذف کردند. ببینید چه می گوید. میگوید: ما این نامه محمد بن ابی بکر به معاویه را برای شما نقل نمی کنیم؛ با این که چنین نامه ای بوده. چرا؟ تعبیر او این است. میگوید: چون عموم مردم تحمل شنیدن این تعابیر تند از صحابه را ندارند. کلاه سر مردم گذاشته، حقایق را نمیگویند که مردم تحمل شنیدن این حرف های تند را ندارند. یا ابن کثیر چه میگوید؟ میگوید که بله نامه ای بوده که تعبیرهای تندی در آن بوده، فقط کسی که نقل کرده، وقفه صفین است. روشن شد؟ این تحریفاتی است که در باب وصایت آمده است.
اجازه دهید راجع به این کتاب کمی توضیح دهم. شکی نیست که نصر بن مزاحم منقری کتابی داشته به نام وقعه صفین. کل واقعه صفین را ایشان به رشته تحریر در آورده است. لکن این کتاب الان نیست. در دست ابن ابی الحدید بوده و ابن ابی الحدید در لا به لای کتاب خود شرح نهج البلاغه تکه تکه به مناسبت های مختلف در خطبه هایی که امیرالمؤمنین علیه السلام دارد، خطابه هایی که به اصحاب خود دارد یا نامه هایی که به معاویه دادند، در قصه صفین آورده است. الان یک آقایی کار خوبی کرده، تمام این موارد را یک جا جمع کرده، به عنوان وقعه صفین چاپ کرده است. پس وقعه صفین نیست بلکه برای یکی از شخصیت های سنی است اما فعلا این طوری جمع شده است.
سعید بن جُبیر
نفر دوم سعید بن جُبیر است که ایشان هم از تابعین است. این را عرض کنم و دیگر بحث را جمع کنم. یک کتابی است به نام «زین الفتی فی تفسیر سوره هل اتی». این چاپ شده آقای محمودی آن را تصحیح کرده ۲ جلد است برای عاصمی شافعی است. آیاتی که تاویل شده در مناقب اهل بیت علیهم السلام را ایشان آورده با اسناد خودشان. ایشان نقل میکند، زین الفتی، زینت جوانمرد یعنی علی علیه السلام، جلد۲، صفحه ۴۲۳. سعید بن جبیر می گوید: «خَطَبَنا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب کرّم الله وجهه علی منبَرِ الکوفه بعدَ رُجوعِه مِن مُحارَبَهِ الخَوارج وَ صَعِدَ المنبر فَحمدَالله و اثنی علیه ثمّ قال: ایّها النّاس! انا اولُ المؤمنین و انا اولُ الصّدیقین و انا الصّدیقُ الاکبر و وصیُّ خَیرِ البشر» ببینید خود امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: اَنا وصیُّ خَیرِ البشر. به نقل از سعید بن جبیر. انا الصّدیقُ الاکبر. صدیق اکبر من هستم. بی جهت به او نمی گویند صدیق. صدیق اکبر من هستم. فاروق اعظم علی علیه السلام است. برویم سراغ وصی در شعر.
وصی در شعر و ادب: ببینید عرب قصه یک واقعه مسلمی را که پیش همه مسلم است، به شعر در می آورد. از جمله عناوینی که در اشعار عرب ما می بینیم، از همان ابتدای عصر صحابه قرن اول الی زماننا هذا. ما این موارد را جمع کردیم یک جلد مستقل به نام شُعراءُ الوصی. هم ترجمه فارسی آن را آوردیم. کسانی که از صحابه در اشعارشان امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان وصی یاد کردند. جالب این است که عرض کردم ابن ابی الحدید این موارد را جمع کرده است. مواردی را که مخصوصا در جنگ جمل، رجزی که در جنگ صفین در برابر دشمنان می خوانند. امیرالمؤمنین علیه السلام را با عنوان وصی یاد می کنند. می گوید: میدانید با چه کسی می جنگید؟ با کسی که وصی رسول خداست. من هیچ عنوانی را ندیدم یا کمتر دیدم، بیشتر عنوان وصی را آوردند. این جایگاه این عنوان را می رساند. حالا چند نمونه را برای شما عرض کنم. حجر بن عدی روز جنگ جمل چه میگوید؟ «یا ربّنا سَلّم لَنا علیّا، سَلّم لَنا المُبارک المَضیا، المؤمن المُوَحّدِ التّقیا، لا خطِل الرأى وَ لا غَویّا، بَل هادیاً موفَّقاً مَهدیّا، وَ احفَظهُ ربِی وَ احفظِ النّبیا، فیهِ فَقَد کانَ لهُ ولیّا (این جا ولی را ذکر کرده)، ثُمّ ارتَضاهُ بَعدَهُ وَصیّا» عنوان وصی را آخر بیت گفته است. این برای چه کسی است؟ نفر اول بنویسید حجر بن عدی. آدرس همه این موارد را اگر خواستید، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است.
حسان بن ثابت
شاعر زبردست عرب که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمودند: تو تا با ما هستی، تا مادامی که با ما هستی، مؤید به روح القدس خواهی بود. لذا از شعرای غدیر است. خیلی شعر قوی دارد. از جمله اشعاری است که در آن امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان وصی یاد کرده، این شعر اوست. می گوید:
جَزَی الله عنا و الجزاء بِکفّهِ ابا حَسَن عنا و من کاَبی حَسَن؟
حَفِظتَ رسول الله فینا و عهده إلیک وَ من أولى بِه مِنکَ من و من؟
( این به حدیث غدیر اشاره میکند)
الستُ أخاهُ فِی الهُدى وَ وصیَّهُ، و أعلمُ مِنهُم بِالکتابِ و بالسّنَن؟
ألستُ أخاهُ فِی الهُدى وَ وصیَّهُ (حدیث اخاه) می خواهد بگوید این حدیث اخاه، اخاه برادری در هدایت است. امیرالمؤمنین علیه السلام برادر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود در هدایت بشر. دو نفر مثل برادر دست به دست هم دادند، در راستای هدایت بشر. تو اعلم هستی از همه در فهم از کتاب خدا. وَ مَن اولی بِکَ منکَ یعنی الستُ اولی بِکُم را دارد می گوید. وَ مَن اولی بِکَ منکَ وَ مَن یعنی اشاره به غدیر هم دارد.
آدرس: هم همان شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد ۱، صفحه ۱۵
فضل بن عباس
شعر فضل بن عباس:
عَلی اِنّ خیرَ النّاس بعدَ محمّد وصیُّ النبیّ المصطفی عند ذی الذکر
وَ اولُ مَن صلّی وَ صنو نبیّهِ و اولُ من اردی الغواه لدی بدر
ببینید تعبیر چیست؟ می گوید: وصیّ النبیّ المصطفی عند ذی الذکر، آن کسانی که صاحب ذکر و اهل ذکر هستند، اهل فهم و شعور هستند، می دانند علی علیه السلام وصی پیغمبر صلی الله علیه و آله است. ابوالهیثم بن تیّهان بدری است. کسی که در بدر شرکت کرده، یعنی از سابقین است. «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنْصَارِ» است. چه می گوید؟ روز جنگ جمل تعبیر آن چیست؟ ابن ابی الحدید نقل می کند. می گوید: «اِنّ الوصیّ امامنا و ولیّنا بَرحَ الخِفاء و باحت الاسرار» این وصی امام ما است. این تعبیر ابوالهیثم است.
نعیم بن عجلان الانصاری
شخص دیگری است به نام نعیم بن عجلان الانصاری که از انصار است که در جنگ صفین به لشکر معاویه خطاب می کند:
«کیف التفرق و الوصی امامنا لاکیف الا حیره و تخاذلا»
این هم نمونه هایی از صحابه که عرض کردیم.
اعتراف دشمن
عمروعاص
یک نامه وجود دارد از عمروعاص به معاویه. بعد از این که مالک اشتر در حرکتش به مصر به شهادت رسید و قصه امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از شهادتش به پایان رسید، عمروعاص والی مصر شد. خراج زیادی از مصر می رسید، معاویه نامه ای به عمروعاص نوشت که خراج مصر را باید به شام بفرستید و عمروعاص گفت: من نمی فرستم. مجدد اصرار کرد که باید بفرستید. می دانید که یکی از شعرای قدیم عمروعاص است. قصیده ای دارد که علامه امینی در جلد ٢ الغدیر آورده که معروف است به قصیده جُلجُلیه. علامه امینی رحمت الله علیه می گوید: من این قصیده را در کتابخانه مصر پیدا کردم. اشعار خیلی زیبایی دارد که در آن آبروی معاویه را برده است و در آن متذکر می شود به قصه غدیر. متن نامه به این قرار است: «فاما مادعوتنی الیه» مرا دعوت کردی به آن چه که می خواستی که باید خراج بدهم و گرنه مرا از مقام والی بودن عزل می کنی و در جواب عمروعاص گفت: نمی فرستم. اگر هم اصرارکنی، آبرویت را جلو همه می برم. معاویه گفت: «و اعانتی ایاک علی الباطل و اختراط سیفی فی وجه علی» یادت هست که برای کار باطلی که در جنگ صفین کردی و در مقابل علی علیه السلام شمشیر کشیدی، تو را کمک کردم. در حالی که فهمیدم کار باطلی کردم. چرا؟ آیا می دانی علی علیه السلام چه کسی است؟
«و هو اخو رسول الله و وصیه و وارثه و قاضی دینه و منجز وعده و صهره علی ابنته سیده نساء العالمین»
او وصی و برادر پیامبر صلی الله علیه و آله است. حتی دشمن امیرالمؤمنین علیه السلام هم به وصایت ایشان اشاره می کند.
جمع بندی احادیث:
بحثی را راجع به وصایت شروع کردیم. مفهوم شناسی کردیم و جایگاه وصایت را بیان کردیم و گفتیم چون در سطح کلان روی اینها کار نشده، مخصوصا اسناد اهل سنت، پروژه ای را اینجا تعریف کنیم و رابطه وصایت را با غدیر مقداری توضیح دادیم. امروز وارد شدیم به احادیث وصایت در منابع اهل سنت. گفتیم که در احادیث وصایت عده ای تشکیک کردند، انکار کردند، نقل نکردند. عده ای هم سندش را انکار نکردند و نقل کردند اما دلالتش را تأویل کردند. گفتیم چکار کنیم جایی که اهل سنت احادیث وصایت را جمع کرده باشند، تنها کسی که این کار را در حد رساله کرده است، (شاید مجموع روایاتی که جمع کرده است، به ده یا پانزده تا برسد) همین شوکانی است. قاضی شوکانیه کتابی دارد با عنوان العقد الثمین فی اثبات وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام که در اصل رساله تشکیک کردند. البته برخی از اهل سنت در الموضوعات آورده اند و گفتند که وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام و روایات وصایت همه جعلی است، من جمله ابن جزی، سیوطی در کتاب اللآلئ المصنوعه که اینها مسئله وصایت را جعلی می دانند.
ما برخی از روایات را ذکر کردیم. روایاتی که در مصادر اهل سنت و برخی در معاجم آمده، برخی را حاکم نیشابوری نقل کرده است از طرق اهل بیت علیهم السلام یا صحابه، طبرانی در معجم الکبیرش آورده است و در هر صورت یک مقداری جمع کردیم. بحث مهم اینجاست که چکار کنیم که این حجم محدود احادیثی که در کتب اهل سنت در باب وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام می بینیم، جمع آوری کنیم. تصحیحش کنیم، تحسینش کنیم!
از هفت راه ما می توانیم این حجم احادیث را تصحیح کنیم و با اهل سنت محاجه کنیم. عرض کردم فردی مثل میر حامد حسینی هندی هم ورودی به این بحث نداشته، چون که حجم روایات بسیار پایین است و این که چگونه بتوان به لحاظ سندی اینها را جمع کرد، ایشان به جایی نرسیده است. عرض کردیم روایات شیعه فوق تواتر است و شاید صدها هزار در این باره حدیث داشته باشیم که برای زیدیه و اسماعیلیه را هم جمع کردیم.
راه های تصحیح حدیث وصایت در منابع اهل سنت:
۱- تواتر حدیث نزد امت اسلامی: ما احادیث چهار مذهب از مذاهب اسلامی را بررسی کردیم. روایات اسماعیلیه و روایات و کتب زیدیه را خیلی بررسی کردیم، پس به تواتر همه مذاهب حدیث وصایت را نقل کرده اند. حتی سنی ها هم نقل کرده اند. خب تواتر بین همه است. پس معلوم می شود چیزی از حقیقت وجود دارد.
۲- صحت حدیث به اعتبار شواهد.
۳- صحت حدیث به اعتبار متابعات.
قبل از این که این موضوع را توضیح دهم؛ یک درد دل با شما کنم. کتابی که چاپ شده و خیلی سر و صدا کرد، در حوزه های علمیه شیعی در ایران و عراق، آیت الله سید محسنی قندهاری که افغانی ها می شناسند که در حال حاضر در قندهار هستند و من اخیرا ایشان را در مشهد روی ویلچر دیدم که سنشان بیش از ۹۰ سال است. از شاگردهای مرحوم آیت الله خویی بودند. کتابی نوشته اند که جای تأسف دارند که من در حرم ایشان را دیدم و گفتم که با شما کاری دارم رفتیم بیرون و در مسجد گوهرشاد کلی با ایشان صحبت کردم و جمعیت جمع شده بودند، کتابی نوشته اند به نام مشرعه بحار الانوار در دو جلد. روی مبانی رجالی که ظاهرا خودش دارد، روی مبانی حجیت خبر ثقه آمده است. عنوان از اول بحار تا آخر بحار را ارزیابی کرده و می گوید این مشرعه بحار الانوار است و قبل از این که وارد بحارالانوار شوی، باید به این شریعه وارد شوی. مثلا در باب فضائل ۱۰۰ روایت دارد در باب دیگر ۲۰ تا و … . کلش ضعیف است الا این و این و این. احادیث مهدویت را ما بررسی کردیم، حدود بیش از هزار و سیصد روایت دارد. پنج درصد را توصیه کرده است و بقیه را ضعیف می خواند و از حَیّزِ انتفاع ساقط شده است. یعنی دیگر این احادیث کارایی ندارند مخصوصا در باب فضایل اهل بیت علیهم السلام که هشتاد روایت دارد، جز چند تا را نام برده است که این ها اعتبار دارند.
گفتم شما بر مبنای خودتان، حجت خبر ثقه ورود پیدا کردید اما شاید مرحوم مجلسی این مبنای شما را نداشته باشد، مبنای ایشان حجت خبر موثوق به است. از راه قرائن و شواهد آمده است. یک عنوان باب دارد صد روایت در آن آمده است. صد روایت در یک جایی تواتر اجمالی و تواتر مضمونی. ایشان نمی فهمید این چیزها را؟ و همینطور این روایات را جمع کرده است؟! شما چند درصد روایات بحار را باقی گذاشتید؟ اگر ده درصد و بقیه را ریخته. می گوید: شنیدم نجف هم بعضی آقایان به ما نامه داده اند. باید بنشینند و می شود یک کاری کرد. کتاب را نوشتید و تمام شد، کتاب را چاپ کردید. می گوید مجموعه بحار شاید ده درصدش معتبر است و بقیه را از بین برده است مخصوصا فضایل اهل بیت علیهم السلام را از بین برده است. مشرعه بحار الانوار که الان هم هست که یک فردی آن را سه جلدی با تحقیقات چاپ کرده است. خود سنی ها این را دارند که یکی از راه های تصحیح روایات از راه متابعات و از راه شواهد است که به این دو اشاره شد. سنی ها این را دارند و بعضی از فضایل اهل بیت علیهم السلام را از این راه تصحیح می کنند. ما آمدیم فضایل اهل بیت علیهم السلام را با این که این راه برایش وجود دارد، خراب می کنیم. این چه کاری است؟!
برایتان نمونه عرض کنم؛ آقایی به نام دکتر صالوص است که استاد دانشگاهی در قطر است. او ادعا می کند من استاد کلیه حدیث در قطر هستم. کتابی به نام مع الشیعه الامامیه فی اصولهم، فی فقههم و … را نوشته است و طرق حدیث ثقلین را یکی پس از دیگری تضعیف کرده است. می گوید حدیث ثقلین ضعیف است. حضرت آیت الله میلانی ردیه ای برایش نوشتند. بالاتر از این محمد ناصرالدین البانی در کتاب سلسله الاحادیث الصحیحه اش از جمله احادیثی که تصحیح می کند، حدیث ثقلین است. حدیث ثقلین؛ کتاب الله و عترتی را مسلم نقل کرده اما از زید بن ارقم با تحریفی آورده است. می گوید پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله حبل ممدود بین السماء و الارض و عترتی اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی ، اذکرکم الله فی …» ما ان تمسکتم را ندارد. ما کتابی داریم به نام مرجعیت دینی اهل بیت علیهم السلام و پاسخ به شبهات داریم. روایت از زید بن ارقم است که از مدرسه خلفا خوف داشته است. این روایت را ناقص نقل کرده، دیگران کامل آن را به نقل مشهور نقل کرده اند.
جالب اینجا است که محمد ناصر البانی این حدیث را از راه متابعات و شواهد آورده است. منظور از متابعات و شواهد چیست؟ یعنی وقتی سند یک حدیث ضعیف است، یک متن است مثل حدیث مدینه علم یا همین حدیث ثقلین که تنزیل آن را هم بعد عرض می کنم. می بیند این سند ضعیف است. لکن همین متن و مضمون با سند دیگری نقل شده است که سند آن تمام است. این سند تمام مربوط به این متن که با همین متن هم آمده، می تواند این سند ضعیف را جبران و تقویت کند که این را اصطلاحا شواهد می گویند. تصحیح حدیث از راه شواهد. سنی ها این را در حدیث خودشان دارند و در باب حدیث ثقلین همین را می گویند که ما حدیث ثقلین را از باب شواهد تصحیح کردیم. متابعات و شواهد به هم نزدیک هستند. مقصود از متابعات این است که یک حدیثی است که سندا ضعیف است؛ لکن همین متن و مضمون شبیه و روح آن در روایات صحیح السند آمده است. پس این می تواند این حدیث ضعیف السند را به لحاظ متن تقویت کند. درست است که اسناد این متن ضعیف است اما روح و محتوای این متن در احادیث دیگر آمده است که صحت سند دارد. آن ها می توانند سند ضعیف این را تقویت کنند. البانی می گوید: من سفری به قطر داشتم. به دانشگاه حدیث قطر رفتم. شخصی به من کتابی داد که تمام سلسله اسناد حدیث ثقلین را تضعیف کرده است. می گوید نگاه کردم و دیدم این اهلش نیست. اینطور می گوید: این نمی داند و اصلا حدیث را بلد نیست که ان الحدیث تقوی بعضها بعضا حدیث همدیگر را تقویت می کند. یک سند ضعیفی باشد و دیگری قوی باشد، آن را تقویت می کند. اگر مضمون آن در جای دیگر باشد، می تواند آن را تقویت کند. اشکالی که اهل سنت دارند، در حدیث انا مدینه العلم و علی بابها این است که می گویند: این حدیث در سند آن اباصلت هروی است. او خادم و از اصحاب امام رضا علیه السلام است. گفته اند که او شیعه تند و رافضی است و او را رد کرده اند. حدیث «أنا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد العلم فلیأت الباب بابها» ما این حدیث را از راه متابعات تقویت کردیم. گفتیم همین مضمون و بالاتر از آن را ترمذی در صحیحش نقل کرده است: «انا دارالحکمه و علی بابها و وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً» همین مضمون در کتب صحاح شما آمده است. اگر می گویید این سند ضعیف است، چون اباصلت هروی در آن وجود دارد، پس همین مضمون را به سند صحیح ترمذی نقل کرده است. می تواند آن را تقویت کند و یک مبنا این است.
منظور این که به اعتبار شواهد بعضی از سندهای صحیح را برایتان ذکر کردیم، آن را جمع، تصحیح و روی مبانی خودتان آوردیم. پس این سند صحیح می تواند این سند ضعیف را تقویت کند. مضمون حدیث وصایت چیست؟ سفارش به امیرالمؤمنین علیه السلام به ولایت، به خلافت، به مرجعیت دینی است. وصایت را این طور معنی کردیم که یعنی عهد به ادامه خط نبوت، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی. شئونات پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که الست اولی بکم من انفسکم. پیامبر صلی الله علیه و آله ولی، قاضی القضات، هدایتگر بشر بود. «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» او هدایتگر بشر بود. حال همه این ها به امیرالمؤمنین علیه السلام هم برمی گردد. پس عنوان ولایت در همین حدیث وصایت خوابیده است. وصایت یعنی وصایت به ولایت، وصایت به خلافت، به امامت. مگر حدیث غدیر، حدیث صحیح السند پیش شما نیست؟ پس می شود از راه متابعات هم تقویت کرد.
۴- عدم وجود نشانه های جعل حدیث در احادیث وصایت.
ابن حجر کتابی به نام نزهه الفکر دارد که از کتاب های حدیث شناسی نزد اهل سنت است که زمانی قسمتی از آن را مباحثه کردیم. او می گوید: اگر دیدید این حدیث مخالف و در تناقض با قرآن نیست، می تواند در طریق تصحیح قرار بگیرد. «و منها ما یوخذ من حال الراوی کان یکون مناقض لنص القرآن» اگر حدیثی مناقض نص قرآن باشد، این حدیث باید کنار گذاشته شود. حال اگر حدیثی مناقض با نص قرآن نیست، آیا حدیث وصایت مخالف با نص قرآن یا موافق با نص قرآن است؟ قرآنی که می فرماید:
«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْرًا الْوَصِیَّهُ لِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ»
پیامبر صلی الله علیه و آله پدر این امت است و وصیت نکرده باشد؟! آیا وصایت پیامبر مخالف با قرآن یا موافق با قرآن است؟ هیچ مخالفتی ندارد. این می تواند در راستای تصحیحش باشد. می گوید: «کأن یکون مناقضا لنص القرآن، أو السنه التواتره» اگر حدیثی نقیض قرآن باشد، آن را کنار می زنیم. آیا این حدیث وصایت مخالف و مناقض با نص قرآن است؟ مخالف با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله است؟ بله مخالف با آن سه تا است اگر بگوید بله، یعنی آن سه تا هباء منثورا است. اینها هم دست روی آن نمی گذارند. می گوید: اگر حدیثی خلاف قرآن باشد یا سنت متواتر باشد یا خلاف اجماع عقلی باشد یا خلاف عقل باشد، آن را کنار می گذاریم. آیا این حدیثی که کنار گذاشتید، مخالف است؟ آیا عقل آن را تأیید نمی کند که پیامبر صلی الله علیه و آله باید وصی داشته باشد؟ اگر می گوید اجماع، کدام اجماع بوده که آنقدر سر این مسئله اختلاف شد؟ اجماع بر وصایت است که الان ذکر کردیم. این هم راه چهارم بود.
۵- وجود عوامل اختفاء.
۶- تحریف در احادیث وصایت.
با این حجم محدودی که از احادیث وصایت می بینیم، کمتر آن را در کتب سنی ها مشاهده می کنیم. وقتی که غدیر را واکاوی می کنیم، می بینیم عوامل تحریف و اختفاء وجود داشته است. اگر حدیث وصایت را نقل می کردند، باید خلافت آن سه نفر را زیر سؤال می بردند. طبیعی است که کتمان کنند. این احادیث بر علیه خودشان تمام می شود. پس این، خود قرینه ای است بر این که اگر کم هم نقل کردند، کمشان هم زیاد است. سر خفاء و کم ذکر کردند. آن چیست؟ چون اگر می خواستند در آن حجم زیاد نقلش کنند، همه هستی شان به باد می رفت.
۷- ضعف های قابل جبران:
این را علماء علم الحدیث می گویند. برخی از ضعف های حدیث است که قابل جبران است. هفت نوع ضعف است که قابل جبران از راه متابعات و شواهد است که اینجا ذکر شد که این ها گاهی می گویند که تدلیس و جهالت راوی، ارسال، انقطاع است. اینها نیاز به توضیح دارد و ابهام در سند، وجود راوی سییء الحفظ و وجود راوی مختلط است. اگر اینها تضعیف روایات می کنند، به این جهات است که می گویند با متابعات و شواهد قابل جبران است. ان شاءالله در فرصت دیگری این بحث ادامه دارد.
ان شاءالله خدا توفیق دهد که این بحث ادامه داشته باشد. مخصوصا بحث شیرین و جذابی که دفاع از وصیت است. این جبهه مخالف چه کردند از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله الی زماننا هذا؟ چه شبهاتی راجع به احادیث وصایت دارند؟ از این دکاتره و مصری ها و متأخر و متقدم را در جای خود جمع کردیم، نوع تحریفات را آوردیم، به حدیث وصیت نامه پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره کردیم. در قسمت احادیث بعضی از بحث ها باقی ماند، آیات تعبیر به وصایت، ویژگی های حضرت علی علیه السلام و ویژگی های دوازده اوصیاء ماند.
در جلسه ای که نماینده ای از عتبه مقدسه حسینیه به قم آمده بودند، وقتی صحبت شد، من پیشنهاد به این حدیث وصایت دادم به آقای شیخ مهدی کربلایی، تولیت شرعی عتبه مقدسه امام حسین علیه السلام، رفتند و برگشتند. گفتند: ایشان قبول کردند. گفتند: راجع به حدیث وصایت تا حالا کار نشده است. گفتند این موسوعه را آماده کنیم و قراردادی را امضا کردیم که گفتند: عربی این موسوعه را برای ما آماده کن اما در عربی آن مانده ایم که عربی آن آماده شود. خود ایشان تصریح داشتند که راجع به این موضوع کار نشده است. البته عرض کردم که آقای سید هاشم بحرانی کتابی به نام البهیه دارد که دو جلد احادیث وصایت را کلی با سندهای شیعی جمع کرده است اما دسته بندی نشده است. احادیث اسماعیلیه، زیدیه و بحث تاریخی آن، بحث اجتماعی و انواع و اقسام بحث هایی که می طلبد. این موسعه ما شاید هشت تا ده جلد راجع به احادیث وصایت شود. کل آن بر محور وصایت است و هیچ بحث خارجی نداریم. مثل الغدیر نشده که آن را الکلام و درر الکلام کرده باشیم. همه اش در محدوده وصایت است که یک سری بحث های فنی و رجالی را ورود پیدا کردیم. یک جلد آن تحریفات شده است ما به مناسبت تحریف در احادیث وصایت ورود پیدا کردیم. تحریفاتی که در کتب سنی ها شده است، تحریفات شفاف از مطاعن خلفا که حذف شد و فضائل اهل بیت علیهم السلام که تحریف شد، انواع و اقسام تحریفات همه را مستند در یک جلد مستقل جمع آوری کردیم. جایی که اسم مطاعن و خلفا بوده، به فلان نام برده شده است. موارد فلان یا فلانه را جمع کرده است. نمی خواستند اسمش را بیاورند، گفته اند فلانه، حالا این فلان کیست؟ همه اینها را در یک جلد مستقل جمع کرده ایم که شده تحریفات در کتب اهل سنت که ان شاءالله خدا توفیق دهد سال آینده آماده و تقدیم شود.
من واقعا تشکر می کنم از آقایانی که صبح و بعد از ظهر در این دو هفته در خدمتشان بودیم. من کسی نیستم و جز دعا چیزی ندارم که عرضه کنم فقط برایتان از امیرالمؤمنین علیه السلام می خواهم پاداشی را طبق آن دید بلند خودشان عطا فرمایند، مردان خدا، بزرگ مردان، افراد کریم.
این دو بیت شعر را برایتان می خوانم. روز عیدی بود و هرکسی برای جناب سلیمان هدیه ای می آورد.
«عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ»
او منطق طیر را می دانست. یک وقتی شانه به سری ران ملخی را به دهان گرفته بود و پیش سلیمان آمد. شاعر می گوید:
جائت سلیمانَ یومَ العید قبّرهٌ أتتْ بفخذِ جرادٍ کان فی فیها
ترنمتْ بفصیحِ القول واعتذرتْ إنّ الهدایا علی مقدارِ مُهدیها
یا علی جان!
ما چیزی نداریم که به شما عرضه کنیم «وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا»
ای امام زمان!
ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله!
ای فرزند علی مرتضی علیه السلام!
ای فرزند جواد الائمه علیه السلام!
این زبان حال همه ماست!
«یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُّزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا»
ما چیزی نداشتیم. او یک ران ملخی، هدیه ای برای سلیمان آورد. ما چیزی نداریم. هرچه هست، فضل توست. هرچیز کرم توست. با دست خالی آمدیم، شما کرم نمایید.
«فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ»
این قصه را به جهت آمادگی برای امشب که شب شهادت است، عرض می کنم. یکی از دوستانمان دامادی داشتند که سرطان بدخیمی گرفته بود. هرچه مداوا کردند، فایده ای نداشت و کل بدنش را فرا گرفته بود. دکترها گفتند: دو سه ماهی بیشتر زنده نیست و سرطان کل بدنش را فرا گرفته است! طلبه روحانی جوان و مؤلف بود و کتابی راجع به فاطمه زهرا سلام الله علیها نوشته بود. می گفت به او گفتم که ناامید نباش. بیا این کتاب خود را دست بگیر و برو مشهد نزد امام رضا علیه السلام. برو بگو یا امام رضا! شنیدم شما مادرتان فاطمه زهرا سلام الله علیها را خیلی دوست دارید. من این را برای مادر شما نوشتم. بگو:
«یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَهٍ مُّزْجَاهٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا»
دل او قوت و قدرت پیدا کرد و گرم شد. کتاب خود را دست گرفت و رفت، در حالی که حالش مساعد نبود. می گفت: رفتم بالای سر. حال من منقلب شد. رفتم روبروی امام رضا علیه السلام، یک ساعت با امام رضا علیه السلام درد و دل کردم. گفتم: امام رضا؛ شما مادر خود را دوست دارید. من این را برای مادر شما نوشتم. خودتان هر کاری می خواهید، انجام دهید. این را گفتم و برگشتم. حالم مساعد نبود. زود برگشتم. خوابیدم. از خواب بیدار شدم، دیدم حال من طور دیگری است و آن حالت سابق را ندارم. گفتم گرسنه هستم. گفتند چه شده؟ به ما گفتند یک چیز محدود بخورید. گفتم: گرسنه هستم، بیاورید. یکی دو پرس خوردم و برگشتیم به قم و گفتیم یک آزمایش دیگر بدهیم. آزمایش را دادیم به همان پزشک خودمان. یک نگاه کرد گفت: این آزمایش را اشتباه به تو دادند. این آزمایش برای تو نیست. تو مریض من هستی. من تو را میشناسم. آزمایش را اشتباه دادند. برو یک آزمایش دیگر بگیر. گفتم این آزمایش درست است. نزد یک دکتری رفتم که فوق همه شما دکترها است.
اللهم عجل لولیک الفرج
صوت کامل بخش دوم
اَعوذُ بِالله مِنَ الشّیطانِ الرّجیم
بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیم
الحَمدُلله رَبّ العالَمین وَ الصّلاهُ عَلى مُحمّد وَ آلِهِ الطّاهِرین
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجّل فَرَجَهُم وَ اللّعنُ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین مِنَ الآنِ اِلی قِیامِ یَومِ الدّین
قبل از ورود به بحث، دو نکته را دیروز عرض کردم، آنها را تاکیداً تکرار می کنم.
نکته اول: وقتی ما در بحث پژوهش وارد می شویم، نیاز به ابزارهای به روز پژوهش داریم تا کار خودمان راحت شود. در حقیقت آن بحثی که من الان می خواهم خدمت دوستان عرض کنم، راجع به ابزار پژوهشی است و کاری با خود پژوهش نداریم. بحث خود پژوهش مستقل و مفصل است که ان شاءالله دوستان یا قبلاً گذراندند یا اینکه ان شاءالله طی خواهند کرد. اما یکی از ابزارهای پژوهشی که می تواند هم کار شما را سهل کند و هم اینکه مطمئن تر و قوی تر بتوانید جلو بروید، جامع الاحادیث نور هست. پس دوستان توجه داشته باشند؛ ما اینجا بحث روش تحقیق را عرض نمی کنیم. اینجا صرفاً بحث ما، بحث ابزار پژوهشی، آن هم ابزار شناخت حدیث است.
نکته دوم: این نرم افزار تمام احادیث موجودی که از شیعه هست، را دارد. یک سری از منابع ما متأسفانه در طول تاریخ از بین رفته و الان در دسترس ما نیست که با آنها کاری نداریم. اما هر چیزی که به عنوان منبع حدیثی موجود از بزرگان و روات شیعه فعلاً موجود هست، در این نرم افزار داریم. هر حدیثی که الان شما می خواهید ببینید، در منابع موجود شیعه هست یا نیست، می توانید از این نرم افزار جستجو کنید و خیلی ساده جواب را پیدا کنید. کتب ما و منابع اولیه ما همه هست. آنهایی که موجود بوده را من تأکید می کنم، برای اینکه اشتباهی صورت نگیرد. چون بعضی از منابع ما متأسفانه موجود نیست. منابع اولیه و منابع ثانویه ما کلاً هست، اما خیلی از منابع معاصر نیست. چون این منابع معاصر، از همان منابع اولیه و ثانویه گرفته شده ولی خود احادیث هست.
اهل سنت هم نرم افزارهایی دارند. مکتبه الشامله یک کتابخانه است. نرم افزار جامع الفریقین فقه آنها را کار کرده و منابع حدیثی آنها را هم ذکر کرده است. یک نرم افزاری دارند که الان اسم آن از ذهنم رفت اما موجود است و بصیر رایانه هم دارد. یکی از خصوصیت های آن، این است که وقتی حدیث را به آن می دهی، بلافاصله صحت آن را اعلام می کند. یعنی بحث رجالی آن را هم مطرح می کند. اما منابع مختلفشان را در چند نرم افزار ارائه کردند. من جمله کتابخانه مکتبه الشامله که دوستان می توانند از آن استفاده کنند.
بحث ابزار پژوهشی:
در بحث منبر، شما نیاز به محتوا دارید. متأسفانه منابع حدیثی ما، خیلی دسته بندی ندارد و خیلی فهرست بندی نشده است. اولین کتاب حدیثی که فهرست بندی شد، کتاب شریف «الکافی» است. کتاب شریف کافی، احادیث را فهرست بندی کرد ولی متأسفانه فهرست ها به صورت خیلی کلی است. یعنی به صورت جزئی فهرست بندی نشده است. لذا در یک مجموعه، احادیث بسیار زیادی هست که عمده مطالب آن غیر مرتبط است.
منبع دیگر در نرم افزار جامع که خیلی خوب فهرست بندی و موضوع بندی کرده و مطالب حدیثی را تفکیک کرده است، کتاب شریف «بحارالانوار» است. در بقیه منابع، کل موضوع بسیار محدود است. مثلاً کل کتاب، راجع به یک موضوع است اما باز ریز موضوعات مشخص نشده است. یا راجع به چند موضوع است، ولی خود آن موضوعات به صورت کلی بیان شده و به صورت ریز و جزئی بیان نشده است. اینجا مشکلی که حاصل می شود، این است که شما وقتی چیزی را خواستید، نمی توانید مستقیم سراغ همان موضوع بروید. باید خودتان زحمت بکشید، پیدا کنید. به عنوان مثال می خواهید راجع به غدیر تحقیق کنید و ببینید احادیثی که راجع به غدیر دارید، چه چیزهایی هستند. اصلاً چه احادیثی راجع به مجموعه غدیر داریم. باز خیلی کلی است. ما نیاییم کل مجموعه را ببینیم، بیاییم روایاتی که فقط از امام رضا علیه السلام در مورد غدیر ذکر شده را جمع کنیم که ان شاءالله خدا هرچه زودتر قسمت و روزی همه دوستان کند، مشرف شوند خدمت ایشان.
این نرم افزار را نگاه کنید؛ پنج زبانه در بالا دارد:
اول: نمایش
دوم: جستجو
سوم: کتب مرتبط
چهارم: آیات در کت
پنجم: حدیث
ما الان در قسمت نمایش، هستیم. در این قسمت کاری که انجام دادند، این است که تمام کتابها را برای شما ذکر کرده است. اینجا کتابها کاملاً به ترتیب حروف الفبا چیده شده است. ۱۹ کتاب لغت هست و شما هر کلمه ای را خواستید، بلافاصله برایتان می آورد که این لغت به چه معناست. در این ۱۹ لغت نامه ای که دارد، راحت برایتان سرچ می کند و مشخص می کند این لفظ در این روایت به چه معناست و به شما ارائه می کند. این ۱۹ تا را کم کنیم، عمده بحثی که ما اینجا داریم، بحث روایت است. بحث فقه و تاریخ و طب و اخلاق آمده است. توضیحاتی که بزرگان ما داده اند، آمده است ولی محور اصلی روایت است. محور اصلی روایت است، یعنی کتب مجامع روایی ما اینجا ملاک است. اگر کتاب دیگری هست، به ارتباط با روایت اینجا آمده است.
۴۲۷ عنوان و ۱۱۵۳ جلد کتاب اینجا جمع آوری شده است. به ترتیب تاریخ هم هست. اولین کتابی که در شیعه تدوین شده، کتاب «سلیم بن قیس هلالی» است که اینجا اولین کتاب است، دومی و سومی ترجمه هایش هست. اسرار و تاریخ سیاسی که این دو کتاب، ترجمه های کتاب اول هستند. کتاب دوم «صحیفه سجادیه»، به همراه ترجمه های آن. کتاب سوم «مصباح الشریعه»، به همراه ترجمه های آن. کتاب «وقعه الطف» و به همین ترتیب تا آخر. تمام کتاب ها به ترتیب زمانی اینجا نوشته شده. اگر دوستان خواستند کتابها را تغییر بدهند، اینجا را انتخاب کنند. می توانید فقط کتاب های عربی را انتخاب کنید یا کتاب های ترجمه دار و یا کتاب های فارسی را. اگر نه؛ اینها را نمی خواهید و می خواهید چند کتاب خاص انتخاب کرده و آنجا تحقیق کنید، کنار آن سه نقطه مشخص است که ان شاءالله سه نقطه را بزنید، لیست کتاب ها را به شما می دهد. این لیست کتاب ها؛ شما یک زحمتی می کشید، اینجا یک دامنه برای خودتان ایجاد می کنید. کتاب هایی را که می خواهید، در این دامنه می گذارید و از این به بعد برای شما فقط در این دامنه کار می کند. کتاب های آنجا را نشان می دهد. در آن کتاب جستجو می کند و هر چیزی را خواستید تطبیق بدهید، فقط در آن کتاب ها تطبیق می دهد و کاری به بقیه کتاب ها ندارد. در حقیقت، یک گلچینی برای خودتان جمع می کنید. اینجا ترتیب کتاب ها را می توانید تنظیم و استفاده کنید.
اگر عنوان کتاب را بزنید، برای شما حروف الفبا ترتیب می دهد. قسمت بعد حروف الفبای اسم مؤلف، سپس موضوع بندی می کند. ۱۴ موضوع را دیروز خدمت دوستان عرض کردم، این ۱۴ موضوع را اینجا می آورد. این قسمت به زبان دسته بندی می کند. اول عربی را می آورد، بعد فارسی. بعد از فارسی، کتاب هایی که تعداد جلد کمتری دارند را در ابتدا می آورد. به ترتیب برویم تا کتاب بحار که بیشترین جلد را دارد. می توانید بر اساس ترتیب قرن تنظیم کنید. اولین قرن کدام کتاب، دومین قرن کدام کتاب و تا آخر. یا بر اساس سال وفات مؤلف که اینجا داریم و می توانید به این ترتیب بیاورید که کدام مؤلف زودتر بوده، کدام زودتر کتاب را نوشته و کدام دیرتر. اینکه عرض می کنم، یک جاهایی در پژوهش به دردتان می خورد. وقتی شما نظریه ای را بررسی می کنید و می خواهید ببینید این نظریه مال کیست، آن وقت اینجا به درد می خورد که ببینید کدام یک از آقایانی که این نظریه را دادند، زودتر از دنیا رفته اند یا اثرشان را زودتر تألیف کرده اند. شما دامنه کتاب را اینجا می توانید انجام بدهید. متن هر کتابی را که خواستید بخوانید، می توانید اینجا باز کنید. مثلاً کنار آن بزنید «مصباح الشریعه»، فهرست این کتاب را باز کند و هر قسمتی از آن خواستید، مطالعه کنید.
با این قسمت فعلاً خیلی کار نداریم و می خواهیم بیاییم قسمت دوم. اصل بحث پژوهش ما اینجاست. می خواهیم جستجو کنیم. در این جستجو شما هر چه بخواهید سرچ کنید، کافیست اینجا بنویسید و عین آن چیزی که می نویسید را برایتان می آورد. به عنوان مثال کلمه غدیر را جستجو می کنیم. این غدیر را شما سرچ کنید، کلمه غدیر را ۶۶۶۶ بار در کتاب هایی که ما در این مجموعه داریم، برایتان آورده است. فقط خود کلمه غدیر را. حالا این کلمه غدیر را که اینجا استفاده می کنید، اگر یک الف و لام به آن اضافه کنید، (این چیزی که دارم عرض می کنم، دقت داشته باشید) خصوصیت این نرم افزار این است که کلمات الف و لام دار و بی الف و لام را جدا حساب می کند. یعنی اینها را با هم یکی نمی کند و اگر شما زدید غدیر، الغدیرها را نمی آورد و اگر زدید الغدیر، غدیرها را نمی آورد. اینها با هم متفاوت است.
این جستجویی که ما الان داریم، اصطلاحاً جستجوی ساده است. اگر کمی برویم، جلوتر از این جستجو، کلمه را نگاه کنیم، می زند جستجوی پیشرفته. این پیشرفته را که بزنید، فضا خیلی عوض می شود. چند مورد از خصوصیات آن را اول بگویم، بعد بقیه آن را توضیح دهم. اگر می خواهید عبارت پیدا کنید، عین عبارت را در این قسمت بنویسید و عین عبارت را برای شما می آورد. کلمه هم اگر خواستید، کلمه را اینجا بنویسید، عین کلمه را برایتان سرچ می کند. بیایید در قسمت بعدی. از یک متنی دو تا، سه تا، چهار تا کلمه در ذهنتان هست اما نمی دانید این کلمات، کدامشان اول است و کدامشان دوم است، یا نمی دانید کل عبارت چیست. کلمات را اینجا در این چهار قسمت، یکی، یک کلمه را بنویسید. کامل آن متن را برای شما پیدا می کند. متنی در ذهن مبارکتان هست، اما نمی دانید در متن کدام یکی از این دو کلمه است. در قسمت بعدی یا را که بنویسید، یا این کلمه یا این کلمه متن را برای شما می آورد. می دانید که کلمه ای هم در متن شما قطعاً نیست. این قسمت پایین بنویسید، بدون این کلمه برایتان متنی را می آورد که این کلمه در آن نباشد.
ما می خواهیم امتحان مختصری داشته باشیم. می خواهیم کلمه غدیر را جستجو کنیم. کلمه غدیر را که جستجو کنید، عین عبارت قبلی را برایتان می زند. فقط اینجا دو کلمه داریم، یکی تطابق حروف و یکی تطابق کلمات. حالا می خواهیم یک مقداری تغییر در آن ایجاد کنیم. اگر اول و آخری داشته باشد، این آیکون را شما بزنید، تطابق کلمات قصه یک مقداری فرق می کند. اگر اول و آخر داشته باشد، تعداد آن فرق کرد و خود کلمه را فقط برایتان می آورد. کلمه مشابه آن را پیدا نمی کند. تطابق کلمات را که می زنید، وقتی عین یک کلمه در ذهنتان هست، برای اینکه مشابه های آن را نیاورد، مثلاً یک چیزی با ضمیر آمده و یک چیزی بدون ضمیر آمده. عینش را که بزنید، دیگر با ضمیر را نمی آورد. یک چیزی با الف و لام آمده و یک چیزی بدون الف و لام آمده. می دانید بدون الف و لام است، عینش را بزنید. دیگر آن را برای شما نمی آورد. لذا تطابق کلمات را استفاده کنید تا همان چیزی را می خواهید، برایتان پیدا کند. حالا اینجا این تطابق کلمات را حذف می کنیم. البته این نکته را بگویم: سعی کنید خیلی از تطابق حروف استفاده نکنید. گاهی اوقات تطابق حروف، خود کلماتی که با یک فاصله یا کمی فاصله کمتر در تایپ نوشته شده را خراب می کند و جستجو نمی کند. مثلاً شما دو کلمه پشت سرهم داشته باشید که دو حرف آخر کلمه اول و دو حرف کلمه دوم با هم تشکیل یک کلمه دهد. اگر تطابق حروف را بزنید، آن را نمی آورد. اما اگر نزنید، می آورد. خب نیاورد که بهتر است. بعضی وقتها در تایپ آن بنده خدایی که می خواسته تایپ کند، وسط یک کلمه اسپیس زده و جدا کرده است. بنابراین شما تطابق حروف را نزنید که اگر اینگونه بود، برای شما بیاورد.
سعی کنید از تطابق حروف استفاده نکنید ولی از تطابق کلمات استفاده کنید. ما اینجا کلمه را استفاده نمی کنیم، چون می خواهیم همه مجموعه را برای مان ذکر کند.
برویم قسمت بالا. آنچه که شما نیاز دارید، معمولاً در متن هست. چون می خواهید روایات سرچ کنید، معمولاً در متن است و در پاورقی و در مقدمه نیست. پس این دو تا را بردارید. وقتی جستجو می کنید، فقط متن را برایتان جستجو می کند و مقدمه و پاورقی را برایتان جستجو نمی کند. الان می خواهم کلمه غدیر را جستجو کنم. تطابق کلمه هم ندارم. فقط در متن می خواهم ببینم کجا آمده. الان این جستجو را بزنم، آمارم یک مقدار متفاوت می شود. آمار چند تا شد؟ ۴۶۷۶ مورد. آمار فرق کرد. بعید می دانم کسی حال داشته باشد بخواهد ۴۶۷۶ مورد را کامل، یکی یکی بررسی کند و ببیند چه خبر است. حالا یک کلمه دیگر هم اضافه کنید. معمولاً دو کلمه در مورد غدیر بکار می بریم. یکی کلمه یوم است، یکی هم کلمه عید هست. من با یوم سرچ می کنم، ببینم با یوم چند تا می شود؟ این ۴۶۷۶ تا است. با یوم که سرچ می کنیم، چندتا شد؟ ۲۰۵۴ مورد شد. شما زحمت بکشید کلمه عید را هم به آن اضافه کنید. آمار را داریم می آوریم پایین تا بلکه حوصله کنیم و یکی یکی اینها را بگردیم چندتا شد؟ ۱۱۲ تا. خب ۱۱۲ تا قابل بحث است.
شما دنبال چه بودید؟ دنبال این بودید که روایتی پیدا کنید که از امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام باشد. در روایات ما، نام مبارک امام رضا علیه السلام به سه صورت ذکر شده است. یا اسم کامل آمده، علی ابن موسی. یا کنیه آمده، ابوالحسن یا ابوالحسن. بنا به آن جایگاه، لقب الرضا آمده. منتها بعضی وقتها بیشتر از یکی است. ولی حالا من اینها را می نویسم، اولی علی ابن موسی را می نویسم. دومی را می نویسم الرضا و سومی ابوالحسن. من یک ابالحسن هم می آورم، چون خیلی جاها به این نحو ذکر شده است. این قیدهایی که ما اضافه کردیم، از این ۱۱۲ مورد ببینیم چه در می آید. اگر دوستان به پایین قسمت جستجو دقت کنند، بصورت کامل ترتیب را برای شما مشخص کرد. ببینید اینجا کلمه غدیر را سرچ می کنیم. همراه این کلمه، دو کلمه یوم و عید هم باشد و همراه این سه کلمه، علی ابن موسی یا الرضا یا ابوالحسن یا ابالحسن. چند تا شد؟ ۱۱ تا. فکر می کنم. الان دیگر حوصله این که بخواهیم بررسی کنیم، ببینیم که امام رضا علیه السلام در مورد غدیر چه فرمودند، هست.
من روایت اول را مطرح می کنم. روی روایت اول، دو بار کلیک کنید، باز می شود و متن کامل روایت را اینجا برای شما آورده. دو کلیک دیگر که کنید، به قسمت نمایش می رود. کاملاً مشخص می کند که این کجا هست. اگر این آیکون را بزنید، آدرس دقیق این روایت را به شما می گوید. چه کتابی، چه جلدی و چه صفحه ای. این روایت را بخواهید بررسی کنید، برایتان مشخص می کند. من می خواهم یک قسمت دیگر عرض کنم، جمع بندی داشته باشم. روی این روایت کلیک راست کنید، در قسمت نمایش چند آیکون برای شما باز می شود. یک قسمت دارد به نام احادیث مشابه. احادیث مشابه را انتخاب کنید، صفحه ای باز می کند. آن قسمت آخر، قسمت حدیث را برایتان باز می کند. این قسمت حدیث، دو گزینه دارد. یکی احادیث مشابه و یکی اسناد بازسازی شده. یعنی اگر می خواهید اسناد را ببینید که هست یا نیست و اگر هست، بازسازی شده یا نشده، قابل بازسازی هست یا نیست. خصوصا اسناد کتابی مثل من لا یحضره الفقیه که بعضی ها اشکالاتی می کنند، یا کتاب نهج البلاغه که بعضی اشکالاتی می کنند، اینجا خیلی ساده و راحت قابل بازسازی است. تعدادی از آنها بازسازی شده و شما می توانید استفاده کنید.
اما برویم سراغ احادیث مشابه. اینجا رقمی زده، چه رقمی است؟ رقم ۳۰% است. شما می توانید این رقم را هر چقدر دلتان می خواهد تنظیم کنید. بروید تا ۱۰۰% یا بیایید پایین. مثلاً بگذارید روی پنجاه درصد، یا بیایید پایین. اصلاً همان۳۰% که بود، هر درصدی که شما اینجا مشخص کنید، این نرم افزار می گردد و هر حدیثی که در این مجموعه باشد، به اندازه حداقل ۳۰% با حدیث شما مشابهت داشته باشد، برای شما جمع می کند و می آورد. ما این حدیث را جستجو کردیم. این مجموعه شش حدیث مشابه را برای ما آورد. اولین حدیثی که آورد، ۹۷% با این حدیث ما همخوانی دارد. آن ۳% چه تفاوتی دارد؟ کدام قسمت آن متفاوت است؟ بخواهیم یک کلمه، یک کلمه بخوانیم، یک مقدار سخت می شود. به فکر ما بودند و این کلمه مقایسه را این بالا گذاشتند. اگر دوستان مقایسه را بزنند، رنگ آن عوض می شود. ببینید این وصایت شده، وصایت اینجا مثلاً (ع) گذاشتند، اینجا صلی الله را به صورت کامل نوشتند. یا اینجا کلمه الدین داریم، این طرف نداریم. این تفاوتها اینجوری است. بسیار ساده است. این ۹۷% بود. روایت بعدی باز دوباره اقبال الاعمال است. آن هم ۹۷% روایت بعدی ۶۷% ، این قسمت از متن شما را اصلاً ندارد. یعنی روایت دومی که در کتاب بحار آمده. این قسمت از روایت که قرمز هست، در کتاب اقبال الاعمال را اصلاً ذکر نکرده. خب این روایت را از کجا آورده است ایشان که این قسمت را ذکر نکرده؟ بعد یک سری به کتاب بحار بزنید، اگر علما زحمت بکشند، بروند و در کتاب بحار وقتی برگردیم و اینجا بررسی کنیم، می بینید که روایتی که ایشان آورده است، از کتاب اقبال ذکر نکرده و از قبل از اقبال ذکر کرده. از کتاب زوائد الفوائد، کتابی که ایشان نقل کرده ، این قسمت حدیث را نداشته است. خیلی ساده، سیر تاریخی حدیث را هم به شما نشان می دهد که شما می توانید مشخص کنید در چه زمانی و چه قسمتی از این حدیث به هر دلیلی یا حذف شده یا مورد استفاده قرار نگرفته. حالا خیلی به مباحث حدیثی آن وارد نشوم. همین جور برویم روایات بعدی که ۴۲% است و روایات آخر که عرض کنم خدمت مبارکتان که ۴۱% است که اگر مقایسه را بزنیم، مشخص می شود چقدر از این حدیث اینجا اصلاً ذکر نشده و چقدر از این حدیث اینجا متفاوت است. اگر متن را علما ببینند، این طرف هم یک مقدار مطلب دیگری هست که این طرف نیست. بعد نگاه که می کنید، می بینید اصلاً حدیث دیگری است و من الان نمی خواهم آن حدیث را اینجا مطرح کنم.
این ساده ترین شیوه موضوع یابی در نرم افزار جامع احادیث است. یعنی خیلی ساده، شما می توانید این کار را انجام دهید و آنچه را از کلام امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام می دانید یا می خواهید از باب غدیر جمع آوری کنید، به همین سادگی. نه فقط این موضوع، موضوعات متعددی را می توانید به سادگی انجام دهید. خیلی ساده بخواهم یک مثال دیگر بزنم، مثلاً کلمه ای هست که خیلی مشهور است و در بعضی از فرقه ها از آن استفاده می کنند.
پاسخ به حضار:
– ترجمه نمی کند ولی ترجمه ها را می آورد. بعنوان مثال، در این متن نمی دانم اینجا از آن ترجمه دارد یا نه؟ نه، ندارد. نه متن برای شما ترجمه نمی کند. این نرم افزار متن ترجمه نمی کند، لغت نامه دارد. لغت را برای شما ترجمه می کند. به عنوان مثال، شما اینجا الان بخواهید این متن را ببینید، کافی است روی آن کلیک کنید و کتب مرتبط را که بزنید، در این کتاب مرتبط ترجمه ای اگر برایش هست، اینجاست. روی علامت دست که بزنید، مشخص می کند که ترجمه این کجاست. ترجمه را انتخاب می کنید، برایتان می آورد. حالا اگر یک ترجمه باشد، فقط یکی، دو ترجمه باشدریال هرکدام را خواستید، انتخاب می کنید. قسمت به قسمت هم دارد. ببینید قسمت به قسمت دستها متفاوت است. روی همان دست که بزنید، ترجمه همان جمله را برای شما انتخاب می کند.
– نه، نرم افزار تحت اندروید هم هست که می توانید استفاده کنید، مشکلی ندارد. همین جا بصیر رایانه دارد. از خود سایت هم می توانید مستقیماً خریداری کنید. وارد سایت نور شوید، آنجا فایل دانلود را می خرید. به صورت رایگان فقط سایتی باز کردند به نام جامع احادیث، آنجا می توانید سرچ کنید. یعنی کتاب در اختیار شما نمی گذارد، ولی می توانید جستجو کنید. امکاناتش هم خیلی کامل نیست ولی خود فایل دانلود را می توانید از سایت بخرید. سی دی آن را هم می توانید از همین جا، بصیر رایانه چهار راه تختی بخرید.
و نکته آخر:
این نرم افزار قسمتی دارد که متاسفانه ما خیلی کم به آن عنایت داریم. آن هم این قسمت آیات در کتب است. در این قسمت آیات در کتب، شما وارد هر آیه که شوید، تمام احادیثی که در مجامع روایی ما یک کلمه یا کل این آیه را در آن روایت داشته باشیم، ذیل این آیه برای شما جمع می کند.
تفسیر و تفسیر روایی نه، هر حدیثی که از یک کلمه تا کل آیه در آن حدیث باشد، ذیل این می آورد. دو، سه مورد تفسیر داریم که اینها روایی محض هستند. مثل تفسیر البرهان و نور الثقلین و امثال اینها، آنها را هم می آورد. روایاتش را هم ذیل اینها می آورد. اگر چه که آیه در آنها ذکر نشده باشد، آنها را می آورد. هر حدیث دیگری هم که باشد، اینجا برای شما می آورد. یعنی اگر کسی بخواهد تفسیر روایی کار کند، یک فضای کاملاً آماده است. کافی است آیه را انتخاب کنید و هر آیه که خواستید، اینجا می توانید آدرس بدهید. جستجو هم می توانید بکنید. یک کلمه را اینجا بزنید، یک کلمه از آیه در ذهنتان هست، آن کلمه را که بزنید، آیاتی که این کلمه در آن هست را می آورد و شما آن آیه را انتخاب می کنید. بعد تمام آیات و روایاتی که ذیل این آیه می آید را می توانید استفاده کنید. ترتیبی هم که می آورد، ترتیب زمانی هست.
در جستجو این نکته را عرض کنم. کتابهایی که اینجا آمده، همه به ترتیب زمانی می آید. یعنی مثلاً اینجا کلمه غدیر را سرچ کردم. اگر دوستان دقت کنند، می بینند که تماماً به ترتیب زمانی است. یکی یکی به ترتیب تاریخ آمده است. یعنی مشخص می کند، حدیث اولین بار در چه کتابی آمد و بعد در چه کتابی، تا آخر به ترتیب زمانی.
این خلاصه آن چیزی بود که من می توانستم در مدت کوتاه خدمت دوستان عرض کنم. امیدوارم مفید بوده باشد.
التماس دعا
والصلاه علی محمد و آله الطهار
جهت دانلود صوت و متن کامل کارگاه، از قسمت دانلود فایل استفاده نمایید.
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید