کارگاه آموزشی شماره ۱۷۷ – ایجاد انگیزش خدمتگزاری غدیر

ایجاد انگیزش خدمتگزاری غدیر در سنین مختلف در کودکان
کارگاه آموزشی شماره ۱۷۷ با موضوع ایجاد انگیزش خدمتگزاری در غدیربه مبحثی می خواهیم برسیم و آن را برایتان باز کنیم. هر کاری، انگیزشی می خواهد، هر کاری شروعی لازم دارد و این وظیفه ماست که برای اطرافیانمان، مخصوصاً در این دوره زمانه ای که مشکلات فراوان و نیاز به یک محرک و استارت دارند تا بتوانند انگیزه ای برای تبلیغ غدیر و انگیزه ای برای خدمتگزاری کردن به مقام امیرالمؤمنین علیه السلام را داشته باشند. سعی کردیم محتواهایی در باب سنین مختلف در اختیار شما قرار بگیرد.
صوت کامل کارگاه ایجاد انگیزش خدمتگزاری غدیر:
متن کامل کارگاه ایجاد انگیزش خدمتگزاری غدیر:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام عرض می کنم خدمت همه محبان امیرالمؤمنین علیه السلام و همه عاشقان امام علی علیه السلام.
موضوع کارگاه امروز ما در باب ایجاد انگیزش خدمتگزاری در غدیر هست. سعی می کنم اول یک توضیح خیلی کوتاه بدهم و سریعاً به مبحثی که می خواهم، برسم و آن را برایتان باز کنم. هر کاری، انگیزشی می خواهد، هر کاری شروعی لازم دارد و متأسفانه در کاری که شیطان قسم یاد کرده، قطعاً و یقیناً سنگ های بسیار زیادی خواهد انداخت برای همه ما، این وظیفه ماست که برای اطرافیانمان، مخصوصاً در این دوره زمانه ای که مشکلات فراوان و نیاز به یک محرک و استارت دارند تا بتوانند انگیزه ای برای تبلیغ غدیر و انگیزه ای برای خدمتگزاری کردن به مقام امیرالمؤمنین علیه السلام را داشته باشند. سعی کردم محتواهایی که در طی چندین سال توانستم به کمک بعضی از دوستانم یا بعضاً با تحقیقات در باب سنین مختلف، از سنین پایین تر، مثلاً از چهارم و پنجم دبستان به بالاتر تا سنین هفتم و هشتم و نهم جمع کنم، یا مخاطبین بزرگسال، برای مثال اگر در یک مسجد کار می کنید، اگر معلم پرورشی هستید، اگر جایی هستید با مخاطبانی در ارتباط هستید و می توانید تأثیر بگذارید یا از همین امروز تلاش کنید برای تأثیر گذاشتن بر روی بقیه، پیشنهاد می کنم که این کارگاه را از دست ندهید. بنده از پایین شروع می کنم و به تفکیک سعی می کنم در باب تمام این ها صحبت کنم.
از پایین تر شروع کنیم. از سنینی که بچه ها درک بهتر، تا حدی درک کودکانه تری نسبت به غدیر می توانند داشته باشند. مثلاً سنین چهارم دبستان. خیلی بهتر است که اگر با بچه هایی در این سنین در ارتباط هستیم، بیشتر روی دلاوری های حضرت و روی قدرت حضرت و روی محبت امیرالمؤمنین علیه السلام با بچه ها کار کنیم. در کنار این بهتر است بچه ها داستان و خلاصه ای از غدیر داشته باشند و تا حدی بتوانند اهمیت رهبر و اهمیت سر پرست را یاد بگیرند.
به تفکیک سه، چهار، پنج محتوا در این باب درخدمت شما می گذارم، ان شاءلله که مثمر ثمر واقع شود. اولین موضوع درباره دلاوری و قدرت امیرالمؤمنین علیه السلام است. یکی از داستان هایی که مورد استفاده می تواند قرار گیرد و بسیار جذاب است و خیلی ها این داستان را دوست دارند و در دوران کودکی شنیده اند، داستان جنگ خیبر است. داستانی که رشادت های امیرالمؤمنین علیه السلام بسیار بسیار شنیدنی است و ما سعی کردیم با توجه به اینکه سنین چهارم دبستان سنین بازی محور است و سنی است که بچه ها دوست دارند بیشتر بازی کنند و دوست دارند در کنار بازی چیزی را یاد بگیرد. نه اینکه ما به آن ها یک آموزشی را بدهیم. روی داستان جنگ خیبر به این صورت بنده کار کرده ام که یک صفحه برد خیلی ساده طراحی کردیم که فایل آن را بعد از صوتم برایتان خواهم گذاشت و به این صورت بود که بچه ها باید با مهره یا با آدمک منچ روی این صفحه شروع به بازی کنند و هرکدام از خانه ها یک سری کارها انجام می دادند. یک سری خانه های آبی داریم که فردی که قرار است محتوا را اجرا کند، باید آن داستان را روی خانه های آبی تعریف کند و امتیاز مثبت بدهد. خانه های قرمز در صفحه برد بازی داریم که یک دور افراد آن گروه را به تعویق می اندازد. سعی شده روی این ایده ها، روی این بازی ها که در واقع جنگ خیبر است، شما بتوانید در آن واحد ۷، ۸، ۱۰ نفر را پوشش بدهید و با آن ها صحبت کنید. با آن ها بازی کنید و در کنار آن محتوا را هم به آن ها بدهید. یک نکته در باب این داستان است. در داستان های کودکان اغراق خیلی زیاد است و ما سعی کرده ایم اغراق داشته باشیم. چون در زمینه داستان گویی و داستان نویسی، بنده گاهی دست بر قلم داشته ام و این داستان را به لطف حضرت توانستیم نگارش داشته باشیم. توجه داشته باشید که در این داستان ها اغراق زیاد شده و مدرس یا فردی که آموزش می دهد، خیلی خوب است که داستان را طوری تعریف و اجرا کند که بچه به عظمت کار پی ببرد. جذابیت در داستان گویی و اجرای هر نوع محتوا بسیار تأثیرگذار است.
بنده محتوای جنگ خیبر را برایتان می گذارم و ان شاءالله مورد استفاده قرار بگیرد.
موضوع بعدی که در باب سال چهارم است، بحث محبت است. بچه ها در این سن چون روحیات حساسی دارند، محبت هم بسیار بسیار می تواند جواب بدهد. یکی از داستان هایی که خیلی خیلی خودم به آن علاقه دارم و سعی شده داستان را طوری نگارش کنم و طوری دستی وارد کنم که نمایشی وارتر شود، هر چند که اگر کسی نمی تواند نمایش اجرا کند، می تواند این داستان را تعریف کند. ماجرا از این قرار است که یکی از پادشاهان (گویی ایران هم بوده) تصمیم می گیرد برای امیرالمؤمنین علیه السلام هدیه ای بفرستد. اول تصمیم می گیرد پول بفرستد اما مشاورانش می گویند شما اگر پول بفرستید، ایشان تمام پول ها را صرف فقرا می کند. چیزی بفرستید که برای خودشان باشد. کلی فکر می کند و به پیشنهاد عسل همدان را می فرستد. وقتی که عسل به دست امیرالمؤمنین علیه السلام می رسد، ایشان همه عسل ها را در میدان شهر قرار می دهند و اعلام می کنند که هر کس مایل است، بیاید و عسل بخورد. اول مردم هجوم می آورند، اخطار می دهند صبر کنید. اول بچه ها هرچقدر دوست دارند، عسل بخورند. سیر که شدند و تمایلی نداشتند، بعد بقیه بفرمایید و میل کنید.
یک داستان خیلی جذاب برای بچه ها است. مخصوصاً اگر کسی خلاق باشد، می تواند یک شیشه عسل با خود به کلاس ببرد و به بچه ها عسل تعارف کند یا اگر می تواند، نمایشی اجرا کند. یک مرد با لباس عربی به کلاس برود و خیلی راحت می شود داستان را خیلی جذاب توضیح داد. بنده محتوای داستان عسل را عسلی به شیرینی پدر نام گذاشتم. این داستان را هم برایتان ارسال می کنم، ان شاءلله که مورد استفاده قرار بگیرد. موضوع دیگر که در باب سال چهارم است، بچه ها باید خلاصه ای از غدیر را بدانند. در حد سن و سال خودشان. داستانی را در اینجا برایتان قرار می دهم، ماجرای سه قطره است. سی دی آن هم در فروشگاه خدمتگزاران موجود است. دوستان می توانند آن را تهیه کنند. داستان به صورت صوتی است. می شود قسمت هایی از آن را برای بچه ها پخش کرد. من مکتوب داستان را تا حدی برایتان قرار می دهم.
داستان قطره از این قرار است که سه قطره در دریایی بودند. طی اتفاقاتی میان سطح دریا، آفتاب آن ها را تبخیر می کند و وارد ابرها می شوند. باد مهربان آن ها را به سمت دریاچه دیگری می برد و آنها از طریق باران فرود می آیند. زمین و وارد برکه غدیر می شوند و یک سری اتفاقات جالب و هیجان انگیز می افتد که البته بستگی به تعریف کردن آن شخصی که می خواهد ارائه بدهد، دارد. در آنجا با افراد خاصی آشنا می شوند. مثل یک قطره بلوری که خالص خالص است. با پیرترین قطره دنیا که از اول خلقت دنیا بوده، مواجهه می شوند. همه قطره های خاص دنیا در آنجا جمع شده اند و می خواهند شاهد این روز باشند. چه روز مهمی است؟ روز غدیر خم است. اتفاقاتی می افتد؛ مثلاً توی دهان شتر می روند یا توی دهان کوسه و در نهایت همه قطره ها با هم داخل یک تشت آب می روند سمت امیرالمؤمنین علیه السلام برای بیعت زنان. داستان بسیار هیجان انگیز است و فقط باید بسیار هیجان انگیز تعریف شود که بسیار نکات خوبی هم دارد و در کنارش می توانید از CD قطره که در آرشیو خدمتگزاران است، استفاده کنید و بنده محتوا را می فرستم، ان شاءالله مورد استفاده قرار بگیرد.
تا اینجا یک سری از محتواهایی که می شود برای انگیزه دادن سال چهارمی ها و سومی ها استفاده کرد، بیان کردم. یک انگیزش خیلی خاص دیگر را می گذارم بعد از اینکه سال پنجمی ها را گفتم، ان شاءالله با هم عرض می کنم. در مورد سال پنجمی ها و همان رده سنی ها باز هم باید در باب قدرت و دلاوری صحبت کنیم و محبت را بگوییم. این بازه، بازه بزرگی است. سوم و چهارم و پنجم دبستان ولی یکم که سن بالاتر می رود، نیاز داریم داستان غدیر کامل تر تعریف شود و یک سری معجزات امیرالمؤمنین علیه السلام را هم دوستان و افراد بدانند. البته در جریان باشید؛ یک سری محتواها که برایتان بیان می شود، صرفاً اینجور نیست که ماجرای عسل به شیرینی پدر که خدمتتان عرض کردم یا جنگ خیبر فقط برای بچه ها گفته شود؛ بلکه می توانید از محتواها استفاده و برای بزرگترها هم تعریف کنید. داستان ها با سندهای معتبر است و خللی در موضوعیت کار ایجاد نمی کند. لحن آن کودکانه است که می شود به سبک بزرگترها تعریف کرد و از محتوای آن به راحتی استفاده کرد.
در باب پنجم دبستان، جنگ خندق را در نظر گرفتم؛ چون محتوایی است که بسیاری از رشادت های خاص امیرالمؤمنین علیه السلام را روایت می کند. جنگ خندق از جمله جنگ هایی است که در آن رشادت های امیرالمؤمنین علیه السلام بسیار به چشم می آید. برای این محتوا در باب جنگ خندق، بنده به یک بازی فکر کردم که در آن مکانی که می خواهید اجرا کنید، برای مقطع چهارم یا پنجم دبستان می توانیم اجرا می کنیم. می توانید یک سکوی پرتاب درست کنید و بعد بچه ها یا آن فردی که می خواهید با او صحبت کنید، برای اینکه برایش عین الیقین شود و حس کند قضیه خندق و پرش را که اصلاً من بچه کلاس چهارمی یا پنجمی، من ۹ ساله یا ۱۰ ساله چقدر می توانم بپرم؟ از بالای سکو بپرید و اگر چند نفر دانش آموز دارید، یک کاپ بگذارید. مثلاً می توان بچه ها را گروه بندی کرد. با استفاده از این گروه ها بپرند و جمع امتیاز گروه ها را بدست آورید. می توان یک کاپ بسیار جذاب درست کرد. هر چند همه آن بستگی به فرد اجرا کننده دارد.
بنده محتوای داستان جنگ خندق را با توضیحات ریز آن که مکتوب است، می گذارم. امیدوارم مفید واقع شود. پیشنهاد می کنم که داستان را بخوانید، چون داستان از روی یک کتاب برداشته شده و از روی صفحات آن اسکن گرفته شده که قرار می دهم و بسیار داستان جذابی است و می شود برای انگیزه دادن به محبت امیرالمؤمنین علیه السلام و در پی آن به خدمتگزاری کردن غدیر استفاده کرد.
در باب محبت هم می شود برای سنین چهارم، پنجم یا ششم دبستان استفاده کرد. حتی برای بنده هم یک تذکر عالی است و حتی برای بزرگترها هم است. ماجرای یک قصاب است، در باب محبت امیرالمؤمنین علیه السلام. ماجرای قصابی که فایل صوتی آن را برای شما خواهم گذاشت، با صدای مرحوم خبازیان و هر چقدر در باب داستان گویی و صحبت کردن این روحانی بزرگوار بگویم، کم گفته ام. ما این محتوا را برای پنجم و ششم دبستان می گوییم اما این بزرگوار روی منبر با ویرایش تمام می گوید. طوری که از مردم اشک می گیرد. چه انگیزشی بالاتر از اینکه چه پنجم دبستانی، چه ششم دبستانی، چه نهم و دهم و چه بزرگوارانی مثل شما با شنیدن چنین داستان و محتوایی اشک از چشمانتان بیاید. خود همین یک موتور حرکتی در خدمتگزاری برای غدیر است.
داستان را خیلی خلاصه عرض کنم. ماجرای یک فرد است که از محبان خیلی خاص امیرالمؤمنین علیه السلام بوده و تصمیم می گیرد که به شهر امیرالمؤمنین علیه السلام بیاید و ایشان را ببیند. با اینکه ایشان را به چهره نمی شناخت و از مریدان ایشان بوده است. می آید شهری که امیرالمؤمنین علیه السلام در آنجا ساکن بودند و دست بر قضا ایشان در سفر بودند. چند روزی می ماند و می بیند که امرار معاش دارد سخت می شود و امیرالمؤمنین علیه السلام هم نیامدند. کاری که بلد بود، قصابی بود. در شهر قصابی می زند. خیلی خلاصه عرض می کنم داستان را مرحوم خبازیان خیلی مفصل توضیح می دهند که صوت آن را برایتان می گذارم. امیرالمؤمنین علیه السلام بر می گردند و وارد بازار می شوند و در حال سرکشی به مغازه ها هستند. پیرزنی را می بینند. می بینند پیرزن تکه گوشتی در دست دارد. می گویند چه شده است؟ می گوید: رفتم به این مغازه و گوشت را چندین بار عوض کردم اما بار آخر که خواستم تعویض کنم یا پولم را پس بگیرم، تعویض نکرد و گویا قسم یاد کرده این بار تعویض نمی کنم. امیرالمؤمنین علیه السلام به مغازه او می روند و می خواهند که یا گوشت را تعویض کند و یا پول آن را بدهد. بنده خدا هم قبول نمی کند و دعوا می شود و مشتی بر سینه امیرالمؤمنین علیه السلام می زند. امیرالمؤمنین علیه السلام از آنجا خارج می شوند و کاری به ادامه داستان ندارم. بعد از اینکه از بازاریان متوجه می شوند که آن شخص امیرالمؤمنین علیه السلام بوده، می گویند چه کار کردی؟ ایشان امیرالمؤمنین علیه السلام بودند. بسیار عصبانی می شود و از خودش ناراحت می شود که من اینجا آمده ام که ایشان را ببینم، بعد مشتی بر سینه شان میزنم و دست خود را با ساطور قطع می کند و ادامه داستان را مفصلاً از مرحوم خبازیان می شنوید. معجزه از امیرالمؤمنین علیه السلام رخ می دهد که دست آن قصاب را مثل روز اول به بدنش وصل می کنند.
صوت کامل داستان قصاب :
داستان بسیار زیبایی است. پیشنهاد می کنم حتما داستان را بشنوید و اگر می خواهید تعریف کنید، واقعاً لازم است ویرایش و جذابیت تمام گذاشته شود. محتوا را می گذارم ان شاءالله که استفاده کنید.
داستان دیگری که می توانیم برای بچه ها توضیح دهیم، در باب معجزات امیرالمؤمنین علیه السلام است. خیلی سریع عرض کنم در باب معجزات امیرالمؤمنین علیه السلام که در شهر مدینه گویا زلزله ای عجیب می آید که قطع نمی شود. مردم اول می روند سراغ یکی از بزرگان شهر و می بینند گویا چیزی که می گفتند، نیست و هیچ کاری از دستش بر نمی آید. می روند سراغ کس دیگر و او هم کاری از دستش بر نمی آید. مردم سراسیمه می روند نزد امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت مردم را از شهر بیرون می آورند و پای مبارکشان را بر زمین می کوبند و زلزله آرام می شود. این محتوا بسیار محتوای جذابی است و می شود خیلی راحت برای بچه ها تعریف کرد و بچه ها را پای این محتوا میخکوب کرد. محتوایش را می گذارم، ان شاءالله مورد استفاده قرار بگیرد.
یک نکته عرض کنم درباره این طرح بلیطی که فرستادم. فایل را باز برایتان گذاشتم که اگر می خواهید، با اسم خود دانش آموزانی که اجرا می کنید، قرار بدهید. صفحه اول فایل، تصویر پشت بلیط است. از آن به تعداد پرینت کنید و داخل صفحه پرینت خود برگه بلیط را قرار دهید و حتماً منگنه کنید.
برای ششم و هفتم دبستان بازی ها و محتوایی در نظر گرفته شده و سعی شده در مورد فضائل و علم امیرالمؤمنین علیه السلام و ویژگی های خاص یارانشان را مطرح کنیم. یکی از محتواهایی که در نظر گرفته شده، بازی سودوکو است که یکی از بازی های بسیار معتاد کننده و بسیار جذاب برای همان سنین ششم و هفتم و هشتم و نهم دبستان است. پیشنهاد می کنم در گوگل سرچ کنید و این بازی را انجام دهید. خیلی کوتاه عرض می کنم: یک جدول در نظر بگیرید که ٩ خانه دارد و در هر خانه و در هر ردیف ٩ خانه از اسامی و القاب امیرالمؤمنین علیه السلام ذکر شده، در هیچ کدام از این ٩ خانه، هیچ فضیلتی از امیرالمؤمنین علیه السلام تکراری نیست و در هیچ ستونی هم از فضیلت های امیرالمؤمنین علیه السلام تکراری نیست. برای شروع بازی، یک سری از خانه ها را باید برداریم تا دانش آموز با فکر کردن و جابه جا کردن فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام و یکی یکی حفظ شدنشان خانه های خالی را پر کند. مثلاً این ستون از ٩ تا، ٧ تا از فضائل است که ٢ تای آن نیست. باید بگردد و آن ٢ تا را پیدا کند. اگر این بازی را انجام ندادید، پیشنهاد می کنم حتماً خودتان در اینترنت سودکو را پیدا کنید. سودوکو با عدد است و ما با فضایل درست کردیم. پیدا کنید و حل کنید، متوجه می شوید چقدر فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام در سودوکو زیباست. فایل را ارسال می کنم، ان شاءالله مورد استفاده واقع شود.
از دیگر محتواهایی که در باب علم حضرت مد نظر داریم، داستان شیر برنج است. ماجرایی که فردی می آید نزد امیرالمؤمنین علیه السلام و می گوید شما اگر ادعا دارید که دانای کل هستید و همه چیز را می دانید و خیلی عالم هستید، بفرمایید امروز روزی من چیست؟ ناهار چه چیزی میل می کنم؟ حضرت می فرمایند شیر برنج. بنده خدا از بغضی که نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد، می گوید هرکاری می کنم که شیر برنج نخورم. می رود خانه ناهار شیر برنج دارد. می رود خانه مادرش آنجا هم شیر برنج است. می رود خانه دوستانش و هرجایی که فکرش می رسد، آنجا هم ناهار شیر برنج است. از شهر خارج می شود و به یک کاروانسرا می رسد و می گوید من می خواهم ناهار با شما باشم. می گویند اگر می خواهی با ما باشی، باید در مطبخ کار کنی. خیلی خلاصه عرض کنم داخل مطبخ می رود و می بیند این ها هم ناهار شیر برنج دارند. از آنجا می خواهد بیرون بیاید، می پرسند کجا؟ می گوید ناهار نمی خواهم. شک می کنند و می گویند ممکن است تصمیم گرفته باشد در غذای ما سم بریزد و همه را از بین ببرد. می گویند تو باید اول از این غذا تست کنی و بعد بیرون بروی. باید از این غذا بخوری. او قبول نمی کند و مانع می شود. به زور هم که شده به خورد او می دهند و یک فصل محکم هم او را می زنند. بعد که به شهر بر می گردد، امیرالمؤمنین علیه السلام را می بیند. می گویند: نهار چه خوردی؟ می گوید هر چه خورده باشم، شیر برنج نخورده ام. می گویند اگر به حرف من ایمان داشتی، الان شیر برنج خورده بودی و در حال استراحت هم بودی. چون ایمان نداشتی، هم شیر برنج خوردی و هم کتک خوردی. محتوا را می فرستم، ان شاءالله که استفاده کنید.
ان شاءالله در مورد ششم، هفتم و هشتم یک بحث انگیزشی خیلی قوی هم دوباره ارائه خواهم کرد که در پایان این ۳ دوره خدمت شما عرض می کنم.
برای سال هفتم، باید درباره علم حضرت هم صحبت کنیم. بنده به داستانی بسیار علاقه دارم و چندین بار تا به حال برای کسی آن را تعریف کرده ام. ماجرای پدر فردی بود که با عده ای برای تجارت رفتند اما وقتی که برگشتند، تصمیم گرفتند که آن بنده خدا را بین راه از بین ببرند و به فرزند او گفتند که متأسفانه پدرت در بین راه کشته شده، سکته کرده، حالا به هر حال مرده و همه اموال خود را هم در آنجا از دست داده. چون ورشکست شده و اصلاً برای همین دق کرده و مرده است. طرف قبول نکرد و نزد امیرالمؤمنین علیه السلام آمد و امیرالمؤمنین علیه السلام یک قضاوت بسیار جذاب و جالب انجام دادند که واقعاً از علم بزرگ امیرالمؤمنین علیه السلام نشأت می گیرد. این داستان را هم می گذارم، ان شاءالله که برای شما مفید واقع شود و بتوانید آن را تعریف کنید و لذت ببرید.
مخاطب شما در سنین حدود هفتم و هشتم دبستانی به این علاقه دارد که ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام اثبات عقلی شود. محتوایی را با بعضی از دوستان درست کردیم که ایده آن را یکی از دوستان به من داد. در باب خلبان هست. قطعاً کسی که خلبانی یک هواپیما را دارد یا کسی که یک گروه را برای کوهنوردی به یک کوه درندشت می برد، باید مسیر راه را بلد باشد. باید توانایی اداره هواپیما را داشته باشد. باید خیلی چیزها درباره کوهنوردی بلد باشد و اگر آن خلبان نباشد، مردم عادی نمی توانند هواپیما را اداره کنند یا اگر راهنمایی برای کوهنوردی نباشد، ممکن است در کوه ها گم شون، گرفتار بهمن شوند، گرفتار خیلی چیزهای دیگر، سقوط کنند و اثبات بسیار زیبایی در اثبات عقلانیت مناسب سن دانش آموزان هفتم، هشتم یا نهم است. این اصلاً برای خیلی از دوستان هم مورد استفاده قرار خواهد گرفت. محتوای آن را می گذارم، ان شاءالله که استفاده کنید.
آخرین محتوایی که در باب اطلاعاتی، بیشتر خدمت شما قرار می دهم، در باب معجزاتی که در غدیر اتفاق افتاده؛ داستان سرانجام منافقین است. کسی که به پیامبر صلی الله علیه و آله در ماجرای روز عید غدیر که از معجزات هم هست، می گوید آقا تو هر حرفی زدی ما قبول کردیم. گفتی پیامبر هستی، ما قبول کردیم. گفتی بت نپرستید، قبول کردیم. گفتی خدا یکی است، قبول کردیم ولی دیگر علی علیه السلام جانشین است را قبول نداریم. این یکی را دیگر کوتاه بیا. اگر راست می گویی، خدا همین الان یک عذاب بر سر من بفرستد. یک سنگ بر سر من بفرستد که آیه نازل می شود که «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ» و یک سنگ از آسمان می آید و بر سر آن فرد می افتد. این محتوا یک محتوای جذاب است و از معجزات خاص روز غدیر است که می توانید خیلی راحت آن را تعریف کنید و کسانی که این داستان را گوش می دهند، لذت ببرند.
اما بگذارید بنده چند محتوا را در باب انگیزش غدیر که واقعاً خیلی انگیزشی خاص است، یعنی با گفتن محتوایی که از قبل داشتیم که اگر این موارد را گفتید یا نگفتید، حتماً در کنار آن داشته باشید. مخصوصاً ایام نزدیک غدیر حتماً این محتوا را داشته باشید.
یکی ماجرای ذغال است. فرض کنید یک ذغال را در دست بگیرید و آن را فوت کنید. تا می توانید آن را فوت کنید. یک صبح تا شب آن را فوت کنید. خسته شدید، بدهید به یکی از رفقای خود آن را فوت کند. هر کاری کنید، اگر در آن ذغال آتش نباشد، روشن نمی شود ولی فقط کافی است که به اندازه یک سر سوزن در آن آتش وجود داشته باشد. سرخ باشد، با کوچک ترین فوتی مشتعل می شود و مدام مشتعل و مشتعل تر می شود تا تمام آن سرخ شود. اگر در دل کسی محبت امیرالمؤمنین علیه السلام نباشد، هر کاری کنید، روشن نمی شود ولی اسم ما شیعه است و قطعاً در دل ما حداقل اندازه سر سوزن محبت امیرالمؤمنین علیه السلام است و خیلی راحت می توانیم خود را مشتعل کنیم یا عزیزانمان را مشتعل کنیم. پس بلند شویم، برای امیرالمؤمنین علیه السلام خدمتگزاری کنیم و این محتوا ان شاءالله برای ما انگیزه ای شود که بتوانیم دوستان خود را به امیرالمؤمنین علیه السلام مشتعل کنیم. مشتعل از عشق امیرالمؤمنین علیه السلام کنیم.
محتوای انگیزشی دیگر هم که می توانید استفاده کنید، یک چوب کبریت را فرض کنید. اگر ته این چوب کبریت گوگرد نداشته باشد، یا اصلاً یک تکه چوب عادی را فرض کنید. به هر جا بکشید، به یک صفحه جعبه کبریت هر چقدر می توانید بکشید، روشن نمی شود. چون هیچ گوگردی ندارد. ولی اگر یک چوب کبریت معمولی که حالا سر آن کمی گوگرد داشته باشد را بکشیم، بعضاً حتی با یکبار کشیده شدن هم روشن می شود. اگر در قلب ما محبت امیرالمؤمنین علیه السلام وجود داشته باشد و در ذهن خود یاد امیرالمؤمنین علیه السلام و امام زمان خود را داشته باشیم، با یک بار قرار گرفتن در زمینه مناسب، در خدمتگزاری کردن، با گرفتن جشن فقط برای یک دوست یک زمینه امیرالمؤمنینی، یک محیط امیرالمؤمنینی، یک محیطی که یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در آن باشد، ممکن است آن فرد روشن شود و خودش مشتعل از عشق امیرالمؤمنین علیه السلام شود که تذکری بسیار زیبا در باب خدمتگزاری غدیر است.
یکی از محتواهایی که در باب انگیزش خدمتگزاری غدیر خیلی جذاب است، این است که سر کلاس خود سوزن ببرید و یک ظرف هم سر کلاس داشته باشید. داستانی از این باب تعریف کنید که در جنگ احد امیرالمؤمنین علیه السلام ۹۰ زخم برداشتند. من داستان آن را مفصلاً نوشته ام و برای شما آپلود می کنم. فقط خلاصه عرض کنم. امیرالمؤمنین علیه السلام به مدت ۳ روز بعد از جنگ احد از پیامبر صلی الله علیه و آله دور می شوند. پیامبر صلی الله علیه و آله نگران جان ایشان می شوند، مژده می دهند که آقا اگر کسی خبر سلامتی علی علیه السلام را بیاورد، هر چه بخواهد، به او می دهم. امیرالمؤمنین علیه السلام بر میگردند و سلمان خبر سلامتی امیرالمؤمنین علیه السلام را می آورد. پیامبر صلی الله علیه و آله هم می گویند: هر چه می خواهی بگو. سلمان فکر می کند که چه بگویم و با امیرالمؤمنین علیه السلام مشورت می کند. سؤالی از پیامبر صلی الله علیه و آله می پرسد که خیلی خاص است. از پیامبر صلی الله علیه و آله می پرسد که آقا یکی از رازهای مگوی عرش خدا را به من بگویید. و پیامبر صلی الله علیه و آله می گویند برو یک سوزن و یک ظرف آب بردار و بیاور. سوزن و ظرف آب را می آورند. سوزن را در ظرف آب می زنند و در می آورند و می گویند: سلمان چقدر به این سوزن آب چسبیده؟ می گوید آقا هیچی آب نچسبیده. می فرمایند: اگر به اندازه همین هیچ، محبت امیرالمؤمنین علیه السلام در قلب تو باشد، آتش جهنم بر تو حرام می شود. این است راز مگوی عرش و یکی از محتواهایی که واقعاً آدم را از شیعه و از محب امیرالمؤمنین علیه السلام بودن به وجد می آورد و بسیار طرح انگیزشی زیبایی برای خدمتگزاری کردن است.
رسیدیم به آخرین محتوایی که در باب انگیزش خدمتگزاری به ساحت مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام است. کمی نیاز به ساختن دارد. اگر توانایی ساخت دارید، اگر وقت و حوصله دارید، ایده بسیار نابی است. یک جعبه درست کنید. جعبه به تعداد دوستانی که با آن ها در ارتباط هستید یا کلاسی یا دانش آموزانی یا هر جایی که دارید یا اگر می توانید یکی نسبتاً بزرگ تر درست کنید. من در کلاس های مدرسه خودم به تعداد بچه ها این را درست کردم. جعبه های خیلی کوچک، خیلی خوشگل، کادو پیچ و روبان بسته شده. داخل جعبه فقط یک عدد آینه است که به ته جعبه چسبیده. برای افراد بگویید که آقا داخل این جعبه یک تصویر است و واقعاً هم یک تصویر است. تصویر داخل آینه است و عکس یکی از خدمتگزاران خاص امیرالمؤمنین علیه السلام است. یکی از افرادی است که حضرت زهرا سلام الله علیها در آخرین لحظه زندگی خود که هرکس مهم ترین حرف های زندگی خود را می زند، به آن فرد سلام رساندند و گفتند: علی جان؛ به آن فرد سلام برسان. پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد ایشان فرمودند: از عظیم ترین مردم در ایمان است. عجیب ترین مردم در یقین است. و یک سری توضیحات خیلی خاص در باب آن عکس می دهیم و کسی حق ندارد در جعبه را باز کند. بچه ها را یا آن افراد را خوب به آن تصویر داخل جعبه مشتاق کنید و بعد بگویید حالا در جعبه را باز کنید. وقتی باز می کند، تصویر خودش را می بیند. می گوید تو هم می توانی خیلی راحت یار خاص امام زمانت شوی. یار خاص امیرالمؤمنین علیه السلام و خیلی راحت این حس شیعه بودن را می توان در او زنده کرد.
محتوای آن عالی است و بسیار از آن جواب گرفته ایم و می توانید حتماً از این محتوا استفاده کنید. فایل آن را قرار می دهم، ان شاءلله که مورد استفاده قرار گیرد.
محتواها تمام شد. سعی کردم روی تمام این محتواهای ایجاد شده فکر کنم و تا حد توانم بی گدار به آب نزنم. سعی شده که محتواهایی بیان شود که مطابق با سن باشد. تمام محتواهای انگیزشی و آن هایی که با دوستانم درست کرده ام؛ ساعت ها زمان گذاشته شده و روی آن فکر شده و متناسب با سن است و خیلی راحت می توان از آن ها استفاده کرد. طرح آینه، سوزن، طرح کبریت، طرح زغال، طرح هایی که بسیار بسیار می توان برای سنین بالا یا حتی جشن ها و مساجد استفاده کرد. پیشنهاد می کنم این ها را از دست ندهید.
زنده کردن دل یکی از محبان امیرالمؤمنین علیه السلام و مشتعل کردن دلشان با عشق امیرالمؤمنین علیه السلام باعث می شود یک قدم در ظهور امام زمانمان بیشتر برداریم.
موفق و سربلند باشید. آرزوی هرچه بیشتر خدمتگزاری برای تمام دوستان را دارم.
یا علی
جهت دریافت فایل های داستان ها، به بخش دانلود فایل در پایین همین صفحه مراجعه نمایید.
جهت دانلود صوت کامل کارگاه، از قسمت دانلود فایل استفاده نمایید.
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید