کارگاه آموزشی شماره ۱۶۳ – مهندسی تبلیغ غدیر – جلسه دهم

صوت کامل بخش اول
بسم الله الرحمن الرحیم
و بِه نَستَعین، اِنه خَیر ناصِر و مُعین وَصَلی الله علی محمد و آله طاهرین و لعنَتُ الله عَلی اَعدائِهم اَجمَعین مِن الان اِلی قیام یَوم الدین. اَللّهُمَّ وَ اَنطِقنی بِالهُدی، وَ اَلهِمنِی التَّقوی
برادران عزیز، سروران گرامی، فضلای ارجمند؛ در ادامه بحث صبح، اهداف غدیر را بررسی می کنیم.
۲) ادامه خط تبیین صحیح اسلام از کانال معصوم
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله خاتم النبیین و دینش خاتم الادیان است. بعد از بعثت، ده سال در مکه و سه سال در شعب ابیطالب بودند. چهل سالگی مبعوث به رسالت شده اند. شصت و سه سال عمر کردند. ده سال هم به مدینه آمده و جنگ و غزوه داشتند. هزار جور مشکلات، به ایشان تحمیل شده است. می خواهد دینی بیاورد، خاتم الادیان. خودش هم خانم النبیین است. ما می گوییم که اسلام جامع است. در هر زمینه ای اسلام حرف دارد. خب؛ پیغمبر صلی الله علیه و آله مؤسس و بنیانگذار است. نیاز است که افرادی معصوم به عنوان اوصیا، بعد از او یکی پس از دیگری بیایند تا اسلام را آن طور که هست، تبیین کنند. از کانال معصوم علیه السلام تبیین صحیح کنند.
واقعه غدیر و هدف از غدیر، ادامه خط تبیین صحیح اسلام است. «الیوم اکملت» اکمال دین، به توضیح و تبیین است. پیغمبر صلی الله علیه و آله چارچوب ها را بنیان گذاشت. قرآن می فرماید: «وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ» (انعام/۵٩)، هیچ رطب و یابسی نیست. تر و خشکی نیست؛ اِلاّ اینکه در کتاب مبین موجود است. «تبیان کل شئ»، «بیان للناس» است. اما نیاز به تبیین پیغمبر صلی الله علیه و آله دارد.
«وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ»
قرآن داروخانه هدایت بشر است. نیاز به تبیین دکتر انسان شناسی، مثل رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد. پیغمبر صلی الله علیه و آله مُبَیّن شریعت است. این تبیین را در یک محدوده زمانی خاصی انجام داده است. بماند که در خیلی چیزها اختلاف شد و در فهم شریعت بین صحابه اختلاف شد. لذا نیاز است که بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، اسلام از کانال صحیحی بازگسترش پیدا کند و تبیین شود. ما نمی گوییم به اهل بیت علیهم السلام وحی می شود. بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله، باید توضیح داده شود. راه تبیین واضح و مسائل بسیار شفاف شود. ۶۰۰ سال از حضرت عیسی علیه السلام، گذشته است و تحریفاتی پیدا شده. باید گفته شود، باید بیان شود، کار اهل بیت علیهم السلام تبیین است. لذا پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یا علی! أنْتَ تُبَیِّنُ لأمَّتِی مَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنْ بَعْدِی» این را سنی ها نقل کردند. ابن عساکر شافعی نقل کرده است. ای علی! تو هستی که در مسائل اختلافی، مسائل را تبیین صحیح می کنی.
پس یکی از اهداف غدیر، کاری که پیغمبر صلی الله علیه و آله در غدیر کرد، ادامه خط تبیین صحیح اسلام را از کانال معصوم علیه السلام معرفی کرد. تبیین صحیح اسلام بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله از کانال امام معصوم علیه السلام باید باشد. بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله، حیطه وظایف اوصیاء چیست؟ اسلام را آنگونه که هست، تبیین می کنند، توضیح می دهند و شفاف سازی می کنند. این یکی دیگر از اهداف غدیر است که این خط تا دوازده امام ادامه دارد.
۳) پیاده شدن اسلام از کانال صحیح
می دانیم که هر پیغمبری وصی دارد، «لکل نبی وصی». همانطور که عرض کردم، پیامبران وحی را می آورند. در یک محدوده ای هم توضیح می دهند، تبیین می کنند. مرحوم آقا سید محمد حکیم، در تاریخ التشریع الاسلامی، حیطه وظایف اوصیاء را جا انداختن شریعت می گوید. این جا انداختن، وقت و کار می طلبد. گرچه نگذاشتند و چوب لای چرخش گذاشتند. تبیین بیانی و جا انداختن عملی، عملاً حقایق و سنت واقعی پیامبر صلی الله علیه و آله و روح قرآن بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله، باید توسط اوصیاء تبیین و پیاده شود. چه کسی پیاده کرد؟ امیرالمؤمنین علی علیه الصلاه والسلام. گرچه او را تا یک فتره ای خانه نشین کردند و خودشان آنچه را که از سنت های خودشان می خواستند، پیاده کردند. پیاده کردن سنتهای خودشان، اجتهاداتی در مقابل نص. اما امیرالمؤمنین علیه السلام عملاً با سنت های غلط اینها مبارزه کرد و سنت های واقعی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را در جامعه پیاده کرد. اگر اینها تبعیض نژادی و اختلاف طبقاتی را مطرح کردند، در این ۲۵ ساله باج هایی به عده ای دادند. اما بعد از خلیفه سوم، امیرالمؤمنین علی علیه الصلاه و السلام که آمد، سنت واقعی رسول خدا صلی الله علیه و آله، اسلام ناب را عملاً عین پیغمبر صلی الله علیه و آله پیاده کرد. پس کار اوصیاء، پیاده کردن و جا انداختن اسلام است.
۴) رفع اختلاف در مسئله حاکمیت
در زمان پیغمبر صلی الله علیه و آله توطئه ها، صحبت ها و قراردادهایی بود که بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله چه کسی خلیفه و جانشین شود. تاریخ طبری را نگاه کنید. عده ای نقل کردند و ابن اسیر هم در کامل نقل می کند. سرکرده های بعضی از قبائل پیش پیغمبر صلی الله علیه و آله می آمدند. رسول الله ما حاضریم اسلام بیاوریم، به یک شرط. آن شرط این است که خلافت و جانشینی تو مال ما باشد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ان الامر بید الله یضعه حیث یشاء» امر خلافت دست خداست. خدا هر کجا بخواهد، آنجا قرار می دهد. دست من نیست. اختیارش به من مربوط نمی شود. «ان الامر» یعنی امر زعامت و خلافت.
شما نگاه کنید، این توطئه ای که بعد از وفات یا شهادت پیغمبر صلی الله علیه و آله، بنابر نقل صحیحی که امام صادق علیه السلام دارند: «الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ»
تفسیر فیض کاشانی، ذیل آیه دارد که «بل قتل» پیغمبر صلی الله علیه و آله، توسط آن دو نفر کشته شد. آنجا دو تا از همسران امام صادق علیه الصلاه والسلام نقل می کنند. سنی ها هم می گویند با آن «ذراع دست» مسموم شد. دست گوسفندی که زن یهودی فرستاد. خب؛ سرمسئله خلافت بعد از وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله چقدر اختلاف شد. در سقیفه چه اختلافی شد، کاندید انصار، مهاجرین، بنی هاشم. اختلاف، درگیری، اوضاعی راه افتاد! امیرالمؤمنین علیه السلام مشغول کفن و دفن پیغمبر صلی الله علیه و آله است. مهاجرین و انصار چه دعوایی کردند، اختلاف شد. آن گفت من امیرم … دعوا و مرافه. انصار را زیر دست و پا لگدمال کردند و از رویش رفتند. گفتند «اقتلوا سعدا» بکشید سعد را. پسرش آمد. ریشش را گرفت و گفت، با بابای من چه می کنی؟ گفت: «اقتلوا»، سریع او را بکشید. اینطور درگیری شد. آخر هم، سعد ترور شد. اولین تروری که بعد از وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله انجام شد، ترور سعد بن عباده، به عنوان یک معارض سیاسی بود. با خلیفه اول بیعت نکرد. جنازه اش را در خرابه شامات پیدا کردند. روی دیوار نوشته بودند، قتله الجن. جن او را کشته است. ترور سیاسی کردند.
خب؛ ببینید این همه نزاع، آیا پیغمبر صلی الله علیه و آله وظیفه ندارد این نزاع را برطرف کند و حق را تبیین کند؟! مسئله خلافت حق شما نیست و امر شورایی نیست. مسئله به بیعت، اجماع امت نیست. امر الهی است.
«ان الامر بید الله یضعه حیث یشاء» و لذا در غدیرخم همین طرح را عملی کرد. امر، امر خدا است. «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» (مائده/۶٧)، من امر خدا را باید ابلاغ کنم. علی علیه السلام از جانب خدا، ولی خدا است. رسول خدا صلی الله علیه وآله، در غدیرخم این اختلاف را برطرف کرد.
۵) جهانی سازی اسلام با رهبری معصوم
خدا در قرآن می فرماید:
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» (توبه/٣٣)
او را بر کل ادیان غالب می کند. پیغمبر صلی الله علیه و آله با همین هدف اسلام را جهانی کرد. «نذیر للبشر»، «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَهً للعالمین» پیغمبر صلی الله علیه و آله رحمت للعالمین بود. اصلاً آمد که دین را جهانی کند. اما نیاز است که بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله اوصیاء بیایند تا این دین را توضیح دهند و تبیین کنند. می گویند بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله، خلفا یکی پس از دیگری فتوحاتی را با زور شمشیر ایجاد کردند. اثر منفی آن فتوحات تا الی زمان نامعلوم مانده، می گویند: «الاسلام غلب بالسیف». خب؛ ببینید سیف ابن عمر توی این کتاب های تاریخی که از قدمای مورخین اهل سنت حساب می شود، جعال و وضاع حدیث قصه عبدالله ابن صبر را ایشان جعل می کند و به شیعه نسبت میدهد. وصایت را عبد الله ابن صبر درست کرده! چه نقل می کند؟ درباره فتوحات و جنگ هایی که در زمان این خلفاء و بعدش معاویه و خلفای بنی امیه و بنی عباس و خونریزی هایی که می گوید سیلاب خون راه می افتاد. حمله می کردند، غارت می کردند. ببینید خصوصیات عرب زمان جاهلیت همین بود. با جنگ و خونریزی و قتل و غارت، بردن و خوردن امرار معاش می کرد.
پیغمبر صلی الله علیه و آله اینها را تعدیل کرد. در مسئله خونریزی و جنگ، آرام و رامشان کرد. اما مع الاسف؛ بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله، این ۲۵ ساله دوباره شروع شد. فتوحات شروع شد. جنگ و خونریزی شد، اسلام را با شمشیر غلبه و گسترش دادند. آبروی اسلام را بردند، با زور شمشیر. حالا بحث است که آیا در این ۲۵ سال امیر المؤمنین علیه السلام راهنمایی داشت یا نداشت. تحلیل هایی هست که بماند.
اینها می رفتند، گاهی کارخرابی می کردند. مثلاً یک جا را اشغال می کردند، کار فرهنگی نمی کردند، رها می کردند. حتی تا اسپانیا و جبل الطارق هم رفتند اما چون کار فرهنگی نمی شد، لذا امیرالمؤمنین علیه السلام این کارها را نمی پسندید.
طبق این آیه قرآن، هدف واضح است و بدون کمترین هزینه و خونریزی محقق می شد.
«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»
اما خب نشد، نگذاشتند. هدف را منحرف کردند. یک جا ثابت کنید، پیغمبر صلی الله علیه و آله تهاجم ابتدایی کرد برای گسترش اسلام. نداریم. همه جنگهای پیغمبر صلی الله علیه و آله جنبه دفاعی داشته یا دفاع از آزادی انتخاب بشر بوده است. «لا اکراه فی الدین» نداریم که پیغمبر صلی الله علیه و آله برای تحمیل یک عقیده جنگ کرده باشد. دو حالت داشته:
۱) شروع کننده آنها بودند.
۲) پیغمبر صلی الله علیه و آله مأمور است از جانب خدا، ابلاغ دین خود، توحید را بکند.
عده ای از ظالمان و معاندان جلوی راه پیغمبر صلی الله علیه و آله را سد می کردند. پیغمبر صلی الله علیه و آله شروع می کردند به مقابله، تا با کنار زدن اینها بتواند تبلیغ ناب اسلام و توحید را داشته باشند. ببینید اینها چکار کردند. همه چیز را بهم ریختند. اگر روش پیغمبر صلی الله علیه وآله در این دوازده امام ادامه پیدا می کرد. امام زمان علیه السلام هم غائب نمی شد. اینها باعث غیبت امام زمان علیه السلام شد. اینان ورق را برگرداندند. امامان علیهما السلام را خانه نشین کردند. هدف این بود که بعد از پیغمبر صلوات الله علیه توسط این دوازده امام، اسلام کل کره زمین را فرا بگیرد. «لیظهره علی دین کله» در حالیکه نشد. الان اکثریت مسیحیان هستند. اینها نگذاشتند. پس هدف جهانی سازی بود. گرچه با کاری که اینها کردند، عقب افتاد. ان شاءالله در عصر ظهور، این هدف جهانی سازی توسط امام زمان علیه الصلاه والسلام پیاده خواهد شد.
۶) وحدت بر محور اهل بیت، امام معصوم علیهم السلام
کتابی از بنده چاپ شده، تحت عنوان اتحاد ملی و انسجام اسلامی در پرتو آموزه های غدیر. آنجا اشاره کردم که پیغمبر صلی الله علیه و آله دو طرح برای امت اسلامی دارد. یک طرح کوتاه مدت و یک طرح دراز مدت.
طرح کوتاه مدت مربوط به همه پیروان پیغمبر صلی الله علیه و آله است.
«مُحَمَّد رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ»
هر کسی که با پیغمبر صلی الله علیه و آله است، باید شدت را علیه کفار داشته باشد. حالا ممکن است اصلاً این معیت را معیت خاصی هم معنا کنیم. «وَ الّذینَ آمَنوا مَعَه». آن مؤمنان واقعی که ایمان به تمام معنا به پیغمبر صلوات الله علیها، به ولی و جانشین او داشته باشند. به هر حال این یک طرح سیاسی، طرح وحدت سیاسی کوتاه مدت است. هرکس ادعای اسلام می کند، دشمن مشترک دارد و در برابر دشمن مشترک باید بایستیم.
اما مهمتر از این، یک طرح سیاسی دراز مدت است و آن، وحدت بر محور امام معصوم علیه السلام است. این طرح را قرآن داده و روایات به آن اشاره دارد. من این را برای شما، با کنار هم گذاشتن آیات قرآن ترسیم می کنم.
آیه اول:
«وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا»
اثر اعتصام به حبل الله را در آیه دوم می بینیم:
«وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»
اینجا یک نکته ای استفاده می شود و آن اینکه کسی که به حبل الله اعتصام کند، انگار به خدا اعتصام کرده است. ریسمانی که با تمسک به آن، به خدا می رسی را در آیه سوم می بینیم:
«فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَهِ الوُثقى»
باید به ریسمان محکم عروه الوثقی، تمسک کرد.
یک آقای یمنی، زیدی بود. شیعه شد و کتابی در دفاع از اهل بیت علیهم السلام نوشت. الان سید معمم نجف و از اساتید حوزه علمیه نجف است. به او سید العمدی می گویند. ایشان می گفت: من با همین آیه، تشیع را انتخاب کردم و شیعه دوازده امامی شدم. حروف العُروَهِ الوُثقى را نگاه کردم، دیدم دوازده تا حرف است. اعجاز حرفی قرآن است. باید تمسک کنی به دوازده تا. البته این ذوقی است و برهان نیست. به لحاظ اعجاز عددی عُروَهُ الوُثقى دوازده تا حرف دارد. هرکس در چاه دنیا و ضلالت گرفتار شده، باید تمسک به این ذیل عنایت دوازده معصوم علیه السلام داشته باشد تا بتواند از چاه ضلالت نجات پیدا کند.
پس اگر به آن حبلی که شما را قطعاً به خدا می رساند، تمسک به این ریسمان کنید. چون قطعاً به بالای چاه می رسید، گویا تمسک به خدا کردید. حکم آن اینست که «هَدِیَ اِلی صّراطِ المُستَقیم» حال صراط مستقیم، را در حدیث ثقلین ببینیم:
در بعضی نسخه ها آمده حَبلَین، حبلی که به خدا می رسد.
إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الحَبلَین اَو الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعدیَ اَبَدا
پس «مَن یَعتَصِم بِحَبلِ الله» روشن شد؛ یعنی «یَعتَصِم بالکِتاب و العِتره» با توجه به حدیث ثقلین، تمسک به ذیل کتاب و عترت، تمسک به حبل الله است. «وَاعتَصِموا بِحَبلِ الله جَمیعاً وَ لاتَفَرَّقوا»
چنگ بزنید به کتاب و عترت. پس حبل الله کتاب و عترت است. وحدت بر محور امام معصوم علیه السلام. می خوانیم «اِهدِنا الصّراطَ المُستَقیم ایّ صِراطُ عَلیّ».
یک نکته ای را برای شما عرض کنم. ببینید عزیزان من، بعضی افراد می گویند: تفسیر قرآن به قرآن. خب؛ قرآن می گوید: «اِهدِنا الصّراطِ المُستَقیم» و در آیه دیگر می گوید: «وَ اَنِ اعبُدونی هَذا صِراط مُستَقیم» جمع آن چیست؟ پس چرا آنجا می گوید: صراط مستقیم، صراط علی علیه السلام است. اینجا اینطور می گوید عبادت و عبودیت، صراط مستقیم است. جمع اینها چیست؟ این موارد همه مکمل طولی است. عبودیت راه مستقیم است. به تعبیر امام جعفر صادق علیه الصلاه و السلام «اَلْعُبودِیَّهُ جَوْهَرَهٌ کنْهُهَا الرُّبوبِیَّهُ» عبودیت است که انسان را به ربوبیت، مظهر صفات جمال و کمال الهی می رساند. عبودیت انسان را به کمال می رساند.
آن تجلی مصداق مجلای اَتَمّ و اَکمل عبودیت را اگر خواستی در خارج ببینی، آن کسیکه مصداق بارز عبودیت خداست، گویا اصلاً عبودیت است. عین عبودیت است و تسلیم محض در برابر خدا را اگر خواستی در خارج ببینی که در او عبودیت پیاده شده، بعد از پیغمبر صلوات الله علیه، کسی غیر از علی علیه السلام نیست. لذا میگوید «ایّ صرِاطِ عَلیّ». راه علی علیه السلام، راه عبودیت است. بخواهی به عبودیت برسی، در راه علی علیه السلام است. پس این موارد، مکمل یکدیگر است. عبودیت، صراط مستقیم است. اگر بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله که در غدیر خم راه را برای تو مشخص کرده که راه امیرالمؤمنین علیه السلام است، رفتی سراغ دیگری، یک نوع شرک است. این عبودیت نیست.
یک مثال برای شما بزنم. یک شخصی مریضی حادی دارد. ابتدا که او را بیمارستان می برند، به اورژانس می برند. باید یک کار اورژانسی روی او انجام شود. اینکه تصادف کرده است، خون او قطع شود و در مجاری طبیعی بیفتد، از خطر مرگ بگذرد. بعد او را در بخش ببرند. مدتی بگذرد، با یک مداوای دراز مدت این شخص بهبودی پیدا کند. کار اورژانسی، یعنی وحدت سیاسی و مقطعی. با یک طرح کوتاه مدت فعلاً از مرگ نجات پیدا کند اما نیاز به مداوای ریشه ای دارد. مداوای ریشه ای این امت چیست؟ «وَاعتَصِموا». باید در خانه معصوم علیه السلام بیایید.
۷) حاکمیت اهل بیت علیهم السلام بر شیعیان آنان
از اهداف دیگر پیغمبر صلی الله علیه و آله، حاکمیت اهل بیت علیه السلام به عنوان امامان معصوم علیه السلام است. کسانی که می توانند ادامه دهنده راه پیغمبر صلی الله علیه و آله در آن اهداف خود باشند. حضرت اصرار دارد، اما جبری در کار نیست. لذا از ابتدا او را در خانه خود بردند برای قابلیت دادن به او، برای جانشینی تربیت کردند و طول ۲۳ سال، اولین تبلیغ پیامبر صلی الله علیه و آله، تبلیغ به وصایت است. آخرین تبلیغ و تذکر پیامبر صلوات الله علیه هم به وصایت است. اولین بار بعد از سه سال که پیامبر صلوات الله علیه تبلیغ مخفیانه دارد؛ مأمور شد به تبلیغ علنی.
«و انذر عشیرتک الاقربین»
پیغمبر صلوات الله علیه اقوام نزدیک را جمع کرد. اطعام کرد و این جمله را فرمود: «فَأَیکُمْ یؤَازِرُنِی عَلَی هَذا الْأَمْرِ عَلَی أَنْ یکُونَ أَخِی وَ وصیی و خَلِیفَتِی فِیکُم؟» پس اولین تبلیغ، وصایت است. اما آخرین؛ ابن عباس می گوید: «الرزیه کل الرزیه یوم الخمیس» پیغمبر صلوات الله علیه فرمودند: «ائْتُونِی بِالْکَتِفِ وَ الدَّوَاهِ – اَوِ اللَّوْحِ وَ الدَّوَاهِ – اَکْتُبْ لَکُمْ کِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ اَبَدًا» بیایید، این وصایت را مکتوب کند. نام علی علیه السلام را به عنوان جانشین و وصی خودش بنویسد که نگذاشتند. ان شاءالله جلسه آینده بحث وصایت را خواهم گفت.
پس حاکمیت دادن به اهل بیت علیهم السلام به عنوان بهترین گزینه است. همانطور که پیغمبر صلی الله علیه و آله حاکم بود. پیغمبر صلی الله علیه و آله از جهاتی می ترسد اصرار زیاد کند. یک جهت اینکه نام امیرالمؤمنین علیه السلام در قرآن نیامده، همین دلیل است. از یک طرفی باید قرآن حفظ شود. از یک طرفی دشمنان را می شناسد و از یک طرفی حق باید تبیین شود. لذا با سنت آمد و گفت قرآن باید حفظ شود. کلیات در قرآن آمده، تبیین قرآن با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و امیرالمؤمنین علیه السلام را به عنوان حقانیتش تبیین کرد.
۸) پیاده شدن مذهب اهل بیت علیهم السلام در جامعه
ما دین داریم، یک مذهب داریم، یک فرقه داریم (فرق). مذهب، راهی است به دین. ما ادیان نداریم، یک دین داریم. اما شریعت ها مختلف است. مذاهب، مختلف است. مذهب، راه درست برای رسیدن به دین است. آن کسانیکه مذاهب را به رسمیت می شناسند و می گویند مذاهب هر کدامشان یک راهی است، راه ها مختلف است. صریحاً می گویند ما یک راهی داریم و آنها هم یک راهی دارند. اینطور نیست. همانطور که تنها دین برحق، یک دین است. ما صراط های مستقیم نداریم، یک صراط داریم. اینکه آقای سروش کتابی نوشته صراط های مستقیم، ما در قرآن صراط ها نداریم. توجه بفرمایید:
«وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ دینه»
یک راه است. همان طور که یک دین است و همه می گویند خدا. می گویند پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله. همه شان شریعت دارند اما از ادیان، چطور می گویی یک دین برحق است؟ راه رسیدن به این دین هم یکی بیشتر نیست. چطور ادیان را به رسمیت نمی شناسید اما مذاهب را به رسمیت می شناسید و می گویید هر کسی یک راهی دارد؟ «لکم دینکم ولی دین» این یک دین دارد، این یک دین و راهها مختلف است. نه! راهها مختلف نیست. یک راه صحیح است که ما را می رساند.
همان طور که تأکید پیغمبر صلی الله علیه و آله بر اصل اسلام است، بر راه صحیح به اسلام هم تأکید دارد. لذا فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها» علی علیه السلام بابش است. نه باب های دیگر. علی علیه السلام که معصوم است.
مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ
من یک موقعی در جلسه ای بودم و بعضی از این آقایان هم بودند. صریح گفتم که این آقایان می گویند راهها مختلف است. وسائل الشیعه را مخصوصاً همراه خودم آورده بودم. روایتی خواندم از امام جعفر صادق علیه السلام در وسائل الشیعه، باب مسح الارجل (شستن پا) که حضرت می فرمایند: شخصی را می آورند، چهل سال عبادت خدا را کرده. با عبادتش او را به جنهم می برند. چون به جای اینکه پا را مسح کند، شسته است. خب اگر راهها مختلف است، آنها یک اشتباه دارند و ما یک اشتباه داریم. اما این معنایش چیست. نمی دانم غافل اند یا تغافل می کنند. اینکه می گوید، «مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ» و اینکه می گوید، «کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی ما اِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما لَنْ تَضِلُّوا» یعنی اگر کتاب خدا را قبول داشته باشید؛ اما ضمیمه دیگرش عترتش را قبول نداشته باشید و به جای عترت، به سراغ صحابه بروی و مرجع دین تو باشند، به ظلالت رفته اید.
یک زمانی بعد از ایام حج در عربستان بودم. دیدم وهابیت اطراف مسجد الحرام دکه استفتائات گذاشته اند. در منا و عرفات به سؤالات پاسخ می دهند و مردم صف کشیده اند و بلندگو گذاشته اند. مردم سؤال می کردند من حج را اینطور انجام دادم. چکار کردم، حکمش چیست؟ می گوید، نه اشکال ندارد. زیرا از عبدالله ابن عمر نقل شده یا از تابعین نقل شده این کار را بکن. بگو پیغمبر صلی الله علیه و آله چه فرمود. تابعی مگر معصوم بوده؟ در خانه اهل بیت عصمت علیهم السلام را بستند، به هرکس و هرچیز چسبیدند. این چه اجتهادی است.
حالا فرصت نیست برایتان عرض کنم. من فقه اهل سنت را به علمای اهل سنت که صاحب مدرسه هستند، برایشان تدریس کردم. الان علمای زاهدان، بعضی از من خواستند که تدریس کنم. چون درست قضاوت می کنم. فقه اهل بیت علیهم السلام را با فقه حق مقایسه کنم، مشخص بشود «تعرف الاشیاء باضدادها». عزیزان من، الان شبکه های ماهواره ای تبلیغات سوء می کنند. وظیفه من و شماست حدیث، تاریخ، فقه، کلام، رجالشان را بررسی کنیم، تفاوت ما با آنها را بیابیم. آنها برای اینکه ما با کتاب هایشان بازی نکنیم و آبروی بعضی از این شخصیت هایشان را نبریم، خودمشغولی به ما دادند. در کافی اینطور گفتی، در آنجا اینطور گفتی. خب، اگر ما بگوییم این احادیث شما و این هم احادیث ما. خودت تشخیص بده، خیلی جواب می دهد. خیلی تأثیر دارد و ما این تأثیرش را دیدیم.
پس پیاده شدن مذهب اهل بیت علیهم السلام در جامعه؛ پیغمبر صلی الله علیه و آله در غدیر خم اصرار دارد، راه و خط اهل بیت علیه السلام را مشخص کند. می داند بعد از او، خط و خطوط هایی خواهند آمد. اصرار دارد که بعد از من، تنها کسی که می تواند راه مرا در تبیین صحیح دین اسلام، ادامه دهد؛ کسی جز امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام نیست.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
صوت کامل بخش دوم
وَ بِهِ نَسْتَعِینَ إِنَّهُ خَیْرٌ نَاصِرٍ وَ مُعِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین وَ لَعْنَهُ اللَّهِ عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ مِنَ الْآنَ إِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّین اللّهُمّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَى، وَ أَلْهِمْنِی التّقْوَى
ان شاءالله به حول و قوه الهی و با توسل به روح مطهر آقا امیرالمؤمنین علی علیه الصلاه والسلام، وارد فاز جدید می شویم.
۹) تجلی عبودیت در جامعه با رهبری امام معصوم
عزیزان من، می گویند «الناس علی دین ملوکهم» مردم تابع دین ملوکشان هستند. وقتی یزید به خلافت رسید، موسیقی، غنا و کثافت کاری اوج گرفت. چرا؟ چون او خودش اهل این چیزها بود. هر حاکمی که بیاید، افکار و روش خودش را می خواهد در کشورش پیاده کند. اگر می گذاشتند، همانطور که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم معرفی کرده بودند، امیرالمؤمنین علیه السلام و امامان بعد از او یکی پس از دیگری می آمدند، عبودیت واقعی در جامعه تحقق پیدا می کرد.
هدف پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، تجلی عبودیت الهی بود.
«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/۵۶)
هدف خلقت عبودیت است. عبودیت در ادامه این هدف قرار بود که بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در کل کره زمین تحقق پیدا کند. اما نگذاشتند. ان شاءالله در عصر ظهور تجلی خواهد یافت. قرآن می فرماید:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا» (نور/۵۵)
تأویل این آیه برای عصر ظهور است. خداوند متعال وعده داده است به کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام می دهند که اینها در آینده ای نه چندان دور، در عصر ظهور جانشین خدا در روی زمین شوند. برای این که «یَعْبُدُونَنِی»، خدا فقط در کل کره زمین پرستش شود. تجلی عبودیت و راه عبودیت، راه امیرالمؤمنین علیه السلام است. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»، «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ» (یس/۶۱).
۱۰) مبارزه با ظالمان و خیانتکاران
امیرالمؤمنین علیه السلام در این چهار سال و اندی حکومتش، دست عده ای را از بیت المال مسلمین کوتاه کرد. حتی برادرش عقیل اضافه درخواست کرد، او را از خودش طرد کرد. طلحه و زبیر باز می خواستند، به آنها نداد. معاویه تا به حکومت رسید، او را عزلش کرد. ابن عباس به او گفت: صبر کن؛ اگر می خواهی حکومتت برپا باشد، صبر کن. درست است او با تو بیعت نمی کند، بگذار پایه های حکومتت محکم شود، بعد آرام آرام او را عزل کن. گفت: من یک لحظه حاضر نیستم. هدف، وسیله را توجیه نمی کند.
امیرالمؤمنین علیه السلام، در نهج البلاغه می فرماید:
«الْغَالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبُ»
آن کسی که از راه شر می خواهد غالب شود، خودش مغلوب است. جای دیگری به او گفتند، یا علی! با معاویه صبر کن. به او گفتند: علی، تو زیرکی نداری. یعنی سیاستمدار نیستی. این سیاست نیست. اگر می خواهی، باید از یک چیزهایی بگذری. گفت: «و لَا التُّقی لَکُنتُ اَدهَی العَرَب» ادهی یعنی زیرک ترین. اگر تقوا نبود، من زیرک ترین عرب بودم. یعنی من آن شیطنت های سیاسی را بلد هستم. عده ای برای حفظ حکومت خودشان حاضرند دست از دین خودشان هم بکشند. دیدید معاویه چه کرد. اما امیرالمؤمنین علیه السلام این طور نیست. حضرت امیر علیه السلام می فرمایند: من میتوانم زیرک ترین عرب باشم و از هر راهی شده، حکومت را حفظ کنم. اما من اهلش نیستم. من نمی خواهم حکومت خودم را با از دست دادن دینم حفظ کنم. یک لحظه حاضر نیستم شخصی از طرف من والی شود که ظالم باشد. من آمده ام اصول اسلام را حفظ کنم. حکومت برای من اصل نیست، هدف است. امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: این حکومت کردن بر شما از آب بینی بز پیش من ارزشش کمتر است. الا اینکه بتوانم احقاق حقی از ظالمی نسبت به مظلومی بکنم. هدف من این است.
نهج البلاغه سفره امیرالمؤمنین علیه السلام است. ولله به خدا دیگران این سفره را ندارند. سفره ای غنی و آرام بخش دل. طمأنینه می آورد. روح افزا است.
عزیزان من؛ دیگران این سیاست مبارزه با ظالمان را نداشتند. حق السکوت به همه دادند. بعد از وفات پیغمبر صلی الله علیه و آله در ایام سقیفه پول هایی وارد مدینه می شد. این پول ها کجا رفت؟ برای تقویت حکومت خودشان، سبیل رؤسای قبائل را چرب کردند و باج دادند. مردم، امیرالمؤمنین علیه السلام را می خواستند. ولی از دو راه حق امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند. والا نمی توانستند.
یک) کیسه های زر
در شب تاریک، چندین بار شتر کیسه های زر از بحرین و جاهای دیگر می آمد. از کشورهای مختلف خراج می آمد. اینها را که برد و خورد، معلوم نیست.
دو) از راه تهدید
ظاهراً در تاریخ طبری آمده است که قبیله بنی اسلم که طرفدار اولی بودند، با چماق داخل کوچه های مدینه ریختند و شعار می دادند: زنده باد کی. با چماق و تهدید و از آن طرف با تتمیع آمدند و کار را تمام کردند. خیلی با زیرکی و شیطنت و گاهی سیاست. زیرکی می شود «نکراء» لذا در زیارت عالیه المضامین می خوانیم:
«اَللَّهُمَّ اُرْزُقْنِی عَقْلا کَامِلاً وَ عَزْماً ثَاقِباً وَ لبا راجحا و قلبا زکیا» بعد میگوید: «وَ اجْعَلْ ذَلِکَ کُلَّهُ لِی وَ لَا تَجْعَلْهُ عَلَیا» الهی عقل بر علیه من می شود که شیطنت و نکرا می شود.
گویا به امام صادق علیه السلام به این مضمون گفتند که مگر نمی گویید: «العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان» عقل راهنما است. پس اینکه معاویه دارد، چیست؟ فرمودند: این عقل نیست. این نکرا و شیطنت است. عقل اگر در راه باطل به کار برده شود، دست شیطان را می بندد. شیطان صفت هایی داریم که استاد شیطان شدند!
حضرت می دانستند عده ای در جامعه طماع و ظالم و خیانتکار هستند. تنها کسیکه می تواند با خیانت اینها مبارزه کند، امیرالمؤمنین علی علیه السلام است. دیگران آمدند، مظلومان را زندانی کردند. خانه نشین کردند و یک عده ای ظالم سرکار آمد. اما سیاست امیرالمؤمنین علیه السلام اینگونه بود که فرمودند: می خواهید با من بیعت کنید، «لَتُغْرَبَلُنَّ غَرْبَلَه». من همه را غربال می کنم. آن نااهلانی که آمدند و به حکومت رسیدند، آن کسانی که کارشان زیر پا گذاشتن حق است را سرنگون خواهم کرد. حضرت گاهی تشبیه می کنند. مثل دیگی که حبوباتش زیر و رو می شود، نخاله ها را به زمین خواهم ریخت و آنهایی که اصیل هستند را به عزت خواهم رساند. خب؛ خیلی ها زیر بار نمی رفتند و نرفتند.
لذا دومی برای این که بعد از وفاتش کسی با امیرالمؤمنین علی علیه السلام، بیعت نکند، مکر کرد. در سرزمین عرفات زمزمه شد که اگر عمر مرد، با امیرالمؤمنین علی علیه السلام بیعت می کنیم. این خبر به گوش دومی رسید. او که نقشه دارد تا سومی را با یک بازی سیاسی به خلافت برساند، خطبه ای در سرزمین منا خواند. به من خبر رسیده است که اگر فلانی مرد، ما با علی علیه السلام بیعت می کنیم. «بَیعَهُ أَبِی بَکرٍ فَلْتَهً» بیعتی که با ابوبکر شد، بدون فکر و اندیشه بود و شر داشت. خدا ما را نجات داد. هرکسی خواست از راه بیعت، دوباره امام تعیین کند، بکشیدش. به همین راحتی طرح کشتن آن کسانی که می خواستند با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت کنند را داد. تو چه حقی داری که طرح کشتن می دهی؟! پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می داند بعد از او دست عده ای نامحرم به این خلافت و بیت المال مسلمین دراز خواهد شد و تنها کسی که می تواند با اینان مبارزه کند، امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.
۱۱) تکامل بخشیدن به عقول بشر
اگر تاریخ عصر جاهلیت را بررسی کنید، می بینید در اوج انحطاط عقلی و فکری قرار داشتند. چه خرافات و عقاید خرافاتی داشتند. به دروغ می گفتند:
«مَا نَعْبُدُهُمْ إِلا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى» (زمر/۳)
اینها را ما عبادت می کنیم تا به خدا نزدیک شویم. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد. درست است معجزه کرد، تا این حد انجام داد و بنا است که با هدایت و راهنمایی بگذرد. عصرهایی بگذرد تا این عقولشان تکامل و رشد پیدا کند. اما خب؛ وقت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم محدود است. در جنگ ها و ده سال در مدینه است.
شخصی مسلط به پنج زبان بود. فرانسوی، انگلیسی، عربی و … . گفت: شما عدالت کل صحابه را قبول ندارید و صحابه را مناقشه می کنید. این توهین به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم است. یعنی او نتوانست از عهده هدایت اینها بربیاید؟ شما اگر توهین به صحابه کنید، توهین به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم کرده اید! گفتم: این حرف درست نیست. قرآن می گوید:
«طه. مَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى. إِلَّا تَذْکِرَهً لِّمَن یَخْشَى» (طه/۱-۳)
پیامبر؛ فقط کارِ تو بیم دادن است. تو فقط تذکر بده، باقی دست ما است. اجباری در کار نبود. بعد از هر پیغمبری، امت ها امتحان می شوند. بله؛ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شخصیت های بسیار بارزی را تربیت کردند. در رأس همه امیرالمؤمنین علی علیه السلام شاگرد پیغمبر است. سلمان، مقداد، ابوذر، اویس قرن و عمار و دیگران. درجات مختلفی از صحابه را پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم تربیت کرد. عده ای مشکل دار هم بین آنها بودند. اعجاز نیست که بگوییم حتماً پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم همه را با جبر هدایت کند.
«لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَهٍ وَیَحْیَى مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَهٍ»
هدف پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از نصب امیرالمؤمنین صلی الله علیه و آله در غدیر خم، تکامل بخشیدن به عقول بشر است. این تکامل با انسان هایی صورت خواهد گرفت که حقیقت قرآن را شناخته اند. عالم به حقیقت سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و عامل به کتاب و سنت هستند. تکامل عقول بشر با کسانی است که پا جای پای پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می گذارند. اینان مطهرند و کلامشان نور است. در دعای ندبه می خوانیم:
«یَحْذُو حَذْوَ الرَّسُولِ»
تنها حضرت امیر و سلسله امامان علیهم السلام هستند که قدم به قدم به دنبال پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم راه پیمود. نه کم و نه زیاد. اینان می توانند تکامل بخش عقول بشر باشد؛ ولی نگذاشتند. ان شاءالله این تکامل در عصر ظهور تحقق پیدا خواهد کرد.
۱۲) گسترش علوم
قرآن همه حقایق را دارد و منبع علوم است. کلام پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هم همینطور است. لذا ما یک نظری داریم. ما در کلاس هایی که داشتیم، مقایسه ای کردیم بین کتاب کافی، روایات اهل بیت علیهم السلام با صحیح بخاری. حالا جالب این است که ترتیب کتاب کافی را نگاه کنید؛ اول کتاب عقل و جهل، بعد کتاب علم، بعد کتاب توحید، همینطور تا ایمان و کفر می رود. کتاب توحید هم در آخر آورده است. اما صحیح بخاری اصلاً کتاب عقل ندارد. کتاب توحید اول است. در کتاب توحید صحیح بخاری که حدود صد تا دویست روایت آنجا جمع کرده است، روایتی که خطبه ای از خطبه های پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم باشد و یکی از اصحاب نقل کرده باشد، یک روایت، شاید از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در آن کتاب نباشد. ابن عباس در یک جمله چیزهایی را نقل می کند. یک روایتی مثل عبدالله بن عمر، مثل این و آن بیایند و خطبه ای از خطبه های ولیدِ توحیدیِ معنویِ معرفتیِ رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم را نخوانند. یکی ما پیدا نکردیم که معارف را از زبان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم تعریف کرده باشد.
ابن ابی الحدید می گوید: من برخی از این خطبه های توحیدی را چندین بار خوانده ام و هر بار حقیقتی از حقایق برای من منتشر شد. هرگز و هرگز این مطالب را غیر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام و زبان ایشان نشنیده ام و دلیلش این است که غیر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام، از صحابه هیچ کسی این حقایق را نمی فهمید تا بتواند بر زبان خودش جاری کند. آیا این امتیاز مکتب اهل بیت علیهم السلام نیست؟ اگر متاعی دارید، آن را عرضه کنید. این است مکتب علی علیه السلام. من به این نتیجه رسیدم. آیا پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم هیچ خطبه توحیدی و هیچ معارفی نداشته است که شما نقل نمی کنید؟ ما معتقدیم داشته است ولی از زبان امیرالمؤمنین علیه السلام اینها تبیین شده است. آنها نمی فهمیدند و اصلاً این حقایق را درک نمی کردند. بعضیهایشان مثل عبدالله ابن عمری که ابن الوقت است، حجاج که می داند ابن الوقت است، موقع بیعت می گوید بیا با پای من بیعت کن. من فعلاً حالش را ندارم! اینها ابن الوقت هستند. چه می فهمند و درک می کنند؟ چه دارند که در این زمینه عرضه کنند؟
در همان کتاب توحید کافی، خطبه ای و کلامی فی باب معرفت الله یا فی باب توحید الله از امام صادق علیه السلام آورده است معرکه! انگشت به زبان گزیده می شود. تازه در خانه شان را بسته اند که به این حد آمده است. این خودش معجزه است. یکی از ظلم های بزرگی که در حق جامعه بشریت تا پایان تاریخ شده است، این است که امیرالمؤمنین علیه السلام را ۲۵ سال خانه نشین کردند. چند تا روایت از امیرالمؤمنین علیه السلام در این ۲۵ سال به دست شما رسیده است؟ چند روایت احکام از امام سجاد علیه السلام داریم؟ غیر از آن میراث مکتوبی که از ایشان هست، ابوخالد کابلی بعضی روایات را از احکام نقل می کند. اینها را خانه نشین کردند. اگر می گذاشتند و معارف را منتشر می کردند، چه می شد! همین هم که هست، ما به لطف خدا باید استفاده کنیم.
پس یکی از اهداف پیامبر صلی الله علیه و آله گسترش علوم است و این توسط امیرالمؤمنین علیه السلام است. «أنا مَدینه العِلم وَ عَلی بَابُها» پس همه به رسول خدا صلی الله علیه و آله برمی گردد. نه اینکه رسول خدا چیزی نداشته اند، داشته اند و آنها نمی فهمیدند که چیزی منتشر کنند. لذا در تاریخ اهل سنت دارد که صحابی عده ای بودند که سؤالی بلد نبودند، بپرسند. می نشستند تا یک اعرابی بیاید و سؤالی کند و گوش بدهند. ببینید این اسرار چگونه سینه به سینه به امیرالمؤمنین علیه السلام منتقل شده است. هر شب ساعت مشخص ملاقاتی با رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد. برخلاف نظر عایشه که می گوید سر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در دامن من بود و از روحش جدا شد، امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: سر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در دامن من بود و روحش را احساس کردم که از دل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیرون آمد. روحش را بر صورت حس کردم و بر خودم دیدم. نفس نفیس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و کمالاتش به آقا امیرالمؤمنین علی علیه السلام منتقل می شود. علی نفس پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. اینجا چون چند نفر اردو زبان داریم، شعری بخوانم به عنوان هدیه برای این دوستان عزیزمان:
گر نفسک نفسی به حدیث نبوی هی بی صلّ علی نام علی بی ادبی هی
۱۳) رشد تربیتی
بهترین مربی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، آقا امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهم السلام هستند. به یاران باوفای امیرالمؤمنین علیه السلام نگاه بیندازید. حضرت آه می کشد از اینکه در جنگ صفین مثل عمار را از دست داده است. یاران باوفایم کجا رفتند. راوی می گوید: در جنگ صفین، امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدم که با سیلاب اشک می گفتند: اَین اخوانی؟ کجایند برادرانم که با هم عهد و پیمان بستیم. خوش به حال آن کسی که امیرالمؤمنین علیه السلام او را برادر خودش خوانده است. در همان مدتی که بود، چه یاران باوفایی را تربیت کرد. در دفاع از تشیع آوردیم که پیشوایان تشیع از صحابه که طرفدار امیرالمؤمنین علیه السلام بودند ولی بخاطر جهاتی سکوت کردند، چه شخصیت هایی از تابعین و از صحابه چون قنبرها، سعید بن جبیرها و میثم تمارها و صَعْصَعه بن صَوحانها. گاهی شب ها را خلوت می کردند و با امیرالمؤمنین علیه السلام بودند. می گوید دیدم که نصفه های شب بیدار شد و به آسمان نگاه می کند و اشک می ریزد. چه یارانی داشت، مانند کمیل. چه دستوراتی از امیرالمؤمنین علیه السلام دارد. این رشد تربیتی بوده. نگذاشتند امیرالمؤمنین علیه السلام در رأس باشد. به جای اینکه حضرت به تربیت بپردازد، جنگها را تحمیل کردند و نگذاشتند مردم تأثیر حکومت ایشان را ببینند.
زمانی با خبرنگاران اهل سنت، در تاجیکستان جلسه داشتیم. شروع به صحبت کردیم. یکی از آنها با ناراحتی گفت: علی بن ابیطالب علیه السلام حکومتداری بلد نبود و حکومتش را از دست داد. گفتم: او بلد نبود؟! برو ببین چه کسی چوب لای چرخش گذاشت؟ معاندان نمی خواستند حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام باشد. زیرا که در آن اوج عزت اسلامی پدید می آمد.
سلمان فارسی بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، وقتی جریانات بعد از سقیفه را دید، با زبان فارسی دری خودش جمله ای گفت: کاردید و ناکاردید. یعنی کردید آن کاری که نباید می کردید و نکردید آن کاری که باید می کردید. اگر علی علیه السلام را به حکومت و عمارت می رساندید، خیر دنیا و آخرت را داشتید. این حکومتی که جنگ ها را تحمیلش کردند، حکومت علی علیه السلام نبود. مثل ابن تیمیه که از معاویه دفاع می کند و می گوید در حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام دائم درگیری داخلی و مسلمان کشی شد. در حالیکه از خلفای ۲۵ ساله قبلش تمجید می کنند که اوج عزت اسلام آنجا بود. چه خراج و مالیات و غنائم می آمد.
این اوج مظلومیت امیرالمؤمنین علیه السلام بود. به آن خبرنگار گفتم باید اعتراضت را به کسانی بکنی که نگذاشتند امیرالمؤمنین علیه السلام به آن اهداف بلندش برسد. اهداف بلند امیرالمؤمنین علیه السلام همان چیزی که در کلماتش، در نهج البلاغه و در جاهای دیگر ترسیم شده است. اگر جامعه این شکل رشد تربیتی داشت، چه جامعه ای می شد.
۱۴) عدالت در تقسیم بیت المال
۱۵) رفاه اقتصادی
۱۶) تحقق امنیت در جامعه
یک بحث سیاسی مطرح است که آیا امنیت در جامعه اصالت دارد یا طریقیت؟ امنیت خیلی خوب و ناامنی خیلی بد است. اما آیا امنیت اصالت دارد؟ اینکه بگوییم در جامعه امنیت باشد، اما هرکسی با هر سازی خواست، برقصد. اینکه ما امنیت را ایجاد کنیم، آزادی باشد و هرکس و ناکسی در جامعه بیاید. برقصد کسی هم خواست امر به معروف و نهی از منکر کند، با او برخورد کنند. اینکه هرکس ساز بی دینی را بزند و امنیت باشد! ما از قرآن استفاده می کنیم. امنیت موضوعیت ندارد. اصل نیست و طریقیت دارد.
در جامعه اسلامی و عصر ظهور حضرت مهدی علیه السلام امنیت طریقیت دارد.
«وعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» (۵۵/نور)
مؤمنین و اهل عمل صالح در طول تاریخ در خوف به سر می بردند. ما به جای این خوف، به آنها امنیت می دهیم. امنیتی که عبادت و عبودیت در جامعه حکمفرما شود. ما باید امنیتی را در جامعه فراهم کنیم که جامعه، جامعه خدایی بشود. امنیت برای گسترش عبودیت است. «أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی» نه امنا مطلقا. ما در عصر ظهور فقط امنیت نمی دهیم که هرکسی مردم را به شرک و کفر و فساد و منکرات متمایل کند! اینطور نیست. امنیت؛ نعمت بزرگ خدایی است که باید شکر کرد و عبودیت را در جامعه حاکم کرد. «أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا». پس تحقق امنیت در جامعه این است و در رأس آن مرد شجاعی است که تنها کسی است که می تواند هر دو را داشته باشد. آن شمشیر علی مرتضی علیه السلام هست. آن مظهر عبودیت خداست که با شمشیرش آن سردمداران کفر را از میان بردارد تا عبودیت مطلقه در جامعه پیاده شود. ممکن است دیگران رتق و فتق امور کردند. شمشیر کشیدند و به قول خودشان آن قهاریت اسلام را به چشم کفار نشان دادند. اما برای عبودیت و تربیت چه کردند؟ پیش می رفتند و قتل و غارت می کردند و می کشتند. اما هیچ کار فرهنگی انجام نمی شد. چطور تا اسپانیا و جبل الطارق رفتند و به عیاشی افتادند.
«إِنَّ الاْنسَانَ لَیطْغَی أَن رَآهُ اسْتَغْنَی»
قدرت و شوکتی که به دست آوردند، به کثافتکاری و شرابخواری افتادند و غافل شدند. دشمن آمد، حلقه زد و کل مسلمانان را از بین برد و در دریا ریختند. اینکه می گویند فتوحات اسلامی! چه فتوحاتی؟! هنوز این ننگ بر پیشانی ما مسلمانان خورده که اِلاسلام غلب بَالسیف.
رفیق ما از اتریش آمده بود. گفت آقا یهودیان دارند تاریخ اسلام را در بخش تاریخ شرق تدریس میکنند. تیغ لبه تیز تبلیغات آنها بر ضد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم همین است. میگویند: اسلام غلب بالسیف. این کار پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم نبود. والله پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اهل این چیزها نبود. امیرالمؤمنین و اهل بیت علیهما السلام هم نبودند. کار افرادی بود که در این چند ساله آبروی اسلام را بردند. حالا افتخار می دانند و مدام می گویند: آقا فتح ایران، فتح برای سنی ها بود. اما این افراد با زور خواستند بروند. اگر می گذاشتند امیرالمؤمنین علیه السلام به حکومت می رسید، با تبلیغات و نامه هایی که می فرستادند و خبر از حکومت عدل امیرالمؤمنین علیه السلام که می شد، یَدخُلونَ فِی مَذهَبِ التَّشَیُّع اَفواجا اما نگذاشتند.
۱۷) مرجعیت علمی
بعد از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از چه کسی علم را بگیریم؟ دین پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را از چه کسی بگیریم؟ حالا بحث سیاسی آن در جای خودش. سیوطی می گوید: مجموعه روایاتی که از علی علیه السلام نقل شده، کل آن از ضعاف و غیر ضعاف، نزد خودشان ۵۰۰ روایت بیشتر نیست. بخاری اندازه ۱۰ تا انگشت روایت نیاورده است. فضائلی را هم که نقل میکند، بعضی به من قصد اشبه است. می خواهد فضیلتی از علی علیه السلام نقل کند، یک چیزی را نقل میکند که تندیس در آن باشد. مثلاً از باب نمونه می گوید: پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد. دید علی علیه السلام روی خاک ها خوابیده است. با لگد گفت: پاشو، قُم یا اَبا تُراب. این چه چیزی است که نقل میکنی؟ او می خواهد تعریف کند؟ یا می گوید: یک روزی علی ابن ابیطالب علیه السلام، به انس گفت: انس! این سؤال را از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بپرس که آیا وذی هم غسل دارد؟ من خجالت میکشم از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بپرسم.
این را نقل کرده یعنی می خواهد بگوید علی علیه السلام چیزی بلد نیست. حالا اگر تک تک هم از فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام گفته، کجاست؟ واقع امر را هم که نگاه کنید، ۳۰ سال با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده است. این صندوق سرّ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چه شد؟ در صندوق را بستند و کتمان کردند. بله، این است تجلی در این ۵ ساله؛ کمتر از ۵ ساله. هدف پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مرجع علمی است. مَن کُنتُ مولاه. ولایت در شئونات علمی. علی علیه السلام، مانند پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم ولایت تشریعی بر شما دارد؛ همانطور که ولایت تکوینی و ولایت سیاسی دارد. مرجع علمی و دینی شماست.
الَّلهمَّ صَلَّ عَلَی محمَّدٍ و آلِ محمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم
صوت کامل بخش سوم
اَلحَمدُللهِ الَّذی جَعلنا مِن المُتمَسکین بِولایَه مُولانا اَمیرالمُؤمِنین و الائمه علیهم السلام
بنده در ادامه مباحث قبلی پیرامون کارگاه آموزشی تبلیغ غدیر، یک یادآوری کنم راجع به آنچه در جلسات قبل به آن اشاره کردیم و آن اینکه بر اساس فرمایش نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم که فرمودند: «فیبلغ الحاضرالغائب» حاضران به غایبان برسانند، «الی یوم القیامه» تا روز قیامت، ما الان طرف خطاب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستیم و در زمانی زندگی می کنیم که ابزار تبلیغ بسیار در اختیار داریم. به خصوص که جمع طلاب که باید وظیفه و تخصصشان در این زمینه باشد. بایستی با تمام ابزارهای تبلیغ آشنا باشند. گفتیم منبر یکی از وسیله های تبلیغ بوده که در طول تاریخ به این منظور استفاده می شده. در سال های اخیر با آمدن فناوری های جدید که نویدش را هم در روایات اسلامی داده بودند، مثلا امام صادق علیه السلام در یک حدیث بسیار مفصل از آینده، یک بخشی دارند اشاره به شهر قم و فضیلت این شهر، تا می رسد به مسئله تبلیغ دین از طرف شهر قم به سمت کل دنیا، حتی این عبارت است: «حتی المخدرات فی الحجال» حتی زن های پرده نشین، معارف ما اهل بیت علیهم السلام به گوششان می رسد. در جای جای نقاط دنیا با آمدن ماهواره و اینترنت و این ابزارها، آرام آرام دیدیم که این اتفاق می افتد و حتی چند روز پیش یکی از خبرهایی را که از آینده نزدیک فناوری در دهه ای که در آن هستیم، شاهد خواهیم بود. دانشمندان اذعان کرده اند مسئله زبان در محاورات بطور کلی حل خواهد شد. یعنی وسیله هایی که الان تست می شود و به صورت آزمایشی کار می شود، بالاخره نتیجه می دهد. به طوری که شما صحبت کنید و هرکس در هر کجای دنیا به زبان خودش بفهمد شما چه می گویید. یعنی این وسیله ها می آید و حرف شما را برای بقیه سریع و آنلاین ترجمه می کند. ببینید ما در یک چنین عصر و زمانی قرار داریم که تکنولوژی به سرعت در حال پیشرفت است و گفتیم ما نباید از این قافله عقب بمانیم. ما ملاک و معیارمان همین تبلیغ غدیر است. آنچه وظیفه داریم، همین فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است. تا روز قیامت این مسیر باید ادامه پیدا کند و حاضران به گوش غائبان و بعد، هر پدری نسبت به فرزندش وظیفه دارد به گوش فرزندانش برساند. فلذا در این مسیر باید از ابزارها استفاده شود.
منبر را گفتیم، وسایل امروزی از قبیل ماهواره را عرض کردیم، شبکه های مجازی را در جلسات قبل اشاره کردیم و بعد گفتیم از وسیله های جانبی دیگر از جمله پاورپوینت است که دو جلسه پیرامون آن صحبت کردیم تا دوستان بتوانند مسلط شوند و یاد بگیرند و تمام معارف مربوط به غدیر را از طریق پاورپوینت که هم سمعی و هم بصری است، بتوانند به گوش مخاطبان خود برسانند و بتوانند در این مسأله موفقیت بیشتری پیدا کنند.
مسئله پرسش و پاسخ را هم عرض کردم که جلساتی با عنوان پرسش و پاسخ برگزار شود و در این زمینه سخنانی را گفتم.
یک سری کارهای دیگری هم هست که شاید برخی بگویند که اینها تخصص من نیست و شاید هم راست بگویند. از جمله درست کردن کلیپ های کوتاه و تأثیرگذار که اصطلاحاتی هم دارد مثل after effect کار کردن و اصطلاحات دیگری که خود مهندسین این برنامه می دانند. غالباً می شود با افرادی که خیر هستند، صحبت کرد تا هزینه های این کار را پرداخت کنند و به متخصص این کار مراجعه کنند. متخصص هم فقط از نظر فنی بلد است چه کار کند اما اینکه چطور واقعه غدیر را یا شبهات پیرامون غدیر را با ابزارهای نوین امروزی کلیپ درست کند، حتما متخصصی مثل شماها را می خواهد که تسلط داشته باشید و برای او بگویید و او وقتی خوب متوجه شد، کلیپ یکی دو دقیقه ای و تأثیرگذار درست کند که به حدی جذاب باشد که با انتشار آن در یکی از صفحات مجازی، به سرعت توسط کاربران پخش شده و بین تمام مردم دنیا توزیع شود و با وجود این فناوری های امروزه کسی نباشد که به گوش او نرسیده باشد. یعنی کار به این اندازه فنی، حرفه ای و زیبا و علمی ارایه شود و مخاطب خودش را انتخاب کند که با این کلیپ چه کسانی را می تواند، مخاطب قرار دهد و چگونه می تواند تأثیر گذارد. مثلا کسی از شما هنر داشته باشد، یکی از همین مباحث استاد رضوانی که الان از محضرشان استفاده می کردیم را با حضور متخصص در یک دقیقه الی دو دقیقه بتواند انتقال دهد. به طوریکه شخص روی آن کار کند و بعد مترجم آن را به تمام مردم دنیا برساند. الان این زمینه برای من و شما فراهم است و فقط باید همت کرد.
در همین راستا و سخنی که حاج آقا شریفی ارائه فرمودند و ما هفته قبل پیشنهاد آن را عرض کردیم. اینکه ۵ دقیقه خود شما راجع به یکی از موضوعات غدیر، دوربین موبایلتان را جلوی خودتان بگذارید و صحبت کنید و فیلم آن را بگیرید و بعد دوستان در غدیرستان با کارهای فنی که روی آن انجام می دهند، اگر قابل عرضه باشد، از تمام آن و یا قسمت هایی از آن استفاده کنند و کلیپ تأثیرگذار از چهره های مختلف تهیه کنند.
کسی سؤالی کرد که من لازم است جوابشان را بدهم. لازم نیست شما معمم باشید تا کلیپ را درست کنید. غیر معممین از دوستان طلاب هم می توانند همین الان در فکر باشند و دست به کار شوند و کلیپ چند دقیقه ای با یکی از موضوعات غدیر بسازند. اشکال ندارد بعداً ایراداتش گرفته شده و تذکراتش داده می شود. ما باید بیاییم شبکه های مجازی را به خصوص در این ایام که غدیر به روز شمار افتاده و هر روز به غدیر نزدیک تر می شویم، با هجمه سنگینی از کلیپ ها و شکل ها و قیافه های مختلف، تأثیرگذار و کوتاه پر کنیم. حتی اگر چنانچه این کار شروع شود، ما بتوانیم از حوزه علمیه قم و جامعه المصطفی العالمیه که از ۱۲۰ کشور دنیا طلبه در ایران دارند، از قیافه های مختلف و نژادهای مختلف و با زبان های خودشان این مسئله را راه بیندازیم که فضای مجازی مثل اینستاگرام به اندازه ای پر شود که همه بگویند چه خبر شده که همه امسال راجع به غدیر سخن می گویند. مثل اینکه خبر مهمی است و این چه موضوع مهمی است؟ چنین سر و صدایی را راه بیاندازیم. یعنی سیلی که همه چیز را با خودش ببرد.
این را می شود انجام داد. چطور؟ وقتی نگاه می کنی و می بینی که یک فرد غربی بی دین و از خدا بی خبر پیشنهادی می دهد و حرکتی جلوی دوربین انجام می دهد و چالشی را شروع می کند و از تمام مردم دنیا می خواهد آن چالش را انجام دهند، خب چرا ما برای حق و حقیقت به این مهمی از این روش استفاده نکنیم و توجه تمام مردم را دنیا به غدیر جلب نکنیم؟
این مقداری فکر و هماهنگی می خواهد که از یک جا شروع شود و چه بهتر که از جانب من و شما شروع شود. این صحبت مقدماتی من و برویم سراغ ادامه بحث کارگاه آموزشیمان که بنا داشتیم در ۴ قسمت که تقدیم کردیم، باشد اما حاج آقای شریفی فرمودند که تقاضا زیاد بوده و دوستان این روش را دوست داشتند و ما تقاضا کردیم از دو نفر از عزیزان که در خدمتشان باشیم؛ از جمله این افتخار را داریم که امروز هم در محضر استاد بزرگوار حاج آقای زهری هستیم. از ایشان دعوت می کنیم که تشریف بیاورند با صلوات بر محمد و آل محمد.
حاج آقا صحبت مقدماتی بفرمایید و درباره سخنان ما اگر توضیح بیشتری دارید، بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنت الله علی اعدائهم و مخالفینهم و منکری فضائلهم و مناقبهم من الان الی قیام یوم الدین
برخی از رفقا سؤال کردند یا تماس گرفتند که خود خواندن خطبه غدیر را خواستند. من قبل از آمدن با آقای قائم فر تماس گرفتم که بناست ما چند شب در جلسه ای که دارند، به منبر برویم و قرار است یک شب را به خطبه غدیر اختصاص دهیم که عصر روز شنبه آینده در حسینیه بیت الحسن، اول خیابان بزرگمهر، اول خیابان شیخ صفی بعد از نماز مغرب و عشا ان شاءالله خطبه غدیر را می خوانیم. ایشان گفتند دو شب؛ حالا همین یک شب را بخوانیم، ببینیم اگر زیاد استقبال شد، دو شب بخوانیم. اما نه همه آن را، فرازهایی از ۱۱ بخش خطبه غدیر را بخوانیم و با یک مقدار توضیح کم. البته کسانی که کتاب خطبه غدیر را دارند، بیاورند و آنهایی هم که ندارند، ان شاءالله آنجا تهیه می شود.
بنابر استقبال غدیر گفتیم این نوید را امروز بدهیم که برخی هم درخواست کرده بودند. پس عصر روز شنبه آینده در حسینیه بیت الحسن کلاهدوزان.
– کارگاه آموزشی نقد و عملی بهتر از این نمی توانیم سراغ بگیریم، تشکر می کنیم. ما در جلسات قبل توفیق داشتیم که از یکی از طلاب درخواست می کردیم در ارتباط با غدیر ۵ الی ۷ دقیقه ای صحبت کنند و بعد هم از نظر کمی و کیفی و محتوا، دوستان به آن می پرداختند و هم از طریق بیان مطلب از دوستان می خواستیم که اگر نقطه قوت و ضعفی دارند، اشاره کنند تا این یک کارگاه آموزشی و عملی باشد. الان هم دعوت می کنم از جناب حجت الاسلام حاج آقای مصلحی که تشریف بیاورند به جایگاه و مطلب خودشان را ارائه کنند با صلوات بر محمد و آل محمد.
– اعوذ بالله من الشیطان اللعین الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین الحمدلله الذی جعل کمال دینه و تمام نعمته بولایت مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام. السلام علی المهدی علیه السلام و علی آبائه. السلام علیک یا اباصالح المهدی علیه السلام. ادرکنی أشهد أنّک حیّ لا تموت حتّی تبطل الجبت و الطاغوت.
هدیه می کنیم محضر امام زمان علیه السلام جهت تعجیل امر فرجشان صلواتی عنایت بفرمایید. یکی از آیاتی که استاد بزرگوار آقای رضوانی امروز در جلسه مطرح کردند، آیه ١٠٣ سوره آل عمران بود که «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» (آل عمران/١٠٣). در جلسه ای که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم با اصحاب نشسته بودند، فرمودند: ای مردم دقت کنید. الان از این در یک نفر داخل می شود که اهل بهشت است، سؤالی از من می کند. به سؤالش دقت کنید و به جوابی که منِ رسول الله به او می دهم. همه منتظر و مشتاق دیدن این شخص، شخصی وارد جلسه شد. «طوال» قد بلند، «رث الهیئه» لباس های کهنه و مندرس. گفت یا رسول الله صلی الله علیه و آله؛ ذهن من به یک آیه مشغول شده که خدای متعال فرموده «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» این حبل الله کیست؟ این حبل الله چیست؟ من آمده ام چنگ به حبل الله بزنم. امام عزیزمان حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم «فَأطْرَقَ النَّبی» برای لحظاتی سر مبارک را پایین انداختند. «ثُم رَفَع رأسهُ» بعد سر را بلند کردند. «ثم أَشارَ إلَی علی ابن ابیطالب» بعد اشاره کردند به آقا و مولایمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و فرمودند: «فَمَا هَذَا الْحَبْلُ الَّذِی أَمَرَنَا اللَّهُ بِالِاعْتِصَامِ بِهِ» این علی علیه السلام، آن حبل اللهی است که خدای متعال به همه امر کرده که به ولایت علی علیه السلام چنگ بزنند. حضرت می فرمایند: این عرب بلند شد، رفت علی ابن ابیطالب علیه السلام را از پشت سر بغل کرد.
«فحتضنوه من وراء ظهره» مولا را بغل کرد. «ثُم قامَ فَوَلا وَ خَرج» سپس بلند شد، خداحافظی کرد و رفت و گفت یا رسول الله صلی الله علیه و آله؛ شهادت بده من چنگ به حبل الله زدم. غاصب ثانی علیه ما علیه در جلسه نشسته بود. گفت یا رسول الله؛ شما گفتید این شخص اهل بهشت است. گفت بله. گفت اجازه می دهید من بروم در کوچه ها به دنبالش، بگویم ای کسی که اهل بهشت هستی، تو دعا کن خدا از سر تقصیرات من بگذرد. نگاه کنید حماقت را، امان از وقتی که یک نفر نخواهد بفهمد. پیغمبر صلی الله علیه و آله یک نگاه عاقل اندر سفیه به او کردند و فرمودند «اذن تجده موافقا» اگر می خواهی بروی، بلند شو برو. من با تو حرفی برای گفتن ندارم. بلند شد آمد در کوچه. همان عرب را پیدا کرد. گفت آقا، بله. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند شما اهل بهشت هستید، خب؟ آقا اگر می شود یک دعا کن خدا از سر تقصیرات من بگذرد. آن عرب یک نگاهی به خلیفه ثانی کرد و گفت «افهمت ما قلت؟» اصلاً تو فهمیدی من چه سؤالی از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم کردم؟ اصلاً متوجه شدی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم چه جوابی به من دادند؟ گفت بله فهمیدم. گفت اگر فهمیدی، تنها راه نجات تو و تنها راه بخشیده شدن گناهان تو این است که چنگ بزنی به دامان علی ابن ابیطالب علیه السلام، نه این که دنبال من راه بیفتی.
رفقا، عزیزان؛ اگر من و شما دغدغه کار برای غدیر امیرالمؤمنین علیه السلام داریم، باید یک مقدار دشمنی دشمنان غدیر و دشمنی دشمنان علی علیه السلام را بهتر بشناسیم. بغض که تقویت بشود، محبت دنبال خودش خواهد آمد.
لذا اینها خیلی دشمنی با امیرالمؤمنین علیه السلام کردند، ابن شهر آشوب در مناقب روایت آورده وقتی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم امیرالمؤمنین علیه السلام را معرفی کردند، «اجتمع نفر من قریش» همین دو، سه تا جمع شدند سرهایشان را به کنار هم آوردند. همان موقع یک «ضب»، در لغت ببینید (صاد، ضاد)، «ضب» در لغت من دیدم، دو ترجمه کرده بودند. حالا یک معنا کرده بودند سوسمار، از مقابل اینها. رد شد. اینها به همدیگر گفتند «لیت محمدا»، نگفتند رسول الله؛ نگفتند نبی الله؛ چون اصلاً ما رسول اللهی را قبول نداریم. «لیت محمد امرنا بهذا ضب دون علی» ای کاش این محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به ما گفته بود: دنباله رو سوسمار بشوید اما دنباله رو علی علیه السلام نشوید. جناب اباذر کلام را شنید. آمد محضر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم. یا رسول الله اینها چنین حرفی زدند. پیغمبر صلی الله علیه و آله او را خواست و گفت شما چنین حرفی زدید؟ شما دنباله رو ضب شوید، دنباله رو علی علیه السلام نشوید؟ شما کسانی بودید که گفتید «بخًّ بخًّ لک یا بن ابی طالب اصبحت و امسیت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنه» گفتند ما؟ ما چنین حرفی نزده ایم. اباذر این حرف را از خودش در آورده، ما از این حرف ها نمی زنیم. همان موقع آیه نازل شد. کدام آیه نازل شد؟ هرکس جواب دهد، ان شاءالله آقای زهری یک تراول پنجاه تومانی هدیه به ایشان بدهد. آیه ٧۴ سوره مبارکه توبه «یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ» قسم می خورند. آن هم قسم خدا که چه؟ «مَا قَالُوا» چنین حرفی نبوده، ما کِی چنین حرفی زده ایم؟ اما یا رسول الله بدان «وَلَقَدْ قَالُوا کَلِمَهَ الْکُفْرِ». اینها کلمه کفر را به زبانشان جاری کردند. «وَهَمُّوا بِمَا لَمْ یَنَالُوا» همت کردند به کاری که الحمدلله به آن قصد و غرضی که داشتند که اشاره می کند به «کوه حشاء» نائل نشدند.
ماحصل تمام صحبت های بنده یک کلمه: اگر من و شما می خواهیم دغدغه کار کردن برای غدیر در ما بیشتر و بیشتر شود، باید یک مقدار با دشمنی دشمنان غدیر و دشمنی دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام بیشتر آشنا شویم تا ان شاءالله خیلی بهتر بتوانیم برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام قدم برداریم و ان شاءالله به برکت این کار کردنمان، با لسان و ید همگی موجبات خشنودی دل صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها را فراهم کنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
– خب اگر این در برنامه عصر جدید بود، من در همان اول این زنگ را می زدم. خیلی عالی بود. من که خیلی خوشم آمد و قبل از این که از حاج آقای زهری استفاده کنیم، از دوستان اگر کسی نکته ای پیرامون صحبت چند دقیقه ای حاج آقای مصلحی داشتند و می خواهند اشاره کنند، بفرمایند. اول خوبی هایش را بگویید.
– (سخنان یکی از مدعوین)
زمان بیشتری می طلبد که ربطش بدهند، احسنتم، بعد جالب صحبت ایشان هم این بود که از قالب داستان، یعنی داستان روایی وارد شدند و همه را جذب خودشان کردند و مطالبشان را رساندند.
– خیلی متشکر
– (سخن مهمان)
احسنتم خیلی دقت های ظریفی هست. حتی من به این نکته توجه نکرده بودم، خیلی نکته مهمی بود.
– بله بفرمایید. کسی هست مطلبی بگوید؟
– آقا ظاهراً خیلی زیبا بود. ما دفعه اول هست در این چند جلسه که منتقد بسیار کمی داشتیم. حالا می رویم پای صحبت های حاج آقا زهری ببینیم نکات ایشان چیست.
– بسم الله الرحمن الرحیم. در مورد این روایات یا داستانی که ایشان گفتند، ابتدایش هم می شد اشاره کنند به اهمیت علم و ارزش علم، چرا که این شخص از جای دوری، گویا از مصر از آنجا یا از جای دور دیگر آمده است و گفته است یا رسول الله؛ یک آیه از آیات قرآن را من متوجه نشدم. این آیه است «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» یعنی چه؟ یعنی این همه مشکلات و سختی ها و طول راه را به خودش زحمت داده که بیاید از یک آیه استفاده کند. مفهوم آیه، بیان آیه، تفسیر آیه چیست؟ که بعد سرش کلاه نگذارند و حبل الله را کس دیگری معرفی نکنند.
این یک مطلب، مطلب دیگر اینکه گفتند سخن ایشان ربطی ندارد با دشمنی اهل بیت علیهم السلام. خیلی هم ربط دارد. اولین دشمن غدیر کیست؟ دومی. در همان جلسه حاضر بوده است. عوض اینکه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده حبل الله این آقاست. خود این مرد هم رفته است از پشت حضرت را در بغل گرفته، گفته چنگ زدم به حبل الله. باز هم، هم از روی حماقت و هم از روی عناد بوده است. چون وقتی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم کلامی را می فرماید، همان وحی الهی است. همان است که خداست و همان است که دین است. باز رفته از او می خواهد برای او طلب مغفرت کند. پس این روایت به دشمنان اهل بیت علیهم السلام خیلی هم ارتباط دارد و دیگر اینکه در خود خطبه غدیر، یک بخش عظیمی پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم دشمنان غدیر و دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام را ذکر کرده است و یکی از زیبایی ها و درِ دهانِ دشمن ها و اشکال گرها را گذاشته. خطبه غدیر، اینکه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم بعد از خود را در خطبه غدیر بیان کرده که دشمنان چگونه سر کار می آیند. مثلاً یک عبارت این است: «مَعاشِرَ النّاس! إِنَّهُ سَتَکونُ مِنْ بَعْدی أَئمَّهٌ یدْعُونَ إِلَی النّارِ وَ یوْمَ الْقِیامَهِ لایُنْصَرونَ» ای مردم آگاه باشید. به زودی ائمه کفر (ائمه جمع امام است)، امامان کفری سر کار میآیند. شما را به سمت آتش دعوت می کنند. دنباله روی آنها شدید، فردای قیامت یار و یاور شما نخواهند بود. یا جای دیگر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم در همین خطبه غدیر میفرماید: «سَیکونُ مِنْ بَعْدی» بعد از من مسأله امامت تبدیل به خلافت و فرمانروایی و پادشاهی می شود. همانجا پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم آنها را لعن می کند. «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَىَّ قَوْلى» دیگر ما مقدس تر از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم نمی توانیم بشویم. خودِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم لعن کرده، خودِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم دوری از رحمت خدا را برای این افراد خواسته است.
پس این جمله ای که گفتند باید نسبت به دشمنان اهل بیت علیهم السلام انسان خیلی حساس باشد و آگاه هم باشد که چه کارهایی کرده اند واقعاً. مرحوم آیت الله حاج آقا حسن امامی رضوان الله تعالی علیه در این مدرسه بود یا در مدرسه ای دیگر، ذکر می کردند برای غدیر؛ می فرمودند دشمنان آنقدر نسبت به غدیر حساس هستند که حتی از لفظ غدیر و سرزمین غدیر هم می ترسند. بعد ایشان عنوان کردند بیش از ۳۰ سال پیش وقتی ما ایرانی ها می رفتیم به مکه، می دانید ایرانی ها برای حج یا مدینه اول هستند یا مدینه بعد هستند. افرادی که مدینه بعد هستند، اول کجا می روند؟ جُحفه محرم میشوند، سوار ماشین ها می شوند و به سمت مکه می روند و اعمال حج را انجام می دهند. قبل از ۳۵ سال پیش، از جحفه که محرم می شدند، جاده حرکت اتوبوس ها و ماشین ها از کنار سرزمین غدیر بود. حالا ببینید حاجی در حال محرم و آن حالات، خیلی حواسش جمع باشد، ۲ یا ۳ دقیقه اگر به یاد غدیر باشد، چرا؟ چون از کنار سرزمین غدیر می گذرد. دشمنان آنقدر عناد دارند و متوجه شدند، الان کسی جحفه برود، محرم شود، جاده کنار غدیر نیست. آمدند جاده را تغییر دادند که حتی ما چند لحظه ای هم به یاد غدیر نیفتیم. این اندازه دشمنان نسبت به حقانیت غدیر و سرزمین غدیر و لفظ غدیر و کار برای غدیر حساس هستند. این یک نکته عالی بود که اشاره کردند و خیلی زیبا بود.
– من حاج آقای مصلحی را به نظر خودم مبلّغ موفقی می دانم. حالا یک سؤال از حاج آقای مصلحی میپرسم. آقای مصلحی اگر آمدند به شما گفتند که تشریف بیاورید یک دبستان دخترانه و همین مطلب را بخواهید آنجا ارائه کنید، چگونه ارائه می کنید؟ برای ما ارائه کنید. خوب است؟ دبستان دخترانه اول ابتدایی و دوم و سوم سر و صدا می کنند، جیغ! فریاد! بلند شو روی مانتوی من نشستی. به هم بچسبید. شما می خواهید این مطلب را راجع به امیرالمؤمنین علیه السلام بیان کنید. چکار می کنید؟
به نام آنکه باشد مهربان تر
برای ما ز بابا و ز مادر
دهم پندی بکن آویزه گوش
مکن هرگز خدای خود فراموش
غدیریم، سقیفه ای نیستم
پیرو هر خلیفه ای نیستم
خورده گره بند دلم با علی
غیر علی با دگری نیستم
رهبر من پور ابی طالب است
پیرو هر بی پدری نیستم
لعن به روح پدر دومی
شکر خدا من عمری نیستم
هرکسی که امیرالمؤمنین علیه السلام را دوست دارد، جیغ و کف و هورا.
– خیلی خوب بود، عالی بود. برای سلامتی ایشان صلوات بفرستید. مشت نمونه خروار است.
یک نکته ای را آن بزرگوار که آن وسط عیبی از آن روایت به بنده هدیه دادند. عرض کنم که ما روایات را به شکل مختلف می توانیم نگاه کنیم. اصل حرف شما درست ولی من مد نظرم بولد کردن قسمت آخر روایت بود. ببینید ما یک آیه داریم در قرآن، سوره اسراء می فرماید: «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» روایت ذیل آن را نگاه کنید شما. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «اِنّ اَبابکر مِنّی بِمَنزِلَهَ سَمعی، اِنَّ عُمَر مِنّی بِمَنزِلَهَ بَصَری، اِنَّ عُثمان مِنّی بِمَنزِلَهَ فُوادی» روایت را شما کم شنیدید. من از خیلی از افراد هم پرسیدم، گفتند آقا ما نمی دانیم این روایت یعنی چه؟ در حالیکه این روایت اصلاً نادر است و تکه اول آن نیست. تکه دوم آن را دقت کنید. بعد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم اَشارَ اِلی عَلیّ فرمودند: «کُلّ اولئِکَ کانَ عَنهُ مسئولاً» سمع و بصر و فواد مورد سؤال واقع می شوند درباره ولایت علی علیه السلام. خب من اگر تکه اول آن را بگیرم، می گویم که آقا پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم الفضائل آن سه تا را گفتند. نه اصلاً روایت ناظر به تکه اول آن نیست؛ چون پیغمبر صلی الله علیه و آله می خواهند تکه دوم را بفرمایند، باید این را بگویند که این سه تا قیامت «وَقِفوا اِنّهُم مَسئولون» هستند. قیامت باید بایستند مقابل علی علیه السلام جواب بدهند. اصل حرف شما درست که آن روایت «وَ اعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً» انشا شده برای مقام فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام اما ما می توانیم روایت را از ابعاد مختلف نگاه کنیم و بیاییم بگوییم که حالا آن تکه اول را درست ببینیم که خلیفه ثانی که این فضیلت را می بیند، «یَعرِفونَ نِعمَتَ الله ثُمّ یُنکرونَها» می بیند اما به خاطر بغض و عنادی که نسبت به امیرالمؤمنین علیه السلام دارد، اصلاً نمی بیند و می رود دنبال آن عرب راه می افتد. حالا شاید با این حرفی که من زدم، بشود این حرفی که شما زدید را توجیه کنم خلاصه.
– بله خیلی متشکر. بنشینید اینجا باز هم با شما کار داریم بفرمایید. ما دوست داشتیم باز از دیگر عزیزان هم استفاده کنیم. چون وقت رو به اتمام است، من از حاج آقای زهری تقاضا کردم قسمتی از خطابه غدیر را با آن صوت و لحن مخصوص خودشان بخوانند تا استفاده کنیم. با صلوات بر محمد و آل محمد.
– در بخش هفتم خطابه غدیر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم که موضوعات مختلفی هم در آن هست اما مهم ترین موضوع در بخش هفتم در مورد دوستان اهل بیت علیهم السلام، دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام و در مورد دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام، پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم بیاناتی را فرمودند. ابتدا حضرت صراط مستقیم را بیان کردند که خودشان و بعد امیرالمؤمنین علیه السلام، بعد ائمه هدی علیهم السلام و بعد حضرت یک قسمتی در مورد دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام بیان می کنند اما یک قسمت در مورد دشمنان را عرضه بدارم که حضرت اکثر آنها را استناد به آیات قرآن فرمودند. «اَلا اِنّ اَعدائَهُمُ الّذینَ یَسمَعونَ لِجَهَنَّمَ شَهیقاً وَ هِیَ تَفور وَ یَرَونَ لَها زَفیرا، ألا إنّ أعدائَهُمُ الذینَ قال الله فیهِم: کُلّما دَخَلَت أمّه لَعَنَت أختَها حَتی اِذا اَدارَکوا فیها جَمیعا. قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَلَکِن لَّا تَعْلَمُونَ»
مجدد حضرت در مورد دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام بیان می فرماید.دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام را خدا مدح کرده و ستوده است. دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام را خداوند متعال ذم کرده و سرزنش کرده. «مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ الله وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِیُّنا کُلُّ مَنْ مَدَحَهُ الله وَ أَحَبَّهُ. مَعاشِرَ النّاسِ، أَلا وَ إِنّی (أَنَا) النَّذیرُ و عَلِی الْبَشیرُ. مَعاشِرَ النّاسِ، أَلا وَ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِی هادٍ. مَعاشِرَ النّاس (أَلا) وَ إِنّی نَبی وَ عَلِی وَصِیّی. مَعاشِرَ النّاسِ، أَلا وَ إِنِّی رَسولٌ وَ عَلِی الْإِمامُ وَ الْوَصِی مِنْ بَعْدی، وَ الْأَئِمَّهُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. أَلا وَ إِنّی والِدُهُمْ وَ هُمْ یَخْرُجونَ مِنْ صُلْبِهِ.» یکی از نکته های زیبایی که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم در این خطابه بیان کرده، اما در لفافه جوری که هم افراد متوجه می شوند و هم دقت دارند. در این خطبه حضرت به صراحت نام دخترشان حضرت زهرا سلام الله علیها را نیاوردند اما چندین جا مخفیانه و به طور حساس حضرت بیان کردند. یکی نیز همین جاست که ائمه هدی علیهم السلام بعد از من فرزندان امیرالمؤمنین علیه السلام هستند، اما چه؟ از صلب او هستند. فرزندان منِ پیغمبر اما از صلب امیرالمؤمنین علیه السلام. مثلاً جایی دارد که حضرت فرمود: «ذریه کل نبیّ من صلبه و ذریتی من صلب علیّ»، ذریه و فرزندان هر پیغمبری از صلب آن پیغمبرند، اما ذریه و فرزندان منِ پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم از صلب برادرم علی علیه السلام است. یعنی از رحم حضرت زهرا سلام الله علیها.
– احسنتم، خب خیلی متشکر، ما ان شاءالله عمری باشد، فردا خدمت برسیم از حاج آقای میرلوحی دعوت می کنیم مطلبی را که آماده کرده اند، ارائه بدهند و مثل امروز به نقد و بررسی بپردازیم. یکی از آقایان چند دعا بکنند، شما بفرمایید نفستان گرم است. شما با لحن خوتان بفرمایید.
اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلی اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ اَللّهُمَّ اَغْنِ کُلَّ فَقیرٍ اَللّهُمَّ اَشْبِعْ کُلَّ جایِعٍ اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیانٍ اَللّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدینٍ اَللّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَریبٍ اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلَّ فاسِدٍ مِنْ اُمُورِ الْمُسْلِمینَ اَللّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَریضٍ اَللّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنا بِغِناکَ اَللّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ اَللّهُمَّ اقْضِ عَنَّا الدَّیْنَ وَاَغْنِنا مِنَ الْفَقْرِ اِنَّکَ عَلی کُلِّشَیءٍ قَدیرٌ
سلامتی امام زمان بلند صلوات بفرستید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
جهت دانلود صوت و متن کامل کارگاه، از قسمت دانلود فایل استفاده نمایید.
پسورد فایل : گزارش خرابی لینک
دیدگاهتان را بنویسید